علم و انسانیت / دکتر مهدی گلشنی ـ بخش اول

1394/7/20 ۰۹:۵۰

علم و انسانیت / دکتر مهدی گلشنی ـ بخش اول

مقدمه: علم یک تلاش سامانمند انسانی برای فهم جهان فیزیکی است. فعالیت علمی را انسان انجام می‌دهد و در خلأ انسانی فاقد معناست؛ اما بلافاصله این سؤال مطرح است که: چرا انسانها به دنبال دانش طبیعت هستند؟ خود علم نمی‌تواند پاسخی برای این سؤال فراهم کند. یک چهارچوب جامعتر، یک جهان‌بینی، لازم است تا بتوان به این سؤال پاسخ گفت. درواقع این جهان‌بینی است که کل فعالیت انسانی ـ ازجمله فعالیت علمی ـ را شکل می‌دهد. پس این جهان‌بینی دانشمند است که هدف وی از تعقیب فعالیت علمی را معنادار می‌سازد.

 

 مقدمه: علم یک تلاش سامانمند انسانی برای فهم جهان فیزیکی است. فعالیت علمی را انسان انجام می‌دهد و در خلأ انسانی فاقد معناست؛ اما بلافاصله این سؤال مطرح است که: چرا انسانها به دنبال دانش طبیعت هستند؟ خود علم نمی‌تواند پاسخی برای این سؤال فراهم کند. یک چهارچوب جامعتر، یک جهان‌بینی، لازم است تا بتوان به این سؤال پاسخ گفت. درواقع این جهان‌بینی است که کل فعالیت انسانی ـ ازجمله فعالیت علمی ـ را شکل می‌دهد. پس این جهان‌بینی دانشمند است که هدف وی از تعقیب فعالیت علمی را معنادار می‌سازد.

سؤالاتی درمورد فعالیت علمی مطرح است که خود علم نمی‌تواند پاسخ گوید؛ مثلاً علم نمی‌تواند بگوید چرا موفق است؟ نمی‌تواند بگوید چرا ریاضیات، که محصول مغز انسانی به نظر می‌رسد، اینقدر در توصیف جهان طبیعت موفق است؟ نمی‌تواند بگوید که مبنا برای ارزشهای اخلاقی چیست و نمی‌تواند بگوید زیبایی چیست؟ پاسخ این سؤالات فوق علمی، چهارچوبی بزرگتر می‌طلبد؛ یعنی علم باید در یک جهان‌بینی، یک متافیزیک، درج شود. در واقع، تفاوت درباره اهداف فعالیت‌ علمی از تفاوت در جهان‌بینی دانشمندان نشأت می‌گیرد.

 

درمورد دلیل تعقیب فعالیت علمی توسط انسانها سه دیدگاه عمده وجود دارد:

۱ـ یک دیدگاه قدیمی درمورد هدف فعالیت علمی، جستجوی دانش به‌خاطر خود دانش بوده است. غالباً گفته می‌شود که فعالیت علمی جاذبه دارد؛ زیرا منبع لذت عقلانی می‌شود و حس کنجکاوی ما درباره طبیعت، اسرار آن و زیباییهای آن را ارضا می‌کند. در این دیدگاه پاداش فعالیت علمی در زیبایی توفیقات آن است، نه نتایج عملی آن. به زبان پوانکاره: «دانشمندان طبیعت را مطالعه نمی‌کنند، چون مفید است، بلکه آن را مطالعه می‌کنند، زیرا از آن لذت می‌برند، و از آن لذت می‌برند زیرا زیباست. اگر طبیعت زیبا نبود، شناخت آن ارزش نمی‌داشت و اگر شناخت آن ارزش نمی‌داشت، زیستن ارزش نمی‌داشت.»

بعضی دانشمندان بین علم محض و علم کاربردی تمایز قائلند. از دیدگاه آنها، کاربرد علم ممکن است زیان‌آور باشد، ولی هیچ آسیبی در علم محض نیست؛ اما اگر این مطلب درمورد علم قدیم، که سروکار چندانی با زندگی روزمره نداشت و آثار عملی یک کار علمی مدت طولانی وقت می‌گرفت که خود را نشان دهد، مصداق داشت، درمورد علم جدید صادق نیست، زیرا در زمان ما کاربردهای یک ایده نظری به‌زودی آثار خود را نشان می‌دهد و علم امروز، بذر تکنولوژی فرداست.

۲ـ یک دیدگاه علمی قدیمی دیگر درباره هدف از مطالعه طبیعت، دیدگاه ادیان ابراهیمی درمورد طبیعت است. در این دیدگاه فعالیت علمی به خاطر فهم آثار صنع الهی در طبیعت و استفاده از امکانات طبیعت برای رفاه انسانها و جوامع انسانی است. این دیدگاه در دوره تمدن اسلامی حاکم بود؛ مثلاً ابوریحان بیرونی در مقدمة کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، می‌گوید: «چون کسی بر آن شود که حق و باطل را از یکدیگر بازشناسد، ناگزیر کارش به جستجوی احوال جهان و اینکه آیا همیشه بوده یا نو پدید است، می‌انجامد و اگر خود را از این جستجو بی‌نیاز شمارد، در راهی که پیش گرفته است، از آن بی‌نیاز نیست که در تدابیری که سامان جهان در یکپارچگی و پاره‌هایش بر آن گردش دارد، بیندیشد و بر حقایق آن آگاه شود، تا از این راه مدبر جهان و صفات او را بشناسد… و این جستجو و نگرش همان است که خدای تعالی از بندگان خردمند خود خواسته است، در آنجا که گفته است ـ و گفته‌اش راست و روشنگر است ـ : و یتفکرون فی خلق السموات و الارض: ربنا ما خلقت هذا باطلا… (آل عمران، ۱۱۹). و این آیه شریفه همه آنچه را که به تفصیل بیان کردم، فرا می‌گیرد و اگر آدمی درست بر آن کار کند، به همه دانشها و شناختها دست خواهد یافت.»

در شروع علم جدید نیز این بینش حاکم بود. هایزنبرگ برداشت کپلر از کاوش علمی را چنین بیان می‌کند: «برای کپلر علم وسیله کسب منافع مادی برای انسان، یا ساختن یک فنّاوری برای زندگی بهتر در این دنیای ناقص نبود… برعکس علم وسیله ارتقای ذهن، و وسیله کسب آرامش در تفکر درباره کمال ابدی خلقت بود.»

در این دیدگاه، بشر خلیفه خداوند در زمین است و باید توازنی را که خداوند در خلقت برقرار کرده، حفظ کند و از ایجاد فساد و خرابی در زمین پرهیز نماید. این دیدگاه، از جهان‌بینی الهی نشأت می‌گیرد.

۳ـ در قرن بیستم نگرش سومی درمورد علم حاکم شد که هدف آن کسب دانش به خاطر منافع عملی و مادی آن است. این دیدگاه هم‌اکنون بر بسیاری از حکومتها حاکم است و چون در زمان ما بخش عمده‌ای از فعالیتهای علمی را دولتها سرمایه‌گذاری می‌کنند، آثار آن مخصوصاً در غرب بسیارمرئی است.

دیدگاه دوم عناصر مهم دیدگاه اول را در بر دارد، اما از آن فراتر می‌رود، زیرا روی فعالیت علمی قید می‌گذارد. ولی طبق دیدگاههای اول و سوم هیچ محدودیتی برای فعالیت علمی نباید وجود داشته باشد و هر استفاده‌ای که از علم بتوان کرد، باید کرد. تمامی آثار زیانبار علم برای جوامع انسانی و انسانها و محیط زیست از این نوع رویکرد به علم سرچشمه می‌گیرد.

 

علم،انسان و جهان معاصر

رشد سریع علم در قرن نوزدهم، این انتظار را به ‌بار آورد که علم به‌زودی تمام مسائل انسانها و جوامع بشری را حل خواهد کرد. جواهر لعل نهرو ـ اولین نخست‌وزیر هند پس از استقلال این کشورـ در اواسط قرن بیستم چنین گفت: «این علم است که به‌تنهایی می‌تواند مساله گرسنگی و فقر و بی‌بهداشتی و بی‌سوادی، خرافات و رسوم و سنتهای کهنه، منابع وسیع ضایع‌شونده و… را از بین ببرد. چه کسی امروز می‌تواند علم را نادیده بگیرد… آینده متعلق به علم است و آنهایی که با علم، دوستی برقرار می‌کنند.»

اما بعد از جنگ جهانی اول که تعداد زیادی کشتار به بار آورد، این برتراند راسل بود که در ۱۹۲۴ در کتابی اظهار تردید کرد که علم برای بشر برکت‌زا باشد: «آقای هالدین… تصویری زیبا از آینده ارائه کرده است، آینده‌ای که از طریق استفاده از کشفیات علمی تکون می‌یابد و خوشبختی انسانها را به بار می‌آورد. هرچند من مایلم که با پیش‌بینی او موافقت کنم، تجربه با سیاست و حکومت مرا تا حدی مردد ساخته است. من مجبورم که بترسم از اینکه علم مورد استفاده گروههای مقتدر قرار می گیرد، به‌ عوض آنکه انسانها را شاد سازد.»

از نظر راسل آثار بد علم ناشی از این است که علم خودش نمی‌تواند جلوی هواهای نفسانی انسانها را بگیرد، و لذا او در آن کتاب درمورد تهدید علم برای نابودی تمدن بشری هشدار داد.

سوء کاربرد علم وفناوری در قرن گذشته آثارنامطلوب زیر را به بارآورده است:

ـ استثمار منابع طبیعی

ـ بیشتر شدن شکاف بین فقیر و غنی

ـ آلودگی محیط زیست

ـ تضعیف بُعد معنوی انسان

ـ توسعه سلاحهای کشتار جمعی

ـ نابودی بعضی از انواع جانداران

به نظر این جانب تمامی نتایج نامطلوب علم ریشه در رواج جهان‌بینی حاکم بر محیط‌های علمی دارد که مشخصات زیر را دارد:

ـ غفلت از انسان به‌ علت توجه بیش از حد به تخصص

ـ نادیده‌ گرفتن ارزشهای اخلاقی در فعالیت علمی

ـ عطش قدرت و ثروت

ـ نادیده‌ گرفتن نقش مفروضات فوق علمی در علم

ـ غفلت از مراتب بالاتر واقعیت

ـ نادیده گرفتن دغدغه‌های بنیادی انسان

به ‌عبارت مختصر، معرفت‌شناسی تجربه‌گرایانه، هستی‌شناسی ماده‌گرایانه، و اخلاق نسبی‌گرا، دانشی ایجاد کرده است که حکمت را به همراه ندارد، قدرت را بی‌تقوا طالب است و راحتی را بدون آرامش ذهن، و البته همه اینها خوشبختی را از انسان می‌گیرند.

 

توجه بیش از حد به تخصص و غفلت از انسان

قبل از پیدایش علم جدید، همه رشته‌های دانش مثل شاخه‌های یک درخت به حساب می‌آمدند و دانشمند می‌کوشید که نگرش منسجمی درباره طبیعت داشته باشد. رشد تخصص‌گرایی باعث جدا شدن علم از سایر شاخه‌های دانش انسانی شده است. به‌ قول تولمین فیلسوف علم: «این رشد تخصص و تخصص‌گرایی بود که باعث کنار گذاشتن مسائل اخلاقی از مبانی علم شد.»

امروزه به ‌علت توجه افراطی به تخصص، دانش انسانی چند پاره شده و این به فقدان نگرشی جامع در دانشمندان انجامیده، و در نهایت باعث شده است که عالمان فقط منافع شخصی خود را جویا باشند. این نیز به‌ نوبه خود سه نتیجه در بر داشته است:

ـ عالمان را از یک دیدگاه کل‌نگر به طبیعت محروم کرده است. هایزنبرگ حق مطلب را خوب ادا کرده است: «امروزه افتخار عالم عشق به جزئیات است، کشف و تنظیم کوچکترین الهامات طبیعت در یک حوزة بسیار محدود. این کشف همراه با احترام برای متخصص در یک حوزه خاص بوده است؛ ولی این به قیمت از دست دادن ارزش روابط در یک مقیاس بزرگ شده است. در این دوران به‌ سختی می‌توان از یک دیدگاه وحدت‌یافته در باره طبیعت سخن گفت … جهان یک دانشمند حوزه باریکی از طبیعت است که او عمرش را صرف آن می‌کند!»

ـ عالمان را از توجه به اموری که رشته‌شان را با یک کل بزرگتر مرتبط می‌کند، محروم کرده است؛ مثلاً علوم طبیعی را از علوم انسانی به‌کلی جدا کرده و عالمان علوم طبیعی را از نیازهای جوامع انسانی بی خبر گداشته است؛ اما اگر حل مسائل انسانی یک هدف مهم علم باشد، چگونه علوم فیزیکی و طبیعی می‌توانند فارغ از دغدغه‌های انسانی به پیش روند.

 

نادیده گرفتن ارزشهای اخلاقی در فعالیتهای علمی

یک ایده رایج در محیط‌های علمی این است که علم و اخلاق دو حوزه مستقل هستند و «گزاره‌های اخلاقی» را نمی‌توان از «گزاره‌های واقعی» استنباط کرد (“باید” از “هست” قابل استنتاج نیست). گفته می‌شود که علم یک فعالیت انسانی فارغ از ارزشهاست، درحالی که ارزشها ذهنی هستند و مبتنی بر عقاید شخصی می‌باشند. این منجر به ایده خنثی بودن علم نسبت به اخلاق شده و تأثیر زیادی در به‌ حاشیه راندن ملاحظات اخلاقی در کارهای علمی داشته و منجر به گسترش نسبی‌گرایی اخلاقی در جوامع شده و دغدغه‌های اخلاقی در کار علمی را کاملاً تضعیف کرده است؛ اما به دلایل زیر ایده خنثی بودن علم نسبت به ارزشهای اخلاقی یک افسانه است:

ـ فعالیت علمی در خلأ انسانی صورت نمی‌گیرد، و در سطح انسانی ارزشهای اخلاقی وارد کار علمی می‌شوند. درواقع تمام کارهای علمی مشتمل‌ بر بعضی قضاوتهای ارزشی هستند.

ـ بعضی از اصول اخلاقی نظیر صداقت و بی‌طرفی همواره به‌عنوان مکانیسم‌های کنترل کیفیت در کار علمی بکار رفته‌اند.

- قضاوتهای ارزشی ( مثلاٍ سادگی یا زیبائی نظریه) می‌توانند بر خط تحقیق دانشمند و انتخاب نظریه‌ها توسط وی تأثیر بگذارند.

ـ قضاوتهای ارزشی نقش مهمی در ارزیابی و انتخاب بین نظریه‌ها دارد. کوهن معیارهایی نظیر دقت پیش‌بینی، سازگاری وسعت شمول، سادگی و پر ثمر بودن را معیارهای یک نظریة خوب تلقی می‌کند.

ـ قضاوتهای ارزشی در تصمیمات مربوط به کاربردهای علم وارد می‌شوند؛ زیرا بعضی کشفیات علم و فناوری مستلزم نتایج اجتماعی، اخلاقی و سیاسی هستند.

ـ در غالب ادیان جهان، ایده اخلاق مرتبط با هدفی است که جهان متوجه آن است و درستی هر فعالیت انسانی بر مبنای تطابق با آن هدف تعیین می‌شود. در جهان فارغ از هدف، ارزشها محل ارجاعی ندارند و صرفاً ابزارهایی برای رتق و فتق امور انسانی هستند. زمینه اصلی برای هدایت اخلاقی استناد به یک جهان هدفدار نظام‌مند است.

ـ نادیده گرفتن هدفداری جهان در علم باعث نادیده گرفتن ارزشهای اخلاقی شده و این خود منجر به رواج نسبی‌گرایی اخلاقی در محیط‌های علمی شده است و فقدان مبنای اخلاقی مشترک در بحثها و تصمیم‌ها جایی جز زور برای داوری بین طرفهای دعوا نمی‌گذارد.

ـ یکی دیگر از دلایل به‌حاشیه رانده شدن ارزشهای اخلاقی، بعضی نظریه‌های علمی است، مثل نظریه داروین که برای ارزشهای اخلاقی صرفاً فایده عملگرایانه قائل شده‌اند.

ـ غالب ادیان جهان به استانداردهای اخلاقی معتقدند و علی‌رغم اختلاف در مسائل کلامی، در مسائل اخلاقی اشتراک زیادی بین ادیان وجود دارد. به علاوه ادیان در تربیت اخلاقی عامه سهم مهمی داشته‌اند و تضعیف مرجعیت ادیان خود عاملی در کاهش نقش ارزشهای اخلاقی در حوزه‌های انسانی بوده است.

ـ علم و اخلاق در سطح متافیزیکی با هم ارتباط دارند؛ زیرا علم نمی‌تواند با کل حوزه تجارب انسانی سروکار داشته باشد. برای پاسخگویی به مسائل مطرح شده در حوزه تجارب انسانی چهارچوبی وسیعتر ازعلم رایج مورد نیاز است، متافیزیکی که علم، اخلاق و چیزهای دیگر را هم در بر دارد و می‌تواند همه ابعاد تجارب انسانی را به ‌نحوی وحدت‌‌بخش پاسخگو باشد. لین وایت (Lynn White) در مقاله‌ای در مجله Science (1967) مطلب را خوب ادا می‌کند: «آنچه مردم درباره زیست‌بوم انجام می‌دهند، بستگی به این دارد که در مورد رابطه خودشان با اشیای محیطشان چه فکر می‌کنند. زیست‌بوم انسانی (ecology) سخت متأثر از اعتقادات ما درباره سرشت و سرنوشتمان می‌باشد؛ یعنی متأثر از دین.»

 

عطش قدرت وثروت

در حالی که علم قدیم به دنبال خواندن کتاب طبیعت، به‌عنوان صنع خداوندی بود، گرایش غالب در عصر ما در جهت پیشرفت دانش برای تقویت قدرت سیاسی و اقتصادی بوده است و بشر و محیط زیست را به‌عنوان چیزی که باید مورد استثمار قرار گیرد، درنظر گرفته است. شوماخر ( اقتصاد دان و متفکر برجسته آلمانی ـ انگلیسی) مسأله را زیبا مطرح کرده است: «علم قدیم حکمت یا «دانش برای فهم» عمدتاً متوجه «خیر مطلق» بوده است؛ یعنی حق، خیر و زیبا، که دانش آن هم خوشبختی می‌آورد و هم نجات. علم جدید عمدتاً متوجه قدرت مادی است؛ گرایشی که در این مدت آنقدر توسعه یافته که تقویت قدرت اقتصادی و سیاسی اکنون هدف اولیه و توجیه اصلی برای خرج کردن برای کار علمی است. علم قدیم به طبیعت به‌عنوان صنع الهی و مادر انسان نظر می‌افکند، علم جدید گرایش دارد که طبیعت را خصمی ببیند که باید بر او پیروز شد یا معدنی که باید مورد بهره‌برداری قرار گیرد!»

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: