صف مذهبی: دسته / مجید رضوانی، برگردان مریم قره‌سو

1394/9/4 ۱۲:۳۱

صف مذهبی: دسته / مجید رضوانی، برگردان مریم قره‌سو

چند روز پیش از آغاز ماه محرم، معتقدان در مسجدها و تکیه‌ها گردهم جمع می‌شوند، و هر شب سوگواری می‌کنند. مسجدها و تکیه‌ها با گُل و جام‌هایِ شیشه‌ای آویخته و پارچه‌هایِ گرانبهای آویخته آراسته شده‌اند، و هنرمندان نقش‌های خود را، برای شرکت در سینه‌زنی و زنجیرزنی آماده می‌کنند. (نگاه کنید به سرفصل رقص‌های مذهبی)

 

چند روز پیش از آغاز ماه محرم، معتقدان در مسجدها و تکیه‌ها گردهم جمع می‌شوند، و هر شب سوگواری می‌کنند. مسجدها و تکیه‌ها با گُل و جام‌هایِ شیشه‌ای آویخته و پارچه‌هایِ گرانبهای آویخته آراسته شده‌اند، و هنرمندان نقش‌های خود را، برای شرکت در سینه‌زنی و زنجیرزنی آماده می‌کنند. (نگاه کنید به سرفصل رقص‌های مذهبی)

 

در مسجدها و تکیه‌ها، در خانه‌های شخصی و مکان‌های همگانی، افراد مذهبی به نام «روضه خوان» (مدیحه خوان)، جایگاه کرسی مانندی به نام منبر برپا می‌شود؛ جایی که اینان داستان قهرمانی‌هایِ امام حسین (ع) و دیگر بزرگان دینی را روایت می‌کنند.

روضه‌خوانان در تمام طول سال مشغول‌اند، چرا که به مناسبت مجالس شادی و سوگواری نیز از آنان دعوت می‌شود. آنها به شکل روایی، در ستایش بزرگان دینی صحبت می‌کنند و در حین خواندن توضیحاتی می‌دهند. این کار آمیزه‌ای دکلمه‌وار، آوازی و اندرزگونه است. مخاطب‌ها خود را به دست قهرمانان افسانه‌ایی می‌سپارند که در آن روز یاد آنها گرامی داشته‌می‌شود.

از نخستین روز محرم تا ظهر دهمین روز (عاشورا)، دسته‌ها راه‌اندازی می‌شوند و روز عاشورا با قمه بر سر می‌زنند. تُرک‌هایِ آسیای مرکزی این رسم را با شیعه‌گری به همراه آوردند و اکثر کسانی که این کار را انجام می‌دهند اصالتا ترک هستند.

در نزد آنان، این کار امر بسیار مرسومی بود : به وقتِ مرگ یک شخصیتی بزرگ، داغداران زخم‌های عمیقی بر سر و صورت خود وارد می‌کردند؛ در تاریخ طبری (728) آمده است در زمان نبرد ترک‌ها و عرب‌ها در آسیای مرکزی، یکی از فرماندهان ترک کشته می‌شود. ملازمان ترک، در مقابل پیکر بیجان او، گوشهای خود را بریدند و با خشونت بسیار بر سر و روی خود می‌کوفتند.

طبری از مرگ فرمانده ترک، کورسول (Koursoul) توصیفات منحصر به فردی (739) به ما می‌دهد (1520. ص، Tabari). بنابراین پس از گرویدن آنها به شیعیان، چنین تظاهرات خشونت‌آمیزی دراندوه از دست دادن امام حسین (ع)، نمی‌بایست تعجب آور باشد. در ایران «خنجرزنان»، برایِ برآورده شدنِ آرزوهای خود، «نذر» می‌کنند و متعهد می‌شوند که خون خود را بر زمین بریزند، این کار از روی حسرتِ عدم حضور در روز عاشورا در صحنه‌ی کربلاست و اینکه ای کاش در آن روز می‌بودند و در جبهه‌ی امام حسین (ع) خود را قربانی می‌کردند.

برخی دیگر بدن خود را می‌خراشند، به خود شیشه و قفل آویزان می‌کنند و با این هیبت در خیابان حاضر می‌شوند و در دسته‌ی هندوها صحنه‌های منحصر بفردی می‌بینیم. به نظر می‌رسد که شیعیان، برخی رسومات مانند قربانی کردن یا آسیب رساندنِ مریدان وفادار به خود را از هند به ایران آورده‌اند، چرا که در 1842، زمانی که بِرِزین (Berezin)، گوبینو (Gobineau) و دیگران، این صحنه‌ها را دیده‌اند، روایت کرده‌اند که فقط در نزد بِربِریس‌ها (Berberys) (ساکنان شرق ایران که تا مرزهای هند کشیده می‌شد) این رسم اجرا می‌شد.

آمده است که روزی یکی از افراد بربریس امامان را به سخره گرفت، و برایِ بازپس دادنِ تقاص این رفتارِ ناشایستِ او، از همان زمان، اینان سر و روی خود را می‌خراشند. در هنگامِ حرکت دسته، اینان با پای برهنه، بدون هیچ سربندی، با بالاتنه‌ی عریان راه می‌رفتند. با زنجیر بر بدن خود می‌کوفتند و با تیغ گوشت بدنشان را سوراخ می‌کردند. اینان، بعدها این رسومات را به ایرانیان منتقل کردند، که امروزه بیشتر در نواحی آذربایجان و قفقاز اجرا می‌شود. 

اجرای این رسومات منحصر به ایران نیست؛ پیش‌ترها، در بسیاری کشورهای دیگر و با فرم‌های دیگر رفتارهایی همانندی را می‌توانیم ‌بینیم. مثلا تازیانه‌زنان قرون وسطایی که در حال تازیانه زدن بر خود، و خواندنِ آوازهای کانتیک (cantique) درست مانند زنجیرزن‌ها در خیابان راه می‌رفتند؛  یا بر تن کردنِ جامگانِ زمخت که استفاده از آن تا همین اواخر در فرانسه، روسیه (Vlacianitsa) رایج بود و تمامی بدن را زخمی می‌کرد. یا مثلا رسم دیگری که به زنجیر کشیدن پاها با چیزی شبیه حلقه به نام «وری گوی» (verigui).

امروز که تازیانه به خود زدن، شخصیتِ گروهی خود را از دست داده است، چه تعداد از راهبانِ دیرنشین، برای خاموش کردن نیازهایِ جانِ خود، از این روش‌ها استفاده می‌کنند؟ در هند، آسیب رسانی داوطلبانه به خود، هنوز رواج دارد. 

تالاسو (Talasso) به شباهتِ موجود میان گروه‌هایِ متحرکی که بر تنِ مسیحیان، جامه‌ی ندامت و توبه می‌پوشاندند، و ایرانی‌هایی که خون خود را برای پیامبران می‌ریختند اشاره می‌کند. او می‌گوید«هدف و شیدایی این هر دو، مشابه است» 2

روز عاشورا، شهدای کربلا روی طَبَق حمل می‌شوند. روی این طبق‌ها پیکره‌هایی پر شده از کاه، به نام «نیش» (Neach)، و رنگین شده با رنگ‌های مایع قرمز رنگ، با نیزه‌های فرو رفته در بدن قرار دارد. نقش این پیکره‌ها را گاه بازیگران زنده‌ایی بازی می‌کنند که جامه‌ی نبرد بر تن دارند. اگر نقش شهدای کربلا را مردان زنده بازی کنند، گلویِ گوسفندی را که صبحگاهان همان روز قربانی کرده‌اند، همانطور آغشته به خون، در یقه‌ی لباس بازیگر می‌گذارند. این کار واقعا حسِ پیکر بیجانی را می‌دهد که سرش را بریده‌اند.

در پی این صحنه، تخت‌های روانی حاملِ خوانندگان، در اندازه‌های متفاوت به خیابان آورده می‌شوند. تمامیِ صحنه‌ها رویِ تخت‌های بزرگ به نام اتاقِ قاسم یا تختِ روان بازسازی شده است. سپس مردی در هیبت ساختگی شیر را به دنبال می‌کشانند (که البته در اینجا بیشتر به پلنگ شباهت دارد). [...] در گرگان (استرآباد)، آئین‌های این ماه را به شکل سرزنده‌ای برگزار می‌کنند. فردی در هیبت شیر، با دو اردک در دستانش، بر سر خود می‌کوبد و گه گاه نعره می‌کشد.اسبهایی را نیز به میانه‌ی گروه می‌آورند که رویِ زین آنها، چند کبوتر سفید، با لکه‌‌های خون رنگ نشانده شده‌اند. بریون (Bruyn) و فرانکلین (Franklin)، هر دو به این مورد اشاره کرده‌اند.

گاه اسبی به میانه آورده می‌شود که امام با سربریده بر آن نشسته است. برای واقعی نشان دادن این صحنه، شمشیری را به دو نیم می‌کنند، و هر نیم آن را بر دو طرف یک حلقه نصب می‌کنند و هنرمندی که این نقش را بازی می‌کند، این حلقه را دور گردنش می‌اندازد. روی سر بازیگر عمامه‌ای سفید و خونین شده انداخته می‌شود. به این ترتیب تاثیری که انتظار می‌رود را به دست می‌آورند.

شاردن مشادهدات خود را از یکی از دسته‌هایِ زمان خود چنین توصیف می‌کند :

«در طی این ده روز، از صبح تا شب، گروه هایی از مردم را در شهر می‌بینیم، برخی برهنه‌اند ـ به جز قسمت‌هایی که حیا ایجاب می‌کند که پوشیده بماند ـ و باقی بدن را سیاه رنگ می‌کنند؛ برخی دیگر رنگ قرمز به خود زده‌اند؛ برخی دیگر از سرتا پا مسلح و با شمشیر آخته در میان دسته‌های عزاداری می‌گردند. برخی از خود بیخود شده، در خیابان‌های شن‌ریزه‌ای با پای برهنه راه می‌روند و اندوه را در رفتار خود نشان می‌دهند. آنها با تمام قدرت نام امام حسین (ع) و برادرش امام حسن (ع) ـ برادر بزرگ که او نیز در همین جنگ جان خود را از دست داده ـ را فریاد می‌زنند. اینان کسانی هستند که با رنگ سیاهی که بر بدن خود زده‌اند، زمین تفته و تشنگی و گرمایی را که اما حسین (ع) از آن رنج برده‌اند را باز می‌نمایانند؛ آنها می‌گویند گرما در آن روز چنان بوده‌است که مردمان از حرارت سیاه شده بودند و از تشنگی زبانشان از دهان بیرون زده بوده. آنهایی که خود را با رنگ قرمز اندود کرده‌اند، می‌خواهند نشان دهند که آنقدر زخم خورده‌اند که پیش از آنکه روح از بدن آنها جدا شود، خون از رنگ‌های آنها خارج شده‌است.4 

روس‌ها در قفقاز، این مراسمِ پر طمطراق را Chakhsei – Vakhsei  می‌نامند که برگرفته از فریادها و صداهای خنجرزنی است که در این مراسم با صدای بلند فریاد می‌کشند «شاه حسین، وا حسین»

در کشورهایِ شیعه نشین، مانند هند، روسیه، ترکیه، مصر، عراق و ... هر سال در ماه محرم، مراسم یادبود پر طمطراقی برگزار می‌شود. در هند این مراسم، بسیار باشکوه‌تر از سایر جاها برگزار می‌شود.

نوشته‌های بسیار زیادی درباره‌ی نمایش‌های مذهبی و دسته‌های عزاداری وجود دارد. در اینجا ما تنها توصیفات شاردن را از «دسته» آوردیم. او در سالهای 1667 میلادی، در اصفهان زندگی می‌کرده‌؛ و برایِ دیگر منابع، خواننده را ارجاع می‌دهم به کتابشناسی‌ای که در آخر کتاب آمده است. شاردن می‌گوید :

«در جلوی هر دسته، بیست نشانه و تعداد زیادی کُتل حرکت می‌کند. بر سر نیزه‌هایی بلند، علامت‌های ضربدری، دست فولادین با نشانه‌هایی از حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) نصب شده‌است. در نخستین نبرد طرفداران محمد نیز، درفش‌هایی در میان لشگریان حمل می‌کردند؛ همانطور که رومن‌ها عقاب‌هایِ خود را حمل می‌کردند. امروزه هنوز هم به وقتِ نبرد اینها را با خود حمل می‌کنند، اما مردم دیگر مانند گذشته به آنها ایمان ندارند. درفش‌هایی را که به نبرد می‌برند، با پارچه‌هایی نازک، به رنگ آبی روشن می‌پوشانند؛ این کار به نشانه‌ی این است که این جنگ واقعی نیست. در پی آنها، تعدادی اسب زیبای دست آموز می‌آیند که با تزئینات بسیار و با ساز و برگ جنگ، آراسته شده‌اند بر روی زین این اسب‌ها مانند زره و سپر فولادین، گاه ابزاری از طلا و سنگ نصب شده‌است. در پی آنها نوازندگان، و سپس مردانی که خود را سیاه کرده‌اند، سپس آنهایی که به رنگ خون رنگ شده‌اند، روی شن راه می‌روند. سپس مردانی که خونین ‌اند و نیزه در دست دارند، و در آخر، ماشین‌هایی که با آرایه‌هایِ سوگواری بسیار تزئین شده‌اند از راه می‌رسند......» 5

 

1-    Rezvani, Medjid, Le théâtre et la danse en Iran, 1962, Edition d'qujourdhui, p. 90 – 95.

2-    A. Talasso, Le théâtre Perse, "La revue théâtrale", n. 37, 1905.

3-    Magre, Maurice, Henri Lyonnet, Les fêtes en Orient et dans l'Antiquité

4-    Chardin, Tome XI, p. 50.

5-    Chardin, Tome X, p. 55.

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: