تاریخ جامع ایران، تاریخ آگاهی ما است / سیدجواد طباطبایی

1394/3/27 ۰۹:۲۲

تاریخ جامع ایران، تاریخ آگاهی ما است / سیدجواد طباطبایی

ایران سرزمین كهنی است كه تاریخی كهن و طولانی دارد اما همه كشورها مثل ایران زمین صاحب تاریخ كهن و ملی نیستند. من صحبتم را با تاكید بر نكته تاریخ ملی و اهمیت آن آغاز می‌كنم. در اینجا هم چندین بار گفته شده كه تاریخ نوشته شده تاریخ ملی ما است. به نظرم تاریخ ملی داشتن مساله مهمی است چرا كه یك ملت می‌تواند تاریخ بنویسد اما باید گفت كه خیلی از كشورها مانند ایران نه تاریخ دارند و نه ملت. معمولا گفته می‌شود كه در تاریخ فلسفه هگل نیز آمده و در ایران نیز ترجمه شده تاریخ جهانی با ایران كوروش آغاز می‌شود، چرا كه كوروش نخستین بار دولت را با معنای دقیق امروزی آن درست كرد. اما اصطلاح مهمی كه هگل به كار می‌برد كلمه رایش است. هگل معتقد است كه ایران یك امپراتوری عظیم و رایش بود.

 

ایران سرزمین كهنی است كه تاریخی كهن و طولانی دارد اما همه كشورها مثل ایران زمین صاحب تاریخ كهن و ملی نیستند. من صحبتم را با تاكید بر نكته تاریخ ملی و اهمیت آن آغاز می‌كنم. در اینجا هم چندین بار گفته شده كه تاریخ نوشته شده تاریخ ملی ما است. به نظرم تاریخ ملی داشتن مساله مهمی است چرا كه یك ملت می‌تواند تاریخ بنویسد اما باید گفت كه خیلی از كشورها مانند ایران نه تاریخ دارند و نه ملت. معمولا گفته می‌شود كه در تاریخ فلسفه هگل نیز آمده و در ایران نیز ترجمه شده تاریخ جهانی با ایران كوروش آغاز می‌شود، چرا كه كوروش نخستین بار دولت را با معنای دقیق امروزی آن درست كرد. اما اصطلاح مهمی كه هگل به كار می‌برد كلمه رایش است. هگل معتقد است كه ایران یك امپراتوری عظیم و رایش بود. اما معادل همان كلمه رایش را ما قبلا داشتیم و آن شاهنشاه به فارسی بوده است. چرا هگل می‌گوید كه ایران رایش بود؟ علت آن این است كه در تاریخ فلسفه و تفكر آن‌چیزی كه مهم است وحدت در كثرت است. می‌گوید كه ایران آغاز تاریخ است. ایران نخستین امپراتوری كه امروز از آن می‌فهمیم نیست. ایران اصولا وحدتی است از كثرات كه نه این وحدت كثرات را از بین می‌برد و نه كثرات اختلالی در وحدت ایجاد می‌كند. این تلقی‌ای است كه هگل از طریق نویسندگان یونانی از ایران پیدا كرده است. این سخن مهمی است به خاطر اینكه كارهای مهمی كه پیش از این درمورد تاریخ پیش از اسلام صورت گرفته همین مساله را تاكید می‌كنند مانند خانم هلن اشمست، مورخ دوره هخامنشی است و او هم به همین نتیجه می‌رسد و در مقاله‌ای اشاره‌ای به گفته هگل كه عرض كردم آورده است و می‌گوید كه هگل دویست سال پیش همین نكته را درمورد ایران فهمیده بود كه ایران تاریخ پیچیده‌ای داشته و قابل تامل فلسفی است و از طرف دیگر تاریخی است كه برای نخستین بار تاریخ جهان با آن آغاز می‌شود. اما هگل یك نكته دیگر هم گفته كه ما آن را نمی‌شناسیم و آن عبارت از این است كه او این نكته را یك‌بار در تاریخ فلسفه و یك‌بار هم در درسگفتارهایش درمورد فلسفه دین اشاره كرده است. هگل در آنجا از زرتشت به عنوان دین باستانی ایران یاد می‌كند و می‌گوید همان‌طور كه گفتم تاریخ جهانی با ایرانیان آغاز می‌شود و معنای دقیق دولت در ایران شكل گرفت، باید گفت كه در دین اینها هم اتفاقی افتاد كه زرتشت می‌گوید اهورامزدا نور است. حرف مهمی است و این نخستین بار در اینجاست كه دین به معنای غیر تجسدی ظهور می‌كند و در تاریخ ادیان نیز این مساله بسیار مهمی است كه هگل اصطلاح دین مبین را به كار می‌برد كه برای نخستین بار این را به كار می‌برد. نوری كه در اینجا گفته می‌شود هگل معتقد است كه نور، عین آگاهی است. ایرانی‌ها گفتند اهورامزدا نور، است یعنی نور علم است و خداوند علم است و به تعبیر هگل خداوند آگاهی است و این مفهوم دوم فلسفه هگل است. آن‌چیزی كه من از این مطلب كه بسیار اجمالی اشاره كردم، استنباط می‌كنم این است كه ایرانی‌ها به این اعتبار ملت بودند و در دوره‌هایی حتی ملت‌ها توانسته‌اند دولت‌های خود را ایجاد كنند. این به آن معناست كه ایرانی‌ها ملتی بودند كه با آگاهی از ملت بودن خودشان وقتی ما به دوره اسلامی می‌آییم می‌بینیم كه این وضعیت در این دوره هم ادامه می‌یابد. در این دوره با اینكه زبان عربی هم در بین تاریخ‌نویسان بوده اما كسانی هم بودند كه با تاریخ‌نگاری فارسی به زبان فارسی هم می‌اندیشیدند. البته بدیهی است كه معنای ملت را كه امروزه از كلمه Nation از انگلیسی ترجمه كردیم به این معنا به كار نمی‌رفته اما اینكه ایران و ایرانی به كار می‌رفت و به صورتی كه در شاهنامه هم به كار رفته هم جانشین مفهوم ملت و هم دولت است و از طرف دیگر آگاهی ملی ما است كه در تاریخ ما بیان شده است. حتی بیهقی هم با نگارش تاریخ وجه دیگری از ملی بودن و آگاهی را نشان می‌دهد. این سخنانم برای این بود كه ما تاریخ ملی داریم و ما به عنوان ملت، تاریخ می‌نوشتیم و ما به عنوان ملتی كه دارای آگاهی تاریخی است تاریخ نوشتیم. از اینجا من نتیجه می‌گیرم و آن این است كه افق تاریخ جامع، تاریخ ملی ما است. ما به عبارتی تاریخ ملی و آگاهی خودمان را نوشتیم چرا كه آن‌چیزی كه بیرون از اینجا نوشته شده مانند تاریخ كمبریج، تاریخ دولت ایران یا تاریخ كشور ایران می‌تواند باشد اما وجه دیگر تاریخ ما كه بسیار ما است و آن تاریخ ملی و آگاهی ما است نبوده است ولی آن‌چیزی كه به نظرم بسیار مهم است این تاریخ طرح تاریخ ایران است و به این اعتبار باید گشوده باشد و در آینده به تدریج تبدیل به تاریخ ملی ایران شود. این چیزی است كه در افق باز آینده امكان‌پذیر خواهد شد. دلیل سخنم این است كه ما در یكی دو دهه اخیر در منطقه‌ای قرار گرفتیم كه كشورهایی ایجاد شدند كه نه در معنای دقیق كلمه، كشور هستند بلكه جعل‌های جدید كشور هستند، بنابراین تاریخ ندارند و بیشتر از هر چیز تاریخ ملی ندارند چرا كه تاریخ ملی، تاریخ آگاهی است. یك اتفاقی كه در حال رخ دادن است غارت تاریخ ملی ما است و این مساله است كه انتشار چنین اثری حساسیت خاصی به آن می‌دهد.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: