بقایی ماکان:پریشیدگی احوال مردم امکان مطالعه را از آنها گرفته است

1394/9/3 ۱۰:۲۲

بقایی ماکان:پریشیدگی احوال مردم امکان مطالعه را از آنها گرفته است

محمد بقایی ماکان، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ادبی است. از او طی‌ ماه‌های اخیر کتاب «نگرش‌های ایرانی» به چاپ رسیده است. این اقبال‌شناس و مولوی‌پژوه همچنین تا امروز در کارنامه خود انتشار آثاری چون «سفر به شرق»، «مولوی، نیچه و اقبال»، «اخبار عجیب و حکایات غریب»، «آشنایی با فلسفه غرب»، «سیدارتا»، «نقد روانشناسی و روان درمانی غرب»، «کی‌یر کگارد و اقبال»، «از فردوسی تا شاملو»، «معنای زندگی از نگاه مولانا و اقبال»، «بازی مهره شیشه‌ای»، «شرح مثنوی»، «بازسازی اندیشه دینی در اسلام» و... را نیز ثبت کرده است. با او به بهانه انتشار کتاب «نگرش‌های ایرانی» به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

 

 خطر جهان‌وطنی و مصادره فرهنگی تهدیدمان می‌کند

 

آزاده صالحی: محمد بقایی ماکان، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ادبی است. از او طی‌ ماه‌های اخیر کتاب «نگرش‌های ایرانی» به چاپ رسیده است. این اقبال‌شناس و مولوی‌پژوه همچنین تا امروز در کارنامه خود انتشار آثاری چون «سفر به شرق»، «مولوی، نیچه و اقبال»، «اخبار عجیب و حکایات غریب»، «آشنایی با فلسفه غرب»، «سیدارتا»، «نقد روانشناسی و روان درمانی غرب»، «کی‌یر کگارد و اقبال»، «از فردوسی تا شاملو»، «معنای زندگی از نگاه مولانا و اقبال»، «بازی مهره شیشه‌ای»، «شرح مثنوی»، «بازسازی اندیشه دینی در اسلام» و... را نیز ثبت کرده است. با او به بهانه انتشار کتاب «نگرش‌های ایرانی» به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

به‌تازگی کتابی با عنوان «نگرش‌های ایرانی» از شما به چاپ رسیده است، در این کتاب موضوعات مختلفی ازجمله پرداختن به آداب و رسوم ایرانیان مثل عید نوروز، سیزده‌به‌در، شب یلدا و... را دستمایه کار خود قرار داده‌اید. اگر ممکن است درباره انگیزه‌تان از نگارش این کتاب بگویید، به ‌نظر می‌رسد یکی از دلایل اصلی نگارش این  کتاب این باشد که احساس کرده‌اید جای چنین کتاب‌هایی درحال حاضر خالی است؟

مقصود من از نگارش کتاب همان‌طور که در مقدمه هم ذکر کردم این است که بسیاری از اندیشه‌های برآمده از سرزمین ایران را برای نسل امروز مطرح کنم. هدفم از  این کار بیشتر تشویق آنان است، زیرا احساس می‌کنم ضرورت دارد نسل حاضر نقش فرهنگ و اندیشه‌های برآمده از هویت خود را به درستی بشناسد و خود را در عرصه حیات چنان نشان دهد که شایسته تاریخ پربار اوست. ضمن این‌که می‌خواستم به مدد فرهنگ ایرانی نگاه تازه‌ای به برخی از موضوعات اصلی و عمده که تا امروز کمتر به آنها توجه شده است، داشته باشم. آنچه در این اثر فراهم آمده عبارت از مطالبی متشکل از عناصر هویت‌ساز ایرانی است و خواننده با توجه به سرفصل‌ها متوجه خواهد شد که اندیشه‌های  ایرانی از دورترین ایام تا امروز در این کتاب مطرح شده است. تلاش اصلی در این بوده که این اندیشه‌ها از منظری تازه مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. من با نگارش این کتاب می‌خواستم به خواننده القا کنم که بسیاری از اندیشه‌هایی که امروز در دستگاه‌های فلسفی و نحله‌های فکری و حتی ادیان بزرگ قرار دارد، شبیه آن را در فرهنگ ایرانی هم داشته‌ایم. به‌عنوان مثال می‌شود از تشبیه خداوند به لطیف‌ترین عنصر موجود که همان نور است، نام برد که بعدها مورد تأیید تمامی مذاهب بزرگ قرار گرفت.

 

همان‌طور که می‌دانید ورود رسانه‌های مدرن باعث شده ایرانیان تا حدودی از سنت‌های دیرینه خود فاصله بگیرند، به‌عنوان مثال ورود تلفن همراه باعث شده دیگر برای فرارسیدن عید نوروز فقط به یک پیامک بسنده کنیم یا در بسیاری از مواقع ضروری دیگر که باید رودررو حرف‌هایمان را بزنیم به شبکه‌های اجتماعی و دیگر رسانه‌ها متوسل می‌شویم، درواقع می‌بینیم ورود رسانه‌های مدرن به دوری آدم‌ها از یکدیگر منجر شده است، خود شما فکر می‌کنید کتاب‌هایی مثل «نگرش‌های ایرانی» چقدر می‌توانند در احیای پیوند مردم با سنت‌های خوب گذشته موثر باشد؟

رسانه‌های نوین اعم از دیداری و شنیداری طبعا نسل جوان را نه‌تنها در ایران که در تمام جهان به سمت‌وسوی خاصی سوق داده و این طبعا برای فرهنگ‌های ملی زیان‌بخش است، زیرا نسل جوان وقتی عناصر هویت‌ساز فرهنگی خود را فراموش کند طبعا گرایشش به تمامیت ارضی یا به‌طورکلی فرهنگ ملی، رفته‌رفته سست می‌شود و تفکر جهان وطنی پیدا می‌کند؛ یعنی آنچه از زمان «کانت» مطرح شد. به‌نظر می‌رسد کشورهای استعمارگر راه تازه‌ای برای استثمار کشورهای دیگر یا کشورهای درحال پیشرفت پیدا کرده‌اند و آن این است که کیفیت و ویژگی فرهنگ‌های ملی  را در نسل جوان تضعیف کنند تا بتوانند به مقاصدی که درنهایت، نفع اقتصادی و سیاسی برای آنها خواهد داشت، دست یابند. این‌جا خویش‌کاری ما در این است که با این پدیده و هجوم تبلیغاتی مقابله شود و مولفه‌های بارز فرهنگی مورد واکاوی قرار بگیرد. درواقع در چنین حالتی باید به نسل جوان این ملک یادآور شد که پدران و نیاکان آنها در گذشته دارای چه ویژگی‌هایی بودند و چه امکاناتی در اختیار داشتند. باید به نسل جوان این نکته را انتقال داد که نیاکان آنها در گذشته از اقتدار برخوردار بودند و در گذشته چیزی نزدیک به ١٠‌میلیون کیلومترمربع از جهان به نام ایران خوانده می‌شده است. ایران بزرگترین امپراتوری را در تاریخ داشته است، تا جایی که فیلسوف بزرگی مثل هگل در کتاب «تاریخ  فلسفه» می‌نویسد: «ایرانیان نخستین اقوامی بودند که یک امپراتوری را به معنی واقعی کلمه پی‌ افکندند». همین امپراتوری و مدیریت‌های ایرانی بود که موجب پیدایش دستاوردهای علمی و فرهنگی شد که اگر بخواهیم آنها را مورد مطالعه قرار دهیم می‌بینیم تا همین ٥٠٠‌سال پیش حرف نخست را در جهان می‌زد. در پاسخ به سوال شما باید بگویم، انتشار چنین کتاب‌هایی می‌تواند باعث شود تا جوانان به قدرت و عظمت تاریخ و فرهنگ ایرانی پی ببرند و گمان نکنند که اکتشاف و تولید و خلاقیت و ابتکار می‌باید فقط در جهان غرب باشد، زیرا چنین چیزی مطلقا قابل‌قبول نیست و به‌ قول «دکارت» زمانی که عقل را در روز آفرینش بین آدمیان تقسیم می‌کردند به همه به یک نسبت دادند، منتهی اگر بعضی پیشرفت می‌کنند یا جامعه‌ای پیشرفته‌تر از جوامع دیگر می‌شود، به این سبب است که آنها روش به کار بردن عقل را می‌دانند و از این تفاوت است که یک فرد یا جامعه نسبت به همانندهای خود پیشرفت می‌کند. کتاب «نگرش‌های ایرانی» پیش از هر چیز می‌تواند مشوقی برای نسل جوان باشد تا به خود بیاید و به ورطه ازخودبیگانگی نیفتد و قدم در مسیر بالندگی و سازندگی بگذارد.

 

یکی از مباحثی که در کتاب «نگرش‌های ایرانی» مطرح شده توجه و پاسداشت مفاخر ایرانی است، اگرچه به شخصه تصور می‌کنم نتوانسته‌ایم آن‌طور که شایسته بوده از مفاخر برجسته ایرانی محافظت کنیم، همان‌طور که می‌دانید رودکی ما را در سال‌های اخیر، تاجیک‌ها به نفع خود ثبت کردند و حالا هم باید چشم‌مان به سریال‌های ترکی مثل «حریم سلطان» روشن باشد که در هر سکانسی به بهانه‌ای، اشعار مولانا را زمزمه می‌کنند، درحالی‌که خود ما از ظرفیت ادبیات کهن بی‌بهره مانده‌ایم، دیدگاه شما نسبت به این مسأله چیست؟

تجزیه و تحلیل کارکرد مدیریت کلان فرهنگی به واقع داستانی است پرآب چشم که اگر بخواهیم همه زوایای آن را درچند دهه اخیر مورد بررسی قرار دهیم، از حوصله این گفت‌وگو خارج است و نیاز به ساعت‌ها فرصت دارد اما به‌طور خلاصه باید گفت پیش از آمدن مسائلی از این دست که مولوی شاخص‌ترین چهره در حوزه عرفان ایرانی با نزدیک به ٢٦‌هزار بیت به فارسی در یونسکو به نام کشور دیگری ثبت می‌شود، بی‌تردید، سر در ضعف مدیریت فرهنگی دارد یا آنچه در سال‌های اخیر بر آرامگاه حکیم نظامی گنجوی گذشت به همین‌ترتیب. یا می‌بینیم در برخی روزنامه‌های عرب زبان، حافظ و سعدی به‌عنوان شاعران عرب نامیده می‌شوند یا بوعلی‌سینا در فرهنگ لغات عربی، فیلسوف عرب نام گرفته می‌شود، یا وقتی شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس، معماری بادگیر را به نام خودشان ثبت می‌کنند، درحالی‌که یک معماری اصیل ایرانی است و بسیاری از قضایایی از این دست که می‌توان نام آن را مصادره چهره‌ها و فرهنگ ایرانی نامید. اینها همه ناشی از کم‌التفاتی و بی‌توجهی مدیریت کلان فرهنگی در سال‌های اخیر است که زبان به اعتراض نمی‌گشاید و طبعا موجب افسردگی کسانی می‌شود که به فرهنگ ایرانی عشق می‌ورزند و علاقه‌شان این است که به مسائلی از این دست بیشتر توجه شود. وقتی به این مشکل دقت می‌کنیم می‌بینیم که تاثیرات آن در حوزه‌های فرهنگی داخل کشور هم محسوس است. به‌عنوان مثال، وقتی شمارگان کتاب تا صد نسخه تنزل می‌یابد، قطعا ریشه در ضعف چنین مدیریتی دارد و بسیاری از مسائل دیگر از این دست که به‌ هر صورت نیاز است با اهل تجربه و کسانی که در این راه دود چراغ خورده‌اند و صاحب اطلاعات ارزشمند هستند، مشورت شود و راهکارهایی برای حل این معضل سنجیده شود. باید توجه داشت که معضل فرهنگی یک مسأله اقتصادی یا سیاسی نیست که بشود آن را به سرعت برطرف کرد، فرهنگ ذره‌ذره شکل می‌گیرد و وقتی از میان رفت دوباره ساختن آن سال‌ها طول می‌کشد. از این‌رو وقتی مشکلات و مسائل فرهنگی را مورد بررسی قرار می‌دهیم باید با دید باز و ذهنی مبتنی بر آزاداندیشی به این مسائل نگاه کنیم. به‌عنوان‌ مثال، وقتی نام‌های ایرانی مثل «سیزده‌به‌در» یا «چهارشنبه‌سوری» که ٨٠‌میلیون ایرانی را به هم پیوند می‌دهد، بدون درنظر گرفتن روانشناسی اجتماعی، تاریخی و تمامیت ارضی تغییر می‌یابد، هیچ کم از تغییر نام خلیج‌فارس ندارد، بنابراین چنین اقداماتی قطعا در روحیه مردم اثر می‌گذارد و این بی‌تفاوتی‌ها سبب می‌شود که دیگران گمان کنند وقتی در داخل کشور، ارزش‌های ملی تا این حد مورد بی‌توجهی واقع می‌شود،  بهتر است آنها از این ارزش‌ها پاسداری کنند. در نتیجه اتفاقات ناگواری که مصادره فرهنگی نام دارد، پیش می‌آید که ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر خواهد بود.

 

یک سوال هم درباره وضع کتاب داشتم، تقریبا همه ما به این نکته واقفیم که شرایط نشر و کتاب درحال‌حاضر اسفبار است، سرانه مطالعه ایرانیان روز‌به‌روز کاهش می‌یابد و تیراژ کتاب چندان که اشاره کردید به شمارگان صد و دویست تنزل پیدا کرده است، مخاطب علاقه‌اش را به کتاب کاغذی از دست داده و ترجیح می‌دهد همان مقدار اطلاعات مورد نیاز خود را در منابع اینترنتی جست‌وجو کند، مسأله امرار معاش و گذران زندگی چنان فکرها را به خود مشغول کرده که به‌ نظر می‌رسد اگر قیمت کتاب به ایده‌آل‌ترین نقطه هم برسد باز هم خریداران سابق را ندارد، در چنین شرایطی بهتر است مولفان برای دلگرم کردن مخاطب به کتاب و کتابخوانی چه آثاری تالیف کنند؟

بسیاری از متخصصان و اهل فرهنگ در کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیده‌اند که هنوز وسایل نوین ارتباطی از قبیل ماهواره یا اینترنت در شکل‌های مختلف خودشان که هر ماه، نوع جدید از آنها به بازار می‌آید، نتوانسته در رکود کتاب نقش داشته باشد. شاهد دلیل آنها هم برای این حرف این است که وقتی در کلانشهرهای کشورهای بزرگ و پیشرفته وارد ایستگاه‌های مترو و اماکن عمومی می‌شویم، می‌بینیم که در جیب و کیف مردم کتابی هست. یا از تیراژ روزنامه‌ها معلوم می‌شود که هنوز مردم دلبستگی‌شان به فرهنگ مکتوب که مطبوعات نام دارد، از بین نرفته است. در ایران هم به این شکل است، یعنی کتابخوانان هنوز از لفظ کتاب و دست گرفتن آن در جایی و مطالعه‌اش لذت می‌برنند. تا جایی که به‌شخصه تحقیق کرده‌ام همه کسانی که در اینترنت به کتاب‌های به اصطلاح بارگیری‌شده مراجعه می‌کنند، آن لذتی را که از خواندن کتاب کاغذی می‌برند، به دست نمی‌آورند، زیرا اولا چشم به‌زودی خسته می‌شود و در ثانی، تامل و دقت کافی را نمی‌توان با خواندن کتاب در دستگاه‌های تصویری به دست آورد. اما موضوع مهم این است که اگر کتاب در ایران به چنین وضعیتی افتاده ناشی از مسائلی است که هیچ ربطی به حضور دستگاه‌های شنیداری و تصویری و همچنین دیگر مشکلات مانند گران بودن کتاب یا حتی ممیزی ندارد. به نظرم آنچه باعث افت شدید کتاب در جامعه ما شد ناشی از پریشیدگی احوال مردم و عدم تمرکز ذهنی آنهاست که امکان مطالعه را از آنها گرفته است، یعنی اگر شما به‌عنوان مثال، به جای گل یا شیرینی برای کسی، کتاب هدیه ببرید، مطمئن باشید که آن کتاب خوانده نخواهد شد. از این‌جا می‌توان نتیجه گرفت که جامعه اگر به لحاظ ذهنی دارای آرامش و جمعیت خاطر نباشد، هیچ امیدی نمی‌توان به بهبود صنعت نشر داشت. مثال‌های متعددی در این زمینه هست، کتابخانه‌های ایران به‌رغم آن‌که کتاب را به آسانی عرضه می‌کنند ولی خلوت‌ترین مکان‌های عمومی هستند. اگر تعدادی هم در این کتابخانه‌ها دیده می‌شوند، دانشجویان و دانش‌آموزانی هستند که به‌دنبال جای آرامی برای درس‌ خواندن می‌گردند. مراجعه‌کنندگان به کتابخانه‌ها شاید در طول هفته از تعداد انگشتان دست هم کمتر باشند، منظورم مراجعه‌کنندگان واقعی است که اصولا اهل مطالعه باشند. نتیجه این‌که اگر بخواهیم به هدف درستی دست یابیم و صنعت نشر همان شکوفایی را پیدا کند که پیشتر داشته و تیراژ  کتاب حداقل به ٣هزار نسخه برسد، نخست باید آن پریشیدگی و تشتت ذهنی از میان برداشته شود و جمعیت خاطر برای جامعه به وجود بیاید تا وقتی فرصت می‌یابد به مطالعه روی بیاورد. در ایران هم تجربه نشان داده که مردم ایران پیوسته طالب کتاب و کتابخوانی  بوده‌اند. ایران از دیرباز زمانی که اروپا در جهل مطلق بود، کتابخانه‌های متعدد داشت که اگر کتابخانه‌ها به دجله ریخته نمی‌شد یا سوزانده نمی‌شد، بشر یک قرن زودتر می‌توانست به کره ماه دست یابد. کتیبه‌های کهن ایرانی نشان می‌دهد که نگارش و خط در ایران مورد احترام بوده است و بسیاری از صنایع مربوط به کتابت مثل جلدسازی، خطاطی و تذهیب شواهد بارزی هستند که نشانگر علاقه ایرانیان به کتابخوانی است. جای تاسف است که در چنین جامعه‌ای، امروز فقط صد نفر به دنبال خواندن کتاب هستند، آن هم نه در یک فرصت کوتاه که در زمان طولانی تا این کتاب‌ها به فروش برسد. به همین علت امروز مولفان و مترجمان علاقه چندانی به پدیدآوردن کتاب نشان نمی‌دهند، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که ذهن مشتاق جوانان برای مطالعه، کتاب در خور توجهی نمی‌یابد ولی با این همه، گاه دیده می‌شود کتاب‌هایی که در حوزه فرهنگ ایرانی و ایران‌شناسی است با استقبال جوان مواجه  شده و مورد قبول نسل جوان قرار می‌گیرد و ناشران نیز اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که کتاب‌هایی از این دست بیش از دیگر کتاب‌ها مشتری دارند. از این مقدمه می‌توان نتیجه گرفت که کتاب «نگرش‌های ایرانی» در چنین مسیری به دست خوانندگان علاقه‌مند رسیده است، به‌طوری که در طول ٦ ماهی که از انتشار آن می‌گذرد و با وجود آن‌که در شرایط بد تیراژ،‌ هزار نسخه از این کتاب به چاپ رسیده است، چاپ اول آن روبه اتمام رفته و به‌نظر می‌رسد به‌زودی به چاپ دوم خواهد رسید.

منبع: روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: