1394/2/6 ۰۹:۲۸
گروه «جامــعـــهشناسیدین» انجمن جامعهشناسی ایران با همكاری «انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات» به تازگی اقدام به برگزاری همایش سهروزهای با عنوان «مطالعات اجتماعی اسلام دین در ایران» كرد. در روز نخست این همایش كه در سالن شهید مفتح وزارت علوم برگزار شد در قالب دو پنل به موضوع «دین و دانشگاه» پرداخته شد و روز دوم و سوم آن در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به هفت پنل با عناوین «روحانیت و اندیشه دینی»، «دین، تاریخ و زمان»، «مناسك دینی»، «اقلیتهای دینی»، «گونههای دینداری»، «دین در عرصههای عمومی»، «دینداری و عوامل موثر بر آن» اختصاص یافت و در نهایت همایش با میزگرد اختتامیهای كه بحث و گفتوگوی آزاد میان اساتید و دانشجویان را دربرداشت، به پایان رسید. این همایش كه در كتابچه خود، به عنوان «نخستین همایش ملی مطالعات اجتماعی دین و اسلام» معرفی شده است، برخلاف همایشهای معمول در ایران كه حول مقالات و سخنرانیها میچرخند، پایاننامههای دانشجویی را محوریت خود قرار داده بود و سعی داشت بیش از هر چیز به معرفی و بررسی پایاننامههای دانشجویان تحصیلات تكمیلی با موضوع مطالعات اجتماعی دین، اعم از مطالعات جامعهشناسانه،مطالعات انسانشناسانه،مطالعات فرهنگی، مطالعات تاریخی بپردازد.
فقدان رویكردهای نظری نقیصه جامعهشناسی ما است
در مورد این همایش گفتوگویی با آقای دكتر محمدرضا كلاهی، دبیر علمی همایش انجام شده است كه در زیر میخوانید.
***
درباره خود همایش «مطالعات اجتماعی اسلام/ دین در ایران» و معرفی آن كمی توضیح دهید. ایده برگزاری آن چطور شكل گرفت؟
پیش از هر چیز باید بگویم ایده اولیه این همایش را دكتر حسن محدثی حدود یك سال پیش در جلسه شورای مدیریت گروه دین انجمن جامعهشناسی مطرح كردند. به دنبال این ایده، بعد از بحث و بررسیهای لازم اواخر تابستان ٩٣، فراخوانی برای دریافت مقاله ارایه شد و تاكید ابتدایی بر آن بود كه مقالهها باید از پایاننامههای دانشجویی شركتكنندگان برگرفته شده باشند. در این فراخوان، محورهای پیشنهادی گروه هم عبارت بودند از مطالعات اجتماعی- فرهنگی دین و معنویت در ایران، جامعهشناسی اسلام، انسانشناسی اسلام، مطالعات سیاسی اسلام، مطالعات فرهنگی اسلام، توسعه و اسلام، ارتباطات و اسلام و غیره. این همایش هم مانند تمام همایشها طی فرآیند عامی، شورای علمی خود را شكل داد و با حضور و رای اساتیدی چون آقایان مهدی اعتمادیفرد، عمادالدین باقی، محمد ثقفی، هادی خانیكی، سیدحسین سراجزاده، سیدكاووس سیدامامی، سارا شریعتی، مقصود فراستخواه، محمدامین قانعیراد، حسن محدثی و یونس نوربخش-كه در واقع شورای مدیریت گروه جامعهشناسی دین انجمن را تشكیل میدادند و در سازوكارهای آییننامهای جامعهشناسی دین انتخاب شده بودند- به داوری مقالات ارایه شده پرداخت. برای هر مقاله-پایاننامه دو داور علمی داشتیم كه به آنها بر اساس معیارهایی چون طرح مساله خوب، بدیع بودن موضوع، چارچوب مفهومی، روش متناسب و یافتههای قابل توجه نمره دادند و ما براساس ظرفیت ارایه در این همایش، ٤٠ پایاننامه برتر برای ارایه شفاهی و ٢٠ مورد برای ارایه پوستری انتخاب كردیم. برگزاری این جلسه هم در واقع با همكاری گروه جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران و انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات و با حمایت معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه علم و فرهنگ، معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشگاه خوارزمی، دانشگاه آزاد اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات، انجمن جامعهشناسی آموزش وپرورش و انجمن علمی دانشجویی انسانشناسی دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
اهداف اولیه برگزار كردن این همایش با این موضوع و با این تاكید بر پایاننامهها چه بود؟
اهداف این همایش را میتوان براساس دو وجه خود همایش توضیح داد. این همایش یك وجه موضوعی كه مطالعات اجتماعی دین است و یك وجه ژانر پایاننامهای دارد. ژانر پایاننامه در واقع ژانری است كه اغلب در همایشها هیچ توجهی به آن نمیشود. در واقع ژانر مسلط در همایشها مقاله است و این مساله بدیهی تلقی میشود كه آنچه باید ارایه شود مقاله است و آنچه مورد توجه و بررسی قرار میگیرد تنها موضوع خود همایش است. شاید این نخستین بار حداقل در ایران است كه ما در این همایش علاوه بر موضوع، به ژانر هم فكر كردیم و این برای ما مهم بود كه موضوع مورد نظرمان قرار است در چه قالبی ارایه شود. البته همان طور كه دكتر سراجزاده هم در سخنان خود در این همایش اشاره كردند، در دنیا هم همایشهایی مشابه وجود دارد، نه دقیقا از بابت تاكید بر ژانر پایاننامه بلكه همایشهایی كه ارایهكنندگان آن دانشجویان تحصیلات تكمیلی هستند و همایش در درجه اول فرصتی برای این دانشجویان است تا در گردش علمی مشاركت بیشتری داشته باشند.
در حقــیقت این ایــده ما در خصوص پایاننامه محور بودن همایش مبتنی بر یك پیشفرض نظری در مورد كلیت علم و فرآیند تولید علم بود. تصور متداول این است كه علم محصول مطالعه و اندیشه متفكران است، در واقع محصول انتخاب موضوع از سوی متفكر، بررسی و كاوش آن در میدان پژوهش، اندیشهورزی او و ایدههای نظری متفكر و مجموعه اینها میشود علم. در این تصویر متداول آنچه در پسزمینه پنهان است این است كه متفكر در تنهایی خودش میاندیشد كه البته این اندیشهورزی در ارتباط با میدان است.
اما پیشفرض نظری ما این بود كه علم در این تنهایی كه چنین تصویری عرضه میكند شكل نمیگیرد بلكه علم در نتیجه ارتباط دستاندركاران میدان علم شكل میگیرد كه شامل نویسنده اثر علمی، خوانندگان و مخاطبان آن اثر و حتی خود موضوع مورد مطالعه است البته اثر علمی شامل هم آثار مكتوب همچون كتاب و مقاله و هم آثار شفاهی همچون سخنرانی و درس دادن استاد در كلاس میشود. مجموعهای از این ارتباطات و گفتوگوهاست كه از خلال آن ایدهها در ذهن خلق میشوند و به تدریج شكل میگیرند و علمی را تولید میكنند. در شكلگیری یك علم علاوه بر این فرآیند، جایگاهها و موقعیتهای مختلفی هم وجود دارد كه علم در درون آن جایگاهها و موقعیتها بروز مییابد. به عنوان مثال كتاب، مقالات علمی-پژوهشی، مقالات معمولی، سخنرانیها و گفتوگوها، جزوههای درسی، تقریر استاد در كلاس و البته پایاننامه. پس هم بحث فرآیند تولید مطرح است و هم بحث جایگاهها كه در هر كدام از این دو مقوله ما شاهد سلسلهمراتب و رابطه فرادست- فرودست هستیم. به عنوان نمونه در تصور متفكر تنها، این متفكر جایگاه بالادست را دارد چون باور بر این است كه آن علم متعلق به آن متفكر است. بنابراین سایر گفتوگوگران میدان در جایگاه فرودستی قرار میگیرند و به تدریج از فرآیند تولید علم حذف میشوند.
یــا هــــمچنیندر مــورد سلسلهمراتب جایگاههای بروز علم میبینیم كه كتاب و مقاله علمی-پژوهشی در مقایسه با پایاننامهها و مقالات معمولی جایگاه بسیار فرادستتری دارند. حتی در بین دو تصور یادشده در بالا، تصویر فرآیند تولید علم از خلال گفتوگو در مقایسه با تصور علم مبتنی بر متفكر تنها، یك تصویر فرودستی است كه كمتر مطرح میشود. بهطور خلاصه باید بگویم كه در واقع هدف اصلی ما تاكید بر این بود كه پایاننامه كه محصول گفتوگوی میان استاد و دانشجو است و خود دانشجو در مقایسه با استاد، نسبت به آنچه تصور میشود جایگاه رفیعتری در تولید علم دارند.
این همایش همچنین با تاكید بر ژانر پایاننامه به عنوان اثری علمی و تلاش برای نشان دادن اهمیت آن، قصد داشت وضعیت فعلی پایاننامهها در ایران را مورد نقد قرار دهد. در حال حاضر پایاننامهها بعد از مدتها تلاش استاد و دانشجو در جلسه دفاعیهای كه اغلب به شكل یك مناسك برگزار میشود و در آن بحث و گفتوگوی جدیای مطرح نمیشود، به شكل ظاهرا عمومی طرح میشود و سپس تنها یك نسخه از آن به كتابخانهها ارایه میشود كه دسترسی به آن نسخه هم بسیار محدود است و در واقع پایاننامهها بعد از تولیدشان، از گردش دانش به یك معنا حذف میشوند و در گوشه كتابخانهها خاك میخورند.
آنچه كتابها، مقالات و حتی جزوههای درسی به عنوان علم تولید میكنند در گردش دانش میافتد، خوانده میشود، مورد نقد و بررسی و مورد ارجاع قرار میگیرد ولی پایاننامه خیلی كمتر از آنچه باید در این گردش دانش مشاركت داده میشود. بنابراین یكی از اهداف اصلی این همایش بازگرداندن پایاننامهها به این گردش علمی است. البته این همایش نمیتواند به شكل كافی بستر لازم را برای این موضوع فراهم كند و بیشتر حالت هشدار دارد. البته علاوه بر این، در این همایش اهداف جنبی هم داشتیم كه به عنوان نمونه میتوان به گرد هم جمع كردن كنشگران میدان مطالعات اجتماعی دین و فراهم آوردن فرصتی برای شناخت آنها نسبت به آثار یكدیگر و همكاری با هم و همچنین مشاركت بیشتر در گروه جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی اشاره كرد.
مساله بسیار مهمی كه یكی از نقدهای ممكن به این همایش را نیز در بردارد، به موضوع دستهبندی پایاننامهها در پانلهای مختلف این همایش برمیگردد. پانلهای این همایش بیشتر بر اساس موضوع پایاننامهها دستهبندی شده بودند و یك معیار مهمی چون رویكرد نظری و روشی در این همایش به كلی نادیده گرفته شده بود. در واقع ضعفی كه میتوان گفت در كلیت جامعهشناسی در ایران از جمله اساتید، نحوه ارایه دروس و كلاسها و متعاقبا دانشجویان مشاهده كرد، در این همایش نیز وجود داشت و آن هم این بود كه این همایش هم مثل كلیت جامعهشناسی در ایران به لحاظ رویكرد نظری و روشی و در سطحی بالاتر برنامه پژوهشی از انسجام لازم برخوردار نبود و همین مساله باعث میشد بحثهای نظری جدیای مبتنی بر رویكردهای كلانتر در نگیرد و خب طبیعتا این همایش هم در چارچوب همان وضعیت معیوب باقی بماند و نتواند در جهت نظم دادن به وضعیت آشفته فعلی جامعهشناسی و در اینجا اختصاصا جامعهشناسی دین كمكی كند.
این نقد قابل طرح است و موافقم كه در این همایش این معیار برای دستهبندی وجود نداشت. اما از این جهت موافق نیستم كه این ایراد همایش بود. به این دلیل كه فكر میكنم جایگاه آن تفكیكهای رویكردها و پارادایمها در همایشها نیست. این را هم میپذیرم این همایش به عنوان همایش مطالعات اجتماعی دین بسیار عام و كلان بود و همچنین این را كه نیز قبول دارم كه موضوعات بسیار متنوع بود اما دستهبندی بر اساس مستاله موضوعی و نه پارادایمی و رویكردی، خودش این حسن را دارد كه رویكردهای مختلف حول موضوعهای مشتركی با یكدیگر برخورد پیدا میكنند، نه اینكه هر كدام از آن رویكردها در پانل خودشان بحثهای مختص به خودشان و جدا از دیگر رویكردها را مطرح كنند و مورد بحث قرار دهند.
البته دستهبندی رویكردی لزوما به معنای ایزوله كردن رویكردها و جداسازی آنها از یكدیگر نیست. دستهبندی همایش با آن معیار پارادایم و برنامه پژوهشی باعث میشد از یك طرف این همایش پارادایمها و رویكردهای مختلفی را بین این پایاننامهها ایجاد كند و به رسمیت بشناسد و از طرف دیگر خود افراد نویسنده و پژوهشگر از خلال بحث و تبادل نظر با افرادی با رویكرد مشابه خودشان و از خلال نقد افراد با رویكردهای دیگر بتوانند با شناخت نقاط قوت و ضعفشان به غنای نظری و روشی و حتی موضوعی بیشتر برسند و بحثها اتفاقا میتوانست سمت و سوی مشخصتر پیدا كند و از پراكندگی و گنگی بحثها جلوگیری كند.
اینكه رویكردهای نظری و روشی نضج نگرفتهاند بحث مهمی است كه البته كل جامعهشناسی ایران به آن مبتلاست. یكی از دغدغههای اصلی من به عنوان رییس گروه «جامعهشناسی دین» انجمن در این گروه هم پیگیری همین امر است. اما متاسفانه رویكردها هنوز حتی برای خود اساتید هم ظاهرا شكل نگرفته و مشخص نشده است. به همین دلیل من سعی كردم ایده پژوهش براساس رویكردها و برنامههای پژوهشی را كمی رقیقتر كنم و از همان ابتدای كارم در این گروه پیشنهاد دادم كه اساتید و افراد فعال در این گروه اعلام كنند چه به لحاظ موضوعی و چه به لحاظ خط فكری چه كارهایی كردهاند و در حال انجام چه كارهایی هستند یا چه دغدغههایی دارند تا بعد با ارایه دستهبندی مشخصی از آنها، به عنوان مثال چهار زیرگروه تشكیل دهیم و بعد اعلام كنیم كه حداقل در گروه جامعهشناسی دین ایران این چهار حوزه یا چهار خط فكری در حال كار كردن هستند و از دانشجویان دعوت كنیم اگر مایلند به شكلی مشخص با هر كدام از این زیرگروهها با خط فكری مشخص آنها همكاری كنند و فعالیتهای دانشجویان را حتی در قالب پایاننامههایشان به یكی از این چهار حوزه سوق بدهیم تا به نضج گرفتن این حوزهها كمك شود تا به تدریج رویكردها هم شكل بگیرند و جای خودشان را پیدا كنند. اما در واقع این اتفاق نیفتاد چراكه ظاهرا خود اساتید هم این خط فكری مشخص و حوزه كاری معین را ندارند. در مورد این همایش ولی به این مساله و دستهبندی بر اساس این معیار فكر نكرده بودم، در واقع این مسالهای جدی هم مطرح است كه در چنین فضایی كه این رویكردها در كلیت جامعهشناسی در ایران شكل نگرفته، یك همایش چقدر میتواند در این جهت برنامهریزی كند و باید به این فكر كرد.
در حال حاضر من معتقدم این همایش نیست كه باید رویكردها را شكل دهد، بلكه آنها باید از قبل به وجود میآمدند و آن موقع همایش فرصتی میشد برای برخورد و مباحثه بین این رویكردها.
به نظر شما به عنوان دبیر علمی هــمایــش مطالعات اجتماعی دین، دستاوردهای این همایش چه بود؟
این همایش به بخش زیادی از اهدافی كه داشت رسید كه مهمترین هدف آن جمعآوری پایاننامههایی با موضوع جامعهشناسی دین و معرفی آنها به علاقهمندان این حوزه و شكلگیری بحث و تبادل نظر بین فعالان این حوزه بود. بسیاری از كسانی كه در این همایش حضور داشتند نمیدانستند در حوزه مطالعه اجتماعی دین چقدر كار پژوهشی در حد پایاننامه صورت گرفته و سطح كارها در چه حد است. به نظر من نتیجه كار این همایش از این لحاظ تا حد زیادی مایه شگفتی همه بود كه چقدر كارهای متنوع و زیادی با دادهها و مفهومپردازیهای حداقل به لحاظ كمی پرتعداد و به لحاظ كیفی هم در بسیاری موارد غنی و مهم صورت گرفته است. به علاوه اینكه این پایاننامهها محصول ارتباط بیواسطه دانشجویان با میدان تحقیق هستند و حداقل ماجرا این است كه دادههای خام بسیار عظیم و بسیار متنوعی جمعآوری شد كه با توجه به این مساله كه یكی از كمبودهای جدی در جامعهشناسی ایران بحث فقدان دادههای خام است، دستاورد همایش در این زمینه بسیار قابل توجه و قابل تحسین است. ضمن اینكه همین ارتباط بیواسطه و دغدغهمند دانشجویان با میدان تحقیقشان از بروز بسیاری از مسائلی جلوگیری میكند كه ممكن است در هنگام جمعآوریهای سیستماتیك دادهها در خلال كارهای پژوهشی سازمانی و ساختارهای رسمی پژوهشی با بودجههای مالی زیاد اما با روابط و مناسبات قدرت بسیار وسیعی پیش بیاید و دادهها را مخدوش كند. این پایاننامهها با كمترین هزینه مالی و با صرف كمترین نیروی انسانی، دادههای بیواسطه و بسیار متنوعی را در خود جا دادهاند كه حتی شاید برابری میكند با كل آن چیزی كه در طول سالها از خلال ساختارهای پژوهشی رسمی پرهزینه اما غیرمفید به دست آمده است. از آنچه ما در این همایش برپایه پایاننامههای دانشجویی توانستیم جمعآوری كنیم كارهای جدی و مهم زیادی میتوان انجام داد. به عنوان مثال شاید بتوان یك كتاب خوبی براساس دادههای این پایاننامهها در مورد جامعهشناسی دین در ایران نوشت.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید