مخالفت با اجرايي‌كردن «تدريس زبان مادري» مخالفت با قانون اساسي است

1392/12/5 ۰۸:۳۵

مخالفت با اجرايي‌كردن «تدريس زبان مادري» مخالفت با قانون اساسي است

«حق زبان مادري» در گفت‌وگوبا اكبر اعلمي اصغر زارع كهنمويي، محمود ابراهيمي سعيد/ اين نخستين‌بار نيست كه مساله «تدريس زبان مادري در مدارس» هم در سطح رسانه‌ها و هم از زبان مسوولان كشوري مطرح مي‌شود. پيش از اين نيز بارها و بارها كنش‌هاي بسياري براي اجراي اصول مغفول قانون اساسي درباره زبان مادري قوميت‌ها صورت گرفته است. نماينده تبريز در مجالس ششم و هفتم، دو بار طرح اجرايي كردن اصل 15 را به صحن مجلس برده و هر دو بار هم در مجلس اصلاحات و هم در مجلس اصولگرايان با راي منفي مواجه شده است. به مناسبت روز جهاني زبان مادري در گفت‌وگو با اعلمي به تبارشناسي مخالفت‌ها و البته مطالبات جدي اقوام در اين حوزه پرداخته‌ايم. او مي‌گويد: «با وجود اصول شفاف و صريح در قانون اساسي، كساني كه مانع از عملياتي‌شدن اين اصول شده و آشكارا با آن مخالفت مي‌كنند علاوه بر اينكه عدم اعتقاد و التزام خود را به قانون اساسي اثبات مي‌كنند بلكه طبق قانون اساسي، مرتكب جرم نيز مي‌شوند و قابل پيگرد قضايي هم هستند.»

 

 

«حق زبان مادري» در گفت‌وگوبا اكبر اعلمي

اصغر زارع كهنمويي، محمود ابراهيمي سعيد/ اين نخستين‌بار نيست كه مساله «تدريس زبان مادري در مدارس» هم در سطح رسانه‌ها و هم از زبان مسوولان كشوري مطرح مي‌شود. پيش از اين نيز بارها و بارها كنش‌هاي بسياري براي اجراي اصول مغفول قانون اساسي درباره زبان مادري قوميت‌ها صورت گرفته است. نماينده تبريز در مجالس ششم و هفتم، دو بار طرح اجرايي كردن اصل 15 را به صحن مجلس برده و هر دو بار هم در مجلس اصلاحات و هم در مجلس اصولگرايان با راي منفي مواجه شده است. به مناسبت روز جهاني زبان مادري در گفت‌وگو با اعلمي به تبارشناسي مخالفت‌ها و البته مطالبات جدي اقوام در اين حوزه پرداخته‌ايم. او مي‌گويد: «با وجود اصول شفاف و صريح در قانون اساسي، كساني كه مانع از عملياتي‌شدن اين اصول شده و آشكارا با آن مخالفت مي‌كنند علاوه بر اينكه عدم اعتقاد و التزام خود را به قانون اساسي اثبات مي‌كنند بلكه طبق قانون اساسي، مرتكب جرم نيز مي‌شوند و قابل پيگرد قضايي هم هستند.»

 

 

خيلي مايليم اهميت و جايگاه زبان مادري و احترام به تنوع زباني را از زبان نماينده سابق مردم تبريز بشنويم.

زبان مادري در واقع نخستين زبان و نخستين عامل ارتباطي يك نوزاد با دنياي واقعيت‌هاست و كودك با همان واژه‌ها و مفاهيمي كه مادر با او رابطه برقرار مي‌كند، با دنياي خارج ارتباط و پيوند ايجاد مي‌كند. به بيان ديگر اين زبان مادري است كه به او هويت و شخصيت مي‌دهد. در واقع بيش از هر عامل ديگري اين زبان مادري است كه براي يك انسان امكان فهم و درك و تبيين صحيح مفاهيم و مصاديق را فراهم ساخته و باعث تسهيل ارتباط او با پديده‌هاي مختلف مي‌شود. شايد به همين سبب نيز خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «وما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومــه ليبين لهم» و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا حقايق را آن گونه كه هست به روشني براى آنان بيان كند.

وانگهي تنوع زباني هم يكي از مواهب و معجزات الهي است تا جايي كه خالق هستي در قرآن مي‌فرمايد: «يا أيها الناس إنا خلقناكم من ذكر وأنثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا» يعني اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت و قبيله و تيره تيره گردانيديم تا يكديگر را بازشناسيد. اگر تنوع قومي و زباني امر نامباركي بود خداوند هم به همان دلايلي كه مخالفان استناد مي‌كنند از شعبه شعبه كردن مخلوقات خودداري و همه را با يك زبان و تيره خلق مي‌كرد در حالي كه چنين نكرده است. دنيا هم به اهميت و جايگاه زبان مادري واقف شده و از طريق سازمان ملل روز ?? فوريه مصادف با دوم اسفند را به عنوان روز جهاني زبان مادري اعلام كرده كه همه اينها حاكي از اهميت و جايگاه والاي زبان مادري و تنوع قومي است.

 

سياست يكسان‌سازي زباني به عنوان يك رفتار ضدحقوق بشري، چگونه زبان‌هاي مادري ملت‌ها را نابود مي‌كند؟ در كشور ما در دوران پهلوي شاهد چنين سياستي بوده‌ايم. اين سياست چرا و چگونه بايد نقد و نفي شود؟

ببينيد چه بخواهيم و چه نخواهيم كشور ما مانند پازلي است كه قطعات تشكيل‌دهنده آن را اقوام، تبار و تيره‌هاي مختلفي تشكيل مي‌دهند كه هريك از آنها زبان، گويش، فرهنگ، ادبيات و فولكلور خاص خود را دارا هستند و همين امر نيز به زيبايي اين پازل بزرگ افزوده است. براين اساس كساني كه بدون درك اين واقعيت يا تجاهل و توسل به سياست‌هاي انحصارطلبانه و تمامت‌خواهانه در مقام نفي تنوع زباني و تحميل يك زبان خاص به قيمت سركوب زبان‌هاي مادري اقوام مختلف در ايران هستند، ناخواسته باعث تشديد مقاومت‌هاي قومي براي پاسداري از زبان مادري خود و ايجاد نفرت نسبت به زبان رسمي كشور و حتي ستيزه‌جويي نسبت به آن مي‌شوند و اگر كمي واقع‌بينانه موج گرايشات شديد جوانان به زبان‌هاي مادري در مناطقي مانند آذربايجان، كردستان، خوزستان، بلوچستان و مناطق تركمن‌نشين و امثال آن را رصد كنند، به درستي اين ادعا پي خواهند برد. به بيان ديگر به موازات تشديد تحركاتي كه معطوف به يكسان‌سازي زباني و امحاي زبان‌هاي قومي و تباري است، ما شاهد تشديد مقاومت در برابر آن هم هستيم و گاهي اين مقاومت‌ها حالت راديكال و پرخاشگرانه و ضديت با زبان رسمي كشور به‌خود مي‌گيرد. از اين‌رو بنده معتقدم زبان فارسي زماني به عنوان يك زبان ملي و ميزبان مورد پذيرش عمومي واقع خواهد شد كه زبان‌هاي مادري مناطق مختلف كشور مورد احترام و تكريم واقع و به‌رسميت شناخته شوند و رفيق و قرين زبان فارسي باشند، در غير اين‌صورت رويكرد اكثريت مردم مناطقي كه به زبان‌هاي قومي خاص خود تكلم مي‌كنند نسبت به زبان فارسي مانند نگاه يك ميزبان به ميهمان ناخوانده خواهد بود كه هرآن در پي فرصتي براي دفع مزاحمت او خواهند بود.

 

به طور مشخص، چه كساني حقوق زبان مادري را تضييع مي‌كنند؟

اشخاصي كه مانع از عملياتي‌شدن ظرفيت‌هاي موجود در قانون اساسي در رابطه با حقوق اقوام و به ويژه حقوق مربوط به استفاده از زبان مادري مي‌شوند، در سه گروه عمده دسته‌بندي مي‌شوند:

گروه اول شامل اشخاصي است كه عنادي نسبت به ساير زبان‌ها ندارند اما تنها راه و روش رسيدن به تفاهم، انسجام و وحدت ملي و دفع پيشگيري از خطرات و تهديدات منتهي به تجزيه كشور را در گرو وحدت زباني آن هم با زبان فارسي مي‌دانند. در ميان اين گروه حتي افرادي هم حضور دارند كه زبان مادري آنها زبان غيرفارسي است.

گروه دوم شامل كساني است كه خود و تبارشان فارسي‌زبانند و به‌شدت نسبت به ساير زبان‌ها از جمله زبان تركي حساسيت منفي دارند و با رويكرد انحصارطلبانه در مقام تحميل وحدت زباني هستند.

گروه سوم كساني هستند كه با پرخاشگري و نفي زبان رسمي كشور و اتخاذ مواضع راديكال يا بعضا دستاويز قرار دادن زبان مادري براي تبليغ منويات شوم خود و كوبيدن بر طبل جدايي‌طلبي، بر نفي زبان فارسي و دفاع از زبان‌هاي قومي دامن مي‌زنند. در واقع مي‌توان گفت كه پيدايش اين گروه نتيجه ناديده گرفته‌شدن مطالبات و حقوق فطري و قانوني اقوام ايراني توسط دو گروه قبلي است. همچنان كه تقويت و حقانيت رويكرد دو گروه قبلي در ميان بعضي از اقشار جامعه نيز كم‌ و بيش نتيجه رفتارهاي افراطي و تندروي‌هاي اين گروه است.

 

تا جايي كه ما اطلاع داريم شما در مجلس‌هاي ششم و هفتم طرح‌هايي را براي اجرايي شدن اصل 15 قانون اساسي ارائه داديد، فرجام آن چه شد و چرا راي نياورد؟ شاخص‌ترين مخالفان اين طرح‌ها چه كساني بودند؟

بله، همين‌طور است. يك بار به‌اتفاق يكي از همكاران در مجلس ششم چنين طرحي را ارائه كرديم كه متاسفانه با وجود شعارهايي كه دوستان اصلاح‌طلب داده بودند اين طرح در صحن علني كمتر از 50 راي موافق را از آن خود كرد. دو نفر در اين مجلس آشكارا و سرسختانه عليه اين طرح جوسازي مي‌كردند يكي آقاي حداد عادل و ديگري هم آقاي مجيد انصاري بودند. البته قرباني نماينده وقت قائن هم با توصيه خودم به عنوان مخالف طرح ثبت‌نام كرد. دليل توصيه من به او هم اين بود كه وي با هرچه مخالفت مي‌كرد راي مي‌آورد. مضافا بر اينكه با مخالفت او من هم فرصت مي‌يافتم به دفاع از طرح بپردازم. اما چون آقاي حداد عادل و چند نفر ديگر به نيت من پي برده بودند مانع از سخن گفتن او به عنوان مخالف شدند.

در مجلس هفتم هم مشابه همين طرح ارائه شد كه در كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي با به دست آوردن 19 راي از 23 راي به تصويب رسيد اما در صحن علني كه آن‌ زمان رياستش با حدادعادل بود كمتر از 80 راي را به دست آورد و باز تصويب نشد.

 

در قوانين ايران چطور؟

در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اصول مختلفي وجود دارد كه ناظر به دفاع از حقوق همه اقوام و پيشگيري از هرگونه رفتارهاي نژادپرستانه است. به عنوان مثال اصل 19 اين قانون مقرر مي‌دارد: «مردم ايران از هر قوم و قبيله كه باشند از حقوق مساوي برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اينها سبب امتياز نخواهد بود». بر اين اساس و با توجه به اينكه يكي از مهم‌ترين اين حقوق، حقوق فرهنگي و زباني است، لاجرم اقوام مسلط بايد از حقوق يكساني از جمله در حوزه فرهنگ و زبان و ادبيات برخوردار شوند. همچنين بند 9 اصل سوم قانون اساسي را مكلف به رفع هرگونه تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه، در تمام زمينه‌هاي مادي و معنوي كرده است. و نيز در اصل 20 همين قانون اساسي تاكيد شده است كه «همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند». به همين دليل اصل 15 قانون اساسي هم با اينكه مقرر مي‌دارد: «زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان و خط باشد»، اما بلافاصله در پي آن تصريح مي‌كند كه: «استفاده از زبان‌هاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسي آزاد است.»

با وجود اين قبيل اصول شفاف و صريح در قانون اساسي، كساني كه مانع از عملياتي‌شدن اين اصول شده و آشكارا با آن مخالفت مي‌كنند عدم اعتقاد و التزام خود به قانون اساسي را اثبات مي‌كنند و نشان مي‌دهند كه اساسا صلاحيت حضور در اركان قدرت و نهادهاي همه جمهوري اسلامي ايران را ندارند، بلكه مرتكب جرم نيز مي‌شوند و قابل پيگرد قضايي هم هستند زيرا در قانون مجازات اسلامي آمده است: «هر يك از مقامات و مامورين وابسته به نهادها و دستگاه‌هاي حكومتي‌كه برخلاف قانون، آزادي شخصي افراد ملت را سلب كند يا آنان را از حقوق مقرر در قانون‌اساسي جمهوري اسلامي ايران محروم كند به مجازات‌هاي مقرر در اين قانون محكوم خواهد شد.»

 

در اين صورت مخالفت شوراي عالي انقلاب فرهنگي با تدريس زبان‌هاي قومي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

اين مخالفت هيچ‌گونه وجاهت قانوني، شرعي و عقلاني ندارد بلكه با توجه به پاسخ قبلي دقيقا مقابله با قانون اساسي تلقي مي‌شود .

 

برخي‌ آموزش زبان مادري و پيگيري تحقق اين حق را با مخاطرات امنيت ملي و مرزي، پيوند مي‌دهند، آيا واقعا آموزش به زبان مادري، در درون يك كشور، امنيت كشورها را به خطر مي‌اندازد؟

اين گونه توهمات زاييده تراوشات ذهني همان گروهي است كه پيش از اين وصفش رفت. اتفاقا حفظ امنيت ملي و تماميت ارضي كشور در گرو ايجاد وحدت، انسجام و تفاهم ملي و گسترش رضايتمندي عمومي و ايجاد انگيزش براي دفاع از استقلال و تماميت ارضي است.

از اين‌رو وقتي كه در سرزميني مانند ايران، اقوام مختلف از حقوق كامل خود برخوردار بوده و از سوي دولت و هموطنان خود مورد احترام واقع مي‌شوند و به‌صورت مشاعي نسبت به كل اين سرزمين و ثروت‌هاي خدادادي آن احساس تعلق و تملك مي‌كنند، كدام عاقلي حتي در مخيله خود هم جداشدن از اين سرزمين مشاعي را پرورش مي‌دهد؟ تا چه رسد به اينكه در عمل در مقام به مخاطره انداختن امنيت و تماميت ارضي آن برآيد؟! اما عكس آن صادق است؛ وقتي كه يك قوم تحت سلطه از جهات مختلف با تبعيض و كمبود مواجه باشد و از حيث هويت خود احساس خطر كند در اين صورت به فكر چاره‌انديشي و مقابله با كساني خواهد افتاد كه مسبب ايجاد وضعيت موجود هستند و فرجام آن گرايش به همان دغدغه‌هايي است كه در پرسش شما عنوان شد.

 

بسياري از زبان‌هاي مادري در جهان در حال نابودي هستند براي حفظ و ارتقاي زبان‌هاي مادري چه بايد كرد؟ راهكار شما چيست؟ دولت‌ها و روشنفكران جوامع در اين باره چه وظايفي دارند؟ به نظر مي‌رسد نهاد روشنفكري ما نسبت به اين مساله، بي‌توجه است، چرا؟

اعلام يك روز به عنوان روز جهاني زبان مادري از سوي سازمان ملل، تصويب قوانين بين‌المللي براي جلوگيري از محو زبان‌ها توسط دولت‌ها، ايجاد و گسترش نهادهاي مدني و كمپين‌هاي حمايت نظري و عملي از زبان مادري و بيش از همه مقاومت صاحبان چنين زبان‌هايي در برابر نابودكنندگان آن و بهره‌گيري از همه ظرفيت‌هاي داخلي و بين‌المللي براي حفظ زبان‌هايي كه در حال از بين رفتن است، از جمله راهكارهاي موجود براي جلوگيري از وقوع چنين پديده تاثرانگيزي است. در جمهوري اسلامي نيز استفاده از همه ظرفيت‌هاي قانوني و استمداد از نخبگان جامعه و تلاش براي اجرايي شدن كامل اصل 15 قانون اساسي مي‌تواند مانع از بروز چنين بليه و فاجعه‌يي دست‌كم براي زبان‌هاي مسلط شود.

 

برخي آموزش زبان مادري را «توطئه» و «مقوله‌يي وارداتي از غرب» مي‌دانند. اين سخن چه بنياد منطقي دارد؟ زبان مادري چگونه مي‌تواند با توهم تجزيه پيوند يابد؟

قبلا اشاره كردم اين توهم ناشي از انديشه‌يي است كه وحدت ملي را ملازم با وحدت زباني مي‌داند. در حالي كه از ديرباز همين تنوع قومي و زباني در كشور ما وجود داشته و اتفاقا غالبا نيز همين اقوام بوده‌اند كه از مرزها و تماميت اين سرزمين پاسداري كرده‌اند البته اين واقعيت را هم نبايد از نظر دور داشت كه گاهي افرادي كه دفاع از اقوام و زبان مادري را دستمايه مبارزات خود با جمهوري اسلامي قرار داده و بر طبل جدايي‌طلبي مي‌كوبند در شكل‌گيري چنين انديشه‌يي سهم موثري داشته‌اند.

 

فعالان فرهنگي به خصوص فعالان حقوق زباني، براي تحقق حقوق زباني قوميت‌ها چه بايد بكنند؟ چگونه مي‌توان از يك سو با نهاد قدرت و از سوي ديگر با مخالفان، به تعامل و گفت‌وگو نشست؟

فعالان حقوقي و زباني بايد در سامان دادن به جهت‌گيري‌ها و شيوه صحيح و مسالمت‌آميز طرح مطالبات قومي بكوشند و ضمن اعلام برائت نسبت به جدايي‌طلبان از ظرفيت‌هاي موجود در ميان روشنفكران و نخبگان فارسي‌زبان و رفع سوءتفاهماتي كه منجر به وحشت مسوولان و روشنفكران مخالف آزاد و رسمي ‌شدن تنوع زباني است تلاش كنند و از هرگونه اظهارنظر تفرقه‌افكنانه ميان فارسي‌زبانان و ساير زبان‌ها جدا خودداري كنند. تشكيل نهادهاي مدني و برگزاري مناظره‌ها ميان موافقان و مخالفان تنوع زباني و مذاكره با صاحبان قدرت با هدف توجيه آنان از جمله راهكارهايي است كه بايد مدنظر فعالان حقوق زباني قرار گيرد.

 

برخي اعتقاد دارند، روز جهاني زبان مادري اساسا ربطي به كشور ما ندارد. با توجه به تنوع زباني موجود در ايران، اين ادعا چرا نادرست است؟ البته در برابر آن، بسياري از اين روز جهاني استقبال مي‌كنند. پارسال يكي از نماينده‌هاي مجلس پيشنهاد كرده بود روز جهاني زبان مادري در تقويم كشورمان درج شود. نظر شما در اين باره چيست؟

وقتي كه در تقويم كشورمان به هر رتب و يابسي اشاره شده است، چرا از اين روز مهم اسمي نيايد؟ با توجه به شعارهايي كه دولت روحاني و ماموريتي كه به عهده آقاي يونسي گذاشته شده، اگر اين دولت در شعارهاي خود صادق باشد از طريق وزارت فرهنگ و ارشاد درج روز جهاني زبان مادري در تقويم رسمي كشور حداقل كاري است كه در اين زمينه مي‌توانند انجام دهند.

 

امروزه در دنيا، رشته حقوق زباني، به عنوان شاخه‌يي از نسل اول و دوم حقوق بشر شناخته شده و به مثابه يك علم، تدريس و تحقيق مي‌شود. بنيادهاي حقوقي آموزش زبان مادري در حقوق بين‌الملل و حقوق بشر كدامند؟ آيا به نظر شما، با توجه به تنوع گسترده زباني در ايران، نيازي نيست كه در دانشكده‌هاي حقوق، رشته‌يي به نام زبان مادري تدريس شود؟

در قانون اساسي تدريس زبان اقوام تا مقطع مدرسه مورد تصريح قرار گرفته است. ارامنه نيز مدارس خاص خود را دارند و با زبان و ادبيات خود تدريس مي‌كنند البته در كنار تدريس در مدارس، اختصاص چند واحد اختياري تدريس زبان‌هاي مسلط ايراني در دانشگاه‌ها مانند زبان‌هاي فرانسوي و غيره مفيد است و دولت از اين طريق هم به ميزان استقبال از زبان‌هاي مورد نظر پي مي‌برد و هم رضايتمندي بعضي از گروه‌هاي اجتماعي را فراهم مي‌سازد و هم مي‌تواند مطابق با سياست‌هاي جمهوري اسلامي به آنچه تدريس خواهد شد جهت و سامان دهد.

 

مساله زبان مادري بالاخره چگونه بايد اجرايي شود؟ آيا نياز به مصوبه مجلس دارد؟ يا نظام آموزشي كشور مي‌تواند به‌صورت جداگانه به امر آموزش زبان مادري در مدارس اقدام كند و نيازي به مجوز مجلس ندارد؟

استفاده از زبان مادري نياز به مجوز ندارد و از حقوق فطري و ملي و ابتدايي‌ترين حقوق انساني و آزادي‌هاي مشروع است كه به موجب اصل نهم قانون اساسي هيچ‏ مقامي‏ حق‏ ندارد به‏ نام‏ حفظ استقلال‏ و تماميت‏ ارضي‏ كشور آن‌را، هر چند با وضع قوانين‏ و مقررات‏، از مردم سلب‏ كند.

با اين حال اجرايي شدن اصول قانون اساسي از جمله اصل 15 اين قانون و تدريس زبان و ادبيات اقوام مختلف در مدارس دولتي به‌دليل سلطه دولت بر آن نيازمند قانون است هرچند كه از نظر بنده آموزش اين زبان‌ها در موسسات خصوصي هيچ نيازي به مصوبه مجلس ندارد.

 

دولت براي اجراي اين وعده قانوني، ممكن است با مخالفت گروه‌هاي افراطي ولي پرنفوذ ناسيوناليستي شود. چه رويكردي بايد در برابر اين مخالفت‌ها اتخاذ شود؟ نخبگان قومي و حقوقدانان مي‌ترسند امكان دارد اين مخالفت‌ها، حتي باعث عدم تحقق اين حق قانوني و ديني شود.

اين قبيل مخالفت‌ها منحصر به اجراي اصل 15 قانون اساسي نيست و شامل موارد ديگري هم مي‌شود كه قانون اساسي آن را محترم شمرده است. بنابراين دولت و در راس آن رييس‌جمهور به‌جاي توجه به اين گونه نغمه‌هاي ناساز بايد به سوگند و تعهدات قانوني خود عمل كند كه اگر چنين شود از عقبه‌يي به نام حمايت مردمي هم برخوردار خواهد شد.

 

روحاني در كنار وعده قانوني آموزش زبان مادري، وعده تاسيس فرهنگستان زبان تركي آذربايجاني را به مردم آذربايجان داده است. تاسيس فرهنگستان چه تاثيري در روند تحقق حقوق زباني آذربايجاني‌ها خواهد داشت و برعكس، آموزش زبان مادري در مدارس چقدر مي‌تواند در غنا و توسعه اين فرهنگستان باشد؟

روحاني شعارهايي داده است كه اجرايي شدن آن به مجريان و متولياني نيازمند است كه هم معتقد به شعارهاي مطرح شده و هم از توان و عزم و جسارت لازم براي اجرايي كردن آن برخوردار باشند. بنده هنوز با چنين مجريان و متولياني روبه‌رو نشده‌ام و بعيد مي‌دانم كه بخشي از اين وعده‌ها و شعارها آن گونه كه مردم مي‌خواهند جامه عمل بپوشد و فرجام آن منتهي به تكرار همان سخن نخ‌نمايي خواهد شد كه سال‌هاي متمادي شنيده‌ايم: «نمي‌گذارند و نگذاشتند»! به هر روي ايجاد فرهنگستان براي ساماندهي تدريس و آموزش و معرفي يك زبان بسيار ضروري است.

 

به عنوان آخرين پرسش لطفا توضيح دهيد كه منظور اصل 15 قانون اساسي آيا آموزش به زبان اقوام است يا آموزش زبان اقوام؟

اگر اين اصل را در كنار اصول 19 و 20 قانون اساسي مورد توجه قرار دهيم در كنار آموزش زبان فارسي، هم آموزش به زبان اقوام و هم آموزش زبان اقوام مدنظر قانونگذار بوده و از حقوق اقوام و تبارهاي مختلف ايراني محسوب مي‌شود.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: