زمینه های نقش زنان عشایری در تحولات کوبانی / کاوه بیات

1393/9/19 ۱۳:۳۵

زمینه های نقش زنان عشایری در تحولات کوبانی / کاوه بیات

دبا: عصر روز سه شنبه 11 / 9 / 1393 به پاس مقاومت زنان کرد در برابر سلفیان تندرو، یک نشست تخصصی با عنوان « ظرفیت های اجتماعی زنان در تاریخ و فرهنگ ایران » در مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.

 

دبا: عصر روز سه شنبه  11 / 9 / 1393  به پاس مقاومت زنان کرد در برابر سلفیان تندرو، یک نشست تخصصی با عنوان « ظرفیت های اجتماعی زنان در تاریخ و فرهنگ ایران » در مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.

آنچه در زیر می خوانید متن سخنرانی آقای کاوه بیات محقق و پژوهشگر،است:

در جوامع عشایری و تا حدودی روستایی، به دلیل  یک شیوه تولید متفاوت، حضور زنان مستوره مشابه جوامع سنتی شهری کم رنگ است و نوع پوشش، رفتار و نداشتن نقاب و ... تا حدودی بازتاب دهنده نظام اقتصادی و شیوه تولید آنهاست. این شیوه تولید منجر به ایجاد نقشی همسنگ برای زنان و در بعضی موارد بیشتر از مردان در نظام عشایری شده است. تقسیم کار در این شیوه زیست باعث شده تا وظایفی که بر عهده زنان گذاشته شده است، کمتر از وظایف محول شده بر مردان نباشد. همین شیوه باعث شده تا بتوانیم نتیجه بگیریم که شاید چیرگی پاتریمونیالی حاکم بر جوامع سنتی شهری در جوامع عشایری وجود نداشته باشد. در چنین جوامعی زنان در مقایسه با جوامع سنتی تر شهری نقش شاخص تری داشته اند.

 این نقش شاخص، بعد از چیرگی یک نوع نظام عشایری مخصوصا بعد از هجوم عشایر ترک زبان به ایران در دوره های سلجوقی، غزنوی و مغول هم بازتاب داشته است. پژوهش های خانم بیانی درباره نقش زن در تاریخ این دوره و باستانی پاریزی درباره چهره زنان در تاریخ ایران این موضوع را به خوبی نشان می دهد. نقش آفرینی زنان در جوامع عشایری تا اواخر دوره قاجار برقرار بوده و زنان برآمده از آن قابل توجه بوده اند. زنان عشایری در مقایسه با شهری، در پرده و حجاب مرسوم نبوده اند. از این نظام عشایری که سابقه ای چند هزارساله دارد، هنوز ته مایه ای در دو سویه زاگرس و برخی نقاط دیگر باقی مانده است.

زندگی عشایری محدود به یک قوم و گروه خاص نبوده و ما با عشایر ترک زبان، لر زبان و کرد زبان مواجه بوده ایم و در تمام این قومیت ها می توان زنان برجسته و مثال زدنی را یافت. اگر از منتهی الیه شمالی ایران شروع کنیم در مباحث مربوط به آذربایجان و حتی در پبوند با نهضت جنگل در خلخال، نمونه هایی چون عظمت  خانم فولادلو را مشاهده می کنیم که خواهر امیر عشایر بوده و سالها در آنجا به سیاستمداری مشغول بوده و امور را اداره می کرده است. همینطور اگر در منتهی الیه جنوبی متمرکز شویم از بی بی خانم باشتی، دختر امامقلی خان رستم که زن اسد خان باشتی بود ،می توان یادکرد.او در غیاب همسرش که در زمان رضاشاه کشته شد،حدود 10سال صاحب نفوذ بود .گرچه پسرش، خان رسمی باشت بود اما در واقع این  مادر او بود که حکومت می کرد.

 در حوزه کردی هم در اواخر قرن 19، با زنانی مثل حلیمه خانم هکاری که در بخشی از کردستان حکومت می کرد، فاطمه خانم ازدینانی که تقریبا پس از فوت همسرش ریاست طایفه را برعهده داشت، مریم خانم نهری از دختران خاندان نهری، عادله خانم  همسر عثمان پاشاکه بنا به گزارش های سفرنامه نویسان بخش عمده ای از امور را بر عهده داشت، روبرو هستیم.

علیرغم همه این شواهد آنچه باید درباره آن دقت و به آن اشاره کرد، استثنا بودن همه اینهاست. حضور این چهره های شاخص مختص دوره های کوتاهی بوده که  به دلیل فوت همسران یا ضعف فرزندانشان پیش می آمد و بیش از آنکه یک اصل باشد، استثناهایی بر یک قاعده بوده اند.

زنان این جوامع علیرغم همه تفاوت هایشان از نظر نابرابری های مختص جوامع سنتی با دیگر زنان سهیم هستند و اگر هم نمونه هایی خلاف آن را می بینیم، به دلیل پیشامد مجموعه ای از تصادف هاست. اکثر این پیشامدها یا در پی بروز خلایی در اثر فوت همسرانشان در دوره های بازسازی نظام مردسالار متعارف بوده یا در شرایط خاص. وضعیتی که غالبا چرخ را بر همان چرخ رایج و اساسی می چرخانده است. به عبارت دیگر نابرابری های موجود در احکام، ارث و غیره برای همه آنها هم موجود بوده است و زنان عشایری هم مثل تمام زنان جوامع سنتی مطیع نابرابری ها بوده اند. فراگیری نابرابری چنان بوده که این استثناها هم تفاوتی در اصل بحث به وجود نمی آورد.

نقش زنان کوبانی و عشایر کرد هم از این قاعده دور نبوده است. به هرحال با تسری تدریجی گفتارهای چپ و مارکسیسم-لنینیسم بر تحرکات استقلال طلبانه کردی از اواخر دهه 1320ش و 1940م به بعد، بحث برابری زن و مرد در کنار عناصر عدالتخواهانه چپ مطرح شد و جایگاه مهمی به خود اختصاص داد. تصاویری که از زنان پیشمرگه در همان زمان ها منتشر می شد و در جراید مخصوصا غربی بازتاب داشت و تا حد زیادی جنبه اگزاتیک برای تهیه گزارش ها و فیلم ها یافت، نشانه همین جایگاه بوده است.

اما علیرغم همه این موضوعات زنان کوبانی هم به هرحال در چارچوب همان نابرابری های سنتی جای می گیرند. چرا که به رغم سعی و تلاش بسیاری از این گروه های نوخواه و تجددطلب، در پیش برد برخی از این مطالبات بازهم با توعی نابرابری در حوزه عمل شان مواجه هستیم. به گونه ای که تلاش اکثر حرکتهای تجدد طلب در مواجهه با ساختارهای سنتی جنبه حاشیه ای پیدا کرده است.

اگر بخواهیم وضعیت این گروه ها را به ماهی محاط در دریا تشبیه کنیم، باید تاکید کنیم که زنده ماندن آنها در امکان تطابق شان با محیط است. اصولا قدرت گروه های چریکی در امکان تطابقشان با محیط است و محیط هم تکلیقش در مورد این حوزه ها مشخص است. در واقع چاره ای نیست به جز تطابق پیدا کردن با همین عرف ها و باورها. این نوع برابری ها اگر امکان تحقق هم پیدا کند در چارچوب همان تشکیلات و تحرکات سیاسی، نظامی این گروه هاست و ارتباط زیادی با خود جامعه و حوزه عملکرد این گروه ها ندارد.

از طرفی نباید نادیده گرفت که در خود این گروه ها هم تعمدا یا ناچارا و بنا به شرایط نظامی و امنیتی حاکم بر آن، نوعی فضای نابرابر حاکم است. اکثر گروه ها مخصوصا پ ک ک که در حوزه جنوب شرق ترکیه عمل می کنند به هرحال مطیع این فضای بسته و غیردموکراتیک هستند. گرچه صحبت از سانترالیسم دموکراتیک می شود ولی وجه سانترالیسم آن مهمتر است. عمده این تشکیلات پیشا محور هستند و از یک نوع رهبر قادر و قاهر در بالا و سلسله مراتب مطیع در پایین بهره مند هستند.

نقش زنان کوبانی به رغم همه اهمیتی که دارند، از لحاظ عینی و واقعی تا حدود زیادی جنبه تبلیغاتی و کارکرد بیرونی دارند. اصولا این گروه ها به جنبه تبلیغی آن توجه ویژه ای دارند و برای ما که این گونه فعالیت ها را تجربه کرده ایم، چندان عجیب نیست. به هرحال ما  که انقلاب ایدئولوژیک  تشکیلات رجوی با تبلیغات  افزوده بر آن را دیده ایم. به هرحال در تحلیل های خودمان باید جانب احتیاط را داشته باشیم.

در عین حال این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که اصولا راه تجدد، از همین ناهمواری ها می گذرد یعنی با انبوهی از تناقض ها و تعارض ها توام است. این رویداد به هرحال شرایطی را بوجود می آورد که می تواند در تضعیف سنتهای مردسالارانه چون قتل های ناموسی و ... که متاسفانه در جوامع سنتی ،نمود داشته، موثر باشد. این رویدادها تصویری از زن بوجود می آورد که از تصویر زن سنتی متفاوت است. علیرغم همه تعارض ها و تناقض ها و فارغ از اینکه چقدر از این تصاویر واقعی یا تبلیغاتی هستند، مباحثی را طرح می کند که می تواند در بالابردن جایگاه زنان موثر باشد. اصولا نباید از یاد برد که تجدد همیشه هم از یک مسیر مستقیم محقق نشده است. کما اینکه در 35سال اخیر در ایران بنا به گفته همه آگاهان و علما، دگرگونی ناخواسته ای پیدا شده که نشان می دهد، برخلاف دیدگاه های سنتی موجود، وقتی عرصه باز می شود به برابری و توسعه آن کمک می کند.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: