کردهای ایزدی مهرپرستان ایرانی / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش نهم

1393/12/10 ۰۹:۲۵

کردهای ایزدی مهرپرستان ایرانی / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش نهم

پیش از آنکه به معرفی بزرگان علم و ادب و سیاست دنبلی‌های کرد (مهرپرستان نخستین ایرانی که بعدها به اسلام اعم از شیعه و سنی و یارسان گرویدند) بپردازم، اشاره‌ای هرچند مختصر به زبان، کتاب مقدس، پراکندگی جمعیت، مقدسات و محرمات و احکام و ساختار اجتماعی کردهای ایزدی را لازم می‌دانم.

 

پیش از آنکه به معرفی بزرگان علم و ادب و سیاست دنبلی‌های کرد (مهرپرستان نخستین ایرانی که بعدها به اسلام اعم از شیعه و سنی و یارسان گرویدند) بپردازم، اشاره‌ای هرچند مختصر به زبان، کتاب مقدس، پراکندگی جمعیت، مقدسات و محرمات و احکام و ساختار اجتماعی کردهای ایزدی را لازم می‌دانم.

 

زبان ایزدی‌ها

کردهای ایزدی به زبان کُردی سخن می‌گویند، و زبان محاوره آنان کُردی کُرمانجی است، ترانه‌‌ها، بیتها، سروده‌های آیینی آنها به همین گویش ثبت شده است که از فروعات کردی و با مشخصه کرمانج شمالی شناخته می‌‌شود. در تقسیمات ادبی و زبانی سنتی که بیشتر ایلی است تا علمی، آن گویش را «زازا» و گویشوران را «دیملی» (دنبلی) می‌خوانند. دنبلی که تلفظ کُردی آن دیملی است، در متون تاریخی مترادف داسنی و «بهدینان» آورده می‌شود و گاه بعضی با اختلاط مشخصه‌‌ها، عناوین سیاسی سنتی ایلی را به گویش اطلاق می‌کنند که هنوز پژوهشی در تفکیک تقسیمات قدیم و جدید یا سیر تطور عناوین زبانی ایلی و علمی برای ممانعت از اختلاطها انجام نگرفته است و در آغاز هزاره سوم نیز منتظر ایثار مستشرقین و چشم ‌به راه ایران‌شناسان و زبان‌شناسان غربی هستیم تا در جهان مدرن تقسیمات زبان و گویش جغرافیای ایران فرهنگی به ویژه زاگرس‌نشینان را برای آیندگان، مشخص نمایند!

اکنون دانش تخصصی زبان‌شناسی که با ملاحظات و دقایق فنی و پژوهشهای گسترده کتابخانه‌ای و میدانی به راهنمایی و مشاورت استادان متخصص بر اساس منابع معتبر و به شیوه علمی صورت می‌گیرد، تشخیص آن در صلاحیت زبان‌شناسان است، و عناوین یادشده در این نوشتار ایلی و سنتی است ـ در اینجا به ضرورت نکاتی را که باید در پی‌نوشتها ارائه می‌شد، برای دقت‌نظر و توجه همه‌جانبه در متن می‌آوریم تا شاید راهگشا و موجب امری مثبت در زمینه فرهنگ ارزشمند این مرز و بوم باشد ـ توسعه بیش از پیش ارتباطات دوران صنعتی و ایجاد دولتهای ملی اروپایی موجب گردید تا توجهی ویژه به زبانهای زنده ملی به وجود آید، و به همین سبب فقه‌اللغه یا فیلولوژی یونانی = عشق و دوستی بحث و اندیشه، که در قرون وسطی و عهد تجدد (رنسانس) به دانش خواندن و تفسیر آثار باستانی اطلاق می‌‌شد معنی وسیعتری یافت که فرهنگ و زبان اقوام را به طور بنیادی مورد مطالعه قرار می‌داد و بدین‌ترتیب نخستین شرحها به زبان شرقی آغاز شد که آغاز بررسی زبانهای ایرانی توسط اروپائیان مربوط به قرن شانزدهم میلادی است.

در این قرن در حالی‌که دانشمندان اروپایی از حداکثر دوازده زبان اطلاع داشتند، پ، س، پالاس دانشمند روسی در پژوهشی تحت عنوان «لغتنامه‌های تطبیقی زبانها و لهجه‌‌ها» که در پایان قرن هجدهم در پترزبورگ منتشر شده، حاوی لغات ۲۷۲ زبان جهان بود، کشفیات قرن نوزدهم آثار بسیاری از زبانهای باستانی و زبانهای زنده دنیا را که پیشتر، دانشمندان از آنها اطلاعی نداشتند، در اختیارشان گذاشت. مطالعه زبانهای ایرانی در پیشرفت زبان‌شناسی هندواروپایی نقش بسیار مهمی ایفا کرده و می‌کند، ویژگیهای مربوط به ارتباط زبانی ایران و اسلاو، ایران و بالتیک و ایران و ارمنی و … شایان توجه خاص زبان‌شناسان می‌باشد و در این میان اهمیت علمی مطالعه زبانهای کنونی ایران را از نظر دور نداشته‌اند.

آثار ادبی که به زبانهای ایرانی و به خصوص به زبان فارسی ایجاد شده، زمانی در سراسر شرق مقدم و میانه ـ از قسطنطنیه در غرب تا کلکته و بلاد ترکستان چین در شرق ـ انتشار داشته و نه تنها در ادبیات اقوام شرق، بلکه در ادبیات روسی و برخی از ملل اروپایی نیز مؤثر بوده است به عنوان نمونه واضح برای خواستاران علاقه‌مند به این حوزه، کتاب ارزشمند و تحقیقی استاد شادروان دکتر جواد حدیدی با نام «از سعدی تا آراگون» تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات فرانسه، مرکز نشر دانشگاهی، شاهد ادعاست. به هرحال پس از توسعه این پژوهشها،‌ ای‌.م.اُرانسکی صاحب کتاب گرانبهای «مقدمه فقه‌اللغه ایرانی» که آگاهیهای یادداشت حاضر را مرهون چشمه آورده‌های او در کتاب مزبور هستیم، در زمره زبانهای زنده ایرانی از زبان کُردی نام می‌برَد و در کندوکاو علمی و ماندگار خویش پس از بررسی عمیق تاریخی و ادبی زبان کُردی می‌نویسد: «… فرهنگ عامه کردی که ریشه باستانی دارد، بسیار غنی و مشحون از حماسه پهلوانی و افسانه‌‌ها و ترانه‌های تغزلی و داستانهای خلق است و تاریخ پرهیجان و پیچ در پیچ مردمی که فرهنگ غیرمکتوب مزبور را به وجود آورده‌اند، تاریخ مبارزه با اعراب و مغولان و ترکان و جنگ با صلیبیون در آن منعکس شده است، سرنوشت تاریخی کردان و پراکندگی آنان موجب پیدایش لهجه‌های بسیار گشته است. لهجه‌های اصلی کُردی (یا دقیق‌تر بگوییم گروههای اصلی لهجه‌ها) عبارت است از: کورمانجی (گویشهای شمالی و غربی زبان کردی) و کردی (گویشهای جنوب و شرقی).» (ای.م. ارانسکی، مقدمه فقه‌اللغه ایرانی،‌ ترجمه کریم کشاورز، انتشارات پیام، تهران، ۱۳۵۸، ص۳۰۵ به بعد)

گویش ایزدی‌ها در گروه زبانی نخستین جا می‌گیرد. این حوزه فرهنگی که در بخشهای پیشین تا یادداشت‌ حاضر بدان پرداخته‌ایم، جغرافیایی گسترده تا قلب کشورهای ترکیه، ‌عراق و سوریه را با فرهنگی همسان و واحد در بر می‌گیرد و نمونه آن بزرگداشت نوروز باستانی است که در حال استقبال آن هستیم و سخن گفتن و اندیشه‌ورزی در یگانگی فرهنگی، هرچه بیشتر کیان ملی‌ ما را در برابر تهاجمهای گوناگون پاسدار خواهد بود.

 

گزارش یک سفر فرهنگی

به عنوان رنجی که می‌بریم و سپاسی از خادمان فرهنگ و ادب و تاریخ این سرزمین در هر لباس و با هر ملیت و دین و آیین‌ و زبان باید گزارشی کوتاه و مختصر از سفری فرهنگی را برای اطلاع دوستداران این حوزه ارائه نمایم که استادان و صاحب‌نظران خود بر همه امر مستحضرند.

در آوریل ۲۰۱۴ میلادی به دعوت دانشکده ایران‌شناسی دانشگاه گوتینگن آلمان از سوی پروفسور کرین‌بروک ـ ریاست دانشکده و ایران‌شناس نامدار هلندی‌الاصل ـ برای شرکت در کنفرانسی درباره «سلاسل اعتقادی و پیوند آنان با فرهنگ و جغرافیا و تاریخ ایران» در دانشکده یادشده حضور یافتم. ابتدا اینکه این بزرگمرد که عمرش را صرف شناسایی و شناساندن فرهنگ ایران‌زمین به ویژه جزیره‌های فرهنگی ایران در خاورمیانه کرده است، علاوه بر اینکه به اکثر زبانهای اروپایی تسلط دارد، به زبان شیرین فارسی و کردی و حتی بعضی از گویشهای مهجور آنها به روانی تمام سخن می‌گوید و یکی از ایزدی‌شناسان و علوی‌پژوهان بزرگ جهان است در این دانشکده که سالها حرکت ایران‌شناسی فرازمند و پرتلاش بوده است، کتابخانه‌ای عظیم برای این مهم فراهم آمده است و در طی هشت سال گذشته سرعتی دوچندان یافته است. در همین سالها اکثریت قریب به اتفاق دانشجویان برتر رشته‌های علوم انسانی دانشگاه تهران و سایر دانشگاههای ایران که فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد و در وطن سرگردان ماندند، در دانشکده یادشده برای اتمام دوره تکمیلی بورسیه شده‌اند و طرفه آنکه اکثر دانشجویان از روستازادگان دانشمند ایرانی هستند که پایان‌نامه‌های خود را با راهنمایی و مشاورت ویژه بر روی ادبیات، فرهنگ عامه، آداب و رسوم اجتماعی و… مربوط به زیستگاه نیاکان خود برگزیده‌اند، گردآوری و دسته‌بندی موضوعی و محتوایی قصه‌های عامیانه ایرانی به سرپرستی پروفسور اولریش مارزلف صاحب کتاب «طبقه‌بندی قصه‌های ایرانی» که استاد شادروان تازه‌درگذشته کیکاووس جهانداری که رحمت واسعه خداوند بر او باد،‌ آن را به فارسی ترجمه کرده است.

پروژه‌ای بود که تنها قریب دوهزار قصه کُردی از سوی صاحبان پایان‌نامه‌های مربوط در دست انجام بود، و دیگر خرده شاهنامه‌های کُردی گورانی پژوهش تطبیقی و تحلیلی آن که با گستردگی تمام به اتمام رسیده و در مرحله دفاع پایان‌نامه‌ قرار داشت، و دیگر پروژه وسیع و چندبعدی اجتماعی و آیینی و فرهنگی مربوط به سلاسل وابسته به حرکت صفویه در ایران که هر آشنایی به آداب و اعتقاد و چند و چون ظاهری این حوزه را از دقت و حوصله و عمق و اندیشه‌ورزی استادان و دانشجویان، به شگفتی وامی‌داشت؛ از جمله دانشجویی ایرانی که راهنمایی ما را برای حضور چندروزه به عهده داشت، پایان‌نامة دوره تکمیلی دکتری خود را در موضوع «مداحی…» برگزیده بود! این دانشجو از همشهریان نگارنده و اهل کرمانشاه و آن دو دانشجوی دیگر از روستازادگان دانشمند آن مناطق بودند.

این توضیح برای آن آوردم که نسبت موضوع پایان‌نامه با زیستگاه اولیه دانشجویان را بازگفته باشم و امروز ما در اینجا به علتهایی که بحثش بر سر هر بازار و رسانه‌ای گسترده است، در تکرار مکررات، خود را گم کرده و با نزدیک شدن برق‌آسای تکنولوژی و سلطه آن در بحران هویت، به دشمنی آشکار با داشته‌ها و کاشته‌ها و پیشه و پیشینه ‌پدران خود برخاسته‌ایم و بگذریم که به قول پیر یمکان‌دره: «از ماست که برماست!»

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: