1393/7/29 ۰۸:۴۴
مصاحبه با مدیر اداره كتاب خلاف همیشه كار سختی نبود؛ علی شجاعی صایین بدون نامهنگاریهای مرسوم و سنگقلابهای مرسومتر دفتر رییس اداره كتاب، با یك تماس تلفنی مستقیم مصاحبه را پذیرفت و بدون هماهنگی با حراست و روابطعمومی وارد وزارتخانه شدیم. بحثمان با مدیر اداره كتاب دو ساعتی طول كشید كه بیشتر در خصوص ممیزی بود. او برخلاف اهالی قبلی ارشاد، از زیر بحث ممیزی شانه خالی نمیكرد. شجاعی صحبت از تغییراتی كرد كه از وقتی بر صندلی ریاست اداره كتاب نشسته در این اداره رخ دا ده است و قول داد كه اتفاقات بهتری در آنجا خواهد افتاد. سوالها وجوابها، حوزههای مختلفی را دربر میگیرد: از اجنه گرفته تا بود ونبود فهرست سیاه ممنوعیتها.
نیازمند گفتوگوی ملی درباره ممیزی هستیم
لیلی فرهادپور- زینب كاظمخواه/ مصاحبه با مدیر اداره كتاب خلاف همیشه كار سختی نبود؛ علی شجاعی صایین بدون نامهنگاریهای مرسوم و سنگقلابهای مرسومتر دفتر رییس اداره كتاب، با یك تماس تلفنی مستقیم مصاحبه را پذیرفت و بدون هماهنگی با حراست و روابطعمومی وارد وزارتخانه شدیم. بحثمان با مدیر اداره كتاب دو ساعتی طول كشید كه بیشتر در خصوص ممیزی بود. او برخلاف اهالی قبلی ارشاد، از زیر بحث ممیزی شانه خالی نمیكرد. شجاعی صحبت از تغییراتی كرد كه از وقتی بر صندلی ریاست اداره كتاب نشسته در این اداره رخ دا ده است و قول داد كه اتفاقات بهتری در آنجا خواهد افتاد. سوالها وجوابها، حوزههای مختلفی را دربر میگیرد: از اجنه گرفته تا بود ونبود فهرست سیاه ممنوعیتها.
***
بعد از شروع كار دولت یازدهم و تغییرات مدیریتی در وزارت ارشاد و از جمله در اداره كتاب، به نظر میرسد رفتار وزارت با اغلب ناشران بهتر شده اما هنوز گلههای زیادی وجود دارد. اما به رغم آنكه روند ممیزی سرعت گرفته، دیده میشود كه برخی از همان كارمندانی كه قبلا در بدنه اداره كتاب حضور داشتند و به زعم بسیاری از ناشران معمولا چوب لای چرخ كار میگذاشتند، فقط جابهجا شدهاند. مثلا كسی كه قبلا در بخش ابلاغ بوده به قسمت وصول منتقل شده است. انگار هر دوره مدیری میآید و جابهجاییهایی انجام میشود اما در واقع بدنه تغییر نمیكند زیرا آدمها همانها هستند با همان تفكرات.
مبنای ما در استخدام و بهكارگیری افراد ضوابط قانونی است. بخش اصلی بدنه اداره كتاب را كارمندان ثابت و رسمی وزارتخانه تشكیل میدهند كه جزو اركان وزارتخانه محسوب میشوند و كسی نمیتواند آنها را جابهجا یا حذف كند. این دوستان حافظه اداره كتاب هستند و در شش ماهی كه در سمت مدیر این اداره هستم، احساسم این است كه تمایل این افراد بر تعامل با ناشران است. باید به این نكته توجه داشت كه ساختاری كه ما مدیران فراهم میكنیم به كاركنان اجازه ایفای نقش میدهد. درواقع مهمتر از كاركردهای فردی، نوع نگاه و مطالبه مدیر و مجموعه وزارتخانه است. به نظرم بیش از آنكه به افراد نگاه داشته باشیم باید به مدیران و تغییر رویهها توجه كنیم. اگر من بهترین ماشنیم را به جاده پردستانداز ببرم ماشینم را از بین بردهام، ولی اگر ماشین سادهیی داشته باشم ولی در جاده همواری برانم، اگرچه دیر به مقصد میرسم، ولی میرسم. خوب نیست كه مملكت اینقدر از جابهجایی افراد خسارت ببیند، بهخصوص كه ما عادت نداریم تجربیاتمان را مكتوب كنیم. از سوی دیگر باید تلاش كنیم این دوستان طبق اهداف و برنامههای دولت جدید كه مبتنی بر آرای عمومی بوده و در انتخابات تجلی یافت حركت كنند. ما كارمندی به این مجموعه اضافه نكردهایم، همین كه با این مجموعه توانستیم سرعتی به كارها دهیم، به این معنا است كه میشود با همین دوستان كه حسن نیت دارند، كار را پیش برد. بخش دیگر همكاران ما شامل بررسها و كارشناسان میشوند كه كارمندان ثابت ما نیستند و دستمان برای تغییر و جابهجایی آنها باز است. غیر از ایندو گروه، بخش بالادستی ما هیات نظارت بر كتاب است كه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شدهاند. این مجموعه به هر دلیل در چهار سال گذشته در كنار همكاران اداره كتاب حضور نداشتند و در واقع در سالهای گذشته اداره كتاب بدون سر بوده است. هیات نظارت مسوول اصلی اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است و گروههای كارشناسی و بررسی براساس مستندات هیات نظارت كار میكنند.
میدانیم كه تشكیل هیات نظارت بر كتاب طبق آییننامه اصلاحی ممیزی كتاب باید انجام میشد كه سال 89 به وزارت ارشاد ابلاغ شد. شاهد بودیم كه بعد از مدتی هیات نظارت كتابهای كودك معرفی شدند، هیات نظارت بر كتاب بزرگسال منتظر امضای رییسجمهور ماند تا اینكه امسال ابلاغ شد. در ایندو سال بدون تشكیل هیات نظارت چگونه ممیزی صورت میگرفت؟
درست میگویید. احكام هیات نظارت بر كتاب بزرگسال ابتدای امسال ابلاغ شد. اما در نظر داشته باشید كه از سال 89 كه هیات نظارت بر كتاب كودكان تشكیل شد نیز در عمل جز چند جلسه محدود، جلسهیی نداشتند و این اواخر هم كه كاملا تعطیل بودند. در این دو سال گروههای كارشناسی براساس استنباط خودشان و نظر هیات نظارت قبلی عمل میكردند. البته اداره كتاب میتوانست به بهانه نبود هیات نظارت كار را تعطیل كند كه این موضوع روند نشر را مسلما مختل میكرد. بنابراین به نظرم دوستان كار درستی كردند كه به هر شكل كار را تعطیل نكردند. اما استنباط ما این است كه هیات نظارت باید حضور دایمی و مستمر داشته باشد.
آییننامهیی كه اصلاح شد و شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را ابلاغ كرده است یك آییننامه كلی است و در مورد ممیزی كتاب یكسری كلینگری دارد؛ به نظرتان چه میشود كرد كه بندهای این آییننامه به شكل جزییتر و مصداقیتر اصلاح شود؟
ما باید دو كار انجام دهیم؛ مسالهیی كه برایمان اولویت دارد این است كه موارد اصلاحی ریزتر و مصداقیتر به هیات نظارت منتقل شود و بتوانیم نظرات آنها را داشته باشیم كه مثلا در مورد فلان مصداق خاص چگونه عمل شود. یك مورد مصداقی این است كه بر اساس تصمیم هیات نظارت قبلی انتشار ترجمههای منظوم قرآن ممنوع بوده و بر این اساس اداره كتاب به این كتابها مجوز نمیداد، همچنین در حوزههای استخاره، پیشگویی، ارتباط با اجنه، غیبگویی، چهرهشناسی و انرژیدرمانی قبلا مصوبهیی در آییننامه بود. اكنون این موارد را به شكل جزییتر به هیات نظارت دادهایم تا بررسی كنند. بنابراین بهمرور باید موارد مصداقیابی شوند. ما داریم رویههای جدید پیشنهاد میدهیم تا به تایید هیات نظارت برسد و این مصوبهها به عنوان ضوابط اجرایی حلقه واسط بین قانون و بررسهای ما خواهند بود. این ضوابط بعد از تصویب میتوانند به هیاتهای نظارتی استانها نیز ابلاغ و موجب وحدت رویه و كاهش دخالت نظرات و سلایق شخصی در بررسیها شوند. بخش زیادی از وقتمان را برای تدوین این رویهها و دستورالعملها گذاشتهایم و بعد از دریافت كلیات از سوی هیات نظارت وارد این جزییات خواهیم شد؛ البته این اتفاق بهزودی نخواهد افتاد. قطعا این موارد زیادند و ابعاد مختلفی دارند كه با عینكهای مختلفی میتوان به آنها نگاه كرد. به هر حال بحثهای فكری اصولا سیال هستند و در شاخههایی مثل شعر و داستان خیلی سخت میشود به اجماع رسید؛ ولی باید تلاش كنیم.
به همكاران غیررسمی در اداره كتاب، یعنی بررسها اشاره كردید. كمی بیشتر در مورد این گروه همكاران خود صحبت كنید؛ اولا این افراد را چطور استخدام میكنید، چه ضوابطی برای استخدام آنها دارید و زیرنظر چهكسانی كار میكنند، آیا استخدام آنها سلیقهیی است؟ چرا نام و نشانی رسمی از آنها وجود ندارد؟ كسی كه كار تجاری میكند ممیز داراییاش را میشناسد، حال چگونه است كسی كه كار فرهنگی میكند، نمیتواند بررس كارش را بشناسد؟ انگار بررس كتاب در زیر یك سایه امنیتی قرار دارد.
به نظرم اینكه اسامی بررسها مشخص باشد یا نه بحث دوم است. مهم كارشناسان نیستند، مهم روند كارشناسی است. در اینجا هم قانون مصوب تكلیف ما را روشن كرده است. این افراد باید به تایید هیات نظارت و شورای فرهنگ عمومی برسند. ما بر مبنای برخی از مفاد این قانون، شیوهنامه تشكیل گروههای كارشناسی و نحوه و شرایط انتخاب این افراد را معلوم كردهایم، به شورای تخصصی شورای نظارت پیشنهاد دادیم و شورای نظارت، در جلسه آخر، شیوهنامه شرایط انتخاب این افراد را مشخص كرده است. ما در آن مصوبه سه كمیته بررسی داریم: كمیته اول كارها را بررسی میكند و نتیجه به ناشر اعلام میشود. كمیته دوم مسوول رسیدگی اعتراضات ناشران به رای كمیته اول است؛ چنانچه كمیته دوم نظر ناشر را نسبت به مشروط یا غیرمجازبودن كتابش تایید كرد، ما دو رای مغایر داریم؛ در نتیجه كار به كمیته سوم میكشد تا ایندو رای مغایر را بررسی كند. ما ملزم هستیم كه اینسه كمیته را تشكیل دهیم. شاید قبل از این دوره، كمیته دوم و سوم اینقدر مورد توجه نبود و به این معنا شكل نگرفته بود. ما فكر میكنیم كل قانون باید اجرا شود نه سلبیات قانون. مثلا قانون الزام كرده كه روی كتابها یكماهه نظر دهیم. خب همان اندازه كه باید روی سلبیات مصر باشیم روی اجرای این بخش قانون هم باید اصرار داشته باشیم. در هر حال آن شیوهنامه انتخاب بررسها بر اساس رویهیی است كه قانون تعیین میكند و در صورت ابلاغ این شیوهنامه، ما افراد مورد نظرمان را به هیات نظارت پیشنهاد خواهیم كرد. طبیعتا بعد از تایید، به شورای فرهنگ عمومی ارجاع میشود و بعد از تایید ایندو نهاد، ما میتوانیم با آن افراد همكاری داشته باشیم. فعلا بر اساس كارگروههای قبلی و ترمیمی كه در آنها شده كار را انجام میدهیم.
اما مشخصا سوال من این است كه نویسنده چرا نباید ممیز كتابش را بشناسد؟
من به شخصه مخالفتی با اعلام اسامی ندارم. اسامی باید به تایید هیات نظارت برسد، بعد از تایید ببینیم كه اسامی را اعلام كنیم یا نه. گفتم كه مهمتر از اسم، امكان تعامل است؛ اگر اسمی بدهم كه شما نتوانید با او گفتوگو كنید فایده ندارد. ما این اسم را برای چه میخواهیم، برای اینكه امكان گفتوگو فراهم شود و ما این امكان را فراهم خواهیم كرد.
مساله اینجاست كه با شفافنبودن هویت بررسها چگونه میتوان سطح سواد و آگاهی آنها را نسبت به اعلام نظر ممیزیشان و درستی كارشان سنجید؟
این موضوع با اسم مشخص نمیشود، بلكه با نظری كه میدهد میزان سوادش مشخص میشود. در واقع نظر ابلاغی ما مهمتر از اسم بررس است. ممكن است ما كاری را به دو یا سه نفر بدهیم ببینند. بنده این امكان را دارم كه اگر نظری را دقیق تشخیص ندادم دو بررس دیگر كار را ببینند. حتی مضمون قانون این است كه گروه كارشناسی باید نظر دهد. ما نباید به نظر یك نفر بسنده كنیم، بلكه باید برآیند نظر گروه كارشناسی مهم باشد و آن نظر هم باید قابل دفاع باشد.
این روندی كه شما توصیف میكنید ظاهرا بسیار خوب است، اما چه ضمانتی هست كه اگر شما عوض شدید، این شیوه عوض نشود؟
به همین دلیل میگویم كه رویه را باید عوض كنیم. اگر رویهها را مكتوب كنیم، به این راحتی نمیتوان آنها را عوض كرد.
سالهاست كه برخی نویسندگان كتابهایشان ممنوع است؛ آیا برنامهیی برای چاپ این آثار ندارید؟
مبنای عمل ما قانون مصوب است و برداشت ما و هیات نظارت این است كه صرفا روی متن كتاب نظر داده شود نه فرد. مبنای این دوره هم همین است، به این معنا كه ناشر یا نویسندهیی وجود ندارد كه منعی برای پذیرفتن كتابهایشان داشته باشیم. چنین قراری در وزارت ارشاد نداشته و نداریم.
یعنی واقعا معتقدید چنین دیدگاهی اصلا وجود نداشته و ندارد؟ یعنی ارشاد هیچگاه لیست سیاه نداشته است؟
واقعا ما لیستی به عنوان اینكه فردی یا ناشری نباید كتابهایش چاپ شود نداریم. مگر اینكه در مورد برخی ناشران ارجاع قانونی داشته باشیم؛ مثل نشر چشمه كه رای در خصوص آن مربوط به دوره قبل بود و تا آن رای در هیات رسیدگی به تخلفات نقض نشد، ما كارهایش را نپذیرفتیم. این موضوع مختص ناشر خاصی نیست؛ در واقع ابلاغیه هیات رسیدگی به تخلفات برای ما الزام قانونی دارد. بعضی از ناشران از مرجع قضایی ممنوعیت كار دارند، البته تعدادشان خیلی كم است. غیر این موارد ما هیچ ابلاغیه یا رویه نانوشتهیی نداریم. بنای ما بررسی كتاب است. ممكن است به آثار بعضی از نویسندگان مجوز نداده باشیم، ولی به اعتبار متن بوده نه به اعتبار شخص كه مجوز دریافت نكرده است.
شما چه ضمانت اجراییای دارید كه بررس درخصوص شخص نویسنده یا هویت ناشر اعمال سلیقه نكند؟
بررسی باید به تایید هیات نظارت برسد. هیات نظارت بعد از اطمینان از صلاحیت فرد او را تایید میكند. این یك ضمانت اجرایی برای كار است؛ كمیته تجدید نظر ضمانت دیگر است. وقتی این كمیته به نتیجه برسد كه متن اشكالی نداشته و سلیقهیی رد شده است، ما ملزم هستیم كه در مورد بررس تجدید نظر كنیم. این چیزها قابل پنهان كردن نیست و نظارت جمعی خود نوعی ضمانت است. این اراده در اداره كتاب نیست كه به كسی به خاطر اسمش مجوز ندهیم و اگر كتاب مجوز نگرفت فقط به خاطر متن است نه چیز دیگر.
یعنی الان نویسنده ممنوعالقلم نداریم؟
ما هرگز بهطور نوشته، رسمی و ابلاغیهیی، ممنوعیتی در مورد شخص خاصی نداشتهایم. مگر اینكه هیات رسیدگی به تخلفات یا مرجع قضایی در مورد ناشر یا نویسندهیی حكمی داده باشد.
آقای وزیر ارشاد در ابتدای دولت از تغییر روند ممیزی و واگذاری این امر به ناشران صحبت كرد، اما هرقدر جلوتر آمدیم این اتفاق نیفتاد و گفته شد كه ناشران خودشان قبول نكردند.
با قانون موجود، امكان واگذاری این امر به ناشر نیست؛ قانون موجود چنین اجازهیی را نمیدهد. ما هم ملزم هستیم كه در چارچوب قانون عمل كنیم. با توجه ظرفیت قانون موجود، كه به هیات نظارت اجازه میدهد در تهران و استانها كارگروههای كارشناسی تشكیل دهد، پیشنهاد كردیم مراكز انتشاراتی در صورت تمایل گروه كارشناسی تخصصی به هیات نظارت معرفی كنند و اگر هیات نظارت تایید كرد، آنها بتوانند كارها را در مراكز انتشاراتی بررسی كنند و امضای آنها مانند امضای كارشناسان ما خواهد بود.
اما ما چیز دیگری شنیدیم. اینكه برخی نشرهای دولتی یا وابسته، از خیلی قبلتر ملزم به ارایه كارهایشان به ارشاد نیستند. مثلا در مورد انتشارات سوره مهر شنیدهایم كه خودشان بررسی میكنند.
اصلا اینطور نیست، ممكن است كمتر پیش بیاید كار سوره مهر مجوز نگیرد یا كمتر با مشكل مواجه شود، ولی اینطور نیست كه بررسی فرمالیته باشد. مطمئن باشید كه كارهایشان همینجا بررسی میشود و حتی یكی از كارهای سوره مهر كه همین اواخر ارجاع شد و نویسندهاش عضو هیات نظارت است، اثرش مشروط اعلام شده است و ما با آن عضو هم صحبت كردیم. حالا اگر سوره مهر تمایل به تشكیل گروه كارشناسی داشته باشد، میتواند كارشناسان را به هیات نظارت معرفی كند و اگر آنها تایید شدند به منزله كارشناسان خودمان خواهند بود.
شما چرخه اثر مكتوب را در اداره كتاب (از تحویل ناشر به بررس تا اخذ مجوز) شرح دادید و گفتید كه ناشر باید چه راههایی را برای اخذ مجوز كتابهایی كه با مشكل روبهرو میشوند طی كند. اما تجربه نویسنده یا پدیدآورنده اثر متفاوت است. معمولا اگر كتابی را بنویسد و غیرمجاز اعلام شود، ناشرش میگوید اسمش را عوض كن تا دوباره بفرستیم و احتمالا مجوز میگیرد. قبول كنید این خیلی غیرمنطقی است. گاهی دوستان پیشنهاد میكنند كه به ناشر دیگری بدهیم كه مورد اعتماد ارشاد هست و حتی دیده شده كه نویسندهیی كتابش را از طریق یك ناشر به ارشاد داده مجوز نگرفته و همان كتاب را به ناشر دیگر داده و مجوز گرفته است؛ این با همه صحبتهای شما منافات دارد.
یك شكل هم كه شما به آن اشاره نكردید این است كه كتاب را بهجای اینكه پیش من بیاورد، میبرد قم یا كرمان. این نشان از اشكال در كار ما است كه نتوانستهایم اینها را ضابطهمند كنیم. من این موارد را نفی نمیكنم، اما شیوع زیادی ندارد. مواردی هم بوده است كه متوجه شدهایم و با ناشر برخورد كردهایم.
در این صورت شما با بررسی كه به كتاب مجوز داده برخورد میكنید. چرا با بررسی كه كتابی را غیرمجاز اعلام كرده برخورد نمیكنید؟
اگر اثر واقعا غیرمجاز باشد و بررس درست تشخیص داده باشد ما با ناشر برخورد میكنیم. یك شكلش ممكن است این باشد كه بررس ما بیهوده كار را غیرمجاز اعلام كرده باشد؛ ما كه داریم این رویه را اصلاح میكنیم. وقتی ما بستر تجدید نظر را فراهم كردیم و ناشر این امكان را دارد به نظر بررس اعتراض كند، آنوقت ناشر نیازی ندارد كه ما را دور بزند؛ ناشر در درجه اول میتواند اعتراض كند. اگر بررس ما دو یا سهبار نظر غیركارشناسی داده باشد، در همكاری با او تجدید نظر میكنیم. ما 110 همكار برای بررسی كتاب در تهران داریم. به لحاظ آماری اگر یك درصد از 23هزار كتابی كه بررسی شده است اشكال داشته باشد میشود 230 عنوان كتاب كه از نظر مدیریتی مقبول است؛ ولی ما آن 230 خطا را هم نمیپذیریم؛ فكر میكنیم كه در مورد یك كار هم نباید خطا كنیم و ضوابط را بر همین اساس مكتوب و هم همكارانمان را ترمیم میكنیم و كمیتههای تجدید نظر را نیز تشكیل دادهایم. همه این تدابیر برای این است كه بتوانیم كارمان را اصلاح كنیم. هر مدیری 70، 80 درصد در كارش موفق باشد مدیر موفقی است، اما اگر ما یك درصد هم خطا كنیم این یك درصد خیلی برجسته میشود.
شاید به این دلیل باشد كه شما از منظر كمّی استخراج آماری میكنید. بله، برطبق این استخراج آماری، 80 تا 90 درصد كتابها مشكل ندارند اما اینها كتابهای كیفی نیستند؛ معمولا كتابهای كمكدرسی و كنكوری و امثال اینها، حجم بزرگی از این آمار را تشكیل میدهند. اما آن 10 درصدی كه مشكل مجوز پیدا میكنند اكثرا مربوط به كتابهای كیفی میشوند كه بیشتر هم در حوزه ادبیات است.
خب بحث من این است كه در مورد آنها گفتوگو خواهیم كرد.
از این 10 درصد غیرمجازها چند درصد مخل مبانی اسلام هستند كه قانونا باید جلوی آنها را بگیرید و چند درصد غیرمجازها متاثر از برخورد سلیقهیی است كه شاهدیم حتی با آثار كیفی هم شده است. آثار كیفیای كه مجازندانستن آنها برای انتشار ممكن است به روند ادبیات و فرهنگ ایران حتی زیان هم برساند. این درحالی است كه شما به یك كمیت عظیمی از كتابسازیها مجوز میدهید.
خواهش میكنم اینگونه قدر و سهم ناشرانمان را پایین نیاوریم. ممكن است بگویید نیمی از 63هزار عنوانی كه سال گذشته منتشر شده كتابسازی است ولی نیمه باقیمانده كه میشود 31هزار و500 عنوان كتاب، شما بگویید نیمی از آنها از نظر ارزشمندی قابل اغماض است، ولی نیمه باقیمانده شامل 15 یا 16هزار عنوان كتاب میشود؛ بنابراین تعداد كتابهای كیفی ما كم نیستند و كتابهایی كه غیرمجاز میشوند هم زیاد نیستند. در تیرماه گذشته نیم درصد كتابهای دریافتی غیرمجاز بودند. بهرغم تشكیل كمیته تجدیدنظر ممكن است در انتهای كار در مورد اثری سفت و سخت بگوییم غیرمجاز است؛ ممكن است در آنها هم اشتباه كنیم همچنان كه ممكن است در كارهایی كه بلامانع تشخیص دادیم هم اشتباه كرده باشیم؛ یعنی باید دو سوی قضیه را ببینیم. من میگویم حجم اینها در آمار كلی خیلی اندك است؛ شاید بشود گفت یك درصد اشتباه داشتهایم. كه شما درست میگویید به لحاظ كیفی و به لحاظ اندیشهیی همین یك درصد هم خیلی زیاد است. ولی به لحاظ مدیریتی یك درصد خیلی كم است. به هر حال قبول دارم ما باید مسیرمان را اصلاح كنیم و حتی یك كتابی كه باید غیرمجاز میشد ما بلامانع نكنیم یا كتابی كه طبق قانون باید منتشر میشد غیرمجاز نكنیم .
جالب است كه شما حتی در پاسخ به سوال ما ابتدا در مورد ممنوعیتها مثال میزنید. برگردیم به روند ممیزی كتاب. بعد از كارشناسی كتاب، دبیرخانه یك برگه تایپی خشك و خالی بدون سربرگ و امضا به ناشر میدهد كه در آن به بیسلیقهترین شكلی، موارد اصلاحی فقط با ارجاع به سطر و صفحه، تذكر داده شده است. ناشران اسمش را گذاشتهاند «نامه اصلاحیه». این نامهها بدون امضا هستند. و اكثر موارد مشخصشده در آن قابل بازنویسی است اما نامه فقط میگوید حذف كه البته اگر ناشر و نویسنده این شیوه ماشینی را اعمال كنند اتفاقات خندهداری در كتاب میافتد.
من به آن ماشینی نمیگویم. اگر اینطور باشد مثلا میگوییم كه هرچه كلمه «شراب» در كتاب هست باید حذف شود. البته هماكنون مدل ابلاغ به همین شكلی است كه شما میگویید. اجازه دهید اول ضوابط را روی كاغذ بیاوریم و به بررس بدهیم، بعد قسمت ابلاغ را درست كنیم.
برخی حقوقدانان میگویند كه اگر ارشاد این برگه اصلاحیهها را روی سربرگ حقوقی و با امضا به نویسنده یا ناشر دهد، آنان میتوانند به مراجع قضایی بروند و شكایت كنند، یعنی اینقدر این پروسه كنونی غیرقانونی است؟
نه، اینطور نیست. ولی به این موضوع هم توجه خواهیم كرد و به هیات نظارت پیشنهاد خواهیم داد. الان برای شیوه بررسی داریم آییننامه مینویسیم، اینها برایم اولویت بیشتری دارد. ممكن است در ابلاغ و اعلام وصول مشكلاتی اینچنینی داشته باشیم ولی من فكر میكنم مقدم بر همه، آن بسته اولیه است كه آن را باید به فرجامی برسانیم. قطعا آن اولویتها حل شوند، بهتبع آن، این مسائل هم حل میشوند. از مواردی كه در شیوهنامه آمده، این است كه اگر كتابی غیرمجاز اعلام شود باید بهبندی از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی استناد شود. ما میخواهیم حتما موارد بررسی روی كاغذ آورده شود و در هر مورد با ناشر به توافق برسیم.
به شرط آنكه در توافق مورد نظر شما این طرف قضیه هم منافعش تامین شود. یعنی مثلا چنانچه من نویسنده هم كتابم چهار سال در ارشاد به خاطر اعمال سلیقه مانده باشد، بتوانم از شما شكایت كنم.
الان كه اكثرا به ما اعتراض میكنند كه چرا به فلان كتاب مجوز دادهاید. تا به حال كسی بهطور جدی و با پیگیری قانونی به طول كشیدن روند ممیزی اعتراض نكرده است. اگر با هم گفتوگو كنیم این فضاها هم باز میشود. امیدوارم به آنجا برسیم كه مقام قضایی مرا بازخواست كند كه چرا به فلان كتاب مجوز دادی یا بازخواست كند چرا مجوز ندادی. مخالفان ممیزی هم وقتی مقداری فضا به سمت توافق نزدیك شد، شكل اعتراضاتشان فرق خواهد كرد. رسانهها باید به بازشدن این بحثها كمك كنند. این قانونی كه الان دست ما است قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی است، این قانون سال 89 اصلاحیه داشته است. هر قانونی در گذر زمان احتیاج به اصلاح دارد. شرایط ما با سال 76 خیلی فرق دارد، ما باید در این موارد گفتوگو كنیم. با دعوا برای فرهنگ هیچچیزی عاید نمیشود.
فكر میكنید چه زمانی بیاییم ببینیم كه همه این مسائل درست شده؟ یك سال دیگر همین موقع خوب است؟
سخت است زمان بدهیم ولی امیدوارم اینطور شود. من معتقدم قبل از اقدام به اصلاحات روند ممیزی، ما به گفتوگوی ملی درباره ممیزی نیاز داریم. طیفهای متفاوت درباره ممیزی نظرات متكثر و متنوعی دارند. یك طیف میگوید همین قانون كم است، یك سر دیگر طیف میگویند كه ما اصلا به ممیزی نیاز نداریم، وسط اینها هم كسانی هستند كه میگویند ممیزی باید بعد از چاپ اعمال شود، مثل مطبوعات كه بعد از انتشار اگر مشكلی پیش بیاید، مجله و روزنامه خاطی به دادگاه برده میشود و دادگاه نیز هیات منصفه دارد. در واقع با آمد و رفت دولتها ممكن است بحثهایمان در ممیزی كاملا عوض شود، به همین دلیل در یك دولت كتابی مجوز میگیرد و در دولت دیگر همان كتاب غیرمجاز میشود كه غیر از مباحث فرهنگی، تبعات سوء اقتصادی هم دارد. چرا به وضعیتی نرسیم كه روی ممیزی یك توافق عمومی داشته باشیم و این توافق مبنای عمل اداره كتاب در همه دولتها باشد. این موضوع مستلزم گفتوگو است و مستلزم این است كه مثل همه مسائل اجتماعی به توافقی برسیم؛ اگرچه الزاما همه دیدگاههای ما در آن لحاظ نشده باشد، اما اگر 50 درصد نگاه شما و 50 درصد نگاه من در آن باشد، توافق كاملی است. ضمن اینكه باید هنجارهای اجتماعی را در عملكردمان لحاظ كنیم، یعنی توافقی كنیم كه تضمینی برای حفظ هنجارهای اجتماعی باشد و در عین حال راه را برای دیدگاههای تازه و نو هم نبندد. درواقع هم ناشر و هم پدیدآورنده خود را متعهد به حفظ این هنجارها بدانند و هم اداره كتاب ارشاد خود را متعهد به فضای باز گفتوگو بداند. یعنی ما به دولت دهم، یازدهم و دولتهای بعدی نگاه نكنیم. من اندیشمندان و در راس آنها رسانهها را ملزم میدانم به عنوان بخشی از طبقه نخبه و روشنفكر جامعه به این بحثها توجه كنند و فارغ از عملكرد امروز ما، به عنوان یك بحث تئوریك و نظری به آن نگاه كنند. ما باید نگاههای متفاوت را به یك نگاه مشترك برسانیم و بالاخره با یكدیگر به یك توافقی برسیم.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید