1394/6/23 ۱۰:۴۸
هر قومی و بلکه هر شخصی در موقع صحبت یک عبارتی را زیاد و بهجا و بیجا استعمال میکند که به قول فرنگیها «تعبیر محبوب» شخص و به قول خودمان «تکیه کلام» متکلم است. این تکیه کلام به حسب عادت است و در اشخاص مختلف است و لابد هرکس در اشخاص معاشر خود این نوع عبارت را ملاحظه کرده و طرف توجه قرار داده است. در ملتها و اقوام مختلف هم «تکیهکلام»های مختلف موجود است. بعضی عبارات از عوارض عمومی زبان آنها است و بعضی دیگر در طبقات مختلفه ملت متفاوت است. مثلا در زبان فرانسه متصل «آیا چنین نیست» و «بالاخره» و «دِ دِ» و در انگلیسی «خوب» و «ها بلی» و در آلمانی «خلاصه» و «ها همچون!» و در عربی «والله» پرمکرر میشود.
هر قومی و بلکه هر شخصی در موقع صحبت یک عبارتی را زیاد و بهجا و بیجا استعمال میکند که به قول فرنگیها «تعبیر محبوب» شخص و به قول خودمان «تکیه کلام» متکلم است. این تکیه کلام به حسب عادت است و در اشخاص مختلف است و لابد هرکس در اشخاص معاشر خود این نوع عبارت را ملاحظه کرده و طرف توجه قرار داده است. در ملتها و اقوام مختلف هم «تکیهکلام»های مختلف موجود است. بعضی عبارات از عوارض عمومی زبان آنها است و بعضی دیگر در طبقات مختلفه ملت متفاوت است. مثلا در زبان فرانسه متصل «آیا چنین نیست» و «بالاخره» و «دِ دِ» و در انگلیسی «خوب» و «ها بلی» و در آلمانی «خلاصه» و «ها همچون!» و در عربی «والله» پرمکرر میشود. لکن مقصود ما در اینجا این نوع «تکیهکلام»های لفظی صِرف نیستند بلکه بعضی چیزهایی است که به اخلاق روحی ملت نیز بیعلاقه نیست و از این عبارات در زبانهای مختلف به قدری مثال زیاد هست که ما از شرح آن میگذریم و نمونهای از آن را در زبان خودمان نشان میدهیم. مثلا پیش از ظهور مشروطیت در ایران تکیهکلام عامه لفظ «مسلمان» و ترکیبات آن بود. در سر هر مطلبی میگفتند «مسلمان انصاف بده آیا اینطور نیست»، «مسلمان آخر رحم هم خوب چیزی است»، «یک مسلمانی پیدا شود بگوید بابا چرا همچو میکنی»، «بابا آخر مال مسلمانان است چرا تلف میکنید»، «خدا نصیب هیچ مسلمانی نکند» و هکذا. حکمت همه این عبارات آن بود که مردم عقل و علم و رحم و انصاف و مروت و نیکی به همدیگر را از خواص مسلمین میدانستند. بعد از ظهور مشروطیت صحبت تمدن اروپا و علم و فضایل و کمال و عقل و اخلاق فرنگی خیلی رایج شد و دیگر همه در اظهار اطلاع از فرنگ و مخصوصا نکتهسنجی و خردهگیری از ایران و نقادی معایب ایرانیان بلبل شدند. در این دوره علاوهبر یک مشت بلکه یک خروار عبارت «تکیهکلام»های عجیب دیگر از قبیل «روح این مسأله»، «روح اجتماعات»، «فلسفه این کار» و ...، یک تکیهکلام عجیب تازهای هم بیاندازه در میان جوانان فرنگیمآب و بدتر از آنها در میان قبا راستههای پرمدعا و خودپسند منتشر و عادی شد و آن، این است: «این ایرانیها چه مردمان غریبی هستند»، «امان از دست این ایرانیها»، «این عادت ایرانی است»، «ما ایرانیها چیز عجیبی هستیم» ... الخ!
*مقالات تقیزاده، زیرنظر ایرج افشار جلد ١٦، سرمقالههای کاوه
روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید