چه باید‌کرد؟ / شادروان دکتر صادق طباطبایی - بخش سوم

1393/12/10 ۰۹:۳۷

چه باید‌کرد؟ / شادروان دکتر صادق طباطبایی - بخش سوم

على‏رغم محدودیتهاى شغلى و آموزشى و اجتماعى‏که دختران و زنان جوان مسلمان در اروپا با آن مواجه هستند، هر روزه بیش از پیش شاهد حضور آنان با حجاب اسلامى در مجامع و محافل مختلف هستیم. آیا وجود سازمانهاى مختلف مراقب حجاب و اخلاق و نماز و روزه و شعائر دینى، عامل این پایبندى به دستورات دینى‏است یا شیوه‏هاى تربیتى ویژه؟ آیا ترس از شلاق و محرومیت از آزادى و مجازاتهاى جسمى و… باعث روى‏آوردن این جوانان به ارزشهاى دینى و اسلامى در آن محیط‌ها شده است؟ آیا راهپیماییهاى موسمى و تظاهرات ارعاب‌آمیز خیابانى، این جوانان را به آیینهاى مذهبى سوق داده است؟

 

سرى هم به اروپاى امروز مى‏زنیم:

على‏رغم محدودیتهاى شغلى و آموزشى و اجتماعى‏که دختران و زنان جوان مسلمان در اروپا با آن مواجه هستند، هر روزه بیش از پیش شاهد حضور آنان با حجاب اسلامى در مجامع و محافل مختلف هستیم. آیا وجود سازمانهاى مختلف مراقب حجاب و اخلاق و نماز و روزه و شعائر دینى، عامل این پایبندى به دستورات دینى‏است یا شیوه‏هاى تربیتى ویژه؟ آیا ترس از شلاق و محرومیت از آزادى و مجازاتهاى جسمى و… باعث روى‏آوردن این جوانان به ارزشهاى دینى و اسلامى در آن محیط‌ها شده است؟ آیا راهپیماییهاى موسمى و تظاهرات ارعاب‌آمیز خیابانى، این جوانان را به آیینهاى مذهبى سوق داده است؟

در ترکیه به‏رغم حکومتى به‌ظاهر لائیک و در باطن ضدمذهبى که مى‏کوشد با محو پیشینه‏هاى فرهنگى و اسلامى جامعه مسلمان، روزبه‏روز خود را به اتحادیه اروپا و دریوزگى عضویت در آن نزدیکتر کند، با تعهدات روزافزون جوانان به شریعت اسلامى و حجاب متین دختران و زنان مواجه مى‏شویم. کیست نداند که آمریکا و اسرائیل با بهره‏گیرى از تمامى ترفندها به دین‏زدایى و فرهنگ‏ستیزى در این کشور مسلمان نشین مشغول هستند؟

در هیچ ‏یک از کشورهاى اسلامى نظیر سوریه و الجزایر، با اعمال فشار از ناحیه حکومت براى حفظ شعائر دینى و سنن مذهبى روبرو نمى‏شویم. با وجود آن، کیفیت حجاب و نوع پوشش اختیارى و روزافزون زنان مسلمان، عمق باور دینى آنان را جلوه‌گر مى‏سازد. در هیچ‏ کدام از این کشورها، ماهواره‏هاى تصویرى، آثار تربیت دینى جوانان را خنثى نساخته است. در هیچ ‏کدام از این سرزمینهاى اسلامى، ناهیان منکر به چوب و چماق توسل نمى‏جویند.

چرا در جامعه‏اى که همه‌گونه امکانات و ابزار و شرایط طرب و عیش و عشرت و بى‏بندوبارى بالقوه فراهم است و گویى افیون، دین توده‏هاست، نشانه‏هایى از فساد اخلاق و هویت‏زدگى در جوان مسلمان مشاهده نمى‏شود، ولى در جامعه‏اى مانند ایران که هیچ کدام از این عوامل مهیا نیست، لااقل رایج نمى‏باشد و بدون هزینه‏اى گزاف فراهم نمى‏گردد و از آن طرف تمامى امکانات رسانه‏اى و انتشاراتى و تبلیغى و آموزشى و تربیتى در کنار ابزارهاى برحذردارنده و مجازاتهاى مختلف و تهدیدهاى متفاوت و سرزنشهاى روحى و جسمى و محرومیتهاى تحصیلى و مالى و شغلى و… که پیوسته به کار گرفته مى‏شوند، هر از چندى باید به ارعاب و راهپیمایى و نطق و خطابه و موعظه‏هاى تهدیدآور و بگیر و ببندهاى خیابانى‏و جمع‌آورى لباسها و پوشاکها و توقیف و مصادره آنتن‏هاى ماهواره‏اى و گیرنده‏هاى امواج تصویرى و وسایل ارتباط با دستاوردهاى فرهنگى و تولیدى عیش و طرب ضد ارزشى متوسل شویم؟

 

آزادى، نشاط و زیبایى

آیا از این راه و رسمهاى تربیتى تا به حال سودى برده‏ایم؟ اگر این روشها کارساز بودند، چه نیازى به تکرار آنها وجود دارد؟ آیا هنوز وقت آن نرسیده است که به شرایط حاکم بر جامعه در دهه‏هاى قبل از انقلاب برگردیم و راه و رسم برگزیدة امام را در معرفى اسلام ناب محمدى و شیوه‏هاى تبلیغى شهیدمطهرى و شهیدبهشتى را در پرورش نسلى انقلابى ‏و متعهد و جهادگر و منش و آیین و مرام آموزشى امام صدر را در لبنان آن روز در خلق قومى مجاهد و نستوه و مسلمان و روشن‏بین مرور کنیم و از همه آنها چراغى براى روشن‏کردن راه تربیت و دنیاى آینده فرزندان این مرز و بوم فراهم آوریم؟

آزادى و نشاط و زیبایى، سه عنصرى هستند که روح و روان و جسم جوان را به خود مى‏کشانند. هر فرد و هر فکر و هر فرهنگ و هر حکومتى که این عناصر را براى جوانان فراهم سازد، آنان را در حیطه اقتدار خود خواهد دید. اسلامى که امام خمینى و یارانش و امام صدر و همراهانش در دهه‏هاى ۴۰ و ۵۰ مروج و سردمدار آن بودند، مشحون و مملو بود از زیبایى و شادى‏زایى و نشاط‌آفرینى و آزادى و آزادگى. پر واضح است که منظور از نشاط و شادمانى، عیش و طربهاى مهوع نمى‏باشد که جز مردابى براى روح و جز سرابى براى جسم نیست. شادى و نشاطى که جوان عازم میدان شهادت را در بر مى‏گیرد، در کدام مکتب غیردینى سراغ مى‏توان گرفت؟ آن آزادى و آزادگى که از عبودیت ذات حق نشأت مى‏گیرد، در کجاى دیگر یافت مى‏شود؟ کدام زیبایى را مى‏توان همسنگ جلوه‏هاى منبعث از ذات مطلق و هستى‏بخش فیاض دید؟

اسلام امام و دینى که کارمایه انقلاب اسلامى بود، نه تنها افیون توده‏ها نبود، بلکه عامل حرکت و نویدبخش آزادى و پیام‌آور نشاط و خالق زیباییها بود. و مگر جز با همین فرهنگ و مکتب مى‏شد ملتى را در آن زمان و در آن شرایط، این‏چنین یکپارچه و آن‏چنان مصمم و انقلابى، به ‏سوى آزادى و رهایى از یوغ استبداد داخلى و استیلاى خارجى راهبرى کرد؟

در اینجا لازم مى‏بینم کمى به توضیح و تبیین بیشتر چند مطلب بپردازم تا تفاوت دیدگاههایى که در آن روزگار براى نسل جوان ابراز مى‏شد، با شرایط حاکم بر بخش بزرگى از جامعه جوان و فرهنگى کشور در این روزگار، روشن‏تر گردد.

 

آگاهى، آزادى و آفرینندگى

انسان آن طور که فترت الهى وسرشت طبیعى او حکم مى‏کند، باید خود را مبتنى بر تعالیم مشترک همه ادیان آسمانى، به قول شریعتى سه بُعد آگاهى، آزادى و آفرینندگى، به کمال برساند. بدیهى است که تعالى هریک از این سه بعد، در فضاى استبداد زده آلوده به وهم و جهل و خشم، امکان پذیر نمى‏گردد. انسان آگاه و آزاد و آفریننده از زور و زر و تزویر روى مى‏گرداند.

آگاهى: در حالى که در قرآن کریم متجاوز از ۶۰۰ بار به علم و آگاهى توصیه شده است، اما در بیان راه و هدف از تحصیل علم، به هیچ قید و حد و مرزى جز خیر و صلاح انسانها در این جهان و سعادت ابدى در آن جهان، برنمى‏خوریم. نکته درخور توجه این است که توصیه قرآن به فراگیرى علم، به علوم به اصطلاح دینى ختم نمى‏گردد وگرنه پیامبر گرامىاسلام(ص) سفر حتى به چین را براى تحصیل علم توصیه نمى‏کردند. در بسیارى از روایات وارده از اهل بیت(ع)، تحصیل علم اگر به قصد خدمت به ‏انسانها و خیر و صلاح بشر باشد، علاوه بر سعادت و برکتى که نصیب فرد مى‏کند، عبادت پروردگار نیز به حساب آمده است. از همین جا معلوم مى‏شود که عبادت به نماز و روزه منحصر نمى‏گردد.

تلاش براى وصول به آزادى و رهایى از یوغ بندگى غیر خدا، نیز در زمره عبادات است و جهاد در راه خدا محسوب مى‏شود. بندگى خدا، که عین آزادگى است، خروج از ظلمات جهل و ستم و پلیدى‏ها و روى‏آوردن به نور علم و دانش و عدل و بى‏نیازى و زیبایى و کمالات مطلق است.

آزادى: در باب آزادى به نقل قولى از امام موسى صدر بسنده مى‏کنم و فکر مى‏کنم به اندازه کافى گویاى منظور باشد: «آزادى، برترین سازوکار فعال‏کردن همه تواناییها و ظرفیتهاى انسانى است. هیچ‏ کس نمى‏تواند در جامعه محروم از آزادى خدمت کند، تواناییهایش را پویا سازد و موهبتهاى الهى را بپروراند. آزادى یعنى به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش‏گمانى نسبت به انسان. حال آنکه نبود آزادى، یعنى بدگمانى نسبت به انسان و کاستن از کرامت او. کسى مى‏تواند آزادى را محدود کند که به فطرت انسانى کافر باشد. فطرتى که قرآن مى‏فرماید: فطره الله التى فطَر الناس علیها؛ فطرتى که پیامبر باطنى و درونى انسان است…»

و در جاى دیگر اضافه مى‏کند: «صیانت از آزادى ممکن نیست مگر با آزادى. آزادى بر خلاف آنچه مى‏گویند، هرگز محدودشدنى و پایان‏یافتنى نیست. در حقیقت آزادى کامل، عین حق است. حقى است که حدى بر آن نیست…آزادى حقیقى، دقیقاً رهایى از عوامل فشار خارجى و عوامل فشار داخلى است و به تعبیر امام على(ع): «من ترک الشهوات کان حُرّا» یعنى، آزاده کسى است که شهوات را ترک کند. اگر بخواهیم آزادى را تعریف کنیم، باید بگوییم که آزادى، رهایى از دیگران و رهایى از نفس است. اگر آزادى ‏را این گونه تفسیر کنیم، دیگر معتقد به حد و مرز برایش نخواهیم بود. آن آزادى که با آزادى دیگرى اصطکاک داشته باشد، در حقیقت بندگى نفس خویش و شهوت‏طلبى است. آزادى، جهاد است. همان جهاد اکبرى که مورد نظر پیامبر گرامى بود. جهاد با خویشتن براى رهایى از شهوات در مقابل آنچه، جهاد اصغر که جهاد با بیگانگان است…آزادى والاترین شیوه براى شکوفا کردن قابلیت‌ها، ظرفیتها و استعدادهاى جامعه است.» آیا چنین نگرش و باورى به این اصل اساسى و زیربنایى آزادى در جامعه امروز ما وجود دارد؟

 

آفرینندگى

آفرینندگى که از صفات بارى است و در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است، در هنر به معناى عام آن تجلى مى‏یابد. هیچ تولید هنرى که تجلى روح آفریدگارى انسان است، نمى‏تواند از زیبایى بى‏بهره باشد. طنین جان و جلوه کمال و جوهر جمال ازلى در هنر و آفرینش هنرى نهفته است. همین آثار هنرى است که حضور دائمى خداوند را به جان و دل انسان سرازیر مى‏کند. بدیهى است تجلى روح آفرینندگى انسان، منحصر به خلق آن چیزهایى نیست که امروزه از آن به آثار هنرى یاد مى‏کنیم. خلق یک تابلوى زیبا، ایجاد یک کالاى نفیس و دلاویز، تصنیف یک سمفونى باشکوه و یا یک سروده دل‌انگیز و نیز بنیاد یک بناى مسحورکننده و یک اثر هوش‏ربا و نظایر آن، تماماً جلوه‏هایى از روح زیباى خلاقیت انسان است؛ چرا که توانایى مدیریت جامعه و یافتن راهکارهاى مبارزه با جهل و ستم و تبعیض و فقر و عقب‏ماندگى نیز، روى دیگر سکه آفریدگارى انسان اهورایى است.

اصول تربیتى تمامى ادیان آسمانى، مبتنى بر راهکارهایى است که حرکت انسان را بر روى سه بُعد «آگاهى، آزادى و آفرینندگى» سامان مى‏بخشد. بدیهى است که هرکدام از این سه بُعد، بدون تحقق دو بُعد دیگر، ره به کمال نمى‏برد. چگونه مى‏توان بدون آزادى، به آگاهى دست یافت و یا به خلق و ایجاد و انشا پرداخت؟ و نیز مگر پروراندن قدرت خلاقیت و پویایى هنر، در فضاى جهل و جور و استبداد ممکن است؟

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: