1393/9/25 ۱۰:۱۸
در بهكارگیری استعاره از راه تعامل دوسویه اطلاعات، معنایی ظاهر میشود كه قابل فروكاهش به اجزای اولیه نیست. از همینروست كه نمیتوان از استعاره صرفنظر كرد؛ استعاره محتوا اضافه میكند
فلاسفه تحلیلی تا نیمه قرن بیستم، روی خوشی به استعاره نشان نمیدادند. یك تصور مبنی بر این بود، استعاره ارایه كلام است و هر حرفی را بتوان با استعاره گفت، بدون آن هم میتوان گفت؛ بنابراین ما برای علوم نیاز به استعاره نداریم، مگر در آموزش آن و برای جلبتوجه دانشآموز. اما طرح دیدگاه متعلق به قرن بیستم، مبنی بر چگونگی معرفتبخشی استعاره، ضروری است. در این میان نگاه مكس بلك در باب استعاره، در شكل اصلی خود یا اشكال اصلاحشدهاش بسیار پرنفوذ بوده است. نظریه وی را دیدگاه تعاملی میگویند. او بیشتر بر جملاتی كه ساخت استعاری دارند (مثل الف، ب است، و میدانیم الف، ب نیست) تمركز دارد. این قبیل جملات متشكل از دو بخشاند؛ بخشی كه اصطلاحا موضوع اولیه نامیده میشود و بخشی كه موضوع ثانویه نام دارد. به زعم بلك، ما در فهم استعاره این گامها را برمیداریم، تا از این جمله افاده معنا كنیم.
هن، برخی اطلاعات مربوط به موضوع ثانویه را با توجه به سیاق و بستر بهكارگیری استعاره جدا میكند؛ در قدم دوم، آنها را به موضوع اولیه منتقل میكنیم. نكته جالب توجه در نگاه بلك، یكسویه نبودن انتقال اطلاعات است؛ عكس آن نیز رخ میدهد و این یكی از دلایلی است كه این نگاه را تعاملی نام دادهاند. قدم سوم؛ وقتی اطلاعات را از دو طرف انتقال بدهیم، معنایی از استعاره در مییابیم كه اصطلاحا نوظهور یا نوپدید است، به این معنا كه قابل تقلیل به اجزایش نیست. به اعتقاد بلك، در بهكارگیری استعاره از راه تعامل دوسویه اطلاعات، معنایی ظاهر میشود كه قابل فروكاهش به اجزای اولیه نیست. از همینروست كه نمیتوان از استعاره صرفنظر كرد؛ استعاره محتوا اضافه میكند. بلك، تركیبات استعاری، شباهتهایی ازپیشموجود را بیان میكنند. برخی اوقات، استعاره تاكید دارد، چیزهایی كه شبیه نیستند را شبیه ببینیم؛ شباهتی كه قبلتر به رسمیت شناخته نشده و استعاره آن را ایجاد كرده است. بلك، در تبیین این معنا مثالی طرح كرده است: ازدواج بازی دو سر برد است؛ یعنی یك بازی كه برد كسی منجر به باخت دیگری نشود. در این مثال، چیزهایی را كه از بازی میدانیم، به ازدواج منتقل میكنیم؛ به عبارتی دیگر، برای حوزه ازدواج كه كمتر مــیشناســیمش، بر اساس حوزه بازی كه احتمالا بیشتر مــیشناسـیمش، مدل میسازیم و از خلال آن، ازدواج را مینگریم. همچنین دیدگاهی در تقابل با دیدگاه بلك مطرح است. در این میان دیویدسون، نظری متفاوت ارایه كرده است. رای بلك بر این بود كه استعاره بر معانی خاص تاكید دارد؛ اما بهزعم دیویدسون، استعارهها هیچ معنایی جز معنای تحتاللفظی خود ندارند؛ بنابراین استعاره دروغ است (البته برای فهم دقیق این مطلب نیاز است فلسفه دیویدسون را بدانیم) . دیویدسون برای شرح كارایی استعاره، خود تعبیری استعاری دارد: استعاره به این میماند، كه به یكباره سر فردی به جایی برخورد كند؛ در اینصورت توجه او به چیزی جلب میشود. آنچه استعاره به آن توجه میدهد، از سنخ جمله و گزاره نیست؛ همانطور كه یك عكس، ادراكی حسی را به ما منتقل میكند. به عقیده وی، استعاره علت جلب توجه ما به شباهتی میشود.
میتوانم به برخی جنبههای كاركرد استعاره در حوزه علوم اشاره كنم. علم تجربی، چون هر فعالیت بشری دیگر، برای بیان وجود خود از تعابیر استعاری بهره میجوید. فلسفه خود این رویكرد را دارد. به عنوان مثال دكارت میگوید: میخواهم خانه فلسفهام را بر زمینی بنا كنم كه به اندازه كافی محكم است، بنابراین با شك آغاز میكنم، زمینهای سست را كنار میزنم تا به سنگ محكمی دست یابم. دكارت روش شك كردن خود را در قالب استعاره بیان كرده است. یا فلیسوف دیگری، فلسفهورزی را به تعمیر یك قایق وقتی كه بر آن سواریم، تعبیر كرده است. این رویكرد جز فلسفه در علوم نیز استفاده شده است. نكته مهمی كه در سالهای اخیر توجه آموزشدهندگان حوزه علم را به خود جلب كرده است، همین كاربرد زیاد استعاره است؛ اعم از استعارههای مكتوب و استعارههای مجسم.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید