نگرانی‌های عبدالحسین حائری چه بود؟

1394/6/9 ۱۲:۳۰

نگرانی‌های عبدالحسین حائری چه بود؟

عبدالحسین حائری تا لحظه‌ای که جسمش توان داشت در خدمت فرهنگ ایران بود. او سالها سوی چشمهایش را به پای میراث مکتوب این سرزمین گذاشت و با کتابها و نسخه‌های خطی پیر شد.

 

 

عبدالحسین حائری تا لحظه‌ای که جسمش توان داشت در خدمت فرهنگ ایران بود. او سالها سوی چشمهایش را به پای میراث مکتوب این سرزمین گذاشت و با کتابها و نسخه‌های خطی پیر شد.

 عبدالحسین حائری متولد سال 1306 در قم، در جوان‌ترین روزهای عمر پرکارش تحصیلات عالی حوزوی را در مدرسه فیضیه ‌گذارند و درس خارج فقه را در محضر علمایی چون آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله حجت به پایان ‌رساند.

حائری سال 1384 در گفت‌وگویی با بخش فرهنگ و ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، از زندگی‌ و دغدغه‌هایش می‌گوید که حالا پس از درگذشتش مروری داریم بر حرف‌های این پیر کتاب‌شناسی و فهرست‌نگاری.

حائری می‌گوید: سال 1330 تصمیم گرفتم از قم به تهران بیایم. تقریبا 25 ساله بودم که به تهران آمدم، هرچند که تا سالهای بعدش لباس روحانیت را بر تن داشتم. در تهران دکتر تفضلی که معاون وقت کتابخانه مجلس بود، در جلسه‌ای مرا دید و به بازدید از این کتابخانه دعوتم کرد، که آن‌وقت مکانش این محل فعلی نبود و از سال 1341 کتابخانه مجلس به مکان حاضر منتقل شد. وقتی که رفتم و مخزن را دیدم، آن‌قدر شیفته شدم که دیگر تقریبا هر روز به کتابخانه می‌آمدم و از همان اواسط 1330 کارم را شروع کردم.

او می‌افزاید: یادم است مرحوم دکتر مصدق، خدا رحمتش کند، تازه نخست‌وزیر شده بود، تا سال 1332 که متاسفانه با کودتای 28 مرداد و آن اتفاق‌های بعد، کنار گذاشته شد؛ بگذریم. سنا هم تازه تعطیل شده بود و این اطراف، آن‌روزها دائم صحنه‌های جالبی از آمد و رفت سناتورها می‌دیدیم. وقتی که آمدم، مرحوم دکتر عباس زریاب‌ خویی، رییس کتابخانه سنا بود. همان زمانی که تقی‌زاده اولین مجلس سنا را قبلا آنجا تشکیل داده بود. من را بردند به اتاقی و گفتند فعلا کتابخانه سنا همین جاست. در حدود 1500 جلد کتاب هم داشت که بیشترشان را تقی‌زاده خودش از خانه‌اش آورده بود.

حائری درباره علت شروع به کارش در بخش خطی کتابخانه مجلس، یادآور می‌شود: آن زمان کتابهای خطی در قفسه‌هایی بود که توسط دادسرا مهر و موم شده بود، چون ظاهرا شخصی که قبلا آن‌جا کار می‌کرده مرتکب خلافی می‌شود و کمی بی‌اعتمادی پیدا می‌شود. اگر کسی می‌خواست از اینها استفاده کند، باید می‌رفت و با نماینده دادسرا می‌آمد و برگه‌هایی امضا می‌شد و اجازه می‌دادند. در چنین وضعی بود که به من گفتند چون شناخته‌شده هستی، اگر به کتابخانه مجلس بیایی، از این وضع خلاص می‌شویم. من هم ماندم و ماموران دادسرا آمدند و مهر و موم‌ها را باز کردند.

او در ادامه اظهار می‌کند: من قبلا هم با کتاب آشنا بودم. این کارها به استعداد و کشش‌های درونی هر فرد بستگی دارد که همه یک‌جور نیستند. یادم است در وسط مدرسه فیضیه حوضی بود و اطرافش بساط کتاب‌فروشی‌ها پهن بود و کتابهای خطی می‌فروختند و من جزو تماشاگران آن کتابها بودم، چون پول خرید کتاب نداشتم. اما یک‌بار با همه کم‌پولی شدید بالاخره خرید کردم و یادم است چهار جلد کتاب "شرح تاویل" جزایری در تاویل شیخ طوسی را جلدی دو تومان خریدم. به‌هر حال من به کتاب خطی علاقه و کشش داشتم و تا حدودی با تاریخ این علم آشنا بودم. پس این کار خیلی خوشایند، علاقه ذاتی‌ام بود و قبول کردم.

این نسخه‌شناس می‌گوید: آن‌زمان شخصیت‌های مهم مملکتی از جمله تقی‌زاده و حکیم‌الملک که نخست وزیر هم شد، عضو شورای کتابخانه ملی بودند و از من نمونه خواستند و پیشنهاد کردند که جلد چهارم فهرست کتابخانه را بنویسم. در آن جلسه نمونه‌ها مورد قبول قرار گرفت و من مشغول شدم، با حقوق دو کتابی پنج تومان و بعد از 10 سال هم که آقایان دیگری آمدند، به‌همین ترتیب از همان سال تا امروز تقریبا 54 سال است، حتا تابستان و روزهای تعطیل می‌آیم و وقتی بازنشسته شدم، مقدار زیادی پول روزهای مرخصی و تعطیل را که به سر کار آمده بودم، به من دادند. سال 74 هم بازنشسته شدم، از سال 30 تا سال 74 به‌طور رسمی کار کرده بودم.

عبدالحسین حائری درباره جایگاه نسخه‌شناسان و کتابداران با توجه به کاری که انجام می‌دهند با وجود تکنولوژی پیشرفته و اینترنت، می‌گوید: سوالی کردید که از طرف من جواب، بسیار پُرآه و افسوس است. نسخه‌شناسی و کتابداری بدون شک رشد کرده است. آن وقت‌هایی که مشغول کار فهرست‌نویسی شدم، تنها فهرست‌هایی که در ایران نوشته شده بود، یکی فهرست آستان قدس بود، دو جلد کتابخانه مجلس و دو جلد هم کتابخانه مدرسه سپهسالار و دو جلد هم مدرسه فیضیه قم که خیلی هم قدیمی بود. کتابخانه دانشگاه هم تازه تاسیس شده بود و هنوز خیلی فهرست‌نویسی‌اش شروع نشده بود. به‌تدریج این کار عنوان پیدا کرد و شد شغلی که خوشبختانه یا متاسفانه زود هم رشد کرد و الان حسابی شغل نان و آب‌دار و پرداوطلبی شده است. منتها خیلی متاسفم که بگویم هر چند که دوست ندارم اظهار بدبینی بکنم، اما برای بعضی‌ها وسیله دیگری شده است.

او با اشاره به حضور تکنولوژی و اینترنت در این عرصه و نقش فهرست‌نویسی، توضیح می‌دهد: ما میراث عظیم فرهنگی را از گذشته داریم. مسلمان‌ها، بخصوص ایرانی‌ها، عظیم‌ترین میراث را دارند و هیچ ملت و مذهبی این‌طور گذشته پر از آثار خطی ندارد، خاصه ایرانی‌ها که در این باب پیش‌قدم بوده‌ و کار کرده‌اند. اینها هست و باید شناخته شود، هم مولفان و هم خود کتابها. چند سال است دارم روی این موضوع اصرار می‌کنم، اما هنوز هم داستان چندان تکانی نخورده است و آن این‌که ما مسلمان‌ها، بخصوص ایرانی‌ها، تاریخ علممان در دست نیست. تاریخ علمی که وجود دارد، فرنگی‌ها برای ما نوشته‌اند و اگر هم از ایران و عرب و ترک چیزهایی نوشته‌اند، تقریبا همان راهی است که فرنگی‌ها رفته‌اند و کار جدید و مهمی نکرده‌اند؛ ما باید خودمان تاریخ علم بنویسیم، از آغاز، و این به خواندن کتابهای خطی و شناسایی آنها احتیاج دارد.

او می‌گوید: فهرست که ما می‌گوییم، یعنی شناختن و شناساندن کتابهای خطی مولفات بزرگان گذشته ما، که نشان می‌دهد ما در گذشته‌مان چه کسانی را داشته‌ایم. در کتابخانه‌های بزرگ دنیا از لس‌آنجلس گرفته تا روسیه و تا دورترین نقاط هند، این‌قدر کتاب خطی زیاد است که واقعا حیرت‌انگیز است. در بیشتر این فهرست‌ها بسیاری از کتابها نه اسمشان معلوم است و نه مولفشان و فقط موضوعش فهرست می‌شود، حتا برخی‌ برای موضوع هم عنوانی تهیه نکرده‌اند.

عبدالحسین حائری در ادامه اظهار می‌کند: به‌هر حال این کار وظیفه مسلمان‌ها، بخصوص ما ایرانی‌ها است، چون بیشترین تالیفات مال ایرانی‌ها است که خیلی‌های‌شان به زبان عربی است و لذا خارجی‌ها روی آنها کار کرده‌اند و بدون شک وقتی تاریخ نوشته‌اند، از روی حماقت و نادانی، آورده‌اند «تاریخ علم عرب» یا «تاریخ‌ ادبیات عرب». این هست. ما اصلا با کسی دعوا نداریم؛ می‌خواهیم کتابها و علما و کتاب‌نویسانمان را بشناسیم و بدانیم در گذشته چه کسانی بوده‌اند و چه کرده‌اند. این کار فهرست‌نویسی است که امروز خیلی گمراه‌کننده شده و به نازل‌ترین و پایین‌ترین عنوان در یک کتابخانه داده می‌شود، یعنی کسی که آمار کتابها را می‌نویسد و انگار واقعا شناختی لازم ندارد و بسیاری از فهرست‌ها الان در همین حد است و چیز بیشتری به خواننده نمی‌رساند.

او می‌افزاید: متاسفم بگویم که وضع را خیلی بد می‌بینم و ظاهرا دنیای علم و کتاب هم از این وضع راضی‌اند و نارضایتی ندیدم. این مساله خیلی مهم است و دلم می‌خواست که دنیای علم و کتاب ما متوجه این قضیه شود.

حائری متذکر می‌شود: پیشنهادم این است که در کتابخانه‌های بزرگ دنیا که آثار خطی دارند، تا قدرتی و امکاناتی هست، برنامه‌ای تهیه شود که تصویری از همه کتابها بیاوریم در ایران و اینجا‌ تکثیر کنند، اهل اطلاع بنشینند و روی اینها کار کنند و این قضیه باید اتفاق بیفتد. مثلا فکر می‌کنم باید با یونسکو مطرح شود. این کار خیلی خیلی مهم است، برای این‌که خود و گذشته‌مان را بشناسیم، چون هنوز با این‌همه کارهایی که جوانان و بچه‌های ما کرده‌اند، خیلی احساس ضعف و ناتوانی می‌کنیم؛ در هر حال متاسفانه احساس ضعف و سستی در نهاد ما هست؛ علاجش این است؛ چون ما ایرانی‌ها در به‌وجود آمدن این تمدن سهم بزرگی داریم و خیلی کار کرده‌ایم و این کارها باید شناخته شود.

او در ادامه گفت‌وگویش درباره شانیتی که جامعه برای نسخه‌شناسان و کتابداران قائل می‌شود، خاطرنشان می‌کند: کار فهرست‌نویسی در حد یک شغل شده است. خود شاغلان این عرصه، بیش از این‌را بر خود واجب نمی‌دانند که کار کنند. راز نارضایتی بنده از اوضاع کار فهرست اصلا همین است که فهرست‌نویسی شده یک شغل، یعنی درآمدزایی و نتیجه‌اش چیز تهی و ناقصی است، یعنی کار دلی نمی‌کنند. خیلی‌ها بدون مراجعه به منابع، اسم‌ها و تاریخ‌ها را اشتباه می‌نویسند و تازه از کارشان دفاع هم می‌کنند. دلم می‌خواهد که وضع بهتری پیدا شود و این کار اصلاح شود، یعنی شک ندارم افرادی که مشغول این کار می‌شوند، بعضی‌هایشان صلاحیت دارند، ولی شیوه‌شان غلط است و اصلا به خودشان فرصت بررسی نمی‌دهند، چون باید به کار و پروژه دیگری برسند و برای خودشان برآورد کرده‌اند که آخر ماه درآمد از بابت این نسخه‌ها باید دستشان را بگیرد. نمی‌شود انتقاد هم کرد، چون زیاده‌طلبی در ذات بشر است، اما با کار نادرست مخالفم. نمی‌دانم ‌چطور تعبیر کنم که به کسی بر نخورد؛ فهرست‌نویسی کار محترمی است، اما این کار باید دارای حقیقت بیشتری شود.

او همچنین در پاسخ به این‌که از سوی پیشکسوتان این عرصه چقدر فضا برای یادگیری جوانان باز شده است، می‌گوید: اشکال کار این‌جاست که این کار درس و کلاس ندارد، شیوه‌ای است که پایه می‌خواهد و اطلاعات فراون، یعنی هر چقدر با علمای اسلام و علوم اسلامی و تاریخ علممان بیشتر آشنا باشیم، بهتر می‌توانیم کار کنیم. هر چند که باید بین کار کتابشناسی و نسخه‌شناسی تفکیک قائل شد.

عبدالحسین حائری خاطرنشان می‌کند: دنیای نسخه‌شناسی دنیای عجیبی است. یعنی از نظر نسخه‌شناسی گاهی هر برگ یک کتاب، یک سند تاریخی است. در سندی (کتاب خطی) که متعلق به قرن هفتم و هشتم است، مطلبی هست که در هیچ کتاب دیگری یافت نمی‌شود. این مطلب درباره مادر خواجه‌نصیر است که او را «مفتیه» می‌نامد. خب اگر چنین نوشته‌هایی ثابت شوند، می‌دانید چه بمبی در تاریخ منفجر می‌شود؟ خود یک انقلاب تاریخی است، چراکه نشان می‌دهد در 700 - 800 سال پیش، یا کمتر یا بیشتر، زنان دارای چه موقعیت اجتماعی بوده‌اند. چون این کلمه را به شکل‌های دیگری هم می‌توان خواند. بسیاری از مواقع نسخه‌شناسی در خدمت کتاب‌شناسی قرار می‌گیرد و هر نشانه‌ای در دنیای نسخه‌شناسی معنا دارد. این دو شاخه دانش را فهرست‌نویسی باید داشته باشد. اگر کسی تاریخ تذهیت و خط و نقاشی را بداند، در کار نسخه‌شناسی موفق‌تر است، این علم به سالها تمرین عملی احتیاج دارد و شخص باید در کنار دست یک استاد کار کند.

او اضافه می‌کند: خیلی از کتابها تاریخ جعلی دارد و آدمهایی آمده‌اند که تاریخ جعلی ساخته‌اند و اینها را تنها متخصصان می‌توانند تشخیص دهند. به‌هر حال کار کتاب‌شناسی را نباید به بازی گرفت. این پیغام را از طرف من به هر آدم ذی‌نفوذی می‌توانید بدهید که اگر می‌خواهند کاری بکنند، زندگی عده‌ای را به اندازه کافی تامین کنند و بگذارند برای کار نسخه‌شناسی و کتاب‌شناسی در کتابخانه‌ای. با آدمی که اهل کتاب و کتاب‌شناس باشد کار کنند، چون جز این راهی نیست. این درس نیست که حفظ شود؛ باید دید و شناخت.

او درباره وظیفه نسخه‌شناس که گاه در تصحیح و فهرست متون قدیمی به مواردی برمی‌خورد که نمی‌تواند به دلیل برخی مصالح مملکتی، قومیتی آن‌را بازگو کند، توضیح می‌دهد: فراموش کردن این موارد درست نیست و غلط است. با ایجاد شبهه و جعل و تزویر هم کار را نمی‌شود پیش‌ برد یا این‌که سند را یواشکی قایم کرد. وظیفه من به‌عنوان موجود زنده این است که باید با رعایت همین مصالح، واقعیت‌ها را آشکار کنم. بله اگر واقعا طوری باشد که آن مساله نباید در چنین موقعیتی فاش شود، باید آن‌را سنجید و سپس رویش کار کرد.

عبدالحسین حائری همچنین درباره وضعیت کتابخانه‌ها می‌گوید: مساله خوبی را مطرح کردید. متاسفم مساله‌ای است که هنوز هم خیلی‌ها بیدار نشده‌اند. نمی‌خواهم اسم بیاورم، اما کتابخانه‌ای هست که همین الان اطلاع دارم سیستم روشنایی‌اش خراب است و بعد از مدتی منجر به آتش‌سوزی می‌شود. ظاهرا کارکنان آنجا خیلی تذکر داده‌اند و گفته‌اند، اما انگار همه چیز در به امروز و فردا انداختن و بی‌توجهی طی می‌شود.

او می‌افزاید: الان در بیشتر کتابخانه‌ها، اطفاء حریق نداریم، حتا در همین کتابخانه مجلس سالی که من می‌خواستم اطفاء حریق را راه بیندازم، گفتند گاز نئون است که خیلی گران است و پنج‌هزار دلار قیمتش است. گفتم وزارت خارجه آورده و استفاه کرده، اما به‌هر حال ما نتوانستیم استفاده کنیم و هنوز هم نشده است. در این قضیه تنها هنر بعضی از آقایان پنهان کردن است و این خیلی مسخره است.

حائری می‌گوید: خواهش می‌کنم این را به همین صورت منتشر کنید. نمی‌دانم چه باید کرد؛ یکی این‌که به فهرست‌نویسی و کار کتابشناسی و نسخه‌شناسی جدی‌تر فکر کنیم. پیشنهاد می‌کنم ‌افرادی که داوطلب هستند و صلاحیت دارند، در حداقل یا حد لازم تامین شوند، تا بتوانند کار کنند و اگر این کار نشود، همین است که هست و خواهد بود.

او در پایان اظهار می‌کند: خیلی کار مانده دارم و خیلی تاسف دارم برای روزهایی که کار نکردم و نتوانستم کاری انجام دهم و اگر کسی می‌تواند، دعا کند، تا کارهای بر زمین مانده به سرانجام برسند.

عبدالحسین حائری اول شهریورماه در سن 88 سالگی و در پی کهولت سن درگذشت. او بیش از نیم قرن در کتابخانه مجلس فعالیت داشت و از سال 1354 تا 1374 رییس این کتابخانه بود.

ایسنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: