1393/7/30 ۱۱:۱۰
آيت الله مهدوي كني جوهره مداراجويي سنتي اش را هميشه حفظ كرده بود. چهره هاي خشني كه حرف مرد را يكي مي دانند و خود يا ديگري را حق مطلق مي شمارند و هرگز انعطافي در زندگي سياسي آنها ديده نمي شود، زيادند. اما در بين روحانيون سنتي و اصيل قبل و بعد انقلاب كساني بوده اند و هستند كه مردم آنها را پشتيبان خود مي شناسند و در مسائل مختلف به آنها مراجعه مي كنند و مدارا و سعه صدر آنها، عامل دلگرمي مردم بوده است. اين روحانيون به معناي تاريخي آن نقش روحانيت واقعي را در ميان مردم بر دوش داشتند. خاطرات آيت الله مهدوي كني را كه مي خوانيم، ايشان يكي از اين چهره هاي مطرحي بود كه قبل انقلاب رابطه سالم و مهربانانه و پدرانه خوبي با مردم داشت. زندان مي رفت، از امام حرف مي زد، تجار بازار به دورش حلقه داشتند، مسجدش آباد بود. درسش را خوب خوانده بود.
آيت الله مهدوي كني جوهره مداراجويي سنتي اش را هميشه حفظ كرده بود. چهره هاي خشني كه حرف مرد را يكي مي دانند و خود يا ديگري را حق مطلق مي شمارند و هرگز انعطافي در زندگي سياسي آنها ديده نمي شود، زيادند. اما در بين روحانيون سنتي و اصيل قبل و بعد انقلاب كساني بوده اند و هستند كه مردم آنها را پشتيبان خود مي شناسند و در مسائل مختلف به آنها مراجعه مي كنند و مدارا و سعه صدر آنها، عامل دلگرمي مردم بوده است. اين روحانيون به معناي تاريخي آن نقش روحانيت واقعي را در ميان مردم بر دوش داشتند. خاطرات آيت الله مهدوي كني را كه مي خوانيم، ايشان يكي از اين چهره هاي مطرحي بود كه قبل انقلاب رابطه سالم و مهربانانه و پدرانه خوبي با مردم داشت. زندان مي رفت، از امام حرف مي زد، تجار بازار به دورش حلقه داشتند، مسجدش آباد بود. درسش را خوب خوانده بود. منبر مي رفت. همه اينها محمدرضا مهدوي كني را به يك چهره آخوند واقعي و البته مهربان تبديل كرده بود. بعد از پيروزي انقلاب همه اين خصوصيات، يك مرز متفاوت كمرنگي براي آقاي مهدوي با خيلي ها ايجاد كرد. تهراني بودن آيت الله و سروكله زدن با متدينان تهران، خود به خود امتياز ديگري بود كه خواه ناخواه اطلاع و اشراف او را بر فضاي متوسط جامعه بيشتر مي كرد. عدم اطلاع از زندگي جاري بخش عادي جامعه باعث بحران آفريني هاي زيادي از سوي بخشي از روحانيون بود كه در ابتداي انقلاب و بعد ها زمام امور مردم را به دست داشتند. كني بودن آيت الله، كه با مسامحه مي شود ايشان را تهراني ناميد، دليل خوبي بود براي اينكه لااقل با واقعيت هاي جامعه آن روز تهران و كشور آشنا باشد. بعد از انقلاب همه مساجد كميته انقلاب اسلامي شد. كادر اساسي انقلاب در آن روزها كه زيرنظر امام كارگردان كشور بودند، آيت الله مهدوي كني را براي رياست كميته هاي انقلاب اسلامي برگزيدند تا با روحياتي كه دارد بتواند جلوي خشونت هاي اوليه انقلاب را بگيرد. همين روحيه مدارا خواهش او را در بحران هاي مختلف در مرزي قرار داد كه مورد اعتماد اطراف مختلف جبهه انقلاب باشد. در ماجراي بني صدر، در ماجراي تسخير سفارت امريكا، در مورد بگير و ببند هاي بي منطق، آرامش ويژه يي داشت و اعتدالي بر او حاكم بود. و مرز كمي با قرائت رسمي از اين ماجراها داشت. اگرچه در رقابت هاي داخلي، وقتي جامعه روحانيت مبارز در برابر مجمع روحانيون مبارز در مصاف سياسي قرار مي گرفتند تا در انتخاباتي شركت كنند، آيت الله تمام قد وارد مي شد و به دفاع از ليست كانديداي روحانيت مبارز و جبهه اصولگرايي كه عملاايشان دبيركلي آن را در طيف گسترده اصولگرايي بر عهده داشت، برمي خاست و خيلي مسامحه روا نمي داشت. نقطه مهم ديگر زندگي آيت الله بازگشت سريع به كار آموزش بود. همان دهه اول انقلاب جامعه الصادق را درست كرد. دانشجويان آن دانشگاه، نيمه آخوند بودند. دروس حوزوي را تقريبا مي خواندند و درعين حال با رشته هاي مختلف دانشگاهي به خصوص با زبان هاي زنده دنيا آشنا مي شدند. فارغ التحصيلان آن دانشگاه در مجموع، موفق ترين دانشجويان دانشگاه هاي غيردولتي بودند. در حقيقت هدف دانشگاه امام صادق كادر سازي براي نظام بود. دانشجويان آن دانشگاه اگرچه همه بر اساس مكتب اصولگرايي آيت الله تربيت نشدند ولي اكثريت آنان با همان گرايش هاي اصولگرايانه، در بخش هايي كه زيرنظر جريان اصولگرايي بود و به خصوص، در دوران رياست جمهوري نهم و دهم در بدنه اجرايي كشور جا گرفتند و كادر نظام، در تعريف اصولگرايي آن شدند. هيچ كس و در هيچ مقطعي از شخص آيت الله مهدوي كني با عنوان افراطي نام نبرده است. او يكي از معيارهاي اعتدال بوده است. اما بخشي از دانشجويان داشگاه امام صادق(ع)، با وجود مواضع مهدوي كني، در موارد زيادي از سردمداران جريانات افراطي بوده اند. آقاي مهدوي كني، اعتقاد راسخي به نظام جمهوري اسلامي داشت. در اين هم كسي نمي تواند شك كند. در عين حال مباني سنتي ديني اش را هم بيش از خيلي از همقطارانش عمل مي كردو مراقب آن بود. وجود همزمان اين دو عنصر را در روحانيون اصرار داشت. هم مي خواست ائمه مساجد خيلي پايبند به قرائت رسمي از حمايت نظام باشند و هم مشي سنتي خود را در مساجد پاس دارند. كاري كه در مواردي بسيار دشوار مي نمود و شايد بتوان گفت كاري كه براي خود آقاي مهدوي هم در مواردي دشوار بود. در مجموع شايد در يك گذر سريع به زندگي آقاي آيت الله مهدوي كني بتوان صادقانه قبول كرد كه در هر مقطعي از انقلاب، پست مهم به زمين مانده يي وجود داشت و او به خاطر مقبوليت عمومي و شخصيت مداراجويش كانديداي مورد اصرار ديگران مي شد و آن شغل را مي پذيرفت و گره از كار انقلاب باز مي كرد. برهمين اساس رييس كميته هاي انقلاب شد. نخست وزير شد. وزير كشور شد و در نهايت وقتي افراطيون به تلاش براي حذف هاشمي رفسنجاني و جايگزيني يك چهره افراطي در مجلس خبرگان دست زدند، دوطرف بر رياست مهدوي كني بر خبرگان توافق كردند. خدا رحمتش كند. قطعا نام آيت الله مهدوي كني در ليست سران تلاشگر جمهوري اسلامي ثبت خواهد ماند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید