موانع نقدپذیری در جامعه در گفت‌وگو با فریدون مجلسی

1394/3/4 ۰۹:۴۷

موانع نقدپذیری در جامعه در گفت‌وگو با فریدون مجلسی

فریدون مجلسی، نویسنده و مترجم، در باب علت‌یابی نقدناپذیری جامعه ایرانی می‌گوید كه دلیل چنین امری استبدادزدگی تاریخی است كه از هر كدام ما یك مستبد ساخته است. او معتقد است نقدناپذیری در جامعه ما امری دو جانبه است؛ گاه منتقد قصد مچ‌گیری دارد و نقد شونده نیز مستبد اثر خود است، به همین دلیل بحث منطقی درباره اثر درنمی‌گیرد. مجلسی با برشمردن ویژگی‌هایی برای منتقد می‌گوید كه در بیشتر كشورهای دنیا نقد‌كننده مراحل، تجربیات و در واقع سنی را پشت سر گذاشته و نیازی به اثبات خود ندارد چرا كه اثبات شده است و در آن مقام به نقد می‌نشیند و موضوعی را خواه ادبی، خواه هنری یا سیاسی مورد نقد قرار می‌دهد. در غیر این صورت و اگر منتقد در موضوع نقد متخصص نباشد جامعه با نقدهای سطحی رو به رو خواهد شد كه نیت نقد‌كننده از نقد اصلاح نبوده است. به باور مجلسی عكس‌العمل پزشكان نسبت به پخش سریال «در حاشیه» منطقی نیست و تاكید می‌كند: «مگر نیست در جامعه پزشكی، پرستاری، پلیسی یا قضایی كسانی كه بدكار بوده‌اند یا از موقعیت خود سوءاستفاده كرده‌اند. خب این موارد باید در سطح جامعه مطرح شده یا در قالب طنز بیان شود. اصلا خود پزشكان باید برای افشا كردن موارد اینچنینی پیشقدم شوند». متن گفت‌وگوی «اعتماد» با این نویسنده و پژوهشگر را در ادامه می‌خوانید.

 

  عاطفه شمس:  فریدون مجلسی، نویسنده و مترجم، در باب علت‌یابی نقدناپذیری جامعه ایرانی می‌گوید كه دلیل چنین امری استبدادزدگی تاریخی است كه از هر كدام ما یك مستبد ساخته است. او معتقد است نقدناپذیری در جامعه ما امری دو جانبه است؛ گاه منتقد قصد مچ‌گیری دارد و نقد شونده نیز مستبد اثر خود است، به همین دلیل بحث منطقی درباره اثر درنمی‌گیرد. مجلسی با برشمردن ویژگی‌هایی برای منتقد می‌گوید كه در بیشتر كشورهای دنیا نقد‌كننده مراحل، تجربیات و در واقع سنی را پشت سر گذاشته و نیازی به اثبات خود ندارد چرا كه اثبات شده است و در آن مقام به نقد می‌نشیند و موضوعی را خواه ادبی، خواه هنری یا سیاسی مورد نقد قرار می‌دهد. در غیر این صورت و اگر منتقد در موضوع نقد متخصص نباشد جامعه با نقدهای سطحی رو به رو خواهد شد كه نیت نقد‌كننده از نقد اصلاح نبوده است. به باور مجلسی عكس‌العمل پزشكان نسبت به پخش سریال «در حاشیه» منطقی نیست و تاكید می‌كند: «مگر نیست در جامعه پزشكی، پرستاری، پلیسی یا قضایی كسانی كه بدكار بوده‌اند یا از موقعیت خود سوءاستفاده كرده‌اند. خب این موارد باید در سطح جامعه مطرح شده یا در قالب طنز بیان شود. اصلا خود پزشكان باید برای افشا كردن موارد اینچنینی پیشقدم شوند». متن گفت‌وگوی «اعتماد» با این نویسنده و پژوهشگر را در ادامه می‌خوانید.

****

 در برخی تحلیل‌ها گفته می‌شود كه نقد‌ناپذیری جامعه ایرانی ناشی از فرهنگ ما است. شما دلایل نقدناپذیری جامعه ایران را در چه می‌دانید؟ آیا می‌توان گفت فرهنگ ما اصولا نقدناپذیر است؟

مشكل ما دو جانبه است هم از طرف كسی است كه نقد می‌كند و هم از سوی كسی كه مورد نقد قرار می‌گیرد یعنی ما یك مساله یك‌طرفه نداریم. مقصود نقدكننده ما معمولا مچ‌گیری است و قصد دارد برتری خود را در زمینه نقد نسبت به كسی كه خود یا اثرش نقد می‌شود اثبات كند. در واقع می‌خواهم بگویم در بیشتر كشورهای دنیا نقد‌كننده مراحل و تجربیات و در واقع سنی را پشت سر گذاشته و نیازی به اثبات خود ندارد چرا كه اثبات شده است و در آن مقام به نقد می‌نشیند و موضوعی را خواه ادبی، خواه هنری یا سیاسی مورد نقد قرار می‌دهد. در غیر این صورت با نقدهای سبكی روبه‌رو می‌شویم كه نیت نقد‌كننده همان‌گونه كه گفتم مچ‌گیری و غلط‌گیری است. منتقد می‌خواهد بگوید من در موضع بالاتری قرار دارم، من می‌دانم شما نمی‌دانید. این اشكال نقدكننده ما است. لزومی ندارد كه نقد حتما ایرادات را بگیرد بلكه باید بسنجد كه اثر مورد نقد حرفی برای زدن داشته است یا خیر. آیا اثر ارزش خواندن یا دیدن داشته یا نه و تا چه حد موفق بوده است. نه اینكه تنها به ایرادات سطحی آن بپردازند و مچ‌گیری كنند، در كار هنری نیز عملا همین گونه است. اما نقدشونده ما هم باید شرایطی را رعایت كند. این دیگر مبتلابه جامعه استبداد زده‌ای است كه در طی قرون و اعصار هر كسی خود را در موقعیتی دیده است كه اگر اثر كوچكی خلق كند باید مانند سلطان مستبد آن اثر بایستد و به هیچ كس اجازه چون و چرا درباره آن اثر را ندهد یعنی یك امر دوجانبه است. ببینید یك حقیقت وجود دارد كه باید آن را پذیرفت، در همه جای دنیا نیز این قاعده وجود دارد هیچ فرد سالمی از اینكه مورد نقد و انتقاد قرار بگیرد خوشش نمیاد اما این غیر از این است كه برآشفته شود. كسی هم كه خوشش نیاید ممكن است در ابتدا از خود و اثر خویش دفاع كند، به خاطر اینكه انسان‌ها یك فكر ثانویه هم دارند. شب كه با خود تنهاست، وقتی می‌خواهد دوباره اثری بیافریند به پرسش‌هایی كه از او شده و به نقدهایی كه به كار او وارد شده می‌اندیشد و می‌كوشد خود و اثرش را اصلاح كند. یعنی نقد حتی در كسی كه نمی‌خواهد آن را بپذیرد اثر می‌گذارد. در كشورهایی كه فرهنگ انعطاف‌پذیرتری در مقابل نقد دارند از شنیدن آن سپاسگزار هم می‌شوند و در مقابل كسی كه ارزش‌های اثری را برمی‌شمارد، آن را مورد نقد قرار داده و نقاط ضعف و قوت آن را روشن می‌كند متواضعانه سپاسگزار می‌شوند. ضمنا نقد‌كننده بدون اینكه در پی بزرگ كردن ایرادات اثر باشد صاحب اثر را راهنمایی می‌كند كه چه كارهایی را بهتر است انجام دهد تا در آثار بعدی او، مشكلات بهبود یابد. در ایران كمتر دیده می‌شود كه ما از نقدی كه به كارمان می‌شود خوشحال شویم و این انصاف را داشته باشیم كه بپذیریم حرف منتقد درست بوده و ما اشتباه كرده‌ایم. «من اشتباه كردم» عبارت شجاعانه‌ای است كه این شجاعت در ما ایرانیان كمتر دیده می‌شود.

 

 به نظر شما چرا گروه‌های اجتماعی در قبال نقد موضع‌گیری می‌كنند حتی اگر در قالب طنز بیان شود؟

دلیل چنین امری همان استبدادزدگی تاریخی است كه از هر كدام ما یك مستبد ساخته است. من دوستان پزشك بسیار زیادی دارم. تمام دوستان پزشك من انسان‌های والایی هستند كه حتی جانم را مدیون آنها می‌دانم اما بعضا می‌بینم كه حتی آنها نیز از سریال «در حاشیه» رنجیده‌اند در حالی كه اصلا آنها طرف این طنز نیستند. مگر نیست در جامعه پزشكی، پرستاری، پلیسی یا قضایی كسانی كه بدكار بوده‌اند یا از موقعیت خود سوءاستفاده كرده‌اند. خب این موارد باید در سطح جامعه مطرح یا در قالب طنز بیان شود. اصلا خود پزشكان باید برای افشا كردن موارد اینچنینی پیشقدم شوند. در همین روزهای اخیر بود كه خبری در رسانه‌ها درج شد مبنی بر اینكه دو خانواده صاحب نوزاد شده‌اند و پس از ترخیص از بیمارستانی كه جزو بیمارستان‌های مطرح هم هست   پس از چند روز متوجه شده‌اند كه نوزاد آنها عوض شده است. پس از كشمكش‌های زیاد و آزمایش‌های فراوان این موضوع اثبات شده است و مسوولان حتی یك عذرخواهی ساده هم نكردند. انتشار این خبر واقعی كه از تمام نكات طنز این سریال بدتر است. این واقعیات را كه دیگر نمی‌توان نادیده گرفت. اعتراض آقایان پزشكان به این طنز یا اعتراض پرستاران به طنزی كه سال‌های قبل درباره آنها ساخته شد یا به طور مثال اعتراض نجاران به اینكه طنزی برای آنها ساخته شود، تحمل‌ناپذیری جامعه را نشان می‌دهد و این مانند همان تحمل‌ناپذیری سیاسی كسانی است كه ١٠ درصد رای مردم را دارند اما خود را در مقام ٩٠ درصد می‌بینند و پیوسته از جانب ملت صحبت می‌كنند. آنها هم نقد به خود را نمی‌پذیرند. مشكل جامعه ما است كه هنوز به انصاف، ادب و دموكراسی عادت نكرده است. یك تحول بزرگ اجتماعی رخ داده، میلیون‌ها نفر از سطوح غافل مانده فرهنگی بالا آمده‌اند اما نتوانسته‌اند فرهنگ خود را با آن سطح مادی و اجتماعی كه به آن رسیده‌اند تطبیق دهند و از نظر فرهنگی هنوز همان نقطه اول هستند. امروزه شما وارد بانك می‌شوید و می‌بینید كه مامور بانك شما را «تو» خطاب می‌كند. من فكر می‌كنم كه او اصلا نمی‌داند رفتارش اشتباه است چرا كه برخورد با مشتری را اصلا به او درس نداده‌اند. شاید مشكل در یادگیری از طریق خانواده باشد و حتی شاید این «تو» را در نهایت صمیمیت و احترام به كار می‌برد اما اگر به او انتقاد شود تحمل نمی‌كند و ممكن است حتی با فرد انتقاد‌كننده درگیر شود. این برای جامعه ما یك دوران گذار است كه به نظر من در آن نوعی سلطه روستا بر شهر وجود داشته است برای اینكه مدنی‌تر شود. در همه سطوح همین گونه است، اگر به محاسبات مهندسان هم ایراد بگیرید و به فرو ریختن ساختمانی انتقاد كنید فردا جامعه مهندسین هم احتمالا واكنش نشان خواهند داد یعنی از هیچ كس در این جامعه نباید انتقاد كرد در حالی كه انتظار می‌رفت پزشكان كه در بالاترین سطوح فرهنگی قرار دارند و برگزیدگان كنكورها هستند، تحمل بیشتری نسبت به سایرین داشته باشند. به طور مثال مگر زیرمیزی گرفتن برخی پزشكان دروغ است؟ مگر برای خود ما و آشنایان ما اتفاق نیفتاده است؟ پس چرا نباید به كسانی كه مرتكب آن می‌شوند اعتراض كرد یا چنین موضوعی را مورد نقد قرار داد!! از كسانی كه در بالاترین سطوح فرهنگی جامعه قرار دارند انتظار چنین فسادهایی نمی‌رود و در واقع وقوع چنین جرایمی از انتقاد كردن به آنها كه بدتر است. به هر حال این مشكل در جامعه ما وجود دارد، طول می‌كشد تا برطرف شود.

 

 در جوامع توسعه یافته نقدپذیری فرهنگ رایجی است اما در جوامع در حال توسعه نقد كردن با هزار اما و اگر مواجه است. چطور می‌توان در جامعه ایران سطح نقدپذیری را ایجاد كرد یا بالاتر برد؟

رسانه‌های ما به دلیل محدودیت‌هایی كه وجود دارد نمی‌توانند آن گونه كه باید كار نقد را انجام دهند. بنده اخیرا آمار مصرف كاغذ در كشورهای مختلف را می‌خواندم، متوجه شدم سرانه مصرف سالانه كاغذ در آلمان ٢٢٠ كیلوگرم و در ژاپن نزدیك به ٢٠٠ كیلوگرم است، به ایران كه رسیدم ٢٢ كیلوگرم بود. از آنجا كه سرانه مصرف كاغذ شاخصه‌ای برای فرهنگ و توسعه است بسیار ناامید شدم، در همان آمار عراق را بررسی كردم یك و نیم كیلوگرم بود، افغانستان را دیدم ٣٠٠ گرم است و باز به كشور خودمان امیدوار شدم. سرانه مصرف كاغذ در تركیه ٦٠كیلوگرم یعنی تقریبا سه برابر ایران است اما در همانجا هم اگر یك كاریكاتور از نخست وزیر كشیده شود عواقب بسیار بدی را برای رسانه به دنبال خواهد داشت یعنی به همان اندازه تلرانس شرقی و شرقی‌زدگی وجود دارد. ما آنقدر نگران غرب‌زدگی بودیم كه از شرق‌زدگی و رهایی از آن غافل ماندیم. ما باید خود را از شرق‌زدگی نجات دهیم، غرب‌زدگی خود به خود حل می‌شود، نباید به تمسخر كسانی بپردازیم كه سرانه مصرف كاغذشان ١٠ برابر ما است. فرهنگ شفاهی ما نیز كه باید از طریق رادیو و تلویزیون رواج یابد بسیار كودكانه است و به طور مداوم كار نصیحت كردن را انجام می‌دهند، نصایح مستقیم وقتی به طور مداوم گفته شوند تاثیر معكوس دارند. این مساله‌ای است كه حل آن، زمان می‌برد و نیازمند تبلیغات صحیح، بالا بردن رشد فرهنگی و آزادی در همه ابعاد است. متاسفانه در جامعه ما نقد كردن با واكنش‌هایی از سوی افراد مواجه می‌شود در حالی كه ممكن است حتی مخاطب نقد نباشند. به جای بحث كردن، پاسخ منطقی دادن به نقد و به نتیجه رسیدن، مشكل‌ساز می‌شوند. این تحمل ناپذیری یكی از تبعات شرق‌زدگی است و تاثیر از فرهنگ شرق است.

 

   گفتید كه ما علاوه بر نقدناپذیر بودن در روش‌های نقد كردن نیز با مشكل مواجه هستیم. آداب نقد چیست؟ به طور مثال برخی معتقدند استفاده زیاد از ضمیر اول شخص مفرد در هنگام نقد كردن دافعه ایجاد می‌كند، شما این آداب را چگونه صورتبندی می‌كنید؟

این مساله درست است، از سوی دیگر اتفاقا ما عادت نداریم «من» را به كار ببریم. استفاده از «من» بسیاری اوقات جنبه فروتنی و پذیرفتن حرف متفاوت دارد. وقتی حرفی از دیدگاه شخصی بیان می‌شود باید گفت این نظر من است، این یعنی این حرف عموم نیست، هر كس می‌تواند نظر خود را داشته باشد و ممكن است در این تبادل نظرها مشخص شود نظر من درست نیست. مشكل ما این است كه تنها نظر خود را بیان نمی‌كنیم به طور مثال وقتی كسی ادعا می‌كند كه پاك‌ترین دولت ایران را دارد، نظر شخصی خود را از زبان همه بیان می‌كند در صورتی كه اگر بگوید «به نظرمن»، می‌بینید كه چقدر رنگ قضیه تغییر می‌كند. با گفتن

«به نظر من» این نقد به ایشان وارد می‌شود كه نظر شما خیلی جاها اشتباه بوده و این نیز یكی دیگر از اشتباهات شماست. این یكی دیگر از مشكلات نقد كردن در كشور ما است.

به طور كلی در نقد كردن انصاف و سعی در بی‌طرف بودن مهم است چون هیچ انسانی نمی‌تواند كاملا بی‌طرف باشد به هر حال تحت تاثیر علایق و گرایش‌های شخصی قرار می‌گیرد. به طور مثال یكی از ایرادات پخش اخبار در كشور ما جانبدارانه بودن آن است. وقتی جانبدارانه رفتار شود اعتماد مردم نیز از خبر سلب می‌شود بنابراین باید وقتی دیگران را نقد می‌كنیم در نقد خودمان نیز جانبدارانه رفتار نكنیم. یك عنصر اصلی نقد این است كه شما صلاحیت آن را داشته باشید و البته این فرق می‌كند با نصیحت كردن، نصیحت مستقیم آستانه تحملی دارد و اگر از حد بگذرد به انفجار منجر می‌شود. به طور مثال در نقد هنر باید هنرشناس، در نقد موسیقی باید موسیقی‌شناس بود یا در نقد نقاشی باید صلاحیت آن را داشت. بالاتر از همه اینها وقتی قرار است كسی به عنوان منتقد یا داور وارد معركه شود باید بی‌غرض باشد.

 

  اینجا بحث نقد منصفانه و غیرمنصفانه به وجود می‌آید. تفاوت این دو چیست؟ گاه نقد غیرمنصفانه حتی به تهمت منجر می‌شود. به طور مثال زمان صدور بیانیه لوزان برخی آن را با عهدنامه تركمانچای مقایسه كردند.

همان عنصر جانبدارانه بودن و میزان استفاده از آن است یعنی با پیشداوری جلو آمدن. به طور مثال درباره همین مثالی كه گفتید برای برخی مفاد بیانیه مهم نیست، پیشاپیش با آنچه قرار است نوشته شود و هنوز نوشته نشده و با حضور افرادی كه قرار است این كار را پیش ببرند مخالف هستند. البته در مثالی كه زدید عدم آگاهی هم دخیل است. اول اینكه لوزان هنوز قرارداد نیست، یك تفاهمنامه سیاسی است كه خوشبختانه قالب تفاهمنامه مورد تایید، آینده را برخلاف تمام تبلیغاتی كه علیه آن صورت گرفت تعیین كرده و من كه می‌خواهم بی‌طرفانه قضاوت كنم می‌گویم به نظر من بیش از انتظار من هم تعیین شده است .

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: