اندرزهای ماندگار / حجت‌الاسلام و المسلمین سید احمد دعایی - بخش اول

1393/10/13 ۰۷:۵۶

اندرزهای ماندگار / حجت‌الاسلام و المسلمین سید احمد دعایی - بخش اول

مروری بر سفارشهای پیامبر اکرم(ص) به ابوذر اشاره: خاستگاه اصلی عرفان و اخلاق اسلامی، همانا قرآن کریم و سیره و سنت پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت گرامی ‌ایشان هستند. آنچه در پی می‌آید، نمونه‌ای از آن مآخذ کهن و اصیل است که رسول گرامی اسلام(ص) به یار پارسای و وفادارش حضرت ابوذر فرموده و جناب حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد دعایی در کتاب «پله سوم» آورده‌اند.

 

مروری بر سفارشهای پیامبر اکرم(ص) به ابوذر

اشاره: خاستگاه اصلی عرفان و اخلاق اسلامی، همانا قرآن کریم و سیره و سنت پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت گرامی ‌ایشان هستند. آنچه در پی می‌آید، نمونه‌ای از آن مآخذ کهن و اصیل است که رسول گرامی اسلام(ص) به یار پارسای و وفادارش حضرت ابوذر فرموده و جناب حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد دعایی در کتاب «پله سوم» آورده‌اند.

شیخ طوسی در «امالی»۱ از ابوذر چنین روایت می‌کند که یک روز ظهر که به مسجد مدینه وارد شدم، دیدم که حضرت پیامبر و امیرالمؤمنین تنها، در گوشه‌ای از مسجد نشسته‌اند. فرصت را غنیمت شمردم و عرضه داشتم: «ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت! سفارشی به من بفرمایید تا خداوند با آن مرا سود دهد» ایشان پاسخ دادند: «بله، ای ابوذر! من تو را گرامی می‌دارم. تو از جمله ما خاندانی. من تو را به وصیتی سفارش می‌کنم که چون آن را به خاطر داشته باشی، سخنی دربرگیرنده شیوه‌ها و راههای نیکی را داری؛ زیرا اگر آن را به یاد بسپاری برای تو کافی خواهد بود.

ـ یا اباذر، اعبد الله کانّک تَراه، فان کنتَ لا تراه فانّه عزّوجل یراک، و اعلم ان اول عبادته المعرفه به بانّه الاول قبل کل شیء فلا شیء قبله، و الفرد فلا ثانی معه، و الباقی لا الی غایه، فاطر السماوات و الارض و ما فیهما و ما بینهما من شیء، و هو الله اللطیف الخبیر، و هو علی کل شیء قدیر: ای ابوذر! خدا را چنان بندگی کن که گویا او را می‌بینی که اگر تو او را نبینی، او تو را می‌بیند. و بدان که نخستین بندگی او، شناخت اوست به اینکه پیش از هر چیزی بوده و هیچ‌ چیزی پیش از او نبوده و یکتایی است که دومی ندارد و کسی است که تا بی‌نهایت می‌ماند. آفریننده آسمانها و زمین و آنچه در آنها و میان آنهاست می‌باشد. همان خداوند لطیف دانا، همان که بر هر چیزی تواناست.

ثم الایمان بی و الاقرار بان الله عزوجل ارسلنی الی کافّه الناس بشیراً و نذیرا، و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیرا، ثم حبّ اهل بیتی الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا: سپس ایمان به من و اقرار به اینکه خداوند عزتمند مرا به سوی همه مردم فرستاده است تا آنها را بشارت و بیم بدهم و به اذن خودش به سوی او دعوت کنم و چراغی روشن باشم. سپس دوستی خاندانم، کسانی که خداوند پلیدی را از آنان دور ساخته و پاکشان کرده است.

و اعلم یا اباذر، ان الله تعالی جعل اهل بیتی کسفینه النجاه فی قوم نوح، من رکبها نجا، و من رغب عنها غرَق، و مثل باب حطّه فی بنی‌اسرائیل من دخلها، کان آمنا: و ای ابوذر! بدان که خداوند خاندان مرا همچون کشتی نجات در قوم نوح قرار داد که هر کس در آن سوار شود، نجات یافته و هر کس از آن روی گرداند، غرق شده است و همچون باب حطّه (برای پاک شدن از گناهان) بنی‌اسرائیل که هر کس از آن داخل شد، ایمنی یافت. ای ابوذر! آنچه به تو سفارش کردم، به خاطر بسپار تا در دنیا و آخرت سعادتمند باشی.

یا اباذر، نعمتان مغبون فیهما کثیر من الناس: الصّحه و الفراغ: ای ابوذر! دو نعمت است که بسیاری از مردم درباره آن دو زیان دیده‌اند: تندرستی و فراغت.

یا اباذر، اغتنم خمساً قبل خمس: شبابک قبل هرمک، و صحتک قبل سقمک، و غناک قبل فقرک، و فراغک قبل شغلک، و حیاتک قبل موتک: ای ابوذر! پنج چیز را پیش از پنج چیز دیگر غنیمت بشمار: جوانی پیش از پیری، تندرستی پیش از بیماری، توانگری پیش از نیازمندی، آسودگی پیش از مشغولیت و زندگانی پیش از مرگ.

یا اباذر، ایّاک و التسویف باملک، فانّک بیومک و لست بما بعهده، فان یکن غد لک تکن فی الغد کما کنت فی الیوم، و ان لم یکن غد لک لم تندم علی ما فرطت فی الیوم: ای ابوذر! از سپردن کارهایت به آرزوها بپرهیز؛ زیرا تو امروز هستی و در فردا نیستی. اگر فردا برای تو باشد، فردا هم آن چنان باش که امروز هستی و اگر فردا برای تو نباشد، بر کوتاهی امروزت پشیمان نمی‌شوی.

یا اباذر، کم من مستقبل یوماً لا یستکمله و منتظر غداً لا یبلغه: ای ابوذر! بسا کسی که به پیشواز آینده‌ای رفته که هرگز آن را به پایان نرسانده و بسا امیدوار به فردایی که به آن نرسیده است.

یا اباذر، لو نظرت الی الاجل و مسیره و لابغضت الامل و غروره: ای ابوذر! اگر اجل و گردش آن را بینی، آرزو و فریبش را دشمن می‌داری.

یا اباذر، کن فی الدنیا کانّک غریب و کعابر سبیل، و عد نفسک فی اهل القبور: ای ابوذر! در دنیا چونان بیگانه و رهگذر باش و خودت را از اهل قبور بشمار.

یا اباذر، اذا اصبحت فلا تحدث نفسک بالمساء، و اذا امسیت فلا تحدّث نفسک بالصباح، و خُذ من صحتک قبل سقمک، و من حیاتک قبل موتک، فانک لا تدری ما اسمک غدا: ای ابوذر! چون به صبح رسیدی، از شب سخن مگو و چون به شب رسیدی، از صبح دیگر سخن مگو. از تندرستی پیش از بیماری و از زندگانی پیش از مرگ توشه برگیر؛ زیرا که تو نمی‌دانی نامت در فردا چیست (سعادتمند نام خواهی گرفت یا شقاوتمند).

با اباذر، ایّاک ان تدرکک الصرعه عند الغره فلا تمکن من الرجعه، و لا یحمدک من خلفت بما ترکت، و لا یعذرک من تقدم علیه بما به اشتغلت: ای ابوذر! مبادا به هنگام غفلت به گونه‌ای به زمین بخوری و بیفتی که دیگر توان برگشتن نباشد که وراث تو را نخواهد ستود به آنچه از برای آنها گذاشته‌ای و آن خداوندی که به نزدش رفته‌ای، تو را معذور نخواهد داشت در آن چیزهایی که خود را مشغول آن ساخته‌ای.

یا اباذر، ما رأیت کالنار نام هاربها، و لا مثل الجنه نام طالبها: ای ابوذر! چیزی چون دوزخ ندیده‌ام که گریزنده‌اش به خواب رفته و نه همچون بهشتی که خواهانش به خواب فرو رفته باشد.

با اباذر، کن علی عمرک اشحّ منک علی درهمک و دینارک: ای ابوذر! بر عمرت حریص‌تر باش تا بر درهم و دینارت.

یا اباذر، هل ینتظر احدکم الا غنی مطغیا، او فقرا منسیا، او مرضا مضنیا، او هرما مفنداً ۲، او موتا محیرا او الدجال فانه شر غائب ینتظر، او الساعه و الساعه اذهی و امر: ای ابوذر! هرکه از شما، یکی از چند چیز را در پیش دارید: یا توانگر گردید و طغیانگری پیش گیرید، یا بینوا شوید که بر اثر فقر و بینوایی خدا را فراموش نمایید، یا دچار بیماری شوید که شما را از اصلاح باز دارد، یا به سن پیری رسید که شما را از کار بیندازد، یا در چنگال مرگ گرفتار آیید که (فرصت را از شما بر باید و شما را) سرگشته سازد، یا گرفتار فتنه دجال شوید که شری است غایب که فرا خواهد رسید، یا با قیامت مواجه شوید؛ قیامتی که از همه چیز عظیم‌تر و تلخ‌تر است.

یا اباذر انّ شر الناس عند الله تعالی یوم القیامه عالم لا ینتفع بعلمه، و من طلب علماً لیصرف به وجه الناس الیه لم یجد ریح الجنه: ای ابوذر! بدترین و پست‌ترین مردمان در نزد خداوند به روز قیامت، دانشمندی است که از علم و دانش او بهره‌ای برده نشود و کسی که به دنبال علم می‌رود تا مردم را به سوی خود بگرداند (و بر آنان سروری نماید) بوی بهشت را درنیابد.

یا اباذر، اذا سئلتَ عن علم لا تعلمه فقل: لا اعلمه، تنج من تبعته، و لا تفت الناس بما لا علم لک به تنج من عذاب یوم القیامه: ای ابوذر! اگر از تو درباره چیزی پرسند که ندانی، بگو نمی‌دانم تا از پیامدهای نامطلوبش نجات یابی و در آنچه دانشی درباره آن نداری، به مردم فتوا مده تا از عذاب الهی در روز قیامت رهایی یابی.

با اباذر، یطلع قوم من اهل الجنه الی قوم من اهل النار فیقولون: ما ادخلکم النار، و انما دخلنا الجنه بفضل تأدیبکم و تعلیمکم! فیقولون: انّا کنّا نأمرکم بالخیر و لا نفعله: ای ابوذر! گروهی از بهشتیان به گروهی از دوزخیان می‌نگرند و می‌گویند: چه چیز شما را به دوزخ برد در حالی که ما به برکت تعلیم و تربیت شما به بهشت درآمدیم؟! آنان می‌گویند: ما شما را به نیکی فرمان می‌دادیم، ولی خودمان از انجام آن دریغ می‌ورزیدیم!

یا اباذر، انّ حقوق الله اعظم من ان یقوم بها العباد، و ان نعم الله عزوجل اکثر من ان یحصیها العباد، و لکن امسوا تائبین و اصبحوا تائبین: ای ابوذر! همانا حقوق الهی بر بندگان عظیم‌تر از آن است که آنان از عهده‌اش برآْیند و نعمت‌‌های خداوند بیشتر از آن است که بندگان آن را بشمارند اما بایست که شب و صبح توبه‌کنید.

یا اباذر، انّکم فی ممرّ اللیل و النهار فی آجال منقوصه و اعمال محفوظه، و الموت یأتی بغته، فمن یزرع خیراً یوشک ان یحصد رغبه، و من یزرع شرّاً یوشک ان یحصد ندامه، و لکل زارع ما زرع: ای ابوذر! همانا شما در گذر شب و روز در مهلت‌هایی ناقص با کرداری نگهداری‌شده هستید درحالی که مرگ نیز ناگهانی می‌آید. پس هر کس نیکی بکارد، نزدیک است که رغبت بدرود و هر کس بدی بکارد، نزدیک است که پشیمانی بدرود، که برای هر کشت‌ورز همان است که کاشته است.

یا اباذر، لا یسبق بطی بحظه، و لا یدرک حریص مالم یقدر له، و من اعطی خیراً فالله عزو جل اعطاه، و من وقی شراً فان الله وقاه: ای ابوذر! آهسته‌رو، بهره‌اش را از دست نمی‌دهد و آزمند به آنچه برایش مقدر نشده، دست نمی‌یابد. به هر کس که خیری داده شده، خدا داده است و از هر کس شری بازداشته شده، خدا آن را بازداشته است.

یا اباذر، المتقون ساده، و الفقهاء قاده و مجالستهم زیاده: ای ابوذر! پرهیزگاران سرورند و فقیهان راهبرند و همنشینی با ایشان افزونی است.

یا اباذر، انّ المؤمن لیری ذنبه کانّه تحت صخره یخاف ان تقع علیه، و الکافر یری ذنبه کانّه ذُباب مرّ علی انفه: ای ابوذر! مؤمن گناهش را چونان صخره‌ای بر بالای سرش می‌بیند و می‌ترسد به روی او بیفتد و کافر گناهش را چونان مگسی می‌بیند که از کنار بینی‌اش می‌گذرد!

یا اباذر، انّ ‌الله اذا اراد بعبد خیراً، جعل الذنوب بین عینیه ممثله: ای ابوذر! همانا خداوند وقتی برای بنده‌ای خیر بخواهد، گناهانش را میان دو چشمش ترسیم می‌کند.

یا اباذر، لا تنظر الی صغر الخطیئه، و لکن انظر الی من عصیتَ: ای ابوذر! به خردی گناه منگر، بلکه بنگر که چه کسی را نافرمانی کرده‌ای.

یا اباذر، انّ نفس المؤمن اشدّ تقلباً و خیفه من العصفور حین یقذف به فی شرک: ای ابوذر! جان مؤمن از گنجشکی که در قفسی انداخته می‌شود، بی‌قرارتر و ترسان‌تر است.

یا اباذر، من وافق قوله فعله، فذاک الذی اصاب حظّه، و من خالف قوله فعله، فذلک المرء انّما یوبخ نفسه: ای ابوذر، هر کس که گفتار و کردارش برابر باشد، همان کسی است که به بهره‌اش می‌رسد. و هرکس گفتار و کردارش برابر نباشد، همان مردی است که باید خودش را سرزنش کند.

یا اباذر، انّ الرجل لیحرم الرزق بالذنب یصیبه: ای ابوذر! شخص به سبب گناهی که به آن دچار شده، از روزی محروم می‌شود.

یا اباذر، انّک اذا طلبتَ شیئاً من الاخره و اتبعته تیسر لک، و اذا رایت شیئاً من امر الدنیا و اتبعته عسر علیک، فانّک علی حال خشیته: ای ابوذر! وقتی تو چیزی از آخرت می‌خواهی و به دنبالش می‌روی، برایت آسان می‌شود و وقتی چیزی از امور دنیا را می‌بینی و به دنبالش می‌روی، برایت سخت می‌شود؛ زیرا تو بر حالی هستی که از آن می‌ترسی.

یا اباذر،‌ لا تنطق فیما لا یعنیک فانّک لستَ منه فی شیء، و احرز لسانک کما تحرز رزقک: ای ابوذر! درباره آنچه به تو بهره‌ای نمی‌رساند، سخن مگو؛ زیرا هیچ ربطی به تو ندارد. و زبانت را نگاه‌دار چنان که روزی‌ات را نگاه‌ می‌داری.

یا اباذر، ان ‌الله ـ جلّ ثناوه ـ لیدخل قوماً الجنه فیعطیهم حتی تنتهی امانیهم، و فوقهم قوم فی الدرجات العُلی، فاذا نظروا الیهم عرفوهم؛ فیقولون: ربنا اخواننا کُنّا معهم فی الدنیا، فبم فضلتهم علینا؟ فیقال: هیهات، انهم کانوا یجوعون حین تشبعون و یظمئون حین تروون، و یقومون حین تنامون و یشخصون حین تخفضون: ای ابوذر! خدا مردمی را به بهشت می‌برد و آنقدر به آنان عطا می‌کند تا آرزوهایشان به پایان رسد و مردمانی در درجات بالاترند که وقتی اینان به آن گروه بالاتر می‌نگرند، آنها را می‌شناسند و می‌گویند: پروردگارا، اینان برادران ما هستند که با ما در دنیا بودند. به چه سبب ایشان را بر ما برتری دادی؟ گفته می‌شود: هرگز! وقتی شما سیر بودید، ایشان گرسنه بودند، وقتی شما سیراب بودید ایشان تشنه بودند، وقتی شما در خواب بودید ایشان برپا ایستاده بودند و وقتی شما در جایتان می‌ماندید، ایشان رهسپار می‌شدند.

یا اباذر، انّ الله تعالی جعل قرّه عینی فی الصلاه، و حبّبها الیّ کما حببّ الی الجائع الطعام، و الی الظمأن الماء، فانّ الجائع اذا کل الطعام شبع، و اذا شرب الماء روی، و أنا لا اشبع من الصلاه: ای ابوذر! همانا خداوند نور دیدگانم را در نماز نهاد و آن را محبوب من قرار داد، چنان‌که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داد. گرسنه وقتی غذا می‌خورد، سیر می‌شود و چون آب بنوشد، سیراب می‌شود در حالی که من از نماز سیر نمی‌شوم.

یا اباذر، ان ‌الله تعالی بعث عیسی‌ ابن مریم بالرهبانیه، و بُعثتُ بالحنیفیه السمحه، و حببت الی النساء والطیب، و جعلت فی الصلاه قرّه عینی: ای ابوذر! خداوند عیسی‌بن مریم را برای رهبانیت مبعوث فرمود و من بر دین راستین آسان مبعوث شدم. زنان و عطر محبوب من قرار داده شد و نماز نور دیدگانم.

یا اباذر، ایّما رجل تطوّع فی یوم اثنتی عشره رکعه سوی المکتوبه، کان له حقاً واجباً بیت فی الجنه: ای ابوذر! هرگاه مردی در یک روز، غیر از نمازهای واجب دوازده رکعت نماز مستحب بگذارد، برایش خانه‌ای در بهشت حقی واجب است.

یا اباذر، صلاه فی مسجدی هذا تعدل مائه الف صلاه فی غیره من المساجد الا المسجد الحرام، و صلاه فی المسجد الحرام تعدل مائه الف صلاه فی غیره، و افضل من هذا کله صلاه یصلیها الرجل فی بیته حیث لا یراه الا الله عزوجل یطلب بها وجه الله تعالی: ای ابوذر! نماز در این مسجد (مسجدالنبی) برابر است با صدهزار نماز در مساجد دیگر مگر مسجد‌الحرام. و نماز در مسجدالحرام برابر با صدهزار نماز در جز آن است. و برتر از همه اینها نمازی است که فرد فقط برای خدا در خانه خود می‌گزارد، به گونه‌ای که هیچ‌کس جز خدا او را نمی‌بیند.

یا اباذر، انّک ما دُمتَ فی الصلاه فانّک تقرع باب الملک، و من یکثر قرع باب الملک، یفتح: ای ابوذر! تو تا وقتی در نمازی، درب پادشاه را می‌زنی و هر کس بسیار درب پادشاه را بزند، سرانجام باز می‌شود.

یا اباذر، ما من مؤمن یقوم الی الصلاه الا تناثر علیه البرّ ما بینه و بین العرش، و وکّل به ملک ینادی: یا ابن آدم، لو تعلم ما لک فی صلاتک و من تناجی ما سمعت و لا التفت: ای ابوذر! هر مؤمنی که برای نماز می‌ایستد، عطایای میان او عرش بر او فرو می‌ریزد و فرشته‌ای بر او گمارده می‌شود که فریاد بزند: ای فرزند آدم، اگر می‌دانستی چه چیزی در نماز توست و با چه کسی رازگویی می‌کنی، خسته نمی‌شدی و روی برنمی‌گرداندی.

یا اباذر، طوبی لاصحاب الالویه یوم القیامه، یحملونها فیسبقون الناس الی الجنه، الا و هم السابقون الی المساجد بالاسحار و غیرها: ای ابوذر، خوشا اصحاب درفشهای در روز قیامت که درفشها را بر دوش می‌گیرند و از مردم به سوی بهشت پیشی می‌گیرند. هان که آنان پیشی گیرندگان به مساجدها در بامدادان و جز آن هستند.

 

پی‌نویس‌ها:

۱- أمالی شیخ طوسی، مجلس ۱۹، ص ۵۲۵

۲- فند: خرف و ضعف عقله.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: