«زولا » و روزنامه‌نگاری/نادر شهریوری (صدقی)

1393/7/30 ۱۰:۴۶

«زولا » و روزنامه‌نگاری/نادر شهریوری (صدقی)

اهمیت زولا در آن بود که اهمیتی نمی‌داد در جریان بحث و مناقشه، دست‌هایش آلوده شود. این خصوصیات علاوه بر سرشت جنوبی‌اش* از طبیعت روزنامه‌نگاری‌اش نشأت می‌گرفت. بسیاری از منتقدان، کارهای داستانی‌‌اش را بی‌آنکه حس تحقیری در میان باشد، در ذات خود روزنامه‌نگارانه می‌دانستند، ژورنالیسم حتی در نوشتن مطالب «میدانی» جانبدارانه‌تر از مقاله‌های آکادمیک و «علمی» عمل می‌کند. ناتورالیسم زولا برخلاف آنچه در دایره‌المعارف‌ها بیان می‌شود: کنار گذاشتن تخیل، بی‌طرفی کامل و... نیست یا لااقل در بعضی از مهم‌ترین کارهایش چندان مصداقی روشن از این تعریف رایج ارایه نمی‌دهد.

 

اهمیت زولا در آن بود که اهمیتی نمی‌داد در جریان بحث و مناقشه، دست‌هایش آلوده شود. این خصوصیات علاوه بر سرشت جنوبی‌اش* از طبیعت روزنامه‌نگاری‌اش نشأت می‌گرفت. بسیاری از منتقدان، کارهای داستانی‌‌اش را بی‌آنکه حس تحقیری در میان باشد، در ذات خود روزنامه‌نگارانه می‌دانستند، ژورنالیسم حتی در نوشتن مطالب «میدانی» جانبدارانه‌تر از مقاله‌های آکادمیک و «علمی» عمل می‌کند. ناتورالیسم زولا برخلاف آنچه در دایره‌المعارف‌ها بیان می‌شود: کنار گذاشتن تخیل، بی‌طرفی کامل و... نیست یا لااقل در بعضی از مهم‌ترین کارهایش چندان مصداقی روشن از این تعریف رایج ارایه نمی‌دهد.
رنه- شخصیت زن رمان سهم سگان شکاری- به یکباره خود را در آستانه «گلخانه‌ای» می‌بیند و محو آن می‌شود، زولا گلخانه را در ذهن رنه این‌گونه توصیف می‌کند: «در اطراف او گلخانه چون رواق کلیسایی، ستونک‌های آهنین ظریفش را راست به سقف می‌برد تا شیشه‌های رنگی هلالش را از زیر نگه دارد ... بعد در دو انتها، تورنلیای بزرگ، انبوه شاخ و برگ‌های شگفت‌انگیز، تنه‌ی خشکیده و پیچ‌وتاب‌خورده چون مارهای بیمارش را بر فراز حوض می‌آورد و ریشه‌های هوایی خود را چون تور ماهیگیران که در هوا معلق باشد می‌آویخت.»1
در اینجا زولا همچون ناتورالیستی کلاسیک به واقعیت واکنش آنی نشان نمی‌دهد بلکه آن را با تاخیر ادراک می‌کند تا جا برای تخیل و همین‌طور فرآیند زیبایی‌شناسیک فراهم آید؛ به بیانی دیگر در اینجا مشاهده عینی نویسنده ناتورالیست و تجربه‌گرا تحت‌الشعاع ادراکات سوبژکتیو و کاملا حسی قرار می‌گیرد و حتی وجهی رمانتیک پیدا می‌کند و این وجه رمانتیک همه‌جا به عوض پدیده‌‌ها صور تمثیلی و رمزی آن را مشاهده می‌کند.
از طرفی در نوشته‌های زولا نوعی همبستگی میان فرد با محیط به‌وجود می‌آید، این همبستگی در قالب شیء‌وارگی انسان و انسان‌وارگی‌ شیء به‌وجود می‌آید. «انسان‌ها شیء می‌شوند و اشیا جان می‌گیرند. با جان‌گرفتن اشیا فضا گسترده‌تر می‌شود و تخیل برآمده از واقعیت، صور تمثیلی بیشتری را ادراک می‌کند. در رمان آسومورا به یکباره مرزهای تفکیک‌شده مغازه‌ها با جشنی که ژِ روز به مناسبت بازکردن مغازه‌اش ترتیب می‌دهد به‌هم می‌ریزد و داستان باز در زیبایی صور تمثیلی و تخیلی به بیان درمی‌آید: «بوی غاز در خیابان می‌پیچید و می‌غلتید... تمام محله از فرط بوی غذا در حال انفجار بود... ضیافت و خیابان از در دوستی درمی‌آمدند و به سلامتی عابرین می‌خوردند هرکس را که خوب و مهربان می‌دیدند به درون می‌خواندند.»2
از نظر هپیولت تن که گفته می‌شود زولا از او متاثر است «وراثت»، «محیط» و «لحظه» از عوامل اساسی ناتورالیسم و ملاک‌هایی برای توجیه رفتار آدمی‌اند اما از نظر زولا محیط باز اهمیت بیشتری دارد، به باور زولا همه رفتار انسان‌ها وابسته به شرایط مادی محیطی است که در آن زندگی می‌کنند اما او در عین‌حال معتقد نیست که شرایط غیرقابل تغییراند. ویژگی ناتورالیسم زولا در آن است که او اگرچه معتقد به جبر علمی است اما به قضاوقدر چندان باوری ندارد، ممکن است تفاوت او با ناتورالیستی مانند «چوبک» در همین باشد.
چوبک نیز به تصاویر عینی از جنبه‌های مختلف زندگی آدم‌هایش می‌پردازد. او شاید با این کاری می‌خواهد به اوضاع جامعه‌ای که توصیفش می‌کند اعتراض کند اما از آنجا که به تکامل جامعه بشری و به تعبیر زولا به جبر علم آن هم در زمانه خوش‌بینی قرن نوزدهم که زولا در آن زندگی می‌کرد باوری ندارد، منادی غیرقابل تغییربودن زمانه می‌شود. ناتورالیسم از نظر چوبک اگرچه غیرانسانی‌بودن اوضاع را یادآوری می‌کند اما در نهایت همان‌طور که چوبک می‌گوید: «همین است که هست زیرا تقدیر و خواسته‌های طبیعی و بیولوژیک انسان‌ها چنین می‌خواهند.»3
به سرشت روزنامه‌نگاری زولا بازگردیم، ممکن است روزنامه‌نگاری برای زولا در نهایت ابزاری باشد برای آنکه حرف‌هایش را در آن بزند یا محلی باشد که در آن پاورقی‌هایش را انتشار دهد این البته چندان با الزامات و دقت ناتورالیستی جور درنمی‌آید اما ناتورالیسم زولا از نوع ویژه‌ای است، ناتورالیستی است که به‌دلیل رگه‌های مادی تند خود و اغلب به همین دلیل تصاویری از خود به نمایش می‌گذارد که گاه بیانگر اندیشه و تخیلی است که در آن اشیا و آدم‌ها در یک پیوستگی مداوم نوعی «حقیقت در حرکت»** را تجربه می‌کنند. شاید طنین همین حقیقت در حرکت است که زولا را وامی‌دارد تا باوجود تحکمات ناتورالیستی، خود را ملزم به آن بداند که در روزنامه ل/دوروسو مقاله‌ای در دفاع از دریفوس و ماجراهای آن انتشار دهد و خود را به‌عنوان نویسنده‌ای پایبند حقیقت و آن هم حقیقت در حرکت نشان ‌دهد.
پانوشت‌ها:
* مهندس فرانسوا زولا پدر زولا، ایتالیایی بود.
** حقیقت در حرکت عنوان کتابی از امیل زولاست که در آن سراسر قضیه دریفوس را بررسی و تحقیق می‌کند.
1- سهم سگان شکاری، امیل زولا، محمدتقی غیاثی، ص66
2- آسومورا، امیل زولا، فرهاد غبرایی، ص232
3- صدسال داستان‌نویسی ایران، حسن میرعابدینی، ص243.

منبع: شرق

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: