وضعیت جنبش دانشجویی در گفت‌وگو با محمدامین قانعی راد

1393/7/29 ۱۰:۴۸

وضعیت جنبش دانشجویی در گفت‌وگو با محمدامین قانعی راد

حسن روحانی، رییس‌جمهور به تازگی در دانشگاه تهران سخنرانی كرد و از لزوم ابراز عقاید و گفت‌وگو در دانشگاه صحبت كرد. فعالیت‌های دانشجویی یا همان «جنبش دانشجویی» امروز چه جایگاه و انتظاراتی دارد كه رییس‌جمهور را هم به اظهارنظر در این رابطه واداشته است؟ سخنان روحانی بهانه‌یی شد تا با «محمدامین قانعی‌راد» به گفت‌وگو بنشینیم و وضعیت فعلی جنبش دانشجویی را بازخوانی كنیم. رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران با ترسیم تصویر ایده‌آل خود از جنبش دانشجویی به تحلیل فضای امروز دانشگاه‌ها می‌پردازد و تاكید می‌كند رادیكالیزه شدن مقطعی اقدامات جنبش دانشجویی از خلأ فعالیت احزاب برخاسته است.

 

در خلأ فعالیت احزاب، رقابت‌های سیاسی به دانشگاه منتقل می‌شود

زهرا خندان/ حسن روحانی، رییس‌جمهور به تازگی در دانشگاه تهران سخنرانی كرد و از لزوم ابراز عقاید و گفت‌وگو در دانشگاه صحبت كرد. فعالیت‌های دانشجویی یا همان «جنبش دانشجویی» امروز چه جایگاه و انتظاراتی دارد كه رییس‌جمهور را هم به اظهارنظر در این رابطه واداشته است؟ سخنان روحانی بهانه‌یی شد تا با «محمدامین قانعی‌راد» به گفت‌وگو بنشینیم و وضعیت فعلی جنبش دانشجویی را بازخوانی كنیم. رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران با ترسیم تصویر ایده‌آل خود از جنبش دانشجویی به تحلیل فضای امروز دانشگاه‌ها می‌پردازد و تاكید می‌كند رادیكالیزه شدن مقطعی اقدامات جنبش دانشجویی از خلأ فعالیت احزاب برخاسته است. عضو هیات علمی مركز تحقیقات سیاست علمی كشور معتقد است جنبش دانشجویی هنوز دوره مطلوب را نگذرانده و شكوفا نشده است.

***

اخیرا آقای روحانی با حضور در دانشگاه تهران به مناسبت آغاز سال تحصیلی از لزوم ایجاد فضای لازم برای گفت‌وگو صحبت و تاكید كرد دانشگاه باشگاه سیاسی نیست و نباید به محلی برای فعالیت احزاب تبدیل شود. به نظر شما مخالفت با حضور احزاب در دانشگاه‌ها نشات گرفته از چیست و اساسا جنبش دانشجویی چه تفاوت‌هایی با فعالیت حزبی دارد؟

هدف احزاب كسب قدرت است و ورود آنها به مبارزه‌های سیاسی و انتخاباتی با هدف تصرف قدرت و سمت و سو دادن به سیاست‌های دولت در جهت منافع حزب صورت می‌گیرد. حزب نهادی است كه به قلمرو و دستگاه سیاسی تعلق دارد. اما دانشگاه به دستگاه سیاسی تعلق ندارد و متعلق به دستگاه آموزش است. دانشگاه بخشی از حوزه عمومی و زندگی روزمره مردم است و باید از تسلط دو چیز آزاد باشد؛ 1- قدرت سیاسی

2- نهادهای اقتصادی و در جوامع مدرن از نهادهای سرمایه داری. در واقع دانشگاه باید از بازار و دولت آزاد باشد و تحت تسلط این دو نهاد قرار نگیرد و در جهت آموزش فعالیت كند. جایگاه دانشگاه از لحاظ تئوریك اینگونه تعریف می‌شود و هر موقع در خدمت یكی از این دو نهاد قرار گیرد یا در آنها مستحیل شود نمی‌تواند كار خود را به خوبی انجام دهد. این درحالی است كه باید با این دو نهاد رابطه تعاملی برقرار كند. معمولا این رابطه، رابطه‌یی انتقادی است اما نه با این هدف كه در جای دولت قرار بگیرد یا بخواهد قدرت خود را تحكیم كند. قدرت دانشگاه از جای دیگری نشات می‌گیرد و آن هم تاثیری است كه دانش بر جامعه می‌گذارد. اما دانشگاه می‌تواند سیاست‌های دولت را مورد نقد و بررسی قرار دهد. این رویكرد انتقادی از جایگاه اعضای جامعه به دولت اعمال می‌شود. در واقع دانشگاه نماینده غیر سیاسی جامعه است. نمایندگان سیاسی جامعه احزاب و اعضای پارلمان و دستگاه‌های دولتی هستند و دانشگاه سخنگو و نماینده غیر سیاسی جامعه است. به ویژه اینكه زبان دانشگاه عمدتا زبان دانش و نه زور و قدرت است. بنابراین دانشگاه انتظار دارد جایگاهی نقادانه در مقابل مناسبات قدرت و ثروت داشته باشد و این انتظار در سراسر دنیا از طرف دانشگاهیان وجود دارد. اما هر موقع دانشجو احساس كند امكان تحقق این كاركرد نیست و موانعی در این مسیر وجود دارد و نهاد قدرت محدودیت‌هایی در این زمینه ایجاد می‌كند، دانشگاه و علم رادیكالیزه می‌شود. در غرب هم این اتفاق بعد از جنبش مه ‌68 افتاد و منجر به رادیكالیزه شدن علم و نه دانشگاه و دانشجو شد. در تجربه غرب از این مساله، نوع دانش و معرفتی كه تولید می‌شد رادیكال بود بدون اینكه دانشگاه عرصه تب و تاب و برخورد باشد. از دهه 1970 به بعد در غرب شاهد شكل‌گیری نظریه‌های انتقادی و رادیكال هستیم و جنبش دانشجویی رو به نقد خیلی از مسائل مثل مناسبات قدرت و تكنولوژی، حاكمیت تكنوكراسی و عدم وجود دموكراسی در جامعه می‌آورد.

 

با توجه به تعریف شما از مناسبات دانشگاه و قدرت، این سوال مطرح می‌شود كه دانشگاه به مثابه جایگاه تولید علم چه ارتباطی با جایگاه‌های تولید قدرت و ثروت دارد یا باید داشته باشد؟

دانشگاه بسیاری از رهبران سیاسی و كارآفرینان اقتصادی آینده كشور را تربیت می‌كند. در عین حال دانشگاه نباید در هیچ كدام از این دو نهاد مستحیل شود یا به عنوان پاره‌یی از این دو نهاد شناخته شود و فعالیت كند. رابطه دانشگاه با فرآیندهای تولید ثروت و قدرت باید همواره فاصله‌آمیز و انتقادی باشد. به تعبیر دیگر دانشگاه نباید بروكراتیزه شود. بروكراتیزه شدن دانشگاه یعنی تبدیل شدن آن به یك سازمان اداری كه تحت سلطه دولت یا صاحبان ثروت قرار می‌گیرد. دانشگاه با كارخانه، پادگان، اداره، سازمان تولید و سازمان خدماتی متفاوت است و نهادی غیر بروكراتیك است كه از قضا با سلطه قواعد بروكراسی و منطق ثروت و قدرت بر جامعه مبارزه می‌كند. دانشگاه نوعی نقش رهایی‌بخش دارد اما این نقش را هیچ‌وقت از طریق مداخله مستقیم در فرآیندهای سیاسی ابراز نمی‌كند و اصلا نباید بكند. دانشگاه باید با رویه معمول رقابت بر سر كسب قدرت فاصله داشته باشد. در غیر این صورت دانشگاه- به ویژه در كشورهای جهان سوم- به نهادی سیاسی و بی‌ثبات تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی با تعویض دولت‌ها و جابه‌جایی قدرت بلافاصله دانشگاه تحت الشعاع قرار می‌گیرد و تغییراتی در مسوولان دانشگاه‌ها ایجاد می‌شود. كسی كه قدرت را به دست دارد می‌خواهد به نفع جریان خود محدودیت‌هایی را در دانشگاه اعمال كند و متعاقبا رییس دانشگاه هم كه به جریان حاكم تعلق دارد ممكن است تغییراتی به سود جریان خود و به ضرر دیگر دانشجویان ایجاد كند. بنابراین دانشگاه به ویژه اساتید كه نیروی اصلی دانشگاه هستند، به خودی خود باید این آمادگی را داشته باشند كه رابطه خود را با قدرت بازتعریف كنند و درحالی كه به عنوان نماینده غیرسیاسی جامعه و در جهت منافع اجتماع وارد عمل می‌شود وجهه غیرسیاسی خود را حفظ كند. البته هر امری می‌تواند لبه سیاسی هم داشته باشد اما حركت‌های دانشجویی نباید در راستای كسب قدرت باشند.

 

وضعیت فعلی جنبش دانشجویی ایران با وضعیت ایده‌آلی كه تصویر كردید فاصله زیادی دارد، علت عدم احقاق این تصویر ایده‌آل در دانشگاه‌های ایران چیست؟

بخشی از این تفاوت به این خاطر است كه احزاب و فرآیند رقابت‌های حزبی در جامعه ما نهادینه نشده و احزاب نتوانسته‌اند جایگاه خود را پیدا كنند. در خلأ فعالیت احزاب، رقابت‌های سیاسی خواه ناخواه به دانشگاه منتقل می‌شود. اگر رقابت احزاب در جامعه نهادینه شود دانشگاه محل بروز اختلافات حزبی نخواهد بود. وقتی محلی برای نقد یا مخالفت نباشد و احزاب سیاسی سركوب و طرد می‌شوند یا فعالیت آنها غیرقانونی اعلام می‌شود و از فرآیندهای رقابتی كنار گذاشته می‌شوند، نهادهای غیرسیاسی مثل دانشگاه سیاسی می‌شوند. این روند بدون اینكه كسی یا حزبی تصمیم بگیرد و برنامه سازمان یافته‌یی برای نفوذ در دانشگاه‌ها داشته باشند اتفاق می‌افتد. برخی معتقد‌اند احزاب تصمیم به نفوذ در دانشگاه‌ها گرفته‌اند و حتی ممكن است بعضی از جریان‌ها هم چنین برنامه‌یی داشته باشند اما به طور طبیعی این فرآیند حاصل جریان طبیعی مخالفت‌ها و نارضایتی‌ها در جامعه است. با وجود سركوب احزاب سیاسی، حس رقابت و چندگانگی سیاسی در جامعه را نمی‌توان از بین برد، بلكه این احساس از نهادی به نهاد دیگر منتقل خواهد شد. افراد احتیاج به محلی برای بروز تفكرات خود و مخالفت با تفكرات دیگران دارند و به دنبال محلی برای ابراز عقایدشان می‌گردند. در این میان معمولا جوانان تمایل بیشتری برای ابراز وجود سیاسی دارند و ناكارآمد شدن احزاب در ایران فضای دانشگاه را سیاسی كرده است. از طرف دیگر در مواردی هم برخوردهای دولت‌ها و حاكمیت با حركت‌های دانشجویی كه می‌تواند با مسالمت و رواداری بیشتری همراه باشد تند است. این برخوردها ممكن است از طرف دانشجویان تحمل نشود و بازخوردهای رادیكال‌تری داشته باشد. به همین خاطر سیاسی شدن فضای دانشگاه و جنبش دانشجویی در تقابل با دولت است كه برساخته می‌شود و شكل می‌گیرد. جنبش دانشجویی در ایران ذاتا گرایش سیاسی ندارد، بلكه در فرآیند تعامل دانشگاه با قدرت- كه می‌تواند همراه با تقابل و صف‌بندی باشد – اگر دولت جنبش دانشجویی را به حساب نیاورد یا مدارا نكند حركت‌های دانشجویی رادیكال خواهد شد. هرجا دولت با زدن برچسب رادیكال به فعالیت‌های دانشجویی آنها را محدود می‌كند اقدامات دانشجویان هم رادیكال‌تر می‌شود اما هروقت برخورد دولت با جنبش دانشجویی مسالمت‌آمیز باشد دانشجویان هم حركت‌های آرام‌تری انجام می‌دهند. حوادث سال 78 و سال 88 از عواقب رادیكال كردن جنبش دانشجویی بود و بر تندتر شدن این جنبش هم تاثیر زیادی داشت. از طرف دیگر برخورد با جنبش دانشجویی بسیاری از دانشجویان را به سمت بی‌تفاوتی نسبت به مسائل كشور راند. برخورد همراه با سركوب، گاهی دانشجویان را تند می‌كند و گاهی نوعی ازخود را در آنها به وجود می‌آورد. دانشجویان به شیوه فعال در فرآیندهای سیاسی مشاركت نمی‌كنند اما با انفعال‌شان اجازه شكل‌گیری جامعه سیاسی سالم را نمی‌دهند. یاس فلسفی باعث فاصله گرفتن دانشجویان از فرآیندهای سیاسی جاری در كشور می‌شود و سرخوردگی سیاسی آنها مشاركت سیاسی را كاهش می‌دهد. باید در نظر داشت كه انفعال سیاسی دانشجویان هم به اندازه رادیكال شدن آنها خطرناك و حتی از آن هم خطرناكتراست. نسل جوانی كه باید در آینده در فرآیندهای سیاسی مشاركت كند تا جامعه‌یی پویا را شكل دهد كنار می‌ایستد و دچار یاس سیاسی شده است. بنابراین این نسل اگر در آینده مولد اندیشه هم شود نوعی سرخوردگی و انفعال و بدبینی نسبت به حاكمیت سیاسی را برای جامعه بازتولید می‌كند. در نتیجه سرمایه‌های سیاسی جامعه كاهش می‌یابد و اعتماد به نخبگان سیاسی از بین می‌رود. این یاس سیاسی و فلسفی ممكن است بعدا به نوعی از رادیكالیزم مبدل شود. این روند قبل از انقلاب هم اتفاق افتاده بود؛ جریانی رادیكال بود و با همه توان با سیستم مبارزه می‌كرد اما جریانی هم وجود داشت كه ظاهرا مبارزه نمی‌كرد اما ادبیات سیاه تولید می‌كرد. این ادبیات سیاه در ذهن نسل‌های بعدی هم اثر گذاشت. پس مشاركت سیاسی دانشجویان گوهر فوق‌العاده گرانبهایی است كه دولت‌ها به هر شیوه باید آن را تامین كنند. در غیر این صورت دولت‌ها در واقع از رخوت فضای سیاسی و عدم پویایی جامعه تمكین كرده‌اند.

 

بنابراین تعریف، فرم این مشاركت سیاسی دانشگاه باید به چه صورت باشد؟

جنبش دانشجویی باید به جنبشی ایده‌ساز و ایده‌پرور تبدیل شود و خاستگاه طرح مسائل موجود در جامعه باشد. جنبش دانشجویی باید برای پروبلماتیزه كردن معضلات موجود و دعوت به اندیشه پیرامون آنها و جست‌وجو برای یافتن راه‌حل‌های متفاوت و نقد رویه‌ها و سیاست‌های موجود تلاش كند. دانشجویان باید به گسترش گفت‌وگو در جامعه و ایجاد فضای بحث كمك كنند. همچنین جنبش دانشجویی باید به جای مستحیل شدن در گروه‌های مختلف، در جهت كنار هم نشاندن جریان‌های موجود و پیداكردن سنتز جدید برای حل مسائل حركت كند. این مسائل می‌تواند در هر زمینه‌یی باشد، از گسترش دموكراسی گرفته تا حل بحران آب یا اعتیاد. دانشجویان باید به مسائل بیندیشند و سعی كنند راه‌حل‌هایی بیابند. البته این راه‌حل‌ها بیشتر معرفتی است و غیرسیاسی؛ همچنین بیشتر سیاستی است تا سیاسی. ابزار و روش این جنبش، گسترش فضای گفت‌وگو و تعامل است. به عبارت دیگر جنبش دانشجویی باید بتواند به عنوان عقل ارتباطی منفصل جامعه عمل كند به ویژه در جامعه ایران كه عقلانیت ارتباطی ضعیف است. دانشگاه زمانی كه در خدمت قدرت و ثروت قرار بگیرد و تبدیل به زایده‌یی برای بروكراسی كلی جامعه شود مبتلا به گسترش عقلانیت ابزاری می‌شود. این عقلانیت ابزاری هم بر ذهنیت دانشجویان و هم اهداف و روش‌های آنها تاثیر خواهد گذاشت.

 

جنبش دانشجویی ایران بعد از انقلاب سه دوره مهم را از سر گذرانده است؛ دوره قدرت گرفتن اصلاحات، دوره روی كارآمدن احمدی‌نژاد و یك سال اخیر كه دولت روحانی بر سركار آمد. به نظر شما جنبش دانشجویی در كدام یك از این دوره‌ها به آنچه كه باید باشد نزدیك‌تر بوده است؟

تقریبا در هیچ كدام از این دولت‌ها با وضعیتی نزدیك به آنچه باید باشد مواجه نبوده‌ایم. در دوره اصلاحات حركت‌هایی در جهت اصلاح برخی امور انجام شد اما نارواداری از سوی جناح مخالف زیاد بود و مقابله‌یی شدید با این حركت صورت گرفت. تعطیلی روزنامه‌ها نماد این مقابله بود كه جامعه دانشجویی انتظارش را نداشت. در آن مقطع برخوردی رادیكال با دانشجویان انجام شد درحالی كه می‌شد مسائل را با گفت‌وگو در بالا حل كرد. فشار از پایین هم دچار عدم تعادل شد و اتفاقات بعدی رخ داد. دانشجو در آن زمان نتوانست نقشی كه برایش تعریف كردیم انجام دهد و دچار درگیری‌های جناح‌ها شد. در دوره احمدی‌نژاد هم دانشگاه با سركوب گسترده دانشجویان و اساتید و بازنشسته كردن اساتید و تعطیلی تشكل‌های دانشجویی روبه‌رو بود و این سركوب‌ها منجر به ركود كلی در جامعه دانشگاهی شد. در یك سال اخیر هم به نظر می‌رسد جنبش دانشجویی هنوز از دلمردگی بیرون نیامده و با اینكه به ظاهرا دولت شرایطی را برای دانشجویان فراهم كرده آنها به درون خود عقب‌نشینی كرده‌اند. جنبش دانشجویی امروز در حال بازیابی و تامل است. هنوز جنبش دانشجویی نمی‌داند چه باید انجام دهد و مطالبه‌اش چیست. با این حال انتظاراتش برآورده نشده و آزرده خاطر است و نیاز به دلجویی و اعتماد‌سازی دارد. جنبش دانشجویی باید احساس كند كه می‌تواند كاری كند و دیگران می‌خواهند كه جنبش دانشجویی كاری انجام دهد. دانشجویان امروز دچار بیگانگی سیاسی شدند هنوز نمی‌توانند نقش خود را انجام دهند. هیچ یك از این سه دوره، دوره مطلوبی برای حركت‌های دانشجویی نبوده و فرازو نشیب‌های بدی داشته است. الان زمانی است كه باید در مورد این مساله فكر كرد و برای ترسیم آینده جنبش دانشجویی وارد فضای گفت‌وگو شد.

 

بعد از روی كارآمدن دولت یازدهم، با وجود انتقادات فراوانی كه به دولت وارد می‌شد جامعه دانشگاهی از عملكرد وزارت علوم تا حد خوبی راضی بود اما زمانی كه امیدی در حال شكل گرفتن بود وزیر علوم استیضاح شد. استیضاح وزیر نشان داد جناح راست كشور تمایلی به ایجاد تغییرات در دانشگاه‌ها ندارد. تحلیل شما از این شرایط چیست؟

برخی از جناح‌های كشور یك نگرانی بیجا از جانب دانشگاه دارند. این جناح باید بپذیرد كه لازم است دانشگاه فعال باشد و در عین حال فرآیندهای سیاسی و احزاب اصلاح شوند. احزاب باید به وظایف خود عمل كنند و دانشجویان هم از فضای لازم برای اظهارنظر و نقد برخوردار باشند. اما نباید نگران نتایج این تغییرات بود. دانشگاه منطق خاص خود را برای موضع‌گیری دارد و اتفاقات داخل دانشگاه جامعه را لزوما تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. مبحث طرح شده در دانشگاه تنها روی ذهنیت دانشجویان تاثیر می‌گذارد و لزوما منجر به بی‌ثباتی جامعه نخواهد شد. دانشگاه با یك چالش بزرگ روبه رو است و آن بی‌اعتقادی جناح راست به فعالیت‌های دانشجویی است. ایجاد تغییر در این وضعیت نیاز به ابتكار عمل جنبش دانشجویی و فعالان سیاسی دارد تا از جناح راست كشور رفع نگرانی كنند. جنبش دانشجویی باید درخصوص رویكرد خود تئوری‌پردازی كند و برای تبیین نقش، كاركرد و مشی مرود نظر خود بكوشد. شاید علت نگرانی جناح راست این است كه جنبش دانشجویی نتوانسته اعتماد آنها را به خود جلب كند.

 

جنبش دانشجویی در بسیاری از موارد نشان داده كه آرمانگراست، ممكن است علت این بی‌اعتمادی، آرمانخواهی دانشجویان باشد، نظر شما در این رابطه چیست؟

ممكن است آرمانخواهی دانشجویان ریشه عدم تلاش آنها برای اعتماد‌سازی باشد اما به هرحال جنبش دانشجویی باید مشخص كند كه تا كجا می‌خواهد برود و دنبال چیست؟ لازمه این روشنگری بحث و گفت‌وگو و اجماع میان اعضای این جنبش است. دانشجویان باید امكان گفت‌وگو با همدیگر را داشته باشند و بتوانند نتایج این گفت‌وگوها را به جامعه منتقل كنند. دولت و دیگر جناح‌ها اگر نتوانند این فضا را فراهم كنند به شكل‌گیری عقلانیت ارتباطی كمكی نكرده‌اند و در عوض به سیاسی شدن و رادیكال شدن دانشگاه دامن زده‌اند. دولت‌ها باید به نقش‌آفرینی عقلانیت ارتباطی جنبش كمك می‌كردند، چنین روندی منجر به بی‌ثباتی نمی‌شد و حتی به ثبات سیاسی جامعه كمك می‌كرد. جنبش دانشجویی به ایجاد ائتلافی میان اعضای خود و همچنین تعامل با دولت نیاز دارد. علاوه براین جریان روشنفكری كشور باید تحلیل كند كه چطور می‌توان این نقش را تعریف كرد كه تخطی از آرمانگرایی دانشجویان نشود و در عین حال به تعالی جامعه كمك كند. جنبش دانشجویی هنوز شكوفا نشده و فقط مقاومت كرده و صدای خود را رسانده است. فعالیت‌های جنبش دانشجویی تاكنون تنها واكنش نشان داده و هنوز به هویتی برنامه‌دار تبدیل نشده كه بدانیم چه برنامه‌یی برای حل چالش‌های كشور دارد.

 

در وضعیت امروز ایران، بودجه دانشگاه‌های سراسری توسط دولت تامین می‌شود و دانشگاه‌های غیر دولتی هم عمدتا توسط صاحبان سرمایه اداره می‌شوند. در چنین شرایطی تصویر ایده‌آلی كه از جنبش دانشجویی ترسیم كردید چطور می‌تواند محقق شود؟

بودجه‌یی كه دانشگاه‌ها از دولت می‌گیرند بر اساس تاكید قانون اساسی بر فراهم كردن فرصت آموزش رایگان حتی در مقطع آموزش عالی است. اما در این شرایط پارادوكسی میان تخصیص بودجه دولتی و حفظ استقلال دانشگاه شكل می‌گیرد. اما همچنان مشخص نیست چطور می‌توان در عین استفاده از اعتبار و منابع مالی دولتی، دانشگاه را از مناسبات قدرت دور نگه داشت؟ علاوه بر این، فرآیند انتخاب روسای دانشگاه‌ها توسط دولت نیز غلط است. من قبلا هم گفته بودم روسای دانشگاه را دولت نباید مانند روسای ادارات و سازمان‌ها به طور مستقیم تعیین كند. وزیرعلوم هرچقدر هم صاحبنظر و بی‌طرف باشد نباید اختیار انتصاب روسای این طیف گسترده از دانشگاه‌ها را داشته باشد و پروسه انتخاب روسای دانشگاه‌ها مانند انتخاب رییس ادارات و سازمان‌های دیگر وزارتخانه‌ها باشد. چنین فرآیندی باعث شده با تغییر دولت‌ها، روسای دانشگاه‌ها و در نتیجه فضای حاكم بر فعالیت‌های دانشجویی نیز تغییر كند. روسای دانشگاه‌ها باید در فرآیندهایی جز این انتخاب شوند تا استقلال دانشگاه حفظ شود و تحت تاثیر سیاست روز كشور قرار نگیرد. برای تعیین فرآیند صحیح انتخاب رییس دانشگاه می‌توان به نقش هیات‌های امنا اشاره كرد؛ هرچند درحال حاضر هیات‌های امنای دانشگاه‌ها هم دولتی یا دولت ساخته هستند و بخش غیردولتی یا خصوصی نقشی در اداره دانشگاه‌ها ندارند. اعضای هیات‌های امنا باید متشكل از نمایندگان گروه‌های مختلف مردم باشند و در یك سازوكار غیرسیاسی انتخاب شوند. در مرحله بعد این هیات امنا رییس دانشگاه را انتخاب می‌كند و در نتیجه تغییر مناسبات دولت تاثیر چندانی بر مدیریت دانشگاه‌ها نخواهد گذاشت. از طرفی بودجه‌یی كه دولت به دانشگاه تخصیص می‌دهد به مثابه كمك مالی خواهد بود و دیگر بر استقلال دانشگاه تاثیر نخواهد داشت.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: