تاریخ بي‌ضايعه قوم یهود در ایران / تيرداد بنكدار جهرمي

1394/3/5 ۰۹:۵۶

تاریخ بي‌ضايعه قوم یهود در ایران / تيرداد بنكدار جهرمي

قدمت حضور قوم باستانی یهود در ایران را تا سه هزار سال پیش تخمین زده اند. اما به طور دقیق تر، می توان گفت که قوم یهود حدود دو هزار و ششصد سال پیش، توسط قوم بابل، به درون سرزمین ایران رانده شدند، تا زمانی که کورش بزرگ، قوم بابل را شکست داده و به یهودیان، اجازه مراجعت به سرزمین فلسطین را داد. اما گروهی از یهودیان در سرزمین ایران باقی مانده و در سایه رواداری امپراتوری پارسی، فرهنگ و آيین خود را حفظ کردند. این حیات آزادانه در تمامی دوران هخامنشی، ادامه یافت.

 

قدمت حضور قوم باستانی یهود در ایران را تا سه هزار سال پیش تخمین زده اند. اما به طور دقیق تر، می توان گفت که قوم یهود حدود دو هزار و ششصد سال پیش، توسط قوم بابل، به درون سرزمین ایران رانده شدند، تا زمانی که کورش بزرگ، قوم بابل را شکست داده و به یهودیان، اجازه مراجعت به سرزمین فلسطین را داد. اما گروهی از یهودیان در سرزمین ایران باقی مانده و در سایه رواداری امپراتوری پارسی، فرهنگ و آيین خود را حفظ کردند. این حیات آزادانه در تمامی دوران هخامنشی، ادامه یافت. پس از آن هم در دوران سلوکیان و اشکانیان، همچنان یهودیان در فضای متکثر آيینی آن روزگار ایران زمین، به حضور خود در ایران ادامه دادند. در دوران ساسانیان هم باوجود آنكه آنکه کیش زرتشی، آيین رسمی ایران شد، اما یهودیان احتمالاً از آنجایی که نه چون مسیحیان، هم آيین دشمن خارجی بودند، و نه چون مزدکیان، شورشی و عصیانگر، مورد تعقیب و آزار نیز واقع نشدند. تنها در دوره پادشاهی پیروز و خسروپرویز بود که محدودیت هایی در قبال یهودیان اعمال شد.  در زمان استیلای اعراب مسلمان بر ایران، یهودیان نیز به‌سان دیگر ایرانیان غیر مسلمان، ناگزیر به پرداخت خراج و جزیه بودند. این موضوع سبب شد که بسیاری از یهودیان که پیشتر در روستاها ساکن و به کشاورزی و دامپروری اشتغال داشتند، به شهرها آمده و پیشه های شهری را اختیار کنند. یهودیان در این دوران در نواحی و شهرهایی چون اصفهان، جندی شاپور (اهواز)، شوش، نهاوند و همدان، استقرار یافتند. در دوران اسلامی هم یهودیان، تا زمان حمله مغولان، در آرامش و امنیت نسبی در کنار دیگر ایرانیان، زندگی می کردند. اما در پی حمله مغولان، یهودیان نیز به سان دیگر ایرانیان، از دم تیغ و تاراج مهاجمان مغول، گذشتند. اما در پی فروکش کردن ایلغار مغول‌ها و استقرار سلسله ایلخانی، گشایش ویژه ای در وضعیت یهودیان پدید آمد. ایلخانان مغول، پیش از آنکه در زمان پادشاهی الجایتو( سلطان محمد خدابنده) اسلام آورند، هم جزیه را لغو کرده، و هم از ایرانیان غیر مسلمانی همچون یهودیان، برای اداره دیوانسالاری حکومتی، بهره گرفتند. در دوران پادشاهی ارغون شاه مغول، یکی از دیوانیان یهودی، به نام «سعدالدوله»به وزارت رسید و در مهار کردن تعدیات روزمره سپاهیان مغول به ایرانیان، حتی تا کیفر رساندن آنها کوشید و در نهایت هم جان خویش را فدای کین توزی مغولان کرد. پس از آن نیز، در یورش تیمورلنگ به ایران، یهودیان ایرانی، بار دیگر در کنار دیگر ایرانیان، قربانی شدند. فقط در یک مورد، به دستور تیمور، حدود ده هزار نفر از یهودیان ناحیه یهودیه اصفهان را قتل عام کردند.  در دوران صفویان، یهودیان هم مانند دیگر اقلیت‌های دینی و مذهبی کشور، -به جز در دوران شاه عباس بزرگ-  تحت فشار و آزار بودند. اما این فشارها به ویژه در دوره شاه عباس دوم و شاه سلطان حسین، به اوج رسید. برخی افزایش فشارها بر یهودیان در دوران شاه عباس دوم  را در پی القائات ضد یهودی سفرای اروپایی عنوان کرده اند. اما پس از سقوط صفویان، در دوران افشار، زند و قاجار، یهودیان از آزار و تعدیات حکومتی در امان ماندند.  در این دوران به تدریج، یهودیان توزیع جغرافیایی و نقش اجتماعی نسبتاً جدیدی را تجربه می کردند. توزیع جغرافیایی یهودیان علاوه بر نواحی همدان و اصفهان، به شهرها و نواحی چون تهران، شیراز، مشهد، کاشان، سلطان‌آباد (اراک)، کرمانشاهان و کردستان و لرستان، گسترش یافته بود. یهودیان در این شهرها به پیشه هایی چون پزشکی سنتی، زرگری، بزازی، خرازی، رنگرزی، دباغی، گازری، می فروشی و مطربی اشتغال داشتند. با ورود پیشه‌های جدید هم برخی از یهودیان، پیشه‌هایی چون عکاسخانه داری را اختیار کردند. در دوره پهلوی هم همزمان با دگرگون شدن مناسبات اداری و تولیدی در کشور به شیوه های مدرن، یهودیان بسیاری هم به جمع پیشه وران و کارمندان مدرن، پیوستند.  همچنین در اواخر دوران قاجار بود که یهودیان ایرانی، تحت حمایت موسسه فرانسوی آلیانس، از اولین گروه‌های بهره مند از آموزش و پرورش مدرن هم شدند. پیش از آن یهودیان ایرانی، در کنیسه ها و مکتب خانه های سنتی خود، پارسی را که بدان تکلم و عبری را که با آن نیایش می کردند، می‌آموختند.  در میانه قرن نوزدهم، یرواند آبراهامیان جمعیت یهودیان ایرانی را حدود سی و دو هزار نفر تخمین می زند که این رقم، در نخستین سالنمای رسمی کشور که در سال 1305 خورشیدی، منتشر شد، به 45 هزار نفر، افزایش یافته است. در پایان دهه بیست خورشیدی، بین 40 هزار تا 50 هزار یهودی ایرانی، به اسرائیل مهاجرت می کنند، اما با این حال، جمعیت یهودیان ایرانی در سرشماری سال 1335 به حدود 65 هزار نفر می رسد. اما این رقم در سرشماری 10 سال بعد کاهش یافته و به 60 هزار نفر می رسد. در سرشماری سال 1355، ایران با دارا بودن 70 هزار یهودی، بزرگ ترین جامعه یهودی خارج از اسرائیل خاورمیانه را دارا می شود که این موقعیت، اکنون هم همچنان باوجود کاهش جمعیت این اقلیت دینی به حدود 20 تا 30 هزار نفر، برقرار است. شاید بتوان دو عامل مهم را برای بقای جامعه یهودیان ایران، در سال‌های قرن بیستم که اغلب کشورهای خاورمیانه، جمعیت یهودی خود را در پی تشکیل کشور اسرائیل از دست دادند، برشمرد. نخست حضور دیرینه یهودیان در ایران و آمیختگی های گسترده ایرانیان یهودی، با دیگر ایرانیان بود. برای نمونه می توان گفت که در قرون گذشته، پزشکان سنتی یهودی، یکی از محترم ترین گروه‌های اجتماعی در ایران بوده اند. همین آمیختگی های این اقلیت دیرپا با اکثریت جامعه ایرانی هم بود که سبب شد که ایرانیان هیچگاه یهودستیز نباشند. تمایلات ضد صهیونیستی بسیاری از ایرانیان نیز به دلیل همین فقدان رویکردهای یهود‌ستیزانه در کشور، هیچگاه مبدل به گرایشات ضد یهودی نگردید.       روی هم رفته تاریخ حضور قوم یهود در ایران، باوجود همه ناگواری‌هايی که می توان برای یهودیان برشمرد، یکی از کم ضایعه ترین اقامت‌های این قوم بوده است.

روزنامه قانون

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: