1393/8/7 ۰۸:۰۵
این عنوان یقیناً بحثانگیز است؛ اما شاید صحیحترین توصیف از تنها نمایش (درام) بومی ارائهشدة دنیای اسلام باشد. «تعزیه» نمایشی آیینی است که قالب و مضمون آن از سنتی مذهبی ریشهدار متأثر است. این نمایش، اگرچه در ظاهر اسلامی، اما قویاً ایرانی است که در اصل از میراث خاص سیاسی و فرهنگی خود ملهم است. ویژگی این نمایش آن است که صراحت و انعطاف را با حقایق کلی درهم میآمیزد و با یگانه ساختن هنر عامیانه روستایی و شهری ـ تفنن درباری ـ هیچ مرزی میان صورت ازلی و انسان، ثروتمند و فقیر، فرهیخته و ساده، تماشاگر و بازیگر باقی نمیگذارد، بلکه هر یک شریک و غنابخش دیگری است. هسته اصلی تعزیه، شهادت قهرمانه امام حس
این عنوان یقیناً بحثانگیز است؛ اما شاید صحیحترین توصیف از تنها نمایش (درام) بومی ارائهشدة دنیای اسلام باشد. «تعزیه» نمایشی آیینی است که قالب و مضمون آن از سنتی مذهبی ریشهدار متأثر است. این نمایش، اگرچه در ظاهر اسلامی، اما قویاً ایرانی است که در اصل از میراث خاص سیاسی و فرهنگی خود ملهم است. ویژگی این نمایش آن است که صراحت و انعطاف را با حقایق کلی درهم میآمیزد و با یگانه ساختن هنر عامیانه روستایی و شهری ـ تفنن درباری ـ هیچ مرزی میان صورت ازلی و انسان، ثروتمند و فقیر، فرهیخته و ساده، تماشاگر و بازیگر باقی نمیگذارد، بلکه هر یک شریک و غنابخش دیگری است.
هسته اصلی تعزیه، شهادت قهرمانه امام حسین(ع)، پسر دختر پیامبر(ص) است. او از سوی شیعیان کوفه دعوت شد تا عهدهدار رهبری آنان گردد. پس همراه خانواده و هفتاد تن از یارانش از مکه آهنگ کوفه کرد؛ ولی در دشت کربلا در دامگاه خلیفه یزید گرفتار آمدند. با آنکه شکست محتوم مینمود، حسین(ع) از کرنش به یزید سرباز زد. در محاصره لشکر بزرگ اشقیا، حسین و یارانش، بدون آب در دشت سوزان کربلا تاب آوردند و عاقبت با همراهان و چند تن از اولادش از دم نیزهها و شمشیرها گذشتند، زنان و کودکان بر جای مانده را به دمشق به اسارت بردند. ابوریحان بیرونی میگوید: «... او و یارانش را از راه بستن آب بر آنان، گذراندن از دم شمشیر، آتش زدن در خیمههای حرم، بر نیزه کردن سرها، اسب دوانیدن بر اجساد که در هیچ امتی (حتی) با اشرار چنین نکردهاند، از میان بردند.» این واقعه سال 61 هجری، برابر با 680 میلادی رخ داد. دیری نگذشت که کربلا زیارتگاه مقدس شیعیان شد.
تعزیه از نظر لغوی به معنی اظهار همدردی، سوگواری و تسلیت است؛ ولی به عنوان شکلی از نمایش، ریشه در اجتماعات و مراسم یاد کرد شهادت امام حسین(ع) در ایام محرم دارد و در طول تکاملش، بازنمایی محاصره و کشتار صحرای کربلا محور اصلی آن بوده است. از آنجا که شیعیان شهادت حسین(ع) را عملی مقدس و رهاییبخش میدانند، اجرای مراسم محرم را نوعی تلاش به سوی نجات و رستگاری به حساب میآورند.
مردم فلات ایران به طرز خاصی پذیرای مذهب تشیع بودهاند. بنا به یک افسانه ایرانی، دختر آخرین پادشاه سلسله ساسانی، در تهاجم مسلمانان به اسارت برده شد و به همسری حسین (ع) درآمد. مراسم سالانه سوگواری ماه محرم، از دیرباز در ایران باشکوه و تأثیر عظیم برگزار میشد. ذکر قهرمانان از دست رفته، مدتهای مدید جزء مهمی از فرهنگ ایرانی را تشکیل میداد؛ پیام رهایی از طریق فدا شدن به گونهای همسان در افسانههای ماقبل اسلامی، چون «سوگ سیاوش» و نیز مراسم آیینی آدونیس و تموز در فرهنگ بینالنهرین باستان وجود داشت.
در سده دهم میلادی اجتماعات ماه محرم به خوبی تثبیت شد. ابن اثیر ـ مورخ معتبر ـ از شمار عظیم شرکتکنندگان، با چهرههای سیاه شده و موهای پریشیده سخن میگوید که گرداگرد بغداد میگشتند و در مراسم ماه محرم بر سینه میزدند و اشعار حزنانگیز میخواندند. این در زمانی بود که سلسله ایرانی آلبویه بر بغداد حکومت داشت.
در نخستین سالهای سده شانزدهم، در عهد سلسله صفوی، ایران که در گذشته همواره نیروی فرهنگی قدرتمندی بود، بار دیگر به قدرتی سیاسی تبدیل گردید و تشیع مذهب رسمی کشور شناخته شد و از آن برای متحد و یکپارچه کردن کشور، به ویژه در برابر عثمانیهای متجاوز و ازبکها استفاده شد. مراسم محرم حمایت و تشویق دربار را جلب کرد؛ یادکرد شهادت حسینی به صورت عملی میهنپرستانه درآمد.
در گزارشهای متعددی از اجتماعات مزبور، که غالباً توسط فرستادگان سیاسی اروپا، مبلغان، بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیدهاند، از اشخاصی سخن گفته میشود که ملبس به جامههای رنگارنگ بودند و به طور منظم پیادهروی میکردند، یا سوار بر اسبها و شترها، بازآفرینندة وقایعی بودند که به آخرین واقعه حزنانگیز کربلا ختم میشد. تصویر زنده شهیدان به خون تپیده و سرهای از پیکر جدا را بر ارابهها میگرداندند. نبردهایی ساختگی را صدها تن از عزاداران ملبس به جامههای همگون و مسلح به طور آهسته بازی میکردند. سراسر نمایش با سوگ نوا همراهی میشد و تماشاگران، که در امتداد گذرگاهها صف میکشیدند، بر سینه میزدند و در حالی که دسته عزاداری از کنارشان رد میشد، فریاد میزدند: «حسین! حسین! شاه شهیدان حسین!»
میان اجتماعات ماه محرم و تئاتر قرون وسطایی اروپا ، شباهتهای بسیاری وجود دارد؛ اما با این تفاوت اساسی که در طول مراسم محرم، تماشاگران ساکن میماندند و تابلو [پرده نمایش] حرکت میکرد، و در تئاتر مذکور تابلو ساکن بود و تماشاگرـ نادمان حرکت میکردند. اجتماعات ماه محرم، شاید به هفته مصیبت حضرت مسیح که هنوز هم در کشورهای مسیحی چون گواتمالا دیده میشود، بیشتر شبیه باشد.
در همان زمان که مراسم محرم در دوره حکومت صفوی رشد و توسعه مییافت، شکل مهم و معروف دیگری از نمایش مذهبی پدید آمد که نقل نمایشی زندگی و اعمال شهیدان بود. موضوع این نمایش در اساس، هر چند هم اندک، همیشه با واقعه کربلا مرتبط بود، این داستانها از کتابی فارسی به نام روضهالشهدا (بهشت شهیدان) گرفته می شد که از اوایل سده شانزدهم به گونهای گسترده انتشار یافت. روضهخوانی(یا قرائت کتاب روضهالشهدا) برخلاف اجتماعات محرم ساکن بود؛ ذاکر معمولاً بر منبر یا سکویی بلند مینشست و تماشاگران، در پیش پایش به صورت نیمدایره گرد میآمدند. به زودی خواندن روضهالشهدا به مثابه چارچوبی برای طرح ماجرا و دستمایهای برای نقالان حرفهای درآمد که با خلاقیت تمام درباره رنج و شکنجه و اعمال بعضی از قهرمانان شیعه فیالبداهه سخن میراندند. نقال با انتخاب وقایع و تنظیم صدای خود میتوانست احساسات تماشاگران را تهییج و ماهرانه مهار کند و در آنها احساس بسیار عمیقی به وجود آورد.
قریب 250 سال دستهگردانیهای محرم و روضهخوانیها در کنار هم بودند، هر یک پیچیدهتر و در عین حال پیراستهتر و تئاتریتر می شدند. تا اینکه در نیمه سده هجدهم به هم پیوستند و به این ترتیب شکل نمایشی (دراماتیک) جدیدی به نام تعزیهخوانی یا تعزیه به وجود آمد. از همان آغاز پیدایش تعزیه، مخالفخوانها به گونهای نمایشی نقششان را با صدای بلند قرائت میکردند، در حالی که موافقخوانها اشعار خود را موزون سر میدادند. هنوز هم مضمون اصلی محاصره کربلا بود؛ اما تکیه بر تنی چند از قهرمانان بود که مجالسشان جداگانه نوشته میشد. سپس شهدای پیش از واقعه کربلا و بعد از آن به فهرست ماجرا اضافه شدند.
تعزیه به مثابه توضیح و تصویر عالی مفهوم مزبور است؛ ریشههای این نمایش در مراثی و یادکرد قهرمانان شهید است و در تکامل هنر نمایشی، متن آخرین عنصری است که بدان اضافه میشود. در سرتاسر جهان اسلام، ایران تنها کشوری بود که نمایش (درام) پروراند. شاید بتوان این امر را به توجه و دلبستگی پیوسته ایران به نمایش تصویری نسبت داد. ایران، به حق در نقاشی، پیکرتراشی و دیگر هنرهای دیداری مشهور است. با وجود این باید یادآور گشت که اگر چه میراث ادبی ایران به بیش از 2500 سال قبل میرسد و به داشتن منظومههای خوشساخت ملی و تخیلی مشهور است، اما تنها نمایش واقعی آن تعزیه اسلامی است که از ظهورش بیش از هزار سال میگذرد. و این با توجه به روابط فرهنگی ایران با یونان و هند، که هر دو دارای سنن نمایشی بسیار پرمایهای هستند، جای شگفتی است. واقعیت این است که هنوز هیچ آمفیتئاتر یونانی بر ساحل شرقی رود فرات کشف نشده است.
با سازش میان دستههای سیار و روضهخوانی ساکن، تعزیه ابتدا در چهارراهها و میدانها اجرا میشد؛ اما به زودی به حیاط کاروانسراها، بازارها و منازل شخصی کشانیده شد. در سده نوزدهم، این نمایشهای نوظهور در تماشاخانههای باز یا سربستهای به نام «تکیه» که معمولاً طبقات مرفه آن را میساختند، به اجرا درمیآمد. شماری از «تکیهها» هزاران تماشاگر را در خود جا میداد؛ اما بیشترشان چندصد نفره بودند. در شهرهای کوچک و روستاها انواع سادهتر متداول بود. بعضی از تکیهها به طور موقت و صرفاً برای ماه محرم برافراشته میشد.
روزنامه اطلاعات (به نقل از شفقنا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید