1394/5/26 ۱۰:۲۳
ماهچهره تهرانی: شهر کاشان در سدههای یازدهم و دوازدهم هجری زلزلههایی سخت و ویرانگر را از سر گذرانده و در منابعی چند از آنها سخن به میان آمده است. کلانتر ضرابی در کتاب «تاریخ کاشان» آنگاه که به روزگار کاشان پیش از قاجاریه اشاره دارد، اینگونه مینویسد «تقریبا یکصدسال قبل، بعد از آنکه سه، چهار شبانهروز متوالی باران باریده بود و بام و برزن را گل کرده در نیمهشب که همه کس بهخواب بود زمین متزلزل شد و کل خانهها را شکسته و خراب کرد و قریب بهنصف مردم هلاک شدند و آنچه از آن حادثه جان بهکنار بردند نظر با آنکه قریب یکماه زمین قرار نداشت و شبانهروزی دو، سه نوبت متحرک میگردید همه در قبرستانها و ویرانهها مسکن ساخته آنچه از اموات یا سدر و کافور بهقاعده... بهخاک پیوستند...
شد در اندک روزکی، بازار و شهر آباد
ماهچهره تهرانی: شهر کاشان در سدههای یازدهم و دوازدهم هجری زلزلههایی سخت و ویرانگر را از سر گذرانده و در منابعی چند از آنها سخن به میان آمده است. کلانتر ضرابی در کتاب «تاریخ کاشان» آنگاه که به روزگار کاشان پیش از قاجاریه اشاره دارد، اینگونه مینویسد «تقریبا یکصدسال قبل، بعد از آنکه سه، چهار شبانهروز متوالی باران باریده بود و بام و برزن را گل کرده در نیمهشب که همه کس بهخواب بود زمین متزلزل شد و کل خانهها را شکسته و خراب کرد و قریب بهنصف مردم هلاک شدند و آنچه از آن حادثه جان بهکنار بردند نظر با آنکه قریب یکماه زمین قرار نداشت و شبانهروزی دو، سه نوبت متحرک میگردید همه در قبرستانها و ویرانهها مسکن ساخته آنچه از اموات یا سدر و کافور بهقاعده... بهخاک پیوستند... سیهزار بهقلم رسیده بود و آنچه در نقاب تراب ماندند و شاید که بعد از چندینسال پیدا شدند غیرمعلوم ماند و از این قرار قریب یک ثلث بیشتر جان بهکنار نبردند». ضرابی درباره زلزلههای پس از آن نیز اطلاعاتی به دست میدهد. به روایت نگارنده تاریخ کاشان، بیستوهشتسال بعد دمدمای غروب زمین باز هم لرزید و ویرانی زیاد به بار آمد. این زلزله چهار شبانهروز ادامه یافت و مردم از شدت ترس به خرابهها و قبرستانها رفتند. آن رخداد در روز اتفاق افتاده بود و مردم فرصت داشتند در صحرا، کوچه و بازار و فضاهای باز، کنار هم آرام گیرند. زندگان پس از آنکه خود را به جایی امن میرسانند زلزلهای شدیدتر روی میدهد. نزدیک به صدهزار و
پانصد نفر از اهالی کاشان و نقاط پیرامونی، با وجود فرار بیشتر مردم، در اثر این زلزله کشته شدند. ضرابی که کتاب خود را در سال ١٢٨٧ هجری نوشته است، اینچنین روایت میکند که از آن زمان تا زمان خودش «هر سالی یکی، دو نوبت زمین متحرک میشود ولی نه بهحدی که اسباب خرابی و هلاک مردم شود».
زلزله و دستهای یاریگر در دیوان صباحی بیگدلی
زلزله سال ١١٩٢ هجری یکی از ویرانگرترین زلزلههای کاشان است. مردمی بسیار در این زلزله جانشان را از دست دادند. عدهای فراوان نیز دست در دست هم، به مهاجرت از شهر و خانه و کاشانه ویران خود دل سپردند. صباحی بیگدلی از شاعران معروف کاشان، خانواده خود را در زلزله آن سال از دست داد. او به همین مناسبت مرثیهای سرود «خانهای کز روی او شب چون گلستان دیدمش/ صبح چون بنیاد عیش خویش ویران دیدمش ... خوابگاه نازنین خویش را کردم طلب/ خارم اندر دیده، زیر خاک پنهان دیدمش ... عقد مروارید دندانی که شب بوسیدمی/ صبحدم رنگین بهخون چون شاخ مرجان دیدمش». توصیف او از خرابی شهر کاشان نیز در این ابیات آمده است «چون بهچشم زخم گردون از فشار زلزله/ ناگهان معموره کاشان پذیرفت انهدام ... صبحگاهان چون دل حاسد خراب افتاده بود/ شامگه شهری که بود از دلکشی محسود شام ... کوچه و بازار آن شد آنچنان ویران که کس/ فرق نتوانست کردن این کدام است آن کدام... پای بر جا نه اساسی در وی از پست و بلند/ کس در آن باقی نه غیر از چند کس از خاص و عام». شاعر پس از ستایش امیر شهر عبدالرزاق خان، حاکم شهر، اقدامات او را برای تعمیر و آبادانی کاشان بهویژه بازار شهر یادآور میشود «کرد اشارت تا که چابکدست معماران کنند/ سعی در معموری آن با هزاران اهتمام... شد در اندک روزکی بازار آن معمور و یافت/ بازار معموریش معموره عالم نظام ... منتظم بازاری و رنگین دکانها اندر آن/ هر کسی را سود کامل در وی و نفع تمام ... از پی تاریخ اتمامش زد رقم/ رونق بازار کاشان یا بدافزونی مدام». افزودن بر اقدامات حاکم کاشان، کریمخان زند نیز ازجمله حکمرانان مردمی ایران است که برای رفع پیامدها زلزله از سر ساکنان بازمانده کاشان و تعمیر عمارتهای آنجا فرمانهایی صادر میکند.
خان زند موکدا به ماموران حکومتی فرمان داد زمینه امنیت و آسایش مردم زلزلهزده را فراهم کنند. ممیزی مالیات اهالی کاشان و آسانگیری بر مردمان آن دیار، ازجمله فرمانهای او بهشمار میآید. گزارشهایی نیز درباره همکاری، همیاری و خیرخواهیهای نیکوکاران کاشانی و در مرمت و تعمیر بناهای تاریخی و مذهبی در منابع روایت شده است. کاشان زلزلهزده بدینسان با گره خوردن دستهای مردم و یاری حاکم و فرمانهای کریمخان و البته نقش نیکوکاران، روزگار سخت خود را رفتهرفته پشتسر میگذارد. ویرانی و آثار زلزله اما تا بدانجا بود که سالها پس از آن حتی وقتی اللهیار صالح، وزیر دولت در عهد پهلوی دوم از آنجا میگذشته، به روشنی پیدا بوده است. صالح، مقبرههایی را در منطقههای پیرامونی کاشان میبیند که سنگهای آنها بر اثر زلزله به پهلو افتاده و از همه آبادی آن محدودهها، تنها گودال آبانبار و امامزاده به جای مانده است.
روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید