برجسته‌ترین دستاورد اسلام چه بود؟

1394/9/3 ۱۰:۴۵

برجسته‌ترین دستاورد اسلام چه بود؟

نشست «تجربه تاریخی- معرفتی تولید علم در تمدن اسلامی»، نخستین نشسته برگزار شده در راستای اولین هفته علمی تمدن نوین اسلامی که با همکاری جمعی از دستگاه‌های فرهنگی کشور در محل سازمان مرکزی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. در این نشست مهدی جمشیدی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و مظفر نامدار، پژوهشگر اندیشه اسلامی معاصر و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و یعقوب توکلی، محقق و مورخ و مدرس و کارشناس مسائل سیاسی به‌عنوان ناقدان و حسین احمدی، دبیر جلسه حضور داشته‌اند. در ادامه خلاصه بخشی از سخنرانی‌ها، نقدها و نظرات آنها آمده است.

 

 

 

گزارش نشست تجربه تاریخی- معرفتی تولید علم در تمدن اسلامی

نشست «تجربه تاریخی- معرفتی تولید علم در تمدن اسلامی»، نخستین نشسته برگزار شده در راستای اولین هفته علمی تمدن نوین اسلامی که با همکاری جمعی از دستگاه‌های فرهنگی کشور در محل سازمان مرکزی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. در این نشست مهدی جمشیدی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و مظفر نامدار، پژوهشگر اندیشه اسلامی معاصر و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و یعقوب توکلی، محقق و مورخ و مدرس و کارشناس مسائل سیاسی به‌عنوان ناقدان و حسین احمدی، دبیر جلسه حضور داشته‌اند. در ادامه خلاصه بخشی از سخنرانی‌ها، نقدها و نظرات آنها آمده است.

 

  علم برجسته‌ترین دستاورد اسلام

مهدی جمشیدی: عالی‌ترین و برجسته‌ترین بخش از دستاوردهای مسلمانان در قلمرو تمدن اسلامی، دستاوردهای علمی و معرفتی آنان بوده است. مسلمانان از یک طرف، با تشویق‌های مکرر قرآن کریم و شخص پیامبر اکرم(ص) درباره علم‌آموزی و تدبر در جهان طبیعی و جهان انسانی و کشف مجهولات و ناشناخته‌های آنها روبه‌رو شدند و از طرف دیگر، با سعه‌صدر و آزاداندیشی، اندوخته‌ها و ذخایر علمی و معرفتی سایر جوامع را فراگرفته و فهم کرده‌اند و درنهایت، یک فضای علمی نو و مستقل پدید آورده‌اند. آنها در شاخه‌های مختلف علوم - یعنی علوم طبیعی، علوم انسانی، علوم پایه، الهیات و فلسفه - به پیشرفت‌های چشمگیر و خیره‌کننده‌ای دست یافته‌اند که هرگز قابل انکار نیست. در هر یک از این شاخه‌های علمی، ده‌ها و صدها عالم و پژوهشگر مسلمان به فعالیت پرداخته و توانسته‌اند کتاب‌های متعددی را بنگارند و کاروان علم را پیش ببرند.  هر چند در آن دوره تاریخی، طبقه‌بندی علوم همچون امروز نبود و دسته‌ای از علوم در ذیل عنوان علوم انسانی قرار نداشتند، اما در عمل، به رشته‌ها و شاخه‌های مختلفی از علوم انسانی پرداخته شد، از قبیل علوم سیاسی، علوم اجتماعی، اقتصاد، تاریخ، روانشناسی، حقوق و... . بنابراین، اگرچه اصطلاح علوم انسانی، یک اصطلاح جدید است که از قرن هفدهم میلادی به بعد در مغرب‌زمین به کار گرفته شده، اما جعل اصطلاح درباره یک یا چند واقعیت، به معنای آن نیست که آن واقعیت‌ها پیش از این جعل، وجود خارجی نداشته و همزمان با این وضع، پدید آمده‌اند.

 

  تاریخ فهم زبان زمان است

مظفر نامدار: آیا مجازیم معرفت را از مبادی تاریخی‌اش جدا کرده و نظرات جدید خود را بر آن تحمیل کنیم؟ بنده این روش را قبول ندارم به دلیل اینکه تاریخ فهم زبان زمان است و تا وقتی زبان زمان را ندانیم، مبادی تولید را‌ نمی‌دانیم و اگر کسی بخواهد با زبان زمان امروز به دنبال تولید برود به نتیجه‌ای نمی‌رسد که بتوان آن را مبنا قرار داد. از طرف دیگر متوجه نشدم مطالبی که از سوی آقای جمشیدی مطرح شده است، از دیدگاه ایشان بوده یا دیدگاه شهید مطهری. این دو در گزارش تفکیک نشده است. یکی از بحث‌ها هم این است که باید اثبات کند ترجمه تراکم تولید ایجاد می‌کند. درحالی که یکی از اشکالات وارده این است که ترجمه، تراکم تولید ایجاد نمی‌کند. تولید، سرمایه نیاز دارد و تا وقتی سرمایه متراکم نشود محال است تولید کند. در حوزه دانش مادی هم تولید نیاز به سرمایه دارد و سرمایه حداقل از سه روش ذخایر، وام و تلفیقی از این دو به دست می‌آید. اما آیا ترجمه می‌تواند چنین تراکمی ایجاد کند؟ چون در این گزارش ترجمه مبنا قرار گرفته است باید از مبادی تاریخی آن را اثبات می‌کرد. علاوه‌بر اینکه ترجمه عموما در سه حوزه طب، ریاضیات و فلسفه صورت می‌گرفته است.

 

  اول علم کلام بود بعد ترجمه

یعقوب توکلی: غربی‌ها با زبان ملایمی که گوستاو لوبون و جورجی زیدان دارند، بلایی بر سر ما آورده‌اند که ما را بدهکار خود کرده‌اند و ‌می‌گویند تولید علم در میان مسلمانان با جنبش ترجمه شروع شده است. نقدی که من دارم نسبت به کسانی است که این چارچوب نظری را به ما بسته‌اند. از سوی دیگر علم ادبیات عرب که در جهان اسلام شکل گرفته ربطی با نهضت جنبش ترجمه ندارد. از زمانی که حضرت امیرالمومنین (ع) علم نحو را به ابو الاسود دوئلی نشان داده تا زمانی که مکتب بصریون و مکتب کوفی‌ها شکل گرفته، ربطی به جنبش ترجمه ندارد، چون ترجمه در اواخر دوره معتصم عباسی و زمان امام جواد (ع) روی داده است. با توجه به علم کلام و فلسفه در میان مسلمانان، می‌توان نتیجه گرفت که مباحث کلامی در زمان حضرت امیرالمومینن (ع) جریان داشته و در زمان امام صادق (ع) مکاتب و کلاس‌های متعددی شکل گرفته است. همچنین یکی از کارهای اساسی که در انقلاب عباسی صورت گرفته، بازتولید مبانی نظری دوره اموی بوده است، چون مبانی نظری دوره اموی بر مبنای جبر بوده و در دوره عباسی بازتولید شده است. بنابراین جوامع فقهی همزمان با امام صادق (ع) توسط سه فقیه ابوحنیفه، مالک بن انس و شافعی نوشته می‌شود، در حالی که نهضت ترجمه هنوز آغاز نشده بود. باید توجه شود چه میزان کتاب در این دوره ترجمه و باعث ورود به علم‌های دیگر شده است.

منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: