هنر و تمدن / جان دیویی - ترجمه مسعود علیا - بخش اول

1393/8/26 ۰۸:۲۴

هنر و تمدن / جان دیویی - ترجمه مسعود علیا - بخش اول

هنر كیفیتی است كه تجربه‌ای را فرا می‌گیرد. هنر جز به اعتبار تعبیری ادبی، خود تجربه نیست. تجربه زیبایی شناختی هیچ‌گاه در كیفیت زیبایی‌شناختی‌اش خلاصه نمی‌شود. در این تجربه، مجموعه‌ای از مواد و معانی كه فی‌نفسه زیبایی‌شناختی نیستند، وقتی قدم به حركت منظمی به سوی اوج و كمال می‌گذارند، زیبایی‌شناختی می‌شوند. خود ماده به شدت بشری است. ماده تجربه زیبایی‌شناختی از آن رو كه بشری است ـ بشری در پیوند با طبیعتی كه این ماده بخشی از آن است ـ اجتماعی است.

 

هنر كیفیتی است كه تجربه‌ای را فرا می‌گیرد. هنر جز به اعتبار تعبیری ادبی، خود تجربه نیست. تجربه زیبایی شناختی هیچ‌گاه در كیفیت زیبایی‌شناختی‌اش خلاصه نمی‌شود. در این تجربه، مجموعه‌ای از مواد و معانی كه فی‌نفسه زیبایی‌شناختی نیستند، وقتی قدم به حركت منظمی به سوی اوج و كمال می‌گذارند، زیبایی‌شناختی می‌شوند. خود ماده به شدت بشری است. ماده تجربه زیبایی‌شناختی از آن رو كه بشری است ـ بشری در پیوند با طبیعتی كه این ماده بخشی از آن است ـ اجتماعی است.

تجربه زیبایی‌شناختی جلوه، سند و بزرگداشتی از حیات این یا آن تمدن است، وسیله‌ای برای پیشبرد بالندگی آن، و نیز داوری نهایی در باب كیفیت این تمدن؛ زیرا اگرچه افرادند كه آن را پدید می‌آورند و از آن محظوظ می‌شوند، این افراد به موجب فرهنگهایی كه در آنها مشاركت دارند، آنی هستند كه در محتوای تجربه خویشند.

ماگنا كارتا1 [یا فرمان بزرگ] عامل اصلی تثبیت سیاسی تمدن انگلیسی ـ آمریكایی محسوب می‌شود. با این حال این فرمان در قالب معنایی كه در تخیل به آن داده شده است مؤثر افتاده، نه بر اساس مفاد واقعی‌اش. در هر تمدنی عناصری ناپایدار و عناصری پایدار وجود دارند. نیروهای پایدار مجزا نیستند؛ آنها عملكردها و توابع انبوهی از رویدادهای گذرایند آنگاه كه این رویدادها در هیأت معانیی كه اذهان را شكل می‌دهند، سازمان پیدا می‌كنند. هنر نیروی عظیم در تحقق این روند تثبیت است.

صاحبان ذهن یكی پس از دیگری درمی‌گذرند و آثاری كه در آنها معانی بیان عینی پیدا كرده‌اند، باقی می‌مانند. آنها بخشی از محیط می‌شوند و تعامل با این جنبه محیط، محور تداوم در حیات تمدن است. اوامر دین و قدرت قانون زمانی مؤثر و نافذ می‌شوند كه در جامة حشمت،‌ جلال و شكوهی كه كار تخیل است، پوشانده می‌شوند. اگر آداب و رسوم اجتماعی چیزی بیش از اشكال بیرونی یكنواختی از عمل‌اند، دلیلش این است كه از داستان و نیز معنایی كه انتقال یافته است، آكنده‌اند. هر هنری به نحوی از انحا رسانه‌ای برای این انتقال است و در عین حال محصولات آن، بخش كوچكی از ماده‌ای نیستند كه آن آداب و رسوم را از خود می‌آكند.

«شكوهی كه یونان بود و عظمتی كه روم بود» برای بیشتر ما، احتمالاً برای همه به جز تاریخ‌شناسان، چكیدة این تمدنهاست؛ شكوه و عظمت، زیبایی‌شناختی‌اند. به نزد همگان ـ الا شناسندگان عهد عتیق ـ مصر باستان آثار و بناهای یادبود، معابد و ادبیات آن است. استمرار فرهنگ در گذر از یك تمدن به تمدن دیگر علاوه بر استمرار آن در درون خویش، بیش از هر چیز دیگری مشروط به هنر است. «تروا» تنها در شعر و در اعیان هنریی كه از ویرانه‌های آن بازیافته‌‌اند، برای ما زنده است. تمدن مینوسی، امروزه محصولات هنری آن است.

خدایان و آیینهای شرك درگذشته و سپری شده‌اند و با این حال در دود عود و كندر، شمعها و چراغها، رداها و تعطیلات روزگار ما باقی مانده‌اند. اگر حروفی كه احتمالاً برای تسهیل معاملات تجاری پدید آمدند به ادبیات بدل نمی‌شدند، هنوز ابزارهایی فنی می‌بودند و ما خود چه ‌بسا در فرهنگی به سر می‌بردیم كه تقریباً به هیچ وجه برتر از فرهنگ اجداد وحشی‌مان نبود. بدون آداب و مناسك، بدون لال‌بازی و رقص و نمایشی كه از روی آنها شكل گرفت، بدون ابزارها و اقلام زندگی روزمره كه مطابق الگوهای حیات اجتماعی شكل گرفتند و مُهر و نشان حیات اجتماعی را خوردند كه شبیه مهر و نشان ظاهرشده در سایر هنرها بود، رویدادهای گذشته دور اكنون به محاق فراموشی رفته بودند.

در اینجا كاری بیش از اشاره صرفاً كلی به نقش هنرها در تمدنهای قدیم‌تر نمی‌توان كرد. اما هنرهایی كه اقوام ابتدایی آداب و رسوم و نهادهای خودشان را با آنها بزرگ داشتند و انتقال دادند ـ هنرهای جمعی ـ سرچشمه‌هایی هستند كه همه هنرهای زیبا از آنها سر برآورده و بالیده‌اند. طرحهای مخصوص به جنگ‌افزارها، قالیچه‌ها و رواندازها، سبدها و كوزه‌ها نشانه اتحاد قبیله‌ای بودند. امروزه مردم‌شناسان برای مشخص كردن اصل و منشأ این یا آن گرز یا كاسه، به طرحی كه روی گرز حك شده یا روی كاسه نقاشی شده است، تكیه می‌كنند.

علاوه بر افسانه‌ها، مناسك و آیینها نیز زندگان و مردگان را در همپایی و مشاركتی به هم می‌پیوستند. آنها زیبایی‌شناختی بودند، ولی نه فقط زیبایی‌شناختی. مناسك سوگواری تنها بیانگر اندوه نبودند؛ رقص نبرد و رقص خرمن در گرد آوردن و متمركز كردن نیرو برای كارهایی كه باید انجام می‌گرفت، خلاصه نمی‌شدند؛ جادو فقط راهی برای تسلط بر نیروهای طبیعت به این منظور كه اوامر انسان را به جای آورند، نبود؛ جشنها در ارضای میل شدید خلاصه نمی‌شدند. هر كدام از این اشكال جمعی فعالیت، وجوه عملی، اجتماعی و تربیتی را در كل یكپارچه‌ای كه فرم زیبایی‌شناختی داشت، متحد می‌ساخت. آنها به مؤثرترین شكل ارزشهای اجتماعی را وارد تجربه می‌كردند. چیزهایی را كه به رأی‌العین مهم بودند و آشكارا صورت می‌گرفتند، با حیات بنیادین اجتماع پیوند می‌دادند. هنر در آنها بود؛ زیرا این فعالیتها با نیازها و شرایط تجربه‌ای كه از حیث شدت و عمق، به چنگ آمدنِ آسان و به یاد ماندنِ طولانی سرآمد بود، همخوانی داشتند. اما فعالیتهای مورد بحث صرفاً هنر نبودند، گرچه رشتة زیبایی‌شناسانه از همه جای آنها گذر كرده بود.

در آتن كه ما آن را مهد حماسه و شعر غنایی، موطن هنرهای نمایشی، معماری و مجسمه‌سازی می‌دانیم، اندیشة «هنر برای هنر» مفهوم نبود. درشتی و سختگیری افلاطون نسبت به هومر و هسیود غیرطبیعی به نظرمی‌رسد؛ اما اینان آموزگاران اخلاق قوم بودند. حملات افلاطون به این شاعران شبیه حملات برخی از منتقدان این روزگار به بخشهایی از كتاب مقدس مسیحی است، آن هم به دلیل تأثیر اخلاقی بدی كه به این بخشها نسبت می‌دهند. اینكه افلاطون طالب سانسور شعر و موسیقی بود، گواهی بر تأثیر اجتماعی و حتی سیاسی این هنرهاست. نمایش در ایام عید اجرا می‌شد و حضور در آن، نوعی عمل پرستش مدنی بود. معماری در همه اشكال مهمش، عمومی بود نه خانگی و خصوصی، چه رسد به اینكه وقف صنعت، فعالیتهای مالی یا كسب وكار بوده باشد.

زوال هنر در عصر اسكندر، تنزل آن به سطح تقلیدهای كم‌مایه از الگوهای باستان، نشانه‌ای از فقدان عام آگاهی مدنی است كه با افول دولتشهرها و برآمدن امپراتوریی در هم جوش همراه بود. نظریه‌های راجع به هنر و دستور زبان و بلاغت جای آفرینندگی را گرفتند، و نظریه‌های راجع به هنر شاهدی بودند بر تغییر اجتماعی عظیمی كه روی داده بود. به جای پیوند دادن هنرها با بیانی از حیات اجتماع، زیبایی طبیعت و هنر بازتاب و یادآور واقعیتی آسمانی محسوب شد كه بیرون از حیات اجتماعی، و بلكه بیرون از خود عالم، بود و این سرچشمه اصلی همه نظریه‌هایی است كه بعدها هنر را چیزی دانستند كه از بیرون وارد تجربه می‌شود.

همگام با گسترش كلیسا، هنرها بار دیگر با حیات بشری پیوند یافتند و رشته اتصال میان انسانها شدند. كلیسا از طریق مراسم دینی و شعایرش، آنچه را در همه مناسك و آیینهای قبلی كمال تأثیرگذاری را داشت، به شكل مؤثری احیا كرد و با خود وفق داد. كلیسا حتی بیش از امپراتوری روم، نقش كانون وحدت را در هنگامة تلاشی و تجزیه‌ای كه از پی سقوط روم روی داد، ایفا كرد. مورخ حیات فكری بر اصول اعتقادی كلیسا تأكید می‌كند و مورخ نهادهای سیاسی بر بسط قانون و اقتدار به وسیلة نهاد كلیسا؛ اما معقول است كه گمان بریم تأثیری كه در زندگی روزمرة تودة مردم اهمیت داشت و به آنها احساس وحدت بخشید، بیش از هر چیز دیگر تأثیر شعایر، آوازها و شمایلها، آیینها و مراسم بود كه همگی رگه‌ای زیبایی شناختی دارند.

مجسمه، نقاشی، موسیقی و ادبیات در جایی پیدا می‌شدند كه نیایش برگزار می‌شد. این اعیان و اعمال برای نیایش كنندگانی كه در محل نیایش جمع می‌شدند، اموری بودند بسیار بیش از اثر هنری. به احتمال زیاد آنها برای ایشان بسیار كمتر اثر هنری بودند تا برای مؤمنان و منكرانِ امروز. اما تعالیم دینی به علت این رگة زیبایی‌شناختیی كه داشتند، آن تعالیمی بودند كه راحت‌تر انتقال می‌یافتند و تأثیرشان هم آن تأثیری بود كه ماندگارتر بود. این تعالیم، به موجب هنری كه در آنها بود، از مشتی آموزه به تجربه‌هایی زنده بدل شدند.

اینكه كلیسا كاملاً از این تأثیر فرا زیبایی‌شناختی هنر آگاه بود، از توجه و مراقبتی معلوم می‌شود كه برای سروسامان دادن به هنرها به خرج می‌داد. از این قرار، در سال 787 میلادی، شورای دوم نیقیه رسماً این فرمان را صادر كرد: «ماده[یا محتوای] صحنه‌های دینی به ابتكار عمل هنرمندان واگذار نمی‌شود؛ این ماده مأخوذ از اصولی است كه كلیسای كاتولیك و سنت دینی مقرر كرده است... تنها هنر به نقاش تعلق دارد؛ سازمان و تنسیق آن متعلق به روحانیون است.» به این ترتیب، سانسوری كه مطلوب افلاطون بود سیطرة تام پیدا كرد.

 

پی‌نوشتها:

Magna Carta: «فرمان بزرگی كه شاه جان در 15 ژوئن سال 1215 تحت فشار بارونهای انگلیسی صادر كرد و سنتاً آن را تضمین‌كننده پاره‌ای آزادیهای مدنی و سیاسی تفسیر می‌كنند.»

روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: