تهران اميركبير/ دكتر منوچهر ستوده

نخستين كسي كه توجهي به تهران كرد، شاه طهماسب اول صفوي (984-930) بود. او كه به زيارت حضرت عبدالعظيم و امامزاده حمزه علاقة زياد داشت و براي زيارت مقبرة ايشان به اين صفحات مي‌آمد، در سال 961 فرمان داد باروئي به گرد تهران بكشند. اين بارو شش هزار گام بود و صد و چهارده برج بعدد سوره‌هاي قرآن مجيد داشت و در هر برج، سوره‌اي از قرآن كريم را دفن كرده و دور بارو خندقي كند.

 

 

نخستين كسي كه توجهي به تهران كرد، شاه طهماسب اول صفوي (984-930) بود. او كه به زيارت حضرت عبدالعظيم و امامزاده حمزه علاقة زياد داشت و براي زيارت مقبرة ايشان به اين صفحات مي‌آمد، در سال 961 فرمان داد باروئي به گرد تهران بكشند.

اين بارو شش هزار گام بود و صد و چهارده برج بعدد سوره‌هاي قرآن مجيد داشت و در هر برج، سوره‌اي از قرآن كريم را دفن كرده و دور بارو خندقي كند.

چون خاك خندق كفايت بارو و برجهاي آنرا نكرد، از چال ميدان و چال حصار، خاك برداشتند و از همان تاريخ اين دو محل بدين دو نام شهرت پيدا كرد، حد شرقي باروي شاه طهماسبي خيابان ري امروز و حد شمالي آن خيابانهاي چراغ‌گاز يا چراغ برق يا اميركبير امروز و ميدان توپخانه يا ميدان سپه و خيابان مريضخانة احمديه يا خيابان سپه و حد غربي آن با كمي انحراف، خيابان شاهپور و حد جنوبي با كمي انحراف خيابان مولوي امروزي است. داخل اين بارو محله‌هاي سنگلج و عودلاجان و چال ميدان و بازار بود و بعدها محلة ارگ نيز بر آنها اضافه شد.

از محلات دوازده‌گانة فرعي كه جزئي از محلات اصلي بودند توانستيم محلهاي زير را بيابيم: 1ـ محلة نو 2 ـ محلة سادات 3 ـ محلة باغ‌امين 4 ـ محلة باغ پسته بك 5 ـ محلة يهوديها 6 ـ محلة شاه غلامان 7 ـ محلة عربها كه جزو محلة عودلاجان بودند و 1 ـ محلة تركمانها 2 ـ محلة باغ خسروخان 3 ـ محلة چال حصار كه جزء محلة سنگلج بودند. پس از باز شدن دروازة محمديه، در جنوب غربي تهران، در زمان محمدشاه محلة دروازه نيز به محلات افزوده شد.

باروي شاه طهماسبي باروئي محكم بود و خندقي عميق و عريض داشت و داراي شش دروازه به اين شرح بود:

1ـ در جنوب دروازة حضرت عبدالعظيم يا دروازة اصفهان كه در حدود خيابان مولوي در ابتداي بازار دروازه بود. 2ـ در غرب دروازه قزوين، در مدخل بازارچة قوام‌الدوله در ميدان شاهپور امروز. 3ـ در شمال، دروازه شميران، در مدخل پامنار امروز. 4ـ در شرق دروازه دولاب، در خيابان ري امروز، در مدخل بازارچة نايب‌السلطنه. بعدها دروازه دولت را افغانها در مدخل خيابان باب‌همايون با ساختن ارگ تهران بنا كردند و دروازة محمديه را در جنوب شرقي باروي شاه طهماسبي محمدشاه قاجار به اين دروازه‌ها افزود.

در كنج جنوب شرقي باروي شاه‌طهماسبي گذر حمام فيروزه در محلة چال ميدان و در كنج جنوب غربي باغ حاجي كاظم در محلة سنگلج و در كنج شمال غربي تكيه و كوچة افشارها در محلة سنگلج و در كنج شمال شرقي خانة منشي‌باشي در محلة عودلاجان بود.

اگر چنانكه نوشته‌اند، محيط باروي شاه طهماسبي را شش هزار گام بدانيم فاصلة تقريبي ميان دو برج 53 گام، قسمت جنوبي بارو 40 برج و قسمت غربي 22 برج و قسمت شمالي 31 برج و قسمت شرقي 21 برج داشته‌اند. بنابر اين قسمت جنوبي بارو طويلتر از قسمت شمالي و باروي شرقي و غربي تقريباً مساوي بوده‌اند.

با محاسبه‌اي تخميني مساحت داخل باروي شاه طهماسبي در حدود شصت هكتار بوده است.

Pietro Della Valle سياح ايتاليائي، در سال 1028، در دوران شاه عباس، تهران شاه طهماسبي را ديده و دربارة آن نوشته است كه از كاشان بزرگتر است. يك سوم از اراضي داخل بارو، بناها و دو سوم باغهاست، ميوه‌هاي خوب دارد. در كوچه‌ها، آب روان است و كنار نهرها درختان چنار فراوان است. بعضي از اين چنارها بقدري بزرگ است كه چهار تن بسختي آنها را در بغل مي‌گيرند. عمارت قابل ذكري در اين شهر نيست.

در دورنمائي كه «كرپورتر» در فاصلة سالهاي 36-1233 از جنوب تهران كشيده است، هنوز باروي شاه طهماسبي با برجهاي آن ديده مي‌شود. و در دو كنج جنوب شرقي و جنوب غربي، دو برج منفرد مدور بر بالاي خاكريزهاي دستي با كنگره‌هاي نيم دايره‌اي و مزغلهاي تيراندازي ديده مي‌شود و اين دو برج از بارو فاصله دارند.

شهر تهران با اين مشخصات تا دوران ناصري برقرار بود. در اين زمان با افزوده شدن جمعيت، در داخل باروي طهماسبي جائي باقي نماند. ناچار رجال و اعيان و سفارتخانه‌ها، خارج بارو دست به ساختن عمارات زدند. در سال 1284 ناصرالدين شاه تصميم گرفت كه بارو و برجهاي شاه طهماسبي را خراب كند. ميرزا يوسف مستوفي‌الممالك و ميرزا عيسي وزير دارالخلافة مأمور اين كار شدند و ايشان طرحي با نظر مسيو بهلر مهندس فرانسوي، از روي باروي قديم شهر پاريس ريخته و در روز يكشنبه يازدهم شعبان 1284 با كلنگي كه ناصرالدين شاه برزمين زد به كندن خندق شروع كردند.

اين خندق كه تا زمان رضاشاه برقرار بود قريب به دوازده سال كندن آن به درازا كشيد و محيط آن حدود سه فرسنگ يا نزديك به 17960 متر بود و طرح آن هشت ضلعي دوبدو برابر بود و اگر چهار ضلع كوچك آنرا ناديده بگيريم از شمال به خيابان شاهرضا، از شرق به خيابان شهناز و شهباز و از جنوب به خيابان مولوي و از غرب به خيابان سي‌متري محدود مي‌شد.خندق و خاكريزي ناصري دوازده دروازه به اين شرح داشت:

اول ـ دروازه‌هاي شمالي از شرق به غرب همه در امتداد ضلع جنوبي خيابان شاهرضا به اين ترتيب بود:

1ـ دروازه‌ يوسف‌آباد كمي پائين‌تر از مدخل امروزي خيابان حافظ نزديك پمپ‌بنزين.

2ـ دروازه دولت كمي پائين‌تر از ميدان فردوسي در مدخل خيابان فردوسي امروز و علاءالدوله سابق.

3 ـ دروازة شميران در مدخل خيابان نظاميه نزديك پمپ‌بنزين.

دوم ـ دروازه‌هاي شرقي در امتداد خيابان‌هاي شهناز و شهباز از شمال به جنوب بدين ترتيب بود:

1ـ دروازة دوشان تپه در مدخل خيابان ژاله نزديك ميدان ژاله.

2ـ دروازة دولاب در امتداد بازارچة ميرسيدابراهيم.

3ـ دروازة خراسان در مدخل خياباني كه به مسگرآباد مي‌رود.

سوم ـ دروازه‌هاي جنوبي از شرق به غرب در امتداد ضلع شمالي خيابان مولوي بدين قرار بود:

1ـ دروازة حضرت عبدالعظيم.

2 ـ دروازة غار.

3 ـ دروازة خاني‌آباد

4 ـ دروازه‌هاي غربي از جنوب بشمال در امتداد ضلع شرقي خيابان سي‌متري (ششم بهمن) بدين ترتيب بود:

1ـ دروازة گمرك.

2 ـ دروازة قزوين.

3 ـ دروازة باغشاه.

اين دروازه‌ها تا سال 1309 شمسي برپا بوده، هر دروازه طرحي جداگانه داشت و كاشي‌هاي رنگارنگ بر آنها كار شده بود. در اين تاريخ در دورة كفالت شهرداري مرحوم سرتيپ كريم آقاخان بوذرجمهري خراب شد.

ارگ تهران

هستة مركزي ارگي كه اميركبير در آن آمد و رفت داشت، پس از سال 998 به امر شاه‌عباس بوجود آمد. او دستور داد تا در شمال شهر، در مدخل باروي شاه طهماسبي چهارباغ و چنارستاني، احداث كنند.

در همين هستة مركزي است كه افغانها ارگي ساختند و در اين ارگ چهار باغ شاه‌عباسي را مورد استفاده قرار دادند. افغانها پس از منازعه با اهالي تهران و شكست دادن ايشان و ايجاد ارگ براي ايمني از حملة ناگهاني مردم شهر، در اينجا مستقر شدند و براي اينكه راه فراري داشته باشند، بر روي خندق شمالي ارگ پلي بستند و در جلو آن دروازه‌اي بنام دروازة ارگ كه بعدها دروازه دولت خوانده شد، بنا كردند و اطراف ارگ را بارو و خندق بساختند. دروازة شمالي ارگ به صحرا راه داشت و اين صحرا، از ميدان سپه شروع مي‌شد.

كريم‌خان در سال 1172 از گرماي تهران به شميران پناه برد و دستور داد در غيبت خود در محل ارگ فعلي كه چهارباغ شاه‌عباسي بود و قصر و ديوانخانه‌اي از شاه سليمان صفوي داشت، عمارت سلطنتي و دارالحكومه و يكدست حرم‌خانه و خلوت‌‌خانه بنا كنند و نام خلوت كريم‌خاني تا چندي پيش به قسمتي از بناهاي غربي ارگ اطلاق مي شد.

ظاهراً در همين وقت مجدداً برج و بارو و خندقي در اطراف ارگ احداث شده است و در تابستان 1137 كه اردوي كريم خان در چمن سلطانيه بود دوباره دستور داد كه يك دست عمارت خاصه و ديوانخانه‌‌اي بزرگ و باغي در پهلوي آن بسازند.

در زمان آقا محمد خان ارگ سلطنتي هنوز در شمال تهران بود و باروي شمالي آن با باروي شمالي شهر يكي بود و سه طرف ديگر آن به محلات شهر محدود مي شد.

در سال 1267 قمري به دستور اميركبير قلعه ارگ تجديد عمارت شد و بمعماري عبدالله‌خان معمار باشي كوچه‌ها كالسكه رو شد. در سال 1268 داخل ارگ را تغييراتي دادند و بناهاي جديدي ساختند و ديوانخانه گلستان را از طرف شرق وسيعتر كردند.

بعدها يعني در سال 1275 قمري علاوه بر عمارات سلطنتي از حرم خانه و تخت مرمر و خزانه و عمارات دولتي و دارالفنون و ميدان ارگ و دفترخانه و انبار و اصطبل توپخانه و اصطبل كالسكه‌خانه سلطنتي و ديوانخانه عدالت و انبار غله خالصه و مدرسه مهدعليا و مجمع الصنايع، حتي محل سفارتخانه روس و خانه وزير مختار دولت روسيه (پس از قتل گريبايدوف) و خانه‌ عده‌اي از رجال در باريان نيز داخل باروي ارگ بود.

محوطه ارگ در زمان ناصرالدين ‌شاه از شمال به خيابان مريضخانه احمديه (خيابان سپه) از طرف جنوب به خيابان جباخانه (يعني خيابان بوذرجمهري تا چهارراه گلوبندك و در مشرق به خيابان ناصريه (ناصر خسرو) و از غرب به خيابان جليل‌آباد (يعني خيابان خيام) محدود مي‌شد.

خيابان‌هايي كه نام برديم تمام محل خندق ارگ سابق است كه پس از انباشتن،‌ خيابان كرده‌اند.