1394/4/16 ۰۹:۵۱
شهيد مطهري در تعريف عدالت اجتماعي نوشتهاند: «ايجاد شرايط براي همه به طور يكسان، و رفع موانع براي همه بهطور يكسان».1 هرچند تعريف استاد موجز و مختصر و بسيار كلي است، اما به روشني نشان ميدهد كه عدالت اجتماعي، برابري و مساوات همگان نيست، جامعه هم به تعبير ايشان شبيه «پيكر» نيست كه اجزاي آن ارادة استقلالي نداشته باشد، بلكه عدالت اجتماعي بيشتر رعايت «استحقاق»هاست
تعريف
شهيد مطهري در تعريف عدالت اجتماعي نوشتهاند: «ايجاد شرايط براي همه به طور يكسان، و رفع موانع براي همه بهطور يكسان».1
هرچند تعريف استاد موجز و مختصر و بسيار كلي است، اما به روشني نشان ميدهد كه عدالت اجتماعي، برابري و مساوات همگان نيست، جامعه هم به تعبير ايشان شبيه «پيكر» نيست كه اجزاي آن ارادة استقلالي نداشته باشد، بلكه عدالت اجتماعي بيشتر رعايت «استحقاق»هاست.2
شهيد صدر «وسطيّت و اعتدال» در درون جامعه را بنيان عدل جمعي معرفي ميكند و مينويسد: «عدالت اجتماعي تبلور عدل الهي در جامعه است، چيزي كه پيامبران منادي آن بودند.»3
هرچند تعريف شهيد صدر هم بسيار كلي است، اما با توجه به توضيحات آن بزرگوار و طرح نهادها و اصول «تكامل، تضامن، تعاون و اعاله» اجتماعي، اركان و اجزاي تعريف معين و معلوم ميشود و ارائه تعريفي از عدالت اجتماعي را آسانتر ميكند. البته تعريفي «جامع و مانع» نخواهد بود؛ يعني غرض تعريف منطقي نيست. هدف اصلي اين است كه در اركان و عناصر «عدالت اجتماعي» با رويكرد اسلامي، حتيالامكان به دست داده شود. اكنون با تكيه بر آيات قرآن كريم و روايات معصومين(ع) و خصوصاً بررسي در درياي فيّاض نهجالبلاغه امامعلي(ع) و فرهنگ و معارف اسلامي و نيز توجه به شرايط زماني ميتوان تعريفي را به صورت زير عرضه نمود:
تعريف عدالت اجتماعي
«عدالت اجتماعي، عدالت فراگير مبتني بر توحيد و كرامت ذاتي انسان و رعايت حقوق فاعلي و غايي او در عرصههاي حيات فردي و اجتماعي است، كه مانع تمركز قدرت، ثروت، معرفت و منزلتهاي اجتماعي، و رافع نابرابريهاي ظالمانه تاريخي ميباشد. عدالتي كه با ايجاد شرايط و رفع موانع براي همه، در پرتو نهادهايي مانند: تضامن، تكافل و تأمين اجتماعي، و با وضع مقررات و نظامات و ملحوظ داشتن مصاديق عدل زمانه، حقوق فرد و خير و كمال عمومي را تأمين كرده، توسط دولتي مسئول، از حزبي و جناحي شدن امكانات، و فرسايش و درهم ريختگي توازن اجتماعي در نسل موجود و نسلهاي آينده پيشگيري مينمايد.»
عناصر تعريف
تعريف مذكور البته تا حدودي طولاني است و همانسان كه اشاره شد، منطقي و جامع و مانع نيست؛ اما دقت در عناصر تعريف، سامان عدالت اجتماعي را بازگو ميكند. اين عناصر عبارتند از:
1 ـ فراگير بودن: مقصود اين است كه عدالت در معارف اسلامي و انديشه امام علي(ع) در توزيع و عرصه اقتصادي خلاصه نميشود، بلكه در تمامي عرصهها و حوزههاي اجتماعي، اعم از سياسي، مالي، كيفري، حقوقي و... جاري است.
2ـ ابتناء بر توحيد: كه عظيمترين ركن منحصر به فرد، در انديشه اسلامي است و هر حقيقتي بر آن بنيان «مرصوص» مبتني است، و همانطور كه اشاره كرديم وحدت خلق و وحدت خالق همه بر آن اصل استوار است. آثار اجتماعي توحيد بحث بسيار گستردهاي است كه در اينجا به همين اشاره بسنده ميكنيم.1
3 ـ كرامت ذاتي انسان: (لَقَد كرّمنا بنيآدم) اين شرافت ذاتي، بهگفته قرآن تنها به انسان اختصاص دارد؛ به گفته شمس تبريزي: «هيچ فرمود: و لقد كرمّنا السماوات، و لقد كرمّنا العرش!»2 «هيچ كرّمنا شنيد اين آسمان؟» و... اصل كرامت ذاتي انسان، آثار شگفتي دارد كه اين مختصرمجال توضيح آن را نميدهد.
4 ـ حقوق فاعلي و حقوق غايي (فطري)
5 ـ فرد و جامعه: بحث گستردهاي كه در مكتبهاي اصالت فردي يا اصالت اجتماعي توضيح داده ميشود. سخن اين است كه آيا «حق فردي» ميتواند بر «خير» و كمال اجتماعي تقدم داشته باشد؟
6 ـ ممانعت از تمركز: تمركز ثروت، قدرت، معرفت، و منزلتهاي اجتماعي منشأ فساد و ويراني است. خصوصاً زماني كه در دست كساني افتد كه اهليت و صلاحيت كامل ندارند و خداي نخواسته نسبت به اصول و ارزشهاي يك انقلاب بيتوجهند.
7 ـ رافع نابرابريها: نابرابريهاي تاريخي، اقليمي، جسمي و طبيعي، ميتواند سرچشمه ستمهاي پرشماري شود و مسئوليت دولت و جامعه در اين عرصه بسيار سنگين است.
8 ـ چگونگي ايجاد شرايط و رفع موانع براي همه كه مستلزم طرح و برنامه و نقشه يا نقشههاي راه است.
9 ـ تضامن، تكافل و تعاون اجتماعي كه عرصههاي مسئوليت همگاني را نشان ميدهد و لازم است كه حدود و ابعاد آن مشخص گردد.
10 ـ وضع قوانين و مقررات و نظامات اجتماعي
11 ـ ملحوظ داشتن مصاديق «عدل زمانه»، كه به گفته حضرت امام خميني(ره)، مسأله دورانساز «زمان و مكان» را به بحث و بررسي ميگذارد.
12ـ حقوق فرد و خير و كمال اجتماعي: بحث فراگير و بسيار گستردهاي است كه دهها سال است محل مناقشه مكتبهاي مختلف است. اسلام حق فرد را در چارچوب «خير» و كمال عمومي مينگرد و خطبهها و سخنان امام علي(ع) در اين عرصه، به بررسي و تحقيق جمعي نياز دارد.
13 ـ مسئوليت دولت: در نظام فكري شيعه، دولت بيطرف و تنها «نگهبان شب» نيست. اميرالمؤمنين(ع) مسئوليت دوگانه دولت و افراد را با هم و در كنار هم مطرح ميفرمايد.
14 ـ پيشگيري از جناحي شدن: امكانات جامعه نبايد در انحصار حزب يا جناحي خاص قرار گيرد و...
15ـ نسلهاي موجود و آينده: اين عنصر به «عدالت مياننسلي» ميپردازد و مسئوليت امروز و ديروز و فرداي دولت و ملت را به ميان ميآورد.
عناصر برشمرده، البته محتاج توضيح تبيين بسياري است. اميد كه در فرصتهاي آتي، توفيق انجام وظيفه دست دهد.
پينوشتها:
1 ـ مطهري، مجموعه آثار، ص253، سال 1381 صدرا
2 ـ مطهري، بررسي اجمالي اقتصاد اسلامي
3 ـ جمشيدي، نظريه عدالت، 1380، ص587
1 ـ توحيد، بندگي و بستگي حيات آفريني است، كه آزادي و رستگي انسان ميوة آن است:
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
كه بستگان كمند تو رستگارانند!
2 ـ مقالات شمس، ص40
اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید