1394/6/9 ۱۰:۲۹
سیدموسیصدر ١٤ خرداد ١٣٠٧ در قم متولد شد. مادرش بیبی صفیه، دختر آیتالله حسین قمی و پدرش، سیدصدرالدین صدر از مدرسان برجسته زمان خود بود که بعد از درگذشت آیتالله حائری به همراه دو نفر دیگر اداره حوزه را برعهده گرفتند. سیدصدرالدین به مدارا و سعهصدر مشهور بود و میگویند از بین فرزندان، سیدموسی از همه به پدر شبیهتر بود. رفتار معروف او در حوزه، واگذاری جای اقامه نمازش در صحن حرم حضرت معصومه به آیتالله بروجردی بود که به دعوت خود وی و چند نفر دیگر به قم آمده بود.
از حوزه تا دانشگاه
روحیه اجتماعی سیدموسی خیلی زود مشخص شد؛ از وقتی در ١٣سالگی یادداشتی در روزنامه استوار قم نوشت و از اوضاع اجتماعی انتقاد کرد. او خیلی زود خواندن دروس حوزوی را شروع کرد. ابتدا نزد پدر و برادر بزرگترش، سیدرضا و بعد نزد علمایی مانند آیتالله محققداماد و سلطانیطباطبایی. در کنار دروس مرسوم حوزه، فلسفه نیز میخواند و در جلسات خصوصی علامهطباطبایی نیز شرکت میکرد. از همان زمانها از تغییر ساختار حوزه و ضرورت وحدت شیعه و سنی میگفت. در کنار حوزه، دیپلم گرفت و به دانشگاه هم رفت. او جزء اولین روحانیون دانشگاهرفته است و برخلاف اکثر هملباسانش که الهیات میخواندند، لیسانس اقتصاد گرفت. در سالهای رفتوآمد به تهران، دایره روابط اجتماعیاش را هم گسترده کرد. در همین زمان است که با اهل هنر، بهویژه موسیقی، مراوده پیدا میکند. علاقه او به شعر و موسیقی سنتی همواره پابرجا بود.
هجرت به لبنان
سال ١٣٣٢، با پروین خلیلی، نوه آیتالله خلیلی، از علمای مشروطه ازدواج کرد. سه، چهار سال بعد را بین قم و نجف در رفتوآمد بود. در نجف شاگرد آیاتی مانند حکیم، خویی و کوهکمرهای بود و هممباحثهاش سیدمحمدباقر صدر، پسرعمویش، بود. در همین دوران مجله مکتب اسلام، اولین نشریه حوزه را پایهگذاری کرد و خود مقالاتی در باب اقتصاد در آن نوشت. آبان ١٣٣٨، دو سالی از فوت علامه سیدعبدالحسین شرفالدین میگذشت که به توصیه او و دعوت فرزندان علامه و تأیید افرادی مانند آیتالله بروجردی، تصمیم گرفت به لبنان و شهر صور هجرت کند و رهبری شیعیان آن دیار را بر عهده گیرد. هرچند بسیاری از دوستان و استادانش مخالف این هجرت بودند و میگفتند اگر در حوزه بماند، از بزرگترین مراجع شیعه میشود. طی ١٩ سال آینده، سیدموسیصدر از روحانیای خوشفکر به رهبری قدرتمند در لبنان و مؤثر در منطقه و نماد مدارا و گفتوگو و همزیستی تبدیل شد. لبنان، کشوری کوچک با ویژگیها و شرایطی بسیار خاص و پیچیده بود. هویت قومی در آن از هویت ملی پررنگتر بود. جنگ قدرت و منافع بین طوایف در جریان بود و زمینِ بازی کشورهای عربی و غربی نیز بود. علاوه بر همه اینها، با فلسطین اشغالشده نیز هممرز بود. در این جامعه متنوع، شیعه، شهروندی درجه دو محسوب میشد و هویت دینی نیز بسیار ضعیف بود.
آغاز اصلاحگری تا تعریف هویت برای زنان
سیدموسیصدر بعد از اینکه دو سال به تمام شهرها و روستاهای لبنان سر زد و با رهبران مذهبی و سیاسی ارتباط گرفت، اصلاحگری اجتماعیاش را آغاز کرد. در این دو سال در دو دبیرستان بیروت نیز درس میداد و با جوانان در ارتباط بود. او که اساسا به کرامت ذاتی انسان اعتقاد داشت، معتقد بود اصلاحات باید از سطوح پایین جامعه آغاز شود و همزمان، با ارکان قدرت نیز تعامل مستمر داشت. حرکت او با محرومیتزدایی آغاز شد. او ابتدا روی توانمندسازی اقتصادی محرومان تمرکز کرد. سیدموسی به دنبال آن نبود خود را مبدع همه ایدهها و نهادها بداند. یکی از هنرهای او، شناسایی و استفاده درست از پتانسیلها، ایدهها و امکانات موجود بود. به همین دلیل، فعالیتش در شهر صور را با احیا و تجدید سازمان جمعیت خیریه «برّ و احسان» آغاز کرد؛ جمعیتی که علامه شرفالدین تأسیس کرده بود و مدتی بود فعالیت کمی داشت. او از این جمعیت برای محرومیتزدایی در شهر صور، برچیدن تکدیگری در این شهر و جذب مشارکت زنان استفاده کرد. زنان شیعه در آن زمان از فقر فرهنگی و هویتی رنج میبردند و نماد این نقصان، برهنگی آنان بود. سیدموسیصدر برای رفع این نقص آنان را وارد فعالیتهای اجتماعی کرد تا هویت جدیدی برای خود تعریف کنند. آن هم در جامعهای که زن از هر نوع فعالیت اجتماعی و جمعی به دور بود. حرکت محرومیتزدایی او با تأسیس مؤسسات متعددی مانند خانه دختران، هنرستان فنی جبلعامل، کلاسهای رفع بیسوادی، مرکز ویژه معلولان، حوزه علمیه معهد الدراسات العملیه، باشگاه فرهنگی امام صادق و... ادامه پیدا کرد. در همان سالهای اول، با تغییر شیوه برنامههای مذهبی و متنوعکردن موضوعات و سخنرانان و تشویق جوانان به مشارکت، آنان را جذب مسجد کرد.
تأسیس مجلس شیعیان لبنان
گام بعدی او تعریف جایگاه اجتماعی برای شیعیان، همانند سایر طوایف بود. در لبنان همه طوایف، مجلسی برای رسیدگی به امور خود داشتند جز شیعیان. سیدموسیصدر که کمکم به امامموسیصدر مردم لبنان تبدیل شده بود، ابتدا پیشنهاد داد شیعیان نیز بخشی از مجلس طایفی اهل سنت شوند. وقتی از این پیشنهاد استقبال نشد، تصمیم گرفت مجلس طایفی شیعیان را تأسیس کند؛ تصمیمی که اجرای آن بیش از دو سال زمان برد. در این مدت او با رایزنیهای فراوان با مقامات سیاسی و طایفی لبنان آنان را قانع کرد این مجلس تهدیدی برای سایر طوایف نیست. با تأسیس مجلس اعلای شیعیان و برگزاری انتخابات، به ریاست مجلس انتخاب شد و به بیروت نقل مکان کرد. این ریاست در دوره بعدی انتخابات نیز تکرار شد.
سرآغاز حرکتالمحرومین
حرکت محرومیتزدایی او در برههای به رویارویی با دولت کشید؛ دولتی که حاضر به رسیدگی به وضعیت جنوب نبود. او توانست مردم را به اعتصاب سراسری فرابخواند و دو تجمع بزرگ در دو شهر صور و بعلبک برگزار کند که قدرت او را در بسیج مردم لبنان نشان میداد. در این تجمعها او صریحا اعلام کرد تا روزی که یک محروم، چه شیعه و چه غیرشیعه در لبنان باشد، به این حرکت ادامه میدهد؛ حرکتی اجتماعی که حرکتالمحرومین نام گرفت.
تأسیس جنبش امل
امامموسیصدر در دو زمینه دیگر نیز فعالیت میکرد؛ گفتوگوی ادیان و تأسیس مقاومت. او در روزهایی که کسی تصور نمیکرد اسرائیل به خاک لبنان تجاوز کند، چنین هشداری داد و پایههای مقاومت علیه اسرائیل را بنیان گذاشت. شعار او حمایت از آرمان فلسطین در مقابل نگاه نژادپرستانه اسرائیل بود. جنبش امل لبنان یا افواج مقاومت لبنان با این هدف تأسیس شد. او بر مقاومت ملی تأکید میکرد؛ مفهومی که در سالهای غیبتش کمرنگ شد. او آماج حملات مستمر از جناحهای چپ و راست بود و تنها چهره مطرحی که برخلاف سایرین به دنبال پایاندادن به جنگ داخلی لبنان بود؛ جنگی که بارها آتش آن شعلهور شد و هربار امام تلاش کرد آن را خاموش کند. حتی در مرحلهای دست به اعتصاب غذا زد. با وجود این، تهمتها و تخریبهای مخالفان هیچگاه متوقف نشد.
آغازگر گفتوگوی بین ادیان
در کنار این فعالیتها، او با اعتقاد راسخ به همزیستی ادیان و با این نگاه که قرن آینده، قرن همزیستی ادیان و فرهنگهاست، از ابتدای حضور در لبنان با سران طوایف دیگر ارتباط برقرار کرد و برای حل مشکلات و بحرانهای مختلف، آنان را کنار هم جمع کرد. هدف او، تقویت هویت ملی لبنان از راه گفتوگو بود. شعار او این بود که اگر لبنانی هم وجود نداشت باید آن را ایجاد میکردیم تا نماد گفتوگو و همزیستی باشد. عکسهای بسیاری از او در کنار رهبران طوایف دیگر وجود دارد که نشانهای از این تلاش اوست. نقطه اوج و نمادین این دغدغه او، انجام موعظه آغاز روزه مسیحیان در کلیسای کبوشین بیروت است. تصویر روحانیای شیعه زیر صلیب حضرت مسیح، در محراب کلیسا که صحبتش را با فرازهای ابتدایی دعای افتتاح آغاز میکند و سپس از یکیبودن ادیان و هدفشان میگوید که خدمت به انسان است، بعد از گذشت ٤٠ سال همچنان بدیع و غریب است. دو جمله، توصیف کاملی از روش و بینش امامموسیصدر است؛ اول، او به جای مردم حرف نزد، بلکه به مردم یاد داد خودشان حرف بزنند و حقوقشان را مطالبه کنند و دوم، در گفتوگو با ادیان و عقاید دیگر، به دنبال تغییر دیدگاه آنان نبود، بلکه هدفش گفتن و شنیدن برای رسیدن به شناخت بود. او میگفت خدا در انحصار هیچکس، حتی پیامبر نیست و هر آنچه میگفت، تأکید میکرد این صرفا نگاه و برداشت من است و دیگران میتوانند دیدگاه دیگری داشته باشند. به این دلایل بود که او را وجدان لبنان لقب دادند؛ وجدانی که به تعبیر خودش میدانست بیداری و آگاهکردن توده مردم هزینه دارد و این هزینه را با ربودهشدن و اسارت داده است.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید