اشتباه میان ضرورت و آزادی به آسانی رفع نمی‌شود / دكتر رضا داوری اردكانی

1393/10/7 ۱۰:۳۲

اشتباه میان ضرورت و آزادی به آسانی رفع نمی‌شود / دكتر رضا داوری اردكانی

ای كاش آموزش و پرورش و فرزندان كشور ما بتوانند وقت و عمرشان را به بهترین وجه صرف كنند ولی این یك آرزوست لفظ استاندارد از ده‌ها سال پیش لفظ آشنایی شده است اما از ورود آن در متون علوم انسانی زمان زیادی نمی‌گذرد. من نخستین‌بار آن را در حدود ٤٠ سال پیش در مقاله‌یی كه در فرانسه تحت عنوان زندگی استاندارد در مجله اسپری چاپ شده بود، دیدم. نگرانی نویسنده این بود كه اروپا دارد به تدریج از شیوه زندگی امریكایی تقلید می‌كند.

 

ای كاش آموزش و پرورش و فرزندان كشور ما بتوانند وقت و عمرشان را به بهترین وجه صرف كنند ولی این یك آرزوست

  لفظ استاندارد از ده‌ها سال پیش لفظ آشنایی شده است اما از ورود آن در متون علوم انسانی زمان زیادی نمی‌گذرد. من نخستین‌بار آن را در حدود ٤٠ سال پیش در مقاله‌یی كه در فرانسه تحت عنوان زندگی استاندارد در مجله اسپری چاپ شده بود، دیدم. نگرانی نویسنده این بود كه اروپا دارد به تدریج از شیوه زندگی امریكایی تقلید می‌كند. در آن مقاله استاندارد قدری معنی منفی داشت. مشكل اختلاف در مورد لفظ استاندارد از آنجا ناشی می‌شود كه گاهی درست در جای خویش قرار دارد و گاهی در جای مناسب نیست. در مواردی استاندارد لازم و ضروری است و در مواردی شاید بی‌وجه و زاید باشد و به این جهت مهم است كه بدانیم چه چیز باید استاندارد شود و چه چیز را اصلا نمی‌توان استاندارد كرد و استاندارد كردنش ضرورت ندارد. این كار برای جهان توسعه‌نیافته و در حال توسعه بسیار دشوار است معهذا مشكل را رفع‌نشدنی نباید دانست. استاندارد متعلق به دنیای تكنولوژی و مربوط به تكنیك است. در گذشته اندازه و اعتدال بود اما استاندارد به معنی كنونی نمی‌توانست وجود داشته باشد. استاندارد در دنیای دقت ریاضی برای اندازه نگه داشتن و رعایت حد مطلوب و شایسته اشیا و كالاهای تكنیكی است. اكنون در صنعت و كشاورزی و تولید صنعتی استاندارد یك ضرورت است ولی مگر آموزش و تعلیمات از تكنولوژی جداست؟ مگر جامعه مجموعه اجزای غیر مستقل است؟ جامعه بشری یك امر به هم بسته و درهم‌پیچیده است و وحدت دارد. نه تكنولوژی از فرهنگ و آموزش جداست و نه سیاست از اینها استقلال دارد. جامعه خوب، جامعه‌یی است كه در آن ثبات و هماهنگی و تناسب باشد. در چنین جامعه‌یی طبیعی است كه به استاندارد و رعایت آن توجه شود و اگر در جایی كارها بر وفق موازین و به اندازه نیست آن را به حد استاندارد برسانند ولی مهم این است كه میزان و استاندارد را از كجا باید آورد و چگونه می‌توان به آن رسید؟ اگر استاندارد حد قابل‌قبول است باید آن را در قیاس با حد مطلوب معین كرد بنابراین برای تعیین آن باید حد مطلوب را شناخت.

در این زمان همه كشورها چه پیشرو باشند چه پیشرو نباشند، با نظر به مرزهای دانش و تكنولوژی می‌توانند تصویر و تصوری از «حد قابل‌قبول» و «اندازه مناسب» داشته باشند. كشورهای توسعه‌نیافته معمولا مرحله‌یی از جهان توسعه‌یافته و صورتی از اشیای آن جهان را حد مطلوب می‌دانند و استاندارد خود را با آن می‌سنجند. این كشورها نه فقط تكنولوژی بلكه آموزش و پرورش خود را نیز با موازین جهان پیشرفته تنظیم می‌كنند. در مورد اشیای مصرفی تعیین استاندارد چندان دشوار نیست اما در فرهنگ و آموزش كار بسیار دشوار است. به عبارت دیگر آنچه تولید می‌شود و مصرف عام و جهانی دارد استاندارد كردنش آسان است اما در اموری مثل تعلیم و تربیت از شیوه مرسوم در یك كشور تقلید نمی‌توان كرد. به خصوص كه استاندارد كردن آموزش با حزم و احتیاط بسیار باید صورت گیرد و عده‌یی از صاحبنظران تعلیم و تربیت نیز استاندارد در آموزش را به‌كلی بی‌وجه می‌دانند. معهذا لااقل در تدوین برنامه درسی مدارس ابتدایی و متوسطه، استاندارد یك ضرورت است كه متاسفانه گاهی این ضرورت با كمال اشتباه می‌شود یعنی استاندارد كردن را غایت مطلوب و عین كمال می‌دانند و فكر می‌كنند چون استاندارد مهم است همه‌چیز باید استاندارد شود و اصلا نمی‌اندیشند كه استاندارد از كجا آمده است و برای چیست؟

آموزش و پرورش در زمان قدیم استاندارد نبود، اما حالا ناچار باید استاندارد شود زیرا مدرسه برنامه مناسب می‌خواهد و درس‌ها باید به اندازه باشد (كه البته در بسیاری از جاها و از جمله در كشور ما نیست) . امروزه همه باید باسواد باشند. اطلاعات معین داشته باشند. باید مشخص باشد كه دانش‌آموزان چه درس‌هایی و چه اندازه باید بخوانند ولی این امر وقتی میسر است كه بدانیم كه غرض و غایت آموختن چیست؟ و چه چیزها را به چه كسانی می‌آموزیم و باید بیاموزیم؟ اگر این موارد را در نظر نیاوریم نمی‌توانیم برنامه و نظم آموزش داشته باشیم. هر كشوری باید برنامه‌اش را با توجه به امكانات خود تدوین كند و بداند چه می‌تواند بكند و چه باید بكند و به كجا باید برسد. آیا واقعا آموزش و پرورش ما كاری یا كوششی انجام داده‌ است كه به استاندارد دست یابد؟ ما به خصوص در دهه‌های اخیر كوشش‌های بسیار برای رسیدن به یك برنامه متناسب و مناسب آموزش كرده‌ایم من و بعضی از همكارانم در حدود ٢٠ سال پیش پیشنهاد كردیم كه برنامه درسی آموزش و پرورش تغییر كند. شورای عالی انقلاب فرهنگی و دولت هر چه در توان داشت برای «تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش» انجام داد اما نتیجه آن همه كوشش و حسن‌نیت چیزی درخور و شایسته نبود. به این جهت من پیشنهاد سابق را تكرار نمی‌كنم به خصوص كه بیش از پیش می‌دانم كه راه برنامه‌ریزی آموزش راه بسیار دشواری است و متصدیان آموزش و پرورش و دانشمندان ما طی مدتی قریب به ١٠ سال كوشیدند و گرچه كوشش‌شان بی‌ثمر نبود به نتیجه‌یی كه می‌خواستند نرسیدند. پس به اصل قضیه بازگردیم. مشكل بزرگ استاندارد در آموزش این است كه از یك سو برای طلب علم و آموزش علوم نمی‌توان استاندارد قایل شد و اقتضای كمال این است كه هیچ كس در راه طلب علم در هیچ جا متوقف نشود زیرا علم مرز ندارد. اما برنامه عمومی آموزش نمی‌تواند بی‌حساب و كتاب باشد؛ درس را باید به اندازه‌یی كه لازم است در مدرسه تعلیم كرد. به عبارت دیگر هر چند كه علم استاندارد ندارد اما تولید تكنولوژیك استاندارد دارد. چنانكه گفته شد برنامه آموزشی به خصوص در دوره‌های ابتدایی و متوسطه استاندارد می‌خواهد. باید در مدرسه معلوم باشد كه هر درسی چند ساعت تدریس شود و مقدار هر درس چه اندازه است. مخصوصا باید فرصتی هم به دانش-آموزان داد كه خود كتاب بخوانند و گاهی بد نیست كه در مدرسه هم ساعاتی برای كتاب‌خواندن قرار داده شود تا نوجوانان به اختیار خود چیزی بخوانند. این ظاهرا مساله ساده‌یی است اما عمل‌كردن به آن دشوار است. اكنون محصلان مدارس ما تنها درس و كتاب‌های درسی می‌خوانند و به این جهت وقتی بزرگ شدند و حتی بر اثر برخورداری از هوش بسیار به مقام دانشمندی رسیدند ممكن است هیچ كتاب نخوانند و سر و كارشان با كتاب سر و كار مردم غیردانشمند باشد. راستی چرا فرزندان ١٣، ١٤ ساله ما باید همه علوم اعم از ریاضی و فیزیك و شیمی و تاریخ و جغرافیا و ادبیات و صرف و نحو و... را در هر سال یا در بیشتر سال‌های مدرسه به یك اندازه بیاموزند و توقع داشته باشیم كه همه آن درس‌ها را هم یاد بگیرند. همه درس‌ها را در كنار هم و به یك اندازه نمی‌توان آموخت. در اینكه تمام دانش‌آموزان باید ریاضی و شیمی و تاریخ بخوانند تردیدی نیست. اما فكر نكنیم كه اگر مثلا طی مدت هفت سال هر سال كتاب‌های قطوری در برنامه درسی قرار دادیم بهترین برنامه را تدوین و اجرا كرده و كشور را مملو از علم كرده‌ایم. درس را باید به اندازه بیاموزیم و اگر می‌خواهیم دانشمند كتابخوان بپروریم، مجالی را برای دانش‌آموزان بگذاریم كه به كتابخانه و كتابفروشی‌ها بروند و وقتی برای مطالعه آزاد غیردرسی داشته باشند. اگر این مجال را از نوجوانان بگیریم برنامه‌یی را كه استاندارد می‌دانیم سودمند نیست و در حقیقت آن را استاندارد نباید دانست. نكته دیگر اینكه لازمه رسیدن به استاندارد در آموزش اشراف به وضع امور و نیازها و امكان‌ها و غایت‌هاست و بدون این اشراف به استاندارد دست نمی‌توان یافت. به عبارت دیگر برای رسیدن به استاندارد باید به مرتبه‌یی ورای استاندارد رفت یعنی هر كشوری كه بخواهد به استاندارد برسد، باید در آنجا كسانی باشند كه به مرحله اشراف به امكان‌ها و احتیاج‌های كشور رسیده باشند و آنها هستند كه می‌توانند بگویند آموزش و پرورش در هر جایی و در هر سنی و مرتبه‌یی چه چیزها و چه اندازه باید باشد. استاندارد ثابت و قطعی نیست و همیشه تغییر می‌كند و آن را جمع ثبات و تغییر می‌توان دانست. وقتی شرایط و موقعیت تغییر می‌كند استاندارد هم چیز دیگر می‌شود. بنابراین همواره باید مواظب استانداردها بود. اكنون در آموزش و پرورش و در مدارس ما به درستی معلوم نیست كه تعیین درس‌ها و مقدار آنها بر چه اساس و مبنایی است. به نظر می‌رسد كه مبنایش علاوه بر شهرت، اصل «هر چه بیشتر بهتر» باشد ولی بیشتر در صورتی بهتر است كه آن را بتوان نگهداری و پایدار كرد. اگر استعدادها و امكان‌های فرزندان خود را بشناسیم و بدانیم كه كشورمان به چه آدم‌هایی با چه معلومات و توانایی‌ها و صلاحیت‌ها نیاز دارد و چگونه می‌توان بهترین آموزش‌ها را به جوانان داد و چه چیزها را در مدرسه باید آموخت و آموختن كدام‌ها را به خود آنها واگذاشت می‌توانیم استاندارد آموزش هم داشته باشیم. اكنون هیچ‌كس در آموزش و پرورش اندیشه اینكه بتوان حتی یك درس از درس‌های دوره راهنمایی و دبیرستان را كم كرد، نمی‌كند بلكه گروه‌هایی هستند كه تقاضای افزایش درس‌ها را دارند. در این مورد از تجربه كشورهای توسعه‌یافته هم كمتر درس می‌آموزیم. برنامه‌یی كه بر طبق آن كودك و نوجوان ١٠‌ساله و15 ساله از صبح تا عصر باید در مدرسه باشد و وقتی به خانه آمد تا اواسط شب ناچار باشد تكالیف مدرسه را انجام دهد با چه ملاك و میزانی تدوین شده است و چگونه آن را استاندارد بدانیم؟

البته عده‌یی از نوآموزان و دانش‌آموزان تمام مواد برنامه كنونی و حتی احیانا بیش از آن را هم می‌توانند یاد بگیرند. من در زمان تحصیل خود محصلانی را از نزدیك می‌شناخته‌ام كه همه این درس‌ها را یاد می‌گرفته‌اند اما گاهی هم می‌دیده‌ام كه همین مستعدان پس از امتحان، كتاب درسی ٣٠٠، ٤٠٠ صفحه‌یی را می‌سوزانده‌اند.

یاد گرفتن مواد درسی كنونی بیش از طاقت اكثریت محصلان است. اگر میزان را توانایی مستعدترها گرفته‌ایم یا رعایت پیشرفت آنها می‌كنیم راه‌های دیگر برای این رعایت هست. استاندارد درس مدرسه با نظر به متوسط‌ها تعیین می‌شود و غایتش این است كه یك نوجوان وقتی در سن مثلا ١٨‌سالگی از مدرسه بیرون آمد، زبان مادری‌اش را آموخته باشد و بتواند لااقل یك نامه پنج شش سطری را درست بنویسد (كه ظاهراً این امر بسیار آسان برای ما دشوار شده است) و در حد لازم از جغرافیا و تاریخ و زیست‌شناسی و شیمی و ریاضی و فیزیك و... اطلاع داشته باشد و اگر می‌خواهد به دانشگاه برود، خود آزادانه برود و بیشتر بخواند. ٥٠ صفحه جغرافیا خواندن و آن را یاد گرفتن، بهتر از ٥٠٠ صفحه خواندن و یاد نگرفتن است. این حكم در مورد آموزش همه علوم صدق می‌كند. كاش می‌توانستیم برنامه را طوری تدوین كنیم كه فرزندان كشور بتوانند وقت و عمرشان را به بهترین وجه صرف كنند ولی این یك آرزوست. در زندگی همیشه ضرورت‌هایی هست كه آزادشدن از آنها آسان نیست. گاهی هم مردمان ضرورت‌ها را دوست می‌دارند زیرا آن را مایه آرامش خاطر می‌یابند و به آنها نام ضرورت هم نمی‌دهند و می‌پندارند كه در عین اختیار بهترین امكان را برگزیده‌اند. اشتباه میان ضرورت و آزادی به آسانی رفع نمی‌شود پس برای رهایی از قید ضرورت‌ها باید اندكی بیشتر صبر كرد.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: