چه باید‌کرد؟ / شادروان دکتر صادق طباطبایی بخش چهارم

1393/12/11 ۰۹:۱۸

چه باید‌کرد؟ / شادروان دکتر صادق طباطبایی بخش چهارم

پر واضح است که آزادى شرط لازم و زیربناى اساسى همه حرکات انسان براى رسیدن به این ویژگیهاى خدایى است.ایمان به خداى خالق زیباییها و شهادت به وحدانیت ذات لایزالى و نیز باور داشتن اصول و ملتزم‏بودن به مبانى شریعت، در صورتى نزد خداوند پذیرفته است که از روى آگاهى و آزادى کامل و استدلال عقلى و یقین قلبى صورت گرفته باشد. اسلام شناسنامه‏اى، نه باعث کمال فردى مى‏گردد و نه داراى تبعات و آثار مثبت اجتماعى خواهد بود.

 

پر واضح است که آزادى شرط لازم و زیربناى اساسى همه حرکات انسان براى رسیدن به این ویژگیهاى خدایى است.ایمان به خداى خالق زیباییها و شهادت به وحدانیت ذات لایزالى و نیز باور داشتن اصول و ملتزم‏بودن به مبانى شریعت، در صورتى نزد خداوند پذیرفته است که از روى آگاهى و آزادى کامل و استدلال عقلى و یقین قلبى صورت گرفته باشد. اسلام شناسنامه‏اى، نه باعث کمال فردى مى‏گردد و نه داراى تبعات و آثار مثبت اجتماعى خواهد بود.

به رسمیت شناختن و اهمیت دادن به سه خوى غریزى جوانان که بدان اشاره کردم، باید مبناى برنامه‏هاى تربیتى و آموزشى قرار گیرد. از این‏روست که طرح موضوعات عرفانى، در کنار مباحث راجع به برابرى و آزادى به منزله مقولاتى معنابخش به زندگى و خواسته‏هاى همیشگى بشر، ضرورتى اجتناب‏پذیر داشته و قراردادن مذهب به عنوان عامل واقعى تأمین‏کننده برابرى و آزادى، جایگاه خود را در دل جوان باز خواهد کرد.

 

اسلام سنتى، اسلام التقاطى و اسلام ناب

غالب سنت‌گرایان و پیروان پیر و جوان اسلام سنتى در حالتى زیست مى‏کنند که مهمترین ویژگى آن، تأثیرگذارى پر قدرت و پر صلابت سنتهاى کهن، بر تمامى عرصه‏هاى اجتماعى و عینى و ذهنى‏است. و این دقیقاً همان چیزى است که جوان آشنا با دنیاى جدید و برخوردار از امکان ارتباط با جهان مدرن، از آن گریزان مى‏باشد. تا زمانى که نتوانیم جنبه‏هایى از عرفان و برابرى و آزادى را در قالب هنرهاى روحنواز درآوریم و روح مذهب را در آن دمیده، به مدد علم و فلسفه و دانش جدید، به تبیین آن بپردازیم، نباید در این دور و زمانه از عدم گرایش تعهدساز جوانان به دین و آرمانهاى انسان‏ساز آن شکوه سر دهیم.

جوان امروز اگر سه مقوله «نشاط» و «آزادى» و «زیبایى» را در مذهب بیابد، بدون تردید به آن خواهد گروید و به تکامل جسمى و روحى خویش با حرکت بر روى سه بُعد «آگاهى» و «آزادى» و «آفرینندگى» خواهد پرداخت. به چنین جوانى اگر گفته شود که عبادت خداى بزرگ و پرستش او در همین حرکت کمال‌گرایانه نهفته است و ذکر و یاد او، آرامش دل و صفاى باطن و روشنایى راه زندگى را سبب خواهد شد، هرگز از آن روى بر نخواهد تافت.نهال همین باور اگر در دوران نونهالى و در اوان جوانى در دل انسان کاشته شود، کامیابى بیشتر و موفقیت پردامنه‏تر او را هم در این جهان و هم سعادت او را در آن جهان، باعث خواهد گشت.

روزى امام خمینى در حضور جمعى از جوانان، نزدیک به این مضمون مى‏گفت: «تا نیروى جوانى در شما وجود دارد، از عبادت حق غافل نگردید. روى‏آوردن به عبادت را به دوران پیرى وامگذارید؛ زیرا با کاسته شدن از نیرو و نشاط و حال جوانى، به آن شور و سرور و صفاى دل و آرامش روح و لطافت روان که در جوانى میسر است، نخواهید رسید.» واضح است که عنایت و اشاره امام، به همان سه خصلت نشاط و آزادى و زیبایى است که از آنها به‏ عنوان خواسته‏هاى طبیعى و غریزى جوانان یاد کردم. با این اوصاف چگونه انتظار داریم با روشهاى ارعاب و خشونت و تحقیر، در دل جوان «ناز»طلب (نشاط، آزادى، زیبایى) اثر گذارده و راه منکرات را به رویش مسدود سازیم؟ با هجومهاى دسته‌جمعى معدودى افراد مجهز به چوب و چماق و درفش به فروشگاهها و رستورانها و پارکها و ضرب و شتم جوانان و ایجاد راه‌بندان با اقامه نماز جماعت در معابر عمومى و چهارراهها، به کدام‏ یک از این غرایز پاسخ داده و چند جوان را تا کنون به راه راست هدایت کرده‏ایم؟!

به قول مرحوم مطهرى که «…در امر به معروف و نهى از منکر، قطعاً باید حساب، تدبیر، فکر و منطق به کار برده شود…» در کجا به این نکته اساسى توجه شده است؟ آیا آثار زیانبار روحى و اجتماعى چنین اعمالى را تا کنون محاسبه کرده‏ایم؟ آیا از نتایج بازتاب خبرى چنین حرکاتى در اذهان جهانیان و مسلمانان ایرانى مقیم خارج، به‌ویژه دختران و پسران جوان، باخبریم؟

آیا مى‏دانیم که نتایج این روشهاى ارشادى براى ‏جوانان مسلمان مقیم خارج که پیوسته در معرض هجوم تبلیغات رسانه‏اى صهیونیست‌ها قرار دارند، جز سرافکندگى و شرمسارى در مقابل مخالفان و معاندان چیز دیگرى نبوده و چگونه و با کدام منطق مى‏توانند از حکومت و اقتدار آن و سر انجام از نظام اسلامى حمایت کنند، بدون آنکه به حمایت از خشونت و تروریسم متهم گردند؟ و آیا سرانجام چاره‏اى جز این دارند که براى حفظ آبرو و شغل و… خود به تبرى از این اعمال و بیزارى از این حرکات روى آورند؟ و اگر جز این کنند، برخورد دوستان اروپایى و همدوره‏هاى دانشگاهى و کارفرماها و صاحبخانه‏ها و… با آنان چگونه خواهد بود؟

آیا مى‏توانیم تصور کنیم هنگامى که وزیر کشور فلان دولت اروپایى اعلام مى‏دارد: «…من نمى‏گویم مسلمانان صد درصد تروریست هستند، ولى مى‏دانم که تروریست‏هاى دستگیرشده صد در صد مسلمانند…» چه تأثیرى در روحیه شهروندان آن وزیر در برخورد با جوانان مسلمان مى‏گذارد؟ حال اگر پخش یک چنین اظهار نظرى همزمان شد با گزارشهاى خبرى از این تهاجمات خیابانى و برخورد خشونت‌بار و توهین‏آمیز و چه بسا ضرب و شتم دختران و پسران جوان، تردیدى نباید داشت که اصلاح اثر تخریبى حاصله در دل و روح این جوان مسلمان کار آسانى نخواهد بود.

من خود بارها شاهد بوده‌ام هر زمانى که گزارش دستگیریهاى فلّه‏اى دختران و پسران و جوانان، به جرم شل‌حجابى و بدپوشى و…و بازداشتها و مجازاتهاى روحى و جسمى و مالى آنان همراه با بزرگنمایى‏هاى رسانه‏اى در روزنامه‏ها و مجلات و تلویزیونهاى اروپایى و آمریکایى انعکاس یافته تا مدتها آثار نامطلوب روحى و انفعالات روانى بر جاى گذاشته است. کم نبوده است مواردى که این امیدهاى جوان و آینده‌سازان، از گذراندن ایام تعطیلات در نزد اقوام و بستگان خود منصرف شده و از بیم برخوردهاى نامناسب و توهین‏آمیز، از سفر به ایران خوددارى کرده‏اند. لطمات و تبعات روحى و عاطفى و نیز بیگانگى روزافزون آنان با دین و زبان و فرهنگ و رسوم زادگاهشان، نیاز به توصیف ندارد!

 

تفاوت اسلام امام با اسلام طالبانى

به هر حال، بر بزرگان و علماى فرهیخته و زمان‏شناس فرض است که تفاوتهاى اسلامى را که امام معرفى مى‏کرد، با آنچه به اسلام ارتجاعى و طالبانى معروف است، دوباره و چندباره براى جوانان روشن سازند. به صراحت باید گفت آن نگرش دینى که با هنر (به معناى عام آن از شعر و موسیقى و تئاتر گرفته تا نقاشى و مجسمه‏سازى و…) مخالف است، آن برداشت از شریعت اسلامى که با هر چیز زیبا و پرنشاط سر ناسازگارى دارد، آن ذائقه فقهى که شور و حال و نشاط و طراوت جوانى را ولنگارى و بى‏بند وبارى و سبکسرى و عشرت‏زدگى مى‏انگارد، راه جوانان را در این عصر و زمانه بر پرستش خداى صاحب کمالات مطلق و خالق زیباییها مسدود مى‏سازد.

آن تفکر دینى که به اسلام ارتجاعى معروف است و در فکر و عمل از جمله، حضور بانوان را در صحنه‏هاى اجتماعى برنمى‏تابد و بدین ‏وسیله راه رشد و کمال را بر روى نیمى از افراد جامعه مى‏بندد، اسلامى نیست که در دهه‏هاى ۴۰ و ۵۰ به‏رغم سیطره کامل فرهنگ ضددینى و شهوت‏پرستى و عشرت‏طلبى، موج عظیم جوانان را به سوى خود کشاند و طومار ۲۵۰۰ساله پادشاهى را درهم پیچید و انقلاب اسلامى را آفرید و بدیهى است راه و روشى نیز نخواهد بود که در این دوران، جامعه جوان ما را بر روى صراط مستقیمى که امام و شاگردانش مروج و مبلّغ آن بودند، به حرکت آورد. این منش و بینش دینى، مرامى نیست که بتواند در دنیاى جدید قد برافرازد و تشنگان عدل و آزادى و عرفان و برابرى را به سوى خود بکشاند و سیراب کند.

طنین پرخروش امام علیه این جریان دیرپاى فکرى، هنوز در گوشهاى ما و در پرده‏هاى زمان مرتعش است: «… ما باید سعى کنیم تا حصارهاى جهل و خرافه را بشکنیم و به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدى برسیم و امروز غریب‌ترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانى مى‏خواهد و دعا کنید من نیز یکى از قربانیان آن گردم…»۱

پایبندى و ترویج چنان نگرشى بر چنین مکتبى متعلق به اعصار و قرون گذشته در این عصر و زمانه، به همان اندازه فاقد منطق عقل و خرد است که دل بستن به آیینى که از امتزاج فلان مکتب اقتصادى و بهمان مرام اجتماعى با اخلاق اسلامى شکل مى‏گیرد و به «اسلام التقاطى» مشهور است؛ همان مکتبى که در غوغاى تلاشهاى پرامید فرهنگى و پرنشاط روشنفکران حوزه و دانشگاه در دوران شکل‏گیرى و حتى در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى، کوشید تا اثبات کند که اقتصاد اسلامى چیزى از سوسیالیسم لنین و استالین کم ندارد و مدینه فاضله نبوى، همان جامعه بى‏طبقه مارکس و انگلس است! و غریب حکایتى است که این اسلام ‏ناب حتى در زمان امام و در پایگاههاى علمى آن مهجور بود؛ آنجا که خطاب به حوزه‏هاى علمیه مى‏گوید: «مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که بر اساس آن، نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه‏ریزى کند و همین‏جاست که اجتهاد مصطلح در حوزه‏ها کافى نمى‏باشد…»۲

در برخى از نامه‏ها و سخنان امام خمینى در روزهاى پسین عمر بابرکتش به این موضوعات برمى‏خوریم. افسوس که دست تقدیر نگذاشت برنامه‏هاى ایشان براى کندن ریشه‏هاى چنین تفکراتى که در محافل بانفوذ سنتى و نیز برخى مجامع شبه‌روشنفکرى جامعه ما ریشه دوانده است، با صلابت اراده و دست پرتوان خود ایشان به مورد اجرا گذارده شود.

 

پى‏نوشتها:

۱ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج۲۱، ص۴۱

۲ـ همان، ج۲۱، ص۴۷

روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: