1394/5/17 ۰۹:۵۸
به دریای تاریخ، هرچه پیش میرویم بیشتر در مییابیم که نیاکان فرزانهمان چگونه کمال را، در قامت شعر میجستند و مییافتند و قدر شعر و شاعر و دقیقتر از آن «نگاه شاعرانه» به عالم را در چه منزلت میدانستند و چطور در هر شیء و پدیده از ظاهر در میگذشتند و به کشف و بازآفرینی و عرضه آن صورت شاعرانه، آن منظر آسمانی، میپرداختند. نه تنها نگارخانه هنر ایران بلکه در هر آنچه از دیروز برای ما مانده است شهد شعر، کم و بیش هست. از ساختمان و پل و خشت و آجر گرفته تا قاب آینه و ترازو و ظرف و بخاری و کوزه. چه در ساختارش و چه بر صورتش.
به دریای تاریخ، هرچه پیش میرویم بیشتر در مییابیم که نیاکان فرزانهمان چگونه کمال را، در قامت شعر میجستند و مییافتند و قدر شعر و شاعر و دقیقتر از آن «نگاه شاعرانه» به عالم را در چه منزلت میدانستند و چطور در هر شیء و پدیده از ظاهر در میگذشتند و به کشف و بازآفرینی و عرضه آن صورت شاعرانه، آن منظر آسمانی، میپرداختند. نه تنها نگارخانه هنر ایران بلکه در هر آنچه از دیروز برای ما مانده است شهد شعر، کم و بیش هست. از ساختمان و پل و خشت و آجر گرفته تا قاب آینه و ترازو و ظرف و بخاری و کوزه. چه در ساختارش و چه بر صورتش. در چنین محیطی و با چنین آدمیانی شاعر، البته که کتاب اوج نمود و بروز هنرمندی خواهد بود و در و دریچه ورود به کتاب، جلد آن. و جلد با آن تنوع در جنس و گونه و شکل، با آن منظر و ترکیب، نمونه بارزی است از نگاه ایرانی شاعر. جلدهای ایرانی به نادره کاری و چشمبندی و هنرنمایی، چنان دلکشاند که کتابها نوشته شد در وصف و معرفی آنها... از جلدهای چرمی سده پنج و شش هجری که هنوز و همچنان ساق و سلامتاند با آن تسمهها و بافتههای ضرب شده بر کرانهها تا سوختها و ضربیهای معجزگون صفوی و نگارستان نغز نقش شده بر جلدهای لاکی که نمونههای ممتازی از قرن سیزده و چهارده قمری به یادگار مانده است و زینت گنج خانههاست. به روزگار ما که بلندای موج تجدد نقشها از ساحل ذهنمان فرو شست، مانند تمامی رشتهها و حوزهها، مدتها گذشت تا به یاد آوریم کرامت شاعرانگی را. و سالها سپری شد تا هنرمندانی دستی برآورند و کار خود بدان مرتبت رفعت بخشند. در میان صحافان و جلدآرایان، در 80-70 سال پشت سر، نخست کس که توانست به فضل و فهم درست صحافی فرنگی را به دقت فراگیرد و آن را با لطایف و ظرایف سنت این حرفه در هم آمیزد و با سختکوشی و تأمل آثار ممتازی بیافریند بیتردید استاد «حسینعلی متین رضا» است. استاد متین صحافی را صنعت و مهارت صرف نمیدانست بلکه سنت و معرفتی را میشناخت که صنعت و مهارت را در بر میگرفت.
او توانست مانند اجداد هنریاش جلد را شاعرانه بسازد و خود شاعر جلدها شود. شاعر جلدها، آن هنرمند فاضل و بااخلاق، متین و متدین، عزم منزل ابدی کرد. پرگشود و رفت. درست در میانه تموز، آنگاه که پانزدهم مرداد میرفت و شانزدهم آرام آرام میآمد. شاعر جلدها، سفرت بخیر...
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید