1393/9/3 ۰۹:۳۵
در دهه 1950 زمانی که نخستین اندیشکدهها در قالب مدرن و امروزی خود و کاملاً متفاوت از آنچه در قرون پیش از آن بود، پا به عالم سیاست گذاشتند، کمتر کسی باور میکرد، روزی این مؤسسات غیر انتفاعی موفق شوند گوی سبقت را در رقابت برسر بهدست گرفتن سکان هدایت کشورها از دولتها بربایند. اما اکنون این اتفاق افتادهاست و اندیشکدهها موفق شدهاند با ایفای نقش در قالب مشاور و... همکاری خود را با سیاستمدارانی آغاز کنند که نیاز به اندیشههای نخبگان اندیشکدهها را در خود احساس میکردند؛ نخبگانی که در نظریه پردازیها و ارائه ایدههای جدید نه تنها احتیاجهای سیاستمداران را برآورده میساختند که درتحولاتی که سیاستمداران خواهان ایجاد آنها در سایر ممالک بودند، ایفای نقش میکردند.
گردآوری و ترجمه: بنفشه غلامی/ در دهه 1950 زمانی که نخستین اندیشکدهها در قالب مدرن و امروزی خود و کاملاً متفاوت از آنچه در قرون پیش از آن بود، پا به عالم سیاست گذاشتند، کمتر کسی باور میکرد، روزی این مؤسسات غیر انتفاعی موفق شوند گوی سبقت را در رقابت برسر بهدست گرفتن سکان هدایت کشورها از دولتها بربایند. اما اکنون این اتفاق افتادهاست و اندیشکدهها موفق شدهاند با ایفای نقش در قالب مشاور و... همکاری خود را با سیاستمدارانی آغاز کنند که نیاز به اندیشههای نخبگان اندیشکدهها را در خود احساس میکردند؛ نخبگانی که در نظریه پردازیها و ارائه ایدههای جدید نه تنها احتیاجهای سیاستمداران را برآورده میساختند که درتحولاتی که سیاستمداران خواهان ایجاد آنها در سایر ممالک بودند، ایفای نقش میکردند. این نخبگان در واقع بستر سازان حوادث و تحولات جهانی نیز به شمار میآیند، همان طور که میتوانند با افکار مخربی که در خلال منازعات نظری وارد هر کشوری میشوند، به مبارزه برخیزند.
در جهان امروز عوامل بسیاری دست به دست هم دادهاند تا اندیشکدهها به مؤسساتی تبدیل شوند که روز بهروز با سرعتی قابل توجه صاحب نفوذی بیشتر در جوامع مختلف دنیا میشوند. اما در حالی که میتوان پیشبینی کرد آینده از آن اندیشکدهها است، باید به این نکته نیز توجه داشت که اندیشکدهها با توجه بهموقعیتی که یافتهاند، روی لبه تیغ حرکت میکنند. طوری که در این حرکت این امکان وجود دارد که به جای ایفای نقش مشاورهای به دام لابیگری بیفتند.
اگر از اندیشکدههای کوچک که از نفوذی کمتر برخوردارند، بگذریم، در بین 6 هزار اندیشکده موجود در جهان 169 اندیشکده در 47 کشور هستند که میتوان ادعا کرد کنترل افکار عمومی در جهان و حرکت آن بهسوی آینده را در اختیار خود دارند. ایناندیشکدهها این کار را در قالب نگارش مقالات و گزارشها انجام میدهند و هدف اصلی آنها نفوذ بر سیاستگذاران و مردم عادی در کنار هم است.
هرچند نخستین اندیشکده جهان را افلاطون تأسیس کرده بود اما ایده ابتدایی برای راهاندازی این اندیشکدهها در عصر مدرن به دهه 1830 انگلستان برمیگردد. یعنی زمانی که دوک ولینگتون تصمیم گرفت یک مؤسسه سلطنتی مطالعات امنیتی و دفاع در همین خصوص بنا کند که سال 1831 نیز تأسیس شد. اما این ایده سال 1884 با بنیانگذاری انجمن فابین به بهرهبرداری کامل رسید. امریکاییها تنها 26 سال بعد یعنی سال 1910 بود که صاحب نخستین اندیشکده خود یعنی اندیشکده کارنگی شدند. 5 سال پس از آن نیز اندیشکده بروکینگز تأسیس شد و در چشم برهم زدنی امریکاییها توانستند با استفاده از فرصتجنگهای جهانی اول و دوم که قاره سبز را به آتش و خون کشیده بود و مهاجرت قابل توجه اندیشمندان اروپایی به امریکا راهی را که اروپا آغاز کرده بود، به سرعت طی و مقام اول را در تأثیر و نفوذ اندیشکدههای خود در جهان پیدا کنند.
تأثیرگذاری اندیشکدهها در سیاست هرکشور از نفوذ کلام آنها در بین مردم نشأت میگیرد. درست به همین دلیل است که میبینیم هر سیاستمداری که موفق به جلب آرای مردم میشود و در قالب عالیترین مقام اجرایی کشور خود مشغول بهکار میشود، بهعنوان یکی از نخستین اقدامات خود، با ترتیب دادن یک اتاق فکر سعی میکند نقش محوری خود را در عرصه سیاست حفظ کند و در صورت لزوم با این اتاق فکر به جنگ مخالفان برود. برخی از اندیشکدهها نیز نه برای کمک به دولت رأس کار که به منظور یک الزام سیاسی ویژه بهوجود آمدهاند. نمونه آن را میتوان در امریکا بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 2000 این کشور مشاهده کرد. یعنی زمانی که دموکراتها عرصه را به جمهوریخواهان واگذار کردند تا جورج بوش راهی کاخ سفید شود. دموکراتها پس از این شکست بود که نتیجه گرفتند باید اندیشکدهای جدید که قویتر باشد، بناکنند. «مرکز توسعه و پیشرفت امریکا» که اکنون یکی از اندیشکدههای معتبر امریکا است، در این برهه زمانی بهوجود آمد. دموکراتها از طریق همین اندیشکدهها و تحلیلها و بررسیهای آنان در مورد ناکامیهای جمهوریخواهان در عرصه جنگ عراق و افغانستان و علاوه بر آن شکستهای اقتصادی که منجر به رکود اقتصادی 2008 شده بود که موفق شدند در انتخابات 2008 این کشور نخستین رئیس جمهوری سیاهپوست امریکا را معرفی کنند.
اما بجز بهرهبرداری از اندیشکدهها برای دستیابی به مقاصد سیاسی داخلی، این نهادها در عرصه سیاست خارجی نیزنقش چشمگیری دارند که به دوشکل قابل بررسی است. در قالب نخست کشورها بااستفاده از ابزار اندیشکدههای خود سعی در مداخله در سایر کشورها دارند. نقش اندیشکدههای امریکایی همچون «خانه آزادی» (Freedom house)، موقوفه ملی برای دموکراسی (National Endowment for democracy) و... در وقوع رخدادهای بینالمللی از جمله انقلابهای رنگی غیر قابل انکار است.
اما نقش اندیشکدهها در عرصه سیاست خارجی شکل دیگری هم دارد و آن اینکه کشورها با اهدای مبالغی کلان بهاندیشکدههای کشوری خارجی در صدد تأمین منافع خود در آن کشور بر میآیند.
در واقع این کشورها با مبالغی که هزینه میکنند، افکار عمومی کشور متقابل را برای خود میخرند. بازار این نوع بهرهبرداری از اندیشکدهها بیش از هر جا در امریکا بسیار داغ است.
اندیشه در برابر پول
اندیشکدهها در سراسر جهان پساز اینکه متوجه نیاز سیاستمداران دیگر به کار خود شدند و از آنان برای کار در نهادهای دولتی دعوت شد، با توجه به اینکه نهادهای بهظاهر مستقلی هستند، برای تأمین هزینههای خود به فروش قوای ذهن خود به سایر کشورها روی آوردند.
برای مثال گفته میشود حمایت ژاپن از یک اندیشکده خاص منجر به فشارهای فراوان آن اندیشکده بر دولت برای اجرای سیاست تجارت آزاد شد.
تحقیقات در مورد اندیشکدههای امریکایی نشان میدهد اروپا، شرق آسیا، خاورمیانه (بویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس) با اهدای مبالغ کلان موفق به خرید فکر این اندیشکدهها به سمت خود شدهاند. در یک نمونه کاملاً منحصربهفرد، قطر مبلغی نزدیک به 15 میلیون دلار به اندیشکده بروکینگز کمک کرد تا در قبال آن این اندیشکده به قطر برای ایجاد روابط بین امریکا و جهان اسلام به نحوی که قطر خواهان آن است، کمک کند. برخی کشورها نیز برای در امان ماندن از انتقادهای احتمالی چنین پولهایی را به اندیشکدهها اهدا میکنند. در این بخش نیز باز به اعتقاد بسیاری میتوان ردپای قطر را مشاهده کرد. بررسیها نشان میدهد، برای مثال اندیشکده بروکینگز هرگز نقدی جدی درخصوص سیاستهای قطر ننوشته است. این اهمال نه تنها ذهن جامعه امریکا را نسبت به این کشور مثبت نگه میدارد، که باعث میشود در سطح کلان، دولت امریکا و کنگره این کشور نیز در تصمیمگیریهای احتمالی خود در مورد این کشور به اشتباه بیفتد. برخی کشورها نیز برای بزرگنمایی موفقیتهای خود دست به اهدای مبالغی به این اندیشکدهها میزنند. یکی از این کشورها ژاپن است که هرگاه احساس میکند نامش در عرصه کامیابیهای اقتصادی کمرنگ شده است، با صرف مبالغ این چنینی، موجی از نقدهای مثبت را برای خود میخرد تا حضور پررنگتری در جهان پیدا کند.
تحقیقات همچنین نشان میدهد کشورهای کوچک تمایل بیشتری به خرید فکر و اندیشه اندیشکدهها دارند. بزرگترین نمونه از جمله این کشورها نروژ است، کشوری کوچک در شمال اروپا که از منابع نفتی غنی برخوردار است و از اعضای ناتو محسوب میشود و علاوهبر آن در هر کجای دنیا مذاکرات صلحی باشد، نروژ نیز در آن حضور دارد. با این حال این کشور همچنان تشنه آن است که نامش در همه جا مشاهده شود. تحقیقات نشان میدهد نروژ در طول چهار سال گذشته24 میلیون دلار تنها به اندیشکدههای امریکایی داده است تا از نقش این کشور در ناتو و برنامههای حفاری آن در قطب شمال حمایت کنند.
تصور میشود مبالغی نه معادل این مبلغ که در سطحی کمتر از آن نیز به اندیشکدههای اروپایی داده شده باشد. این کشور برای مثال مبالغی را به مرکز توسعه جهانی که سال گذشته 17 میلیون دلار کمک خارجی دریافت کرد، اهدا کرده است تا امریکا را متقاعد کنند با صرف پول بیشتر به مبارزه با گرم شدن کره زمین برود. این کشور تلاش بسیاری برای جلوگیری از قطع درختان و نابودی محیطزیست دارد.
اندیشکده یا مرکز لابی
دریافت چنین هدیههایی که منجر میشود صاحبان اندیشه در اندیشکدهها تحت تأثیر دولتها قرار گیرند و با بسترسازی سیاست داخلی کشور خود را دستخوش تغییر سازند، اندیشکدهها را با اتهام فساد و لابیگری مواجه کرده است بویژه که بسیاری از این مراکز حاضر به شفافسازی مبالغی که دریافت کردهاند، نیستند.
طبیعتاً اندیشکدهها خود هرگونه لابی کردن را رد میکنند. اما واقعیت آن است که تعیین مرکز بین کار اندیشکده و کار لابیگری بسیار دشوار است. اندیشکدهها معتقدند آنچه لابیگری در این اندیشکدهها تلقی میشود، درواقع آموزش سیاستمداران است. اما منتقدان این نقش اندیشکدهها میگویند وقتی خروجی مؤسسهای تحقیقاتی بیش از آنکه کتابهای تحقیقاتی باشد، تبدیل به مقالات تبلیغاتی شود، آن نهاد در حال انجام کار لابیگری است. این منتقدان برای نمونه به اندیشکده بروکینگز اشاره میکنند که درواقع به عنوان یک دانشگاه تأسیس شد و هنوز هم آدرس وب آن شامل «EDU» میشود تا آن را از مؤسسهای سیاستگذار مجزا کند. اما در عمل شاهد آن هستیم که این مؤسسه تبدیل به مؤسسهای اختصاصی برای تبلیغات سیاسی به نفع برخی کشورها شده است. این مؤسسه در طول یک سال 41 میلیون دلار از کشورهای خارجی بویژه قطر، امارات و نروژ گرفته است.
بنیاد هریتیج نیز قرار بود یک بنگاه تحقیقاتی صرف باشد اما اکنون به جای انتشار کتاب تبدیل شده است به نهادی که فقط به تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی روز که مورد علاقه کنگره امریکا هستند، میپردازد. این کار باعث جذب مبالغ کلانی به سمت این بنیاد شده است. طوری که گفته میشود تمامی کارکنان این مرکز حقوقهایی غیرمتعارف دریافت میکنند. از جمله «اد فولنر» رئیس بازنشسته این بنیاد سالانه بیش از یک میلیون دلار حقوق میگیرد.
یکی دیگر از اندیشکدههایی که منتقدان معتقدند تبدیل به مرکز لابیگری شده است، شورای آتلانتیک است که ریاست آن را چاک هیگل، وزیر دفاع امریکا برعهده دارد. سالگذشته تقاضای 25 عضو جمهوریخواه سنا باعث شد فهرست اهداکنندگان خارجی آن منتشر شود. این فهرست نشان میداد 100 شرکت و 15 دولت از جمله بحرین، اردن، سوئد، عربستان، تایوان و قزاقستان به این اندیشکده مبالغی اهدا کردهاند. آمارها نشان میدهد این شورا سالانه بین 5 تا 20درصد درآمد خود را از محل کمکهای خارجی تأمین میکنند.
10 اندیشکده برتر جهان
1 - مؤسسه بروکینگز (امریکا): این مؤسسه که در زمینه تحلیل مسائل سیاسی اجتماعی و اقتصادی فعالیت میکند، یکی از قدیمیترین اندیشکدههای جهان است. این مؤسسه سال 1916 تأسیس شد و مقر آن در واشنگتن است. این مؤسسه سال 2012 به عنوان تأثیرگذارترین اندیشکده جهان شناخته شد. اندیشکده بروکینگز مدعی است نهادی مستقل است اما اغلب لیبرال شناخته میشود و برخی نیز آن را محافظهکار میدانند. میزان داراییهای این مؤسسه 258 میلیون دلار برآورد شده است. ژاپن، کرهجنوبی، تایوان، استرالیا، دانمارک، اتحادیه اروپا، فنلاند، فرانسه، آلمان، لوکزامبورک، هلند، نروژ، سوئیس، سوئد، قطر، عربستان، امارات و کانادا از اصلیترین کشورهایی هستند که بهطور مرتب اقدام به اهدای مبالغی به آن میکنند. این مؤسسه پردرآمدترین اندیشکده جهان نیز محسوب میشود.
2 - چتمهاوس (انگلیس): مؤسسه سلطنتی مطالعات بینالمللی (چتم هاوس) بهعنوان اندیشکده سیاست خارجی انگلیس شناخته میشود. این مؤسسه سال 1920 در لندن تأسیس شد. این اندیشکده یک شعبه امریکایی نیز تحت عنوان شورای روابط خارجی دارد که در ردیف چهارم 10 اندیشکده برتر جهان قرار میگیرد. «چتم هاوس» یکی از نهادهای محوری در تبیین و تعیین سیاست خارجی انگلیس است. این مؤسسه در سراسر اروپا نیز از جایگاه قابل توجهی برخوردار است. چتم هاوس به عنوان مهمترین اندیشکده غیرامریکایی در جهان شناخته میشود.
3- مؤسسه کارنگی برای صلح بینالمللی (امریکا): این مؤسسه را اندرو کارنگی، میلیونر امریکایی در سال 1910 تأسیس کرد. گرایش سیاسی این مؤسسه چپ و به عبارتی متمایل به حزب دموکرات است. مقر اصلی این اندیشکده واشنگتن است اما دفاتر فعالی در مسکو، بیروت، بروکسل و پکن دارد. این مؤسسه جدا از نقشی که در تبیین سیاستها دارد، به دلیل کتابخانههای خود معروف است.
کارنگی که در ایام جنگ جهانی و جنگ سرد برای صلح تلاش میکرد، در قرن بیست و یکم، 8 بخش برای خود تدوین کرده است: سیاست هستهای، روسیه و اوراسیا، جنوب آسیا، دموکراسی، آسیا، انرژی و تغییرات جوی، خاورمیانه و اقتصاد جهانی.
4 - مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل (امریکا): این اندیشکده سال 1962 در واشنگتن تأسیس شد که مطالعات خود را به حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی منحصر کرده است. درآمد این مؤسسه به 33 میلیون دلار میرسد. این اندیشکده تمرکز خود را بر متقاعد کردن دولت بر این مسأله قرار داده که امریکا به جای تمرکز بر تقویت نقش خود در خارج از کشور باید توجه خاصی به مسائل داخلی داشته باشد.
5 - انستیتو بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم (سوئد): این اندیشکده سال 1966 در استکهلم تأسیس شد. تحقیقات و پژوهشهای این اندیشکده روی مناقشات، مسابقه تسلیحاتی، کنترل تسلیحات و جنگ و صلح متمرکز شده است. مدیر این مؤسسه که زیر نظر دولت سوئد اداره میشود، از سوی دولت انتخاب میشود. در حال حاضر دکتر ایان آنتونی ریاست آن را برعهده دارد.
6 - بروگل (بلژیک): این اندیشکده سال 2005 در بروکسل تأسیس شد. کار این اندیشکده اختصاص به مسائل اقتصادی بینالمللی دارد. بودجه بروگل براساس عضویت از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، شرکتهای بینالمللی و دیگر مؤسسات جهانی تأمین
میشود.
7- شورای روابط خارجی (امریکا): این اندیشکده همانطور که اشاره شد، در واقع شعبه امریکایی چتم هاوس انگلیس است که در سال 1921 تأسیس شد. مقر اصلی این اندیشکده در نیویورک است. شورای روابط خارجی امریکا هدف خود را مطالعه و پژوهش در سیاست خارجی امریکا و افزایش سطح آگاهیهای آن قرار داده است. این اندیشکده به لحاظ خطوط سیاسی نزدیک به جمهوریخواهان است و ریاست آن یعنی ریچارد هاوس از مشاوران جورج بوش در مسائل خاورمیانه بوده است. یکی از مهمترین نشریات این مؤسسه، فارن افرز است.
8- شرکت رند (امریکا): این اندیشکده سال 1948 در کالیفرنیا تأسیس شد. هزینههای این اندیشکده به طور مستقیم از طرف دولت امریکا تأمین میشود، اما به جز آن مبالغی اهدایی را از مؤسسات و شرکتهای مختلف امریکایی دریافت میکند. هدف این اندیشکده پژوهش درباره مفاهیم نظری اقتصاد و علوم فیزیکی است. شعاری که برای «رند» تعریف شده است، «کمک به بهبود سیاستها و تصمیمگیریها از طریق تحقیق و پژوهش» است. این اندیشکده در دوره جنگ سرد دست به یک سری برنامههای ماهوارهای جاسوسی علیه شوروی نیز زد.
9- انستیتو بینالمللی برای مطالعات استراتژیک (انگلیس): این مؤسسه که با نام اختصاری IISS نیز قابل شناسایی است، سال 1958 در لندن تأسیس شد. این مؤسسه خود را به عنوان نهاد برجسته جهان در درگیریهای سیاسی و نظامی میداند. بزرگترین انتقادی که نسبت به این اندیشکده داده میشود، حمایت از سیاستهای خصمانه علیه مسلمانان و ترویج این سیاستها در امریکا است.
10- مرکز بینالمللی وودرو ویلسون (امریکا): این مرکز سال 1968 در واشنگتن به عنوان یادبود رئیس جمهوری فقید امریکا، وودرو ویلسون، در بخشی از مؤسسه اسمیتسونیان طبق دستور کنگره امریکا تأسیس شد. این اندیشکده مأموریت خود را چنین توصیف کرده است: بزرگداشت آرمانهای وودرو ویلسون درباره ارتباطات جهانی، آرا و عقاید، پژوهش و همکاری.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید