درخشش در تاریکی / آمنه ابراهیمی

1394/9/10 ۰۹:۱۵

درخشش در تاریکی / آمنه ابراهیمی

مه انسان‌ها در جامعه‌های گوناگون بشری، در یک طبقه اقتصادی جای نمی‌گیرند. در میان طبقه فرودست، کسانی که بر اثر شرایط زندگی به دریافت کمک از دیگران نیازمندند، در دوره‌های گوناگون تاریخ بسیار بوده‌اند و زیست آن‌ها همچون موضوعی اجتماعی می‌تواند بررسی و مطالعه شود. بی‌تردید در برخی بحران‌ها و در زمان رخدادهای سخت تاریخی، نیاز این بخش از بدنه جامعه بیشتر و عمیق‌تر می‌شده است.

 

 

روایتی از شکل‌گیری دارالعجزه‌ها در سده‌های اخیر

 

 همه انسان‌ها در جامعه‌های گوناگون بشری، در یک طبقه اقتصادی جای نمی‌گیرند. در میان طبقه فرودست، کسانی که بر اثر شرایط زندگی به دریافت کمک از دیگران نیازمندند، در دوره‌های گوناگون تاریخ بسیار بوده‌اند و زیست آن‌ها همچون موضوعی اجتماعی می‌تواند بررسی و مطالعه شود. بی‌تردید در برخی بحران‌ها و در زمان رخدادهای سخت تاریخی، نیاز این بخش از بدنه جامعه بیشتر و عمیق‌تر می‌شده است. در گذشته، یعنی دورانی که هنوز سازمان‌ها و نهادهای مدرن امروزی برپا نشده بود، مردم به گونه فردی و با رویکردهای مذهبی و اخلاقی، در پی خیرخواهی و نیکوکاری با همراهی طبقات مال‌دار جامعه، به این بخش از نیازمندان جامعه توجه می‌کردند. این توجه و یاری اما به گونه موردی بود و نمی‌توانست در قالب‌های سازمان‌یافته، زندگی همه نیازمندان را دگرگون کند یا تغییر دهد. ژان شاردن، سفرنامه‌نویس فرانسوی در دوره صفوی، از زندگی نیازمندان و گدایان ایران در آن زمانه، تصویری به دست می‌دهد که قابل توجه است: «برخی از سائلان و گدایان برای جلب توجه و کمک رهگذران کاغذ بزرگ و چهار گوشه‌ای را که هر طرفش به قدر دو یا یه سه پا درازا دارد و در قسمت بالای آن دعاها و ذکرهایی در طلب عنایت و لطف حضرت پروردگار نوشته شده و در ذیل آن امضا و مهر عده‌ زیادی از خداپرستان و مومنان دیده می‌شود، به یک دست می‌گیرند و درحالی‌که دست دیگرشان به سوی عابران دراز است، طلب صدقه و در حق کسانی که به آن‌ها پول می‌دهند، دعای خیر می‌کنند. برخی عابران به خیال این‌که بسا ممکن است به خاطر یکی از مردان خدا که طومار را امضا کرده‌اند، دعای سائل مورد اجابت آستان حق قرار گیرد، به وی کمک می‌کنند. وقتی یکی از این سائلان در جایی توقف می‌کند طومارش را بالای سر یا کنارش در معرض دید عابران قرار می‌دهد». مشاهده‌های شاردن، درواقع از تأمین بخشی از نیاز این طبقه توسط مردم یعنی با بخشش‌های مردمی حکایت دارد؛ اقدامی که در گذر تاریخ ایران و در زمانی که نهادها و سازمان‌های مدرن وجود نداشت، همواره تکرار می‌شد.

در دوره‌های بعد به‌ویژه از زمان حکومت قاجار در ایران، در کنار سفرنامه‌ها، منابعی چون نقاشی‌ها و عکس‌ها به دست ما رسیده‌اند که منابعی مهم برای تحلیل رخدادها و شرایط آن زمانه به شمار می‌آیند. این منابع تاریخی، بر بخشی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی ما پرتو می‌افکنند. تابلوی «دو گدا» اثر کمال‌الملک و عکس‌های آنتوان سوروگین عکاس روسی- گرجی- ارمنی از دراویش و گدایان دوران قاجاریه، با زبانی ویژه از زندگی این بخش از جامعه ایران سخن می‌گویند. افت اقتصادی در دوران قاجاریه که از پس سال‌ها بحران و کشاکش‌های قدرت‌ها به هم رسیده بود، به همراه ظلم و تعدی حکمرانان قاجاری بر مردم و نیز پیدایش بلایای طبیعی، شرایط نامطلوب معیشتی را به‌وجود آورده بود. تعداد مردم نیازمند از این‌رو هر روز افزایش می‌یافت؛ مردمی که در لنز دوربین آنتوان سوروگین بیش از دیگران سوژه عکاسی قرار می‌گرفتند. لباس‌های مندرس، کهنه و چهره‌های تکیده و اندام لاغر مردم و پاهای لخت‌شان، در عکس‌های سوروگین بیش از هر چیز نمایانده شده‌اند. گویا در این دوران چهره عمومی شهرها و روستاها با فقر و نیاز، گره‌ای محکم داشت و سیمای عمومی شهرها با غم و فقر شناخته می‌شد.

گدایان در این دوران در مکان‌های ورود مردم به شهرها و خروج از آن‌جاها و نیز در کنار دروازه‌ها بیش از دیگر جاها مشاهده می‌شدند. مردمی که در این مسیرها می‌آمدند و می‌رفتند، برای دفع بلا در راه سفر به گدایان کمک می‌کردند. در جمع گدایان، زن و مرد و کودک بود و همه، جمله «ما گرسنه‌ایم» را بر زبان می‌آوردند و با اظهار نیاز و عجز که گاه ناشی از نقص جسمی‌شان بود، از رهگذران و مسافران کمک می‌خواستند. گدایان حرفه‌ای، کسانی که بر اثر حادثه‌ای شغل، خانه و کاشانه خود را از دست داده بودند، اسیران جنگی، معلولان و نیز افرادی که حاکمان قاجاری ثروت‌شان را به یغما برده بودند، از دسته‌های مهم مردم نیازمند و گدا در این دوران به شمار می‌روند؛ کسانی که به عبور متمولان چشم امید دوخته بودند و زمستان‌ها در آفتاب و تابستان‌ها در پناه سایه دیواری خود را حفظ می‌کردند.

 

شکل‌گیری خودجوش دارالعجزه‌ها در ایران

در پی دگرگونی‌های فکری ایرانیان که در عصر مشروطه رخ داد و نیز پس از پیروزی جنبش مشروطه که مردم به‌عنوان اعضای یک جامعه از حقوقی برخوردار شدند، تحولاتی در شیوه ارایه کمک‌ها به نیازمندان پدید می‌آید؛ زندگی بینوایان و گدایان بدین‌ترتیب با سازوکاری سازمان‌یافته‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد. براساس دانسته‌های ما، با شعله‌ور شدن آتش جنگ یکم جهانی، آسیب‌های آن، قحطی و خشکسالی بیش از گذشته بر نیازهای طبقات فرودست افزوده شد. منصوره اتحادیه، پژوهشگر و مدرس تاریخ، در نوشتاری درباره برپایی نخستین دارالعجزه‌ها همزمان با جنگ یکم جهانی در ایران سخن رانده است؛ دارالعجزه‌هایی که براساس تلاش‌هایی خودجوش شکل گرفته و مردم نیازمند را از پیامدهای سختی‌های روزگار، به اندازه توان خود می‌رهانیدند.  «در روزنامه فارس مطلبی درباره تأسیس دارالعجزه‌ها آمده است که در مجلسی که از سوی هیأت جوانمردان وطن صورت گرفت به تأسیس ٧ دارالعجزه همت گماشتند. در اسناد عبدالحسین میرزا در نامه‌ای که به پسرش محمدولی میرزا نوشته صورتی مبنی بر دخل‌و‌خرج این دارالعجزه‌ها آمده است. درباره افراد اداره‌کننده این دارالعجزه‌ها به

٢ کمیسیون اشاره شده است؛ یک کمیسیون اداره‌کننده و دیگری کمیسیون بازرسی. به دلیل افراد زیادی که در این دارالعجزه‌ها ساکن بودند و نیز افرادی که در آن کار می‌کردند، نیاز بود عده‌ای بر کار آن‌ها نظارت داشته باشند که کمیسیون بازرسی این‌جا به کار می‌آ‌ید. با وجود این تشکیلات اسناد از تخلفاتی که در این دارالعجزه‌ها رخ داده است، حکایت دارند. البته معلوم نیست این تاسیسات مردم‌نهاد تا چه زمانی دوام داشته‌ و کی از بین رفته‌اند».

اسناد و مدارکی در دست است که از جزییات کارکرد چنین مراکز مردمی، بر دانسته‌های ما می‌افزاید. ازجمله درباره دارالعجزه‌ای در مشهد در سال‌های جنگ یکم جهانی سندی موجود است که گستره فعالیت نیکوکاران را در این شهر تصویر می‌کند. اعظم نظرکرده در مقاله‌ای با عنوان «دارالعجزه مشهد» این موضوع را مورد پژوهش قرار داده است. بنابر مطالعات او، ٣، ٢ ‌سال پیش از این جنگ درحالی‌که مردم بسیاری دچار فقر و فاقه بودند و گرانی و زمستان سخت هم فشارهای اقتصادی را بیشتر می‌کرد، عده‌ای از خیرخواهان با کمک متولی‌باشی آستان قدس، نوانخانه و گرمخانه‌ای در چند اتاق متعلق به آستانه برپا کردند و عده‌ای بسیار از نیازمندان در آن‌جا سرپناه گرفتند. حتی برای آن‌ها در این اتاق‌ها مشاغلی چون قالیبافی، پارچه‌بافی و نجاری در نظر گرفته شد تا هم برای خودشان، هم برای موسسه در رفع نیازهایش در اداره آن‌جا سودمندی داشته باشد.‌ سال همه امور این موسسه پس از چند به شهرداری و سازمان‌های خیریه واگذار شد. موسسه یادشده در این دوران فعالیت‌های خود را گسترش داد و امکاناتی گوناگون در زمینه‌های بهداشتی، فرهنگی و فنی به‌دست آورد. در سند مربوط به تشکیلات این موسسه آمده است: «مقصود از دارالعجزه تهیه مکانی است برای حفظ کسانی که حقیقتا عاجز از کار و تحصیل و معاش هستند و پس از توسعه دایره دارالعجزه دارالایتامی نیز به آن ضمیمه خواهد شد. کلیه اشخاصی که در این موضوع مساعدت می‌نمایند و وجهه نظرشان اعانت به اشخاص عاجز و تسهیل حال ضعفا بوده از هرگونه نظر سیاسی مبری خواهند بود». هیأت حاضر در این موسسه متشکل از اعضای موسس، امدادی و افتخاری بود. موسسان باید در وهله نخست، ٢٥ تومان برای برپا شدن دارالعجزه می‌دادند و اعضای افتخاری باید با بعضی ملاحظات به عضویت درمی‌آمدند، گرچه هیچ‌گونه اعانه‌ای هم نداده باشند. اعضای امدادی در هر ماه باید ٥قران به موسسه می‌پرداختند. آن‌ها از امتیازات اعضای موسسه برخوردار می‌شدند. افزون بر این اعضای موسسه باید هر ماه ٢تومان به‌عنوان شهریه به موسسه می‌پرداختند.

 

اندیشه دولت مدرن و سازمان‌دهی موسسات خیریه

با انقراض سلسله قاجاریه و دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی که در ایران در آغاز سده چهاردهم خورشیدی رخ داد، طرح الگوی دولت مدرن و توسعه کمی و کیفی مورد توجه قرار گرفت. تغییراتی که در کشور پدید آمد، شیوه زندگی سنتی را آهسته‌آهسته تحت‌تأثیر قرار داد. رویکرد دولت به برخی طبقات جامعه، نقش آنان را در امور اجتماعی کمرنگ کرد. مطالبات اجتماعی بدین‌ترتیب، از نهادها و سازمان‌های نوبنیاد خواسته می‌شود. از این‌رو گروه‌هایی چون نیازمندان، معلولان و عقب‌افتادگان، با مطرح‌شدن مفهوم شهروندی از دولت درخواسته‌هایی دارند و از سوی دولت نیز مورد توجه قرار می‌گیرند. به نوشته الهام ملک‌زاده، پژوهشگر و مدرس تاریخ، در کتاب «موسسات خیریه و رفاهی و بهداشتی در دوران رضاشاه»، درواقع از آن‌ پس اعتقادی مطرح شد که «افراد بدون حمایت و پشتیبانی نمی‌توانند در عمل و فعالیت درگیر شوند. افراد نیازمند تواناسازی هستند و لازم است فرصت‌هایی برای انجام وظایف و رفتار به آنان داده شود. اگر افراد فرصت داشته و شرایط مختلف برای توانمندی آنان مناسب باشد قادر به حفظ استقلال خود خواهند بود». زیر سایه نظم جدید، بنگاه‌های خیریه توسط نیکوکارانی از هر مذهب و آیین شکل گرفت که تنها قصد کمک و یاری را مدنظر داشتند؛ بنگاه‌هایی که با کارکرد اجتماعی‌شان طیفی گسترده از نیازمندان را نسبت به گذشته، با ارایه کمک‌های انفرادی پوشش می‌دادند و به ٢ شیوه وقفی و غیروقفی عمل می‌کردند. در این زمان با شکل‌گیری بلدیه (شهرداری) و جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران نیز، دارالعجزه‌ها، دارالمساکین و موسساتی برپا شد که در جهت رفاه عمومی و ارایه کمک به نیازمندان، شکل و صورتی دیگر به یاریگری در جامعه دادند.

منبع: روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: