1394/6/9 ۱۰:۵۱
امروزه اقامت گردشگران در خانههای ساکنان بومی مناطق گوناگون، بیشتر بهعنوان یک شکل ویژه و جدید از صنعت جهانگردی شناخته و پذیرفته شده است. با مطالعه سفرنامههای جهانگردانی که در دههها و سدههای اخیر به ایران آمدهاند، اما به درستی درمییابیم که این روش دستکم در محدوده جغرافیایی ایرانزمین به دلایل گوناگون مختلف، که بخش بزرگی از آن از نبود برخی زیرساختهای مناسب برمیآمده، شیوهای رایج بوده است. میتوان ادعا کرد کمتر سفرنامههایی وجود دارد که مسافران خارجی در آن از شرایط اسکان و شیوه اجاره کردن مکان سکونت خود و کیفیت و امکانات آن شرحی دقیق ارایه نداده باشند.
بریدههای سفرنامهها از چرایی و چگونگی پذیرش مسافران خارجی در خانههای ایرانیان
پیمان سمندری، تاریخپژوه: امروزه اقامت گردشگران در خانههای ساکنان بومی مناطق گوناگون، بیشتر بهعنوان یک شکل ویژه و جدید از صنعت جهانگردی شناخته و پذیرفته شده است. با مطالعه سفرنامههای جهانگردانی که در دههها و سدههای اخیر به ایران آمدهاند، اما به درستی درمییابیم که این روش دستکم در محدوده جغرافیایی ایرانزمین به دلایل گوناگون مختلف، که بخش بزرگی از آن از نبود برخی زیرساختهای مناسب برمیآمده، شیوهای رایج بوده است. میتوان ادعا کرد کمتر سفرنامههایی وجود دارد که مسافران خارجی در آن از شرایط اسکان و شیوه اجاره کردن مکان سکونت خود و کیفیت و امکانات آن شرحی دقیق ارایه نداده باشند.
خانه دوست کجاست؟
بیشتر سفرنامههای مهمانهای آمده از دیار غریب، از نبود یا وضع نامساعد مسافرخانهها و میهمانسراهای شهرهای گوناگون ایران، مطالبی خواندنی و گاه تکاندهنده روایت کردهاند. هانری رنهدالمانی، مسافر فرانسوی اواخر دوره قاجارها در «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» مینویسد «مهماننوازی ایرانی به حد کمال است و معروفیت جهانی دارد. در کشوری که هیچگونه مهمانخانه و مسافرخانه وجود ندارد و کاروانسراهای طول راه هم فاصله زیادی از هم دارند، این صفت مهماننوازی بسی قابلتمجید و شایسته تقدیر است. مالکینی که در کنار شاهراهها زندگی میکنند، با کمال مهربانی و با چهره گشاده از مسافرین پذیرایی میکنند. مهمانداری آنها همیشه مجانی است، ولی رسم است که مسافر قبل از جدا شدن از میزبان انعامی به مستخدمین او میدهد». چنین تعابیری با اندکی تفاوت، در بسیاری سفرنامههای دیگر هم بیان میشود. بلوشر آلمانی که در فاصله قتل ناصرالدینشاه تا روی کار آمدن رضاخان، مدتی را بهعنوان مامور از جانب حکومت کشور متبوع خود در ایران گذراند، در سفرنامه خویش تصویری یکسان عرضه میکند «در ایران مهماننوازی نهتنها به علت عقبماندگی هتلها و مسافرخانهها، بلکه همچنین به سبب وجود سنتهای قدیمی، سهمی زیادتر از اروپا در روابط اجتماعی برعهده دارد. هنگامیکه در حین مسافرت در این کشور، در خانه شخصی کسی فرود آییم، به مهماننوازانهترین طرزی مورد پذیرایی قرار میگیریم. نهتنها ایرانیان آدمی را به بهترین اتاق خود میبرند، بلکه مهماندار تلاش میکند که هر خواهش و آرزویی را برآورده سازد. از هنگام ورود تا حین بدرود، آدمی چنین احساس میکند که مهماندار فقط به خاطر میهمان در آنجا است و کلیه وظایف و تکالیف دیگر را معوق گذارده است ...».
آغازین روزهای جنگ موجر و مستاجر در ایران
بیشتر خارجیهایی که در سدههای جدید و معاصر به ایران پای نهاده و سفرنامه نوشتهاند، کارگزاران حکومتی یا مهمانهای نهادهای دولتی و خوانین مناطق گوناگون بودهاند. برخی از آنان همچنین زمانی کوتاه را در ایران سپری کردهاند، از همینرو در شرح سفرهایشان کمتر میتوان از جزییات اجارهخانهها آگاهی یافت. یکی از تصویرهای دقیق درباره اجارهنشینی در شهرهای ایران را میتوان در کتاب «ایران و ایرانیان» خواند که ماجرای سفر و اسکان یاکوب ادوارد پولاک، پزشک آلمانی دربار ناصری را روایت میکند. پولاک مینویسد «رسم چنین است که به استثنای پایینترین طبقات در هر خانه، هر قدر هم که بزرگ باشد، فقط یک خانوار زندگی کند. هر کس طالب آن است که از خود خانهای شخصی داشته باشد؛ فقط غریبهها هستند که گاهی خانهای را اجاره میکنند. میزان اجاره در پایتخت اندک نیست و در اوضاع و احوال مختلف سالانه بین٢٠٠ تا ٣٦٥ تومان برآورد میشود. حال هرگاه کسی سالیان متمادی در خانهای نشست بیرون راندنش کار مشکلی میشود، حتی اگر مالالاجاره را هم نپرداخته باشد؛ زیرا وی در اثر سکونت طولانی خود حق مالکیت کسب کرده است. به همین دلیل موجر از تنظیم قرارداد اجاره به مدت دراز پرهیز دارد. اگر در مورد خانهای کار به مرافعه بکشد هر یک از طرفین دعوا میکوشد که آن را عملا تصرف و اشغال کند و به محض اینکه بتواند قطعهای از اثاث خود را در خانه بگذارد، امر تصرف از طرف وی قطعی شناخته شده است. برای حصول این منظور اغلب یکی از اثاث و لوازم خانه را از پشتبام به داخل خانه وارد میکنند. من خود سالهای چندی در یکی از این خانههای مورد دعوا زندگی میکردم و دوستان ایرانی من توصیه میکردند که نهتنها میتوانم از پرداخت مالالاجاره خودداری کنم بلکه میتوانم مدعی مالکیت آن هم بشوم...». این نوشتار چند نکته مهم دراینباره دربردارد که چرا ایرانیان چندان دلی خوش نسبت به اجاره دادن خانههایشان دستکم به هموطنانشان نداشتهاند. این شاید از دیگر دلایلی باشد که خانههای ایرانی بهعنوان اقامتگاههای موقت به خارجیانی واگذار میشده که زمان حضورشان از چند روز و چندسال فراتر نمیرفته است.
اینجا مسافرخانه نیست!
این اما همه ماجرا نبود. خارجیها با وجود استقبالی که از اقامت در خانههای ایرانی از خود نشان دادهاند، باز گویا همه خواستهها و نیازهایشان در این شرایط نیز تأمین نشده است. آنها درواقع با تصوری که از مفهوم هتل در شکل مدرن و غربی آن داشتهاند به مقایسه سکونتگاههای ایرانی میپرداختهاند که این میزبانان باتوجهبه شرایط زندگی خود و امکانات و اعتقاداتشان ترتیب داده بودند. آنان بارها در نوشتههایشان بیان میکنند که در اینجا کسی از مهمانخانه به مفهوم اروپایی آن خبر ندارد. نمونهای از این برخورد را میتوان در سفرنامه کازاما، نخستین وزیر مختار ژاپن در ایران در فاصله سالهای ١٣٠٨ تا ١٣١١ خورشیدی دید که در جریان سفر وی به بوشهر روی میدهد «در توقفم در بوشهر میهمان خانواده بهبهانی بودم و در منزلی که پسرش برایم آماده کرده بود ماندم. شیوه پذیرایی و مهماننوازی در ایران بسیار دلنشین است. خوب میتوانم حس کنم که در مشرقزمین هستم... منزلی که در آنجا ماندم مبلمان اروپایی داشت، اما در این خانه حمام نبود. پس از بیرون آمدن از تهران شش روز بود که نتوانسته بودم حمام بکنم و امید داشتم که اینجا به گرمابه بروم. اتاقهای این خانه را از نظر گذراندم؛ اندرونی و بیرونی جدا بود، چنانکه در همه خانههای ایران و حمام هم در اندرونی. درخواست مرا [برای دسترسی به حمام] به استاندار گفتم، اما او فقط گفت که کوشش خود را خواهد کرد و نخست نتوانستم حمام بکنم. در نظافت اسلامی، دستورو شستن مهم است. پس مهماندارانم برای دستورو شستن به من آب میدهند. اما این پاسخگوی انتظارم نیست. دسترسی نداشتن به حمام در سفر در ایران ناراحتکنندهترین چیز است...». حمام خانگی درواقع بخشی از حریم خصوصی خانوادههای ایرانی شناخته میشده است که میهمان عزیزکرده خارجی اجازه ورود به آن را ندارد؛ همین مسأله سبب میشود چنین شرایط دشوار برای جناب آکیئو کازاما پدید آید.
حق خدمت ما فراموش نشود
«... چندی که نشستیم، خداحافظی کردیم و بیرون آمدیم. در این هنگام دیدم که خیابانهای باغ را آب پاشیدهاند... همان که به خانه رسیدیم، سوارها و نوکرها که امروز پیشاپیش ما میرفتند [و راه باز میکردند] یا دنبالمان میآمدند، پیدایشان شد و مطالبه خدمت کردند. ما هیچ کاری از آنها درخواست نکرده بودیم؛ اما به ملاحظه اینکه خلاف رسم و رویه این کشور کاری نشده باشد سرانجام این مبلغ را به آنها دادیم». یکی از مشکلات برخی افراد و گروههای مسافر ایران بهویژه آنها که از اعیان و وابستگان دولتهای خارجی بودند، درخواستهای نوکران و خدمه خانهها در پایان روزهای میهمانی و پذیرایی برای دریافت حق خدمتهای کرده و نکرده خود بوده است. ماجرایی که در بالا آمد، از سفرنامه فوروکاوای ژاپنی در دوره قاجاریه است که خشم این عضو اجرایی نخستین هیأت سفارت ژاپن در ایران را به همراه داشته است. مشکل بزرگ این فرستاده خارجی جایی جدیتر شده، وضعیتی نگرانکننده پیدا میکند که این رخداد در چند مورد برای وی روی میدهد و واکنش این دولتمرد خارجی را به همراه دارد؛ ازجمله در سفر به شیراز «چون خواستیم روانه شویم حدود ١٠ نوکر و فراش و خدمه دیگر که در اقامتگاه ما نبودند آمدند و پول خواستند، چنانکه پنداری مورچگان بسیار گرد شیرینی جمع شوند. حالت و حرکت پستی بود و من هم سعی نکردم که جلوی خنده [تمسخرآمیز] خود را بگیرم. ٢٦٠ قران به آنها دادیم و سرانجام در ساعت ٥/٥ سوار شدیم و به راه افتادیم». خلاصه اینکه نمیشود همهچیز هم باب میل میهمان پیش برود، اما شاید اگر بخواهیم بیطرف بمانیم و نیک در اطراف خود بنگریم، برخی از این معضلات هنوز هم با اشکال گوناگون در زادبوم ما وجود دارد و گاهی در گوشهای اتفاقهایی چنین روی میدهد.
روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید