1394/1/24 ۱۰:۲۷
هنر موسیقی توانسته تا به امروز اهداف اصلی خود را با حضور استادان این عرصه پیش ببرد گرچه به گفته مجید کیانی امروزه کلمه استاد آنقدر سطحی شده که حتی به افرادی که علمی از موسیقی ندارند نیز تعلق میگیرد. این نوازنده برجسته سنتور که به عنوان چهره ماندگار نیز معرفی شده معتقد است گرایشهایی که امروزه در جوانها دیده میشود به علت نداشتن شناخت، گرایشهای ادیبانه و عقلانی در آن وجود ندارد، بلکه گرایشهایی است که به سوی موسیقی تفننی و سرگرمی پیش کشیده میشود.
ندا سیجانی: هنر موسیقی توانسته تا به امروز اهداف اصلی خود را با حضور استادان این عرصه پیش ببرد گرچه به گفته مجید کیانی امروزه کلمه استاد آنقدر سطحی شده که حتی به افرادی که علمی از موسیقی ندارند نیز تعلق میگیرد. این نوازنده برجسته سنتور که به عنوان چهره ماندگار نیز معرفی شده معتقد است گرایشهایی که امروزه در جوانها دیده میشود به علت نداشتن شناخت، گرایشهای ادیبانه و عقلانی در آن وجود ندارد، بلکه گرایشهایی است که به سوی موسیقی تفننی و سرگرمی پیش کشیده میشود. به باور او این اتفاق به این دلیل است که عقلانیت که شامل شناخت علم موسیقی است نادیده گرفته شده، بنابراین برای بهبود شرایط باید موسیقی را از طریق سینه به سینه حفظ کرد، نه از روی نت. آموختن موسیقی از روی نت به نوعی کمک آموزشی است و برای تحقیق و پژوهش قابل استفاده است. کیانی تأکید دارد که وقتی ما میاندیشیم و آموزش خود را عقلانی میکنیم محقق هستیم نه مقلد حتی اگر ردیف میرزا عبدالله را بنوازیم. محمدرضا فیاض آهنگساز و پژوهشگر موسیقی نیز بر این عقیده است که بهترین راه حل ایجاد نهادهای رسمی آموزشی نیرومند چون هنرستانهای موسیقی یا دانشکدههای موسیقی است. نهادهای آموزشی که در بلند مدت مؤثر باشد و برفضای عمومی موسیقی تأثیرگذارند. او میگویدکتابت و خط نت مانند هر خط دیگری، تنها بخشی از رویداد شنیداری را منعکس میکند. خط موسیقی نیز بخشی از رویدادهای صوتی را منعکس میکند؛ ضمن اینکه کاراییهای این خط نیز غیرقابل انکار است، اما اینکه کسی بدون فراگیری ساختار یک فرهنگ موسیقی، به صرف شرکت در یک کلاس سلفژ بتواند موزیسین بشود، خیالی باطل است. رضا مهدوی پژوهشگر و مدرس موسیقی نیز بر روش شاگرد و استادی تأکید دارد و معتقد است در نسل امروز جوانهایی که این مسیر را طی نکردهاند شاید بواسطه خلاقیت و توانایی از لحاظ تکنیکی قوی باشند اما عمق ندارند و اثری که خلق میکنند تنها یک بار قابل شنیدن است. آسیب شناسی آموزش در موسیقی بهانهای شد برای گفتوگو با مجید کیانی، رضا مهدوی و محمدرضا فیاض که میخوانید:
***
در دوران حاضر با وجود تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی مدرن نسل امروز کمتر از استادان موسیقی بهره میبرند و بیشتر علاقهمند هستند که بهصورت تجربی این هنر را کسب کنند. آیا فکر میکنید این موضوع یک آسیب است؟
کیانی: شناخت و تفکیک موسیقی بدان معناست که وقتی کلمه موسیقی بهکار برده میشود به یک نوع موسیقی اشاره نمیکند بلکه منظورگونههای مختلف آن در یک گروه بندی بسیار وسیع است. بخصوص در ایران که انواع بسیاری از موسیقی کلاسیک و سنتی نیز وجود دارد.
این نوع موسیقیها شامل موسیقی نواحی، موسیقی مذهبی یا موسیقی زورخانه و خانقاه نیز میشود که در هر کدام از آنها میتوان اجراهای متفاوت با نوعهای دیگر موسیقی را به وجود آورد که شامل بخشهای مختلف است.
یک بخش این تقسیم بندی بهصورت علمی است مانند هر پژوهشگر علمی که در این زمینه فعالیت میکند. بخش دیگر شناختهای هنری است و بخش آخر شناخت فلسفی است که دراین بخش نحوه اجرا نشان میدهد که موسیقی در گروه عامه پسند و مردم پسند قرار میگیرد مانند موسیقی پاپ. اجراهای سنتی نیز در بخش فلسفی قرار دارد و به نوعی موسیقی مردمپسند است. این نحوه اجرا، در موسیقی سنتی، کلاسیک یا موسیقی دستگاهی آن را در جایگاه فرهیختگی و ادیبانه قرار میدهد.
با نگاه به این نوع تقسیم بندی باید متوجه شد گرایش جوانها در چه مسیر و انتخابی خلاصه میشود. اما گرایشهایی که امروزه در جوانها دیده میشود به علت نبود شناخت، گرایشهای ادیبانه و عقلانی در آن وجود ندارد بلکه گرایشهایی است که به سوی موسیقی تفننی و سرگرمی کشیده میشود. درموسیقی فرهیخته یا ادیبانه کیفیت دارای اهمیت است نه کمیت اما گرایشهای مردم پسند به علت سطحی و ظاهری بودن بر اساس کمیت برآورد میشود. بنابراین فرصت گذاشتن دلسوزانه یک هنرجو و علاقهمند به موسیقی برای فرهنگ اصیل خود و آموزش در کناریک استاد خوب برابر است با هزاران جوانی که زمان و کارخود را در کمیتها صرف میکند این افراد کسانی هستند که تاریخ یک فرهنگ را رقم میزنند.
فیاض: با نگاه به چشماندازتاریخی، متوجه خواهید شد که امروزه موسیقی بسیاربیشتراز گذشته مورد توجه نسل جوان و حتی خانواده ایرانی قرار گرفته است. این توجه عمومی به موسیقی در حدی است که برخی جامعهشناسان آن را موضوعی با اهمیت و قابل مطالعه میدانند. در چنین بستر گسترده و پررونقی، موسیقیدانان در کنار مدیران فرهنگی باید بکوشند ضمن حرمت نگاه داشتن انواع موسیقی، راههایی برای ساماندهی این اقبال عمومی بیابند. به نظر من ساماندهی زندگی موسیقایی هنوز در ذهن ما چندان جا باز نکرده، چه بسا نهادهایی که مطابق شرح وظیفه شان باید به گونه خاصی از موسیقی بپردازند اما در عمل به حوزه دیگری وارد میشوند که شرح وظیفه شان نیست. فضای موسیقی در ایران درگیر نوعی درهم آمیختگی موقعیتی است که سبب میشود در یک طرف نهادهای آکادمیک و در یک طرف نهادهای تجاری موسیقی باعث ساییدگی هم شوند.
مهدوی: در فرهنگ مشرق زمین حکمت و فلسفه درجایگاه بالایی قرار دارد و تجلی پیدا میکند. در مورد ارتباط شاگرد و استاد تجربه نشان داده حتی آنان که دارای نبوغ هستند و مادرزادی و بدون بهره بردن از استاد در هنر یا حرفه خود تبحر دارند بازهم نیازمند آموزش از سوی استاد هستند. امروزه بواسطه تکنولوژی شاید آموزش از طریق مالتی مدیاها یا تصویری صورت گیرد و بگویند نیازی به استاد نیست اما تجربه میگوید که این روش در مورد هنر صدق نمیکند و باید روش نفس به نفس شاگرد و استاد را در محضر استاد درک و جدایی از فن هنری ارتباط روحی نیز برقرار شود.
در نسل امروز جوانهایی که این مسیر را طی نکردهاند، بواسطه خلاقیت و توانایی شاید از لحاظ تکنیکی قوی باشند اما عمق ندارند و اثری که خلق میکنند تنها یک بارقابل شنیدن است. در مغرب زمین نیز با بررسیهایی که انجام گرفته میبینیم، افرادی ماندگارتر و نامدار میشوند و آثارشان به جا میماند که درمحضر استاد، یک مکتب را درک میکنند و عمیق میشوند و زمانی که بعد از استاد صحبت میکنند جامعه احساس میکند که دارای یک ریشه است. البته این موضوع شامل همه جوانها نمیشود چون بسیاری از جوانها این رابطه را حفظ و پیدا کردهاند اما در دنیای تکنولوژی و مدرن امروز این خلأ باید در محضر یک استاد برای بهتر زندگی کردن وآموختن واقعی هنر پر شود.
جوانهای امروزی بر این باورند که یک شبه ره صد ساله را طی کردهاند و طبیعی است که به استادان به این موضوع روی خوش نشان ندهند به همین دلیل یک نوع بیتفاوتی بین شاگرد و استاد به وجود میآید که نتیجهاش این میشود که هر کدام مسیرخودشان را میروند.
آیا معتقدید بعضی از استادان خود محورند و هر آنچه در نظر دارند را انجام میدهند و حتی سبکهای همدیگر را نمیپذیرند؟
مهدوی: به اعتقاد من یک استاد میتواند کاملاً خود محور باشد به این علت که پیشکسوت و دارای تجربه است. شاگرد نیز باید جا افتادگی این خشت پخته را درک کند و به مرور زمان در انتخاب مسیر درست از رفتار استاد خود واکاوی کند.
کیانی: در مشرق زمین اگر نام استاد برای کسی اطلاق شده است به این معنا است که از نظر دانش و رفتاربه جایگاه والایی دست پیدا کرده و مکتبی دارد. از همین رو به اعتقاد من این موضوع جزو آداب و فرهنگ مشرق زمین است که ممکن است در مکتب دیگر متفاوت باشد. هر چند امروزه کلمه استاد آنقدرسطحی شده که حتی به افرادی که علمی از موسیقی ندارد نیز تعلق میگیرد.
فیاض: فرمایش آقای کیانی در این شرایط فعلی چندان جای تعجب ندارد. اما به طور کلی یک دانشجوی جستوجوگر و خلاق بهتراست در کلاس چندین استاد حاضر شود و مادامی که مرتبه شاگردی را طی میکند سعی کند به عمق اندیشه استادانش پی ببرد. چنانچه این استادان در یک نهاد آکادمیک حضور داشته باشند، اگر آن نهاد و دانشکده مرکز محکمی باشد، باید قائل به تنوع دیدگاهها باشد. به اعتقاد من نه در ایران و نه هر جایی دیگر این امر اتفاق عجیب و غریبی نیست که استادانی با اختلاف عقیده و سبک و... در کنار هم به فعالیت بپردازند و دلیلی ندارد که همه استادان اعتقاد به یک مکتب خاص هنری واحد داشته باشند.
درهر فرهنگ پیشرفته حتماً چندین استاد صاحب سبک وجود دارد و عدهای با این یا آن مکتب مأنوس هستند. تا حدی مشابه آنچه در فرهنگ شیعه در مورد تنوع اجتهاد هم وجود دارد. یک نهاد آکادمیک پویا فضایی است که این تنوع را جمعآوری کرده و یک دانشجو را در معرض شنیدن دیدگاههای مختلف قرار میدهد.
با این تفاسیر آموزش و یادگیری موسیقی از روی نت بهتر است یا سینه به سینه؟
فیاض: کتابت و خط نت مانند هر خط دیگری، تنها بخشی از رویداد شنیداری را منعکس میکند. هیچکس به صرف اینکه کلاس فارسی رفته و دیپلم فارسی دارد لزوماً نمیتواند یک غزل سعدی را درست بخواند بلکه این غزل را زمانی میتواند بدرستی بیان کند که نزد یک ادیب، تمامی فراز و نشیب زبان فارسی را درک کرده باشد. خط موسیقی نیز بخشی از رویدادهای صوتی را منعکس میکند؛ ضمن اینکه کاراییهای این خط نیزغیرقابل انکار است، اما اینکه کسی بدون فراگیری ساختار یک فرهنگ موسیقی، به صرف شرکت در یک کلاس سلفژ بتواند موزیسین بشود، خیالی باطل است.
کیانی: درجوانی خوشبختانه این سعادت را داشتم که تحصیلات اولیه موسیقی را در کنسرواتوار آزاد شبانه نزد استادهای خوب و درجه یک هنری که مدیر این کنسرواتوار، شاعر و ترانه سرا نیز بودند مانند امیر جاهد و استادهای بزرگی چون علی اکبرخان شهنازی، حسین تهرانی، قوامی، فرامرز پایور و... آموزش ببینم.
در آن دوران ابتدا ردیف ابوالحسن صبا را به طور کامل از روی نت آموزش دیدیم و بعد از آنکه وارد دانشگاه شدم سعادت آشنایی با آقای نورعلی برومند را پیدا کردم و متوجه شدم آقای برومند چندان راغب به نواختن گوشهها از روی نت نیستند بلکه معتقدند که موسیقی ایرانی نوشتنی نیست و نباید موسیقی را از روی نت یاد گرفت بلکه نیازمند آن است که با وجود یک معلم یا استاد بتواند موزیکالیته را سرو سامان بدهد.
اگر بخوبی دقت کنید متوجه میشوید که در 150 سال گذشته به این علت که موسیقی را اصطلاحاً پای کار آموزش میدیدند کتابی در مورد آن جمعآوری نشده است به همین دلیل معتقدم موسیقی باید از طریق سینه به سینه حفظ شود چرا که فرهنگ ما و مشرق زمین از آن به وجود آمده است.
آموختن موسیقی از روی نت به نوعی کمک آموزشی است و برای تحقیق و پژوهش قابل استفاده است و اگر موسیقی را از طریق شنیداری بخوبی یاد گرفته باشیم این نتاسیون به ما بسیار کمک خواهد کرد اما اگر آن را بخوبی دریافت نکرده باشیم این موضوع باعث ضرر نیز است.
مهدوی: یک نوزاد پیش از متولد شدن صدای ضربان قلب مادرش را میشنود وقتی بهدنیا میآید تا قبل از ورود به کلاس اول اصوات محیط پیرامون خودش را میشنود و تکلم میکند یعنی در واقع دو امر مهم و علمی شنیدن و چگونه شنیدن مطرح است. بحثی که دنیای غرب میگوید موسیقی را تنها باید از طریق شنیدن درک کرد کاملاً درست و صحیح است اما موضوع علم موسیقی هنوز برای من شکافته شده نیست و نمیدانم هنر فراتر از علم است یا اینکه علم به کمک هنر آمده است.
در فرهنگ ما تنوع و گوناگونی جذاب است و اصولاً در جوامع بشری این گوناگونیها انسان را متمایز از دیگر پدیدههای الهی میکند یعنی اینکه ما حق انتخاب داریم و درمکاتب مختلف دنیا انسانها بر اساس سلایق مسیرخود را ادامه میدهند. امروزه بیان اینکه فرهنگ شفاهی درست است یا مکتوب محلی از اعراب ندارد و جامعه و صنعت تکنولوژی ما را مخیلتر از گذشتهها کرده است.
موسیقی ایرانی نسبت به تمام موسیقیهای دنیا به علت اینکه مشخص و تقسیم بندی شده و دارای تنوع است یک وجه تمایز ویژه دارد که این تنوع از دوران قاجاروجود داشته و حتی در دویست سال گذشته پویایی و تنوع ملودیک و ریتمیک در موسیقی ایرانی وجود داشته است اما مجری یا مجریان گذشته و استادان ما خیلی در آن عمیق نشدند و موسیقی واقعی ایرانی را درک و پیدانکردهاند.
امروزه جایگاه موسیقی و آهنگسازی ایرانی چگونه است؟ آیا آموزشگاههای موسیقی و سطح آموزشی آن در حد مطلوب و استاندارد قرار دارد؟
کیانی: متأسفانه با آنکه دوست ندارم مسئولان ازمن رنجیده خاطر شوند اما باید بگویم اوضاع خوبی در آموزش موسیقی وجود ندارد به این علت که عقلانیت که شامل شناخت علم موسیقی است نادیده گرفته میشود و بیشتر به گرایشهای اشراقی تمایل دارد در صورتی که بخوبی میدانیم اگر هر هنری بخصوص موسیقی با معرفت و عقلانیت توام نباشد ره به جایی نخواهد برد اما متأسفانه امروزه تعصبهای نابجا اجازه نمیدهد که آزادتر باشیم و درستتر بیندیشیم.
سنتورنوازی در ایران تنها به شیوه محمد صادق خان، حبیب سماعی و صبا است و کسانی چون ما که از روی ردیف مینوازیم برچسب مقلد به ما زده میشود به این علت که هیچ نوآوری درکار ما وجود ندارد اما اگر در مورد آن تحقیق و بررسی صورت گیرد و در واژههای موسیقی جمله بندی انجام شود دیگر نمیتوان به آن تقلید گفت بلکه تحقیق است.
وقتی ما میاندیشیم و آموزش خود را عقلانی میکنیم محقق هستیم نه مقلد حتی اگر ردیف میرزا عبدالله را بنوازیم. وقتی یک آهنگساز یا یک موسیقیدان ابتکار و خلاقیتی دارد و قطعهای میسازد اکثراً از او تقلید میکنند به این علت که این آهنگساز نوآور بوده درصورتی که این کار کپی است و تمام کسانی که روش او را انتخاب کردهاند مقلد هستند. آموزشگاههای موسیقی در این باره تأثیر بسیار خوبی خواهند داشت.
کار آموزش باید عقلانی و از روی دل، عواطف و احساس بهره گیرد تا بتواند یک کارهنری و ماندگار ارائه کند. بخصوص موسیقی ایرانی که نهایت آن بداهه نواختن است و کسی خوب میتواند بداهه بنوازد که پیش از این به خوبی تعلیم و تحقیق کرده باشد. به اعتقاد من بهتر است که در آموزشگاههای عالی و دانشگاهها به بحث آموزش که الگوی کار هستند بیشترپرداخته شود. متأسفانه با آنکه در دانشکده تدریس میکنم و باید از آن تعریف کنم اما استادان خوبی وجود ندارند، آن هم به این علت است که سیستم به گونهای است که دست و بال آنها بسته است و نمیتوانند کاری انجام بدهند.
البته بداهه نوازی این روزها کمتر شده است
کیانی: به این دلیل که در موسیقی سنتی گرایشها به سوی مردم پسند است و متأسفانه این سطحی نگری باعث شده که از جنبههای اندیشمندانه یا علمی استقبال نشود. البته رسانهها نیز در همین مسیر حرکت میکنند و در حال حاضر هر کانالی را نگاه میکنیم موسیقی مردم پسند پخش میشود.
جشنوارهها نیز کمتر به موسیقی جدی توجه میکنند و تنها از روی ناچاری در بخش کلاسیک فعالتر هستند. موسیقی کلاسیک در کشور ما به نت چسبیده و از روی نت اجرا میشود که اتفاق خوشایندی نیست اما در بخشهای دیگرموسیقی ایرانی چون سنتی، پاپ به طور دقیق موسیقی پاپ ایرانی یا سنتی ایرانی اجرا میشود و این نشان میدهد که به بخش آموزش توجه نشده است. بخش مهم این اتفاق به آموزش و پرورش بر میگردد که باید در پایه دبستان کلاسهای موسیقی ایجاد کنند یا اینکه رسانهها به جای تبلیغات نچندان با ارزش شبکه آموزشی موسیقی راهاندازی کنند.
فیاض: به اعتقاد من بهترین راه ایجاد نهادهای رسمی آموزشی نیرومند چون هنرستانهای موسیقی یا دانشکدههای موسیقی است. نهادهای آموزشی که در بلند مدت مؤثر باشد و برفضای عمومی موسیقی تأثیر گذارند. اما این نهادهای آموزشی مانند هر نهاد آموزشی معتبر فقط در دراز مدت شکل میگیرد. تصمیم گیرندگان و مسئولان باید راه حل مناسبی برای توانمندسازی در دانشکدهها و هنرستانها بیندیشند و درفکر آینده کاری فارغالتحصیلان این هنر باشند. حتی در آموزش موسیقی پاپ هم باید استانداردهایی رعایت شود.
مهدوی: به اعتقادمن نباید صفر و صد نگاه کنیم بلکه باید از یک منظر دیگر به آموزشگاههای موسیقی توجه کرد. سالهاست که تلویزیون ایران ساز را نشان نمیدهد بر همین اساس آموزشگاههای موسیقی توانستهاند خلأ خانوادهها را با آشنایی فرزندان با ساز ملی و ایرانی پر کنند و حتی در سطح یک هنرستان یا دانشکده موسیقی فعالیت میکنند و به نظر من با این تفاسیر باید بر تعداد آموزشگاههای موسیقی افزوده شود.
البته رسانهها باید این خلأها را اصلاح کنند و نباید جلوی فعالیتهای آموزشگاههای موسیقی گرفته شود. بنده به عنوان یکی از اعضای شورای هنر و آموزش و پرورش معتقدم هنر در آموزش و پروش بهصورت جدی توجه نمیشود. تعداد آموزشگاههای رسمی تحت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم انگشت شماراست.
فارغالتحصیلان رشته هنر بخصوص موسیقی امکان استخدام در هیچ نهاد یا سازمانی ندارند و در نهایت یا باید کنسرت بدهند یا اینکه آموزشگاه داشته باشند.
فیاض: اما استادان این آموزشگاههای خصوصی فارغالتحصیلان همین دانشکدهها هستند به همین علت است که میگویم توانمندسازی نهاد رسمی باعث میشود که فضای بخشخصوصی هم ارتقا پیدا کند.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید