فلسفه چیست؟ فیلسوف کیست؟ / آیت الله جوادی آملی

1393/6/22 ۱۰:۵۷

فلسفه چیست؟ فیلسوف کیست؟ / آیت الله جوادی آملی

مطالعه تحلیلی مبتنی بر استدلال های عقلانی ومنطقی در امور عالَم، شاکله لم فلسفه و موضوع اندیشه فیلسوفان است.حکمای مسلمان همواره تعاریف جامعی از فلسفه ارائه داده اند. آنچه در پی می آید گزیده ای از تبیین و توضیح علم فلسفه و فیلسوف به قلم آیت الله جوادی آملی است.

 

مطالعه تحلیلی مبتنی بر استدلال های عقلانی ومنطقی در امور عالَم، شاکله لم فلسفه و موضوع اندیشه فیلسوفان است.حکمای مسلمان همواره تعاریف جامعی از فلسفه ارائه داده اند. آنچه در پی می آید گزیده ای از تبیین و توضیح علم فلسفه و فیلسوف به قلم آیت الله جوادی آملی است.

 

تعریف فلسفه:

فلسفه را می توان به هستی شناسی قطعی تعریف کرد؛ زیرا هستی شناسی ، مشتمل بر شناخت تصوری و تصدیق برهانی بر وجود اشیاء است .

چون شناخت کُنه اشیاء ، مخصوص به خداوند است ، فلسفه قادر بر اکتناه بر حقایق موجودات نخواهد بود ، بلکه شناخت آنها محدود به وسع و توان بشر است. بنابراین ، بشری بودن فلسفه و محدود بودن شناخت فلسفی به اندازه ی قدرت و توان انسان نیز وصف ضروری و زوال ناپذیر آن می باشد چنانکه تمام دانش های بشری این گونه هستند.

تعریف دومی که برای فلسفه ذکر کرده اند ، عبارت است از ' نظم العالم نظماً عقلیاً علی حسب الطاقه البشریه لیحصل التّشبه بالباری التعالی ' یعنی جهان ، اعم از بخشش معقول و یا محسوس آن ، دارای یک نظام علّی و عینی است و فلسفه عبارت از نظم علمی آن می باشد.

 

تعریف فیلسوف :

بنابراین فیلسوف کسی است که نظم خارجی جهان را در ظرف فهم خود ادراک نماید؛ یعنی خطوط کلی هستی عینی ، در جان او ترسیم شده باشد.

- بنابراین تعریف ، فلسفه همان استکمال نفس به نظم عقلی جهان هستی است ، نه به معرفت نظمِ عقلی عالم.

تقیّد فلسفه به طاقت بشری در این تعریف ، بیان همان لازمه انسانی بودن فلسفه است که در تعریف قبل نیز ذکر شده است و اما تحصیل تشبّه به باری تعالی ، علت غائی فلسفه است و ذکر آن از باب حرمت بخشیدن به فلسفه می باشد و گرنه به همان دلیل که در ذیل تعریف گذشته بیان شد ، جزء تعریف ماهوی فلسفه نمی باشد.

گرچه همه این تعاریف در محور مفهوم دور می زنند و در قلمرو تحدید مصطلح نیستند، ولی ذکر علت غائی همانند ذکر علت مادی یا صوری شی ءِ محدود نمی باشد. منظور از تشبّه به خدا ، همان مظهر تام بودن و آیت کبری شدن است ، که به عنوان تخلّق به اخلاق الهی یاد می شود.

 

تقسیمات فلسفه :

فلسفه در معنای عام خود که تمامی قوانین علمی جهان را شامل می شود تقسیماتی را می پذیرد.

اولین تقسیمی که در اینجا ذکر می شود ، تقسیم آن به فلسفه ی نظری و عملی است ، که از آن به حکمت نظری و حکمت عملی نیز تعبیر می شود.

در تعریف حکمت نظری گفته اند علمی است که عهده دار شناخت حقایق می باشد که هستی آنها در اختیار انسان نیست بطوری که چه انسان باشد یا نباشد و بخواهد یا نخواهد آنها موجودند ، مانند وجود خداوند ، فرشتگان ، زمین و آسمان و ... ، و حکمت عملی را مختص به شناخت اموری دانسته اند که در حوزه ی تدبیر و اراده ی انسان شکل می گیرند بطوری که اگر انسان نباشد هرگز آنها محقق نخواهندشد ؛ نظیر مسائل اخلاقی ، خانوادگی و اجتماعی .

رمز تقسیم فلسفه و حکمت به این دو بخش همانا دوگانگی وجود انسان است.

انسان معجون مختلطی از دو مبدأ روحانی و جسمانی است با این ویژگی که بُعد روحانی وی اصل و بُعد جسمانی او فرع بر آن است. نفس انسان به دلیل این که دارای دو بُعد مذکور است از جهت بُعد روحانی خود مجرّد بوده و در نتیجه از مبادی عالیه تعلم می نماید و از جهت جسمانی تعلّق تدبیری به بدن داشته و آن را اداره می کند.

آن قوه نفسانی که فعالیتهای علمی انسان را عهده دار است و علوم و معارف را از مبادی برتر دریافت می کند ، عقل نظری و آن قوه که کارهای تدبیری او را انجام می دهد عقل عملی خوانده می شود.

بر این اساس گر چه مسائل علمی حکمت نظری و عملی هر دو حاصل فعالیت عقل نظری انسان هستند لیکن به اعتبار موضوعِ شناخت به دو بخش منقسم می شوند.

'حکمت عملی' آن دسته از معارف را شامل می شود که به بررسی پیرامون فعالیتهای عقل عملی پرداخته و در تعمیر و آبادانی این بخش از وجود انسان مؤثر می باشد و 'حکمت نظری' آن بخش از دانش هاست که به کاوش پیرامون امور خارج از حوزه ی تدبیر انسانی پرداخته و نسبت به عقل عملی نقشی مستقیم ندارد. فایده و اثر حکمت نظری تنها در تقویت و بسط عقل نظری انسان است .

تبعیت تقسیم دوگانه ی حکمت از تقسیم قوای انسانی ، حاکی از خصلت انسانی بودن این تقسیم است . همانگونه که فلسفه در اصل تعریف خود بر مدار توان و طاقت آدمی استوار است در تقسیم دوگانه ی فوق نیز مداری انسانی دارد ، یعنی فلسفه هم در اصلِ وجود و هم در تقسیمِ خود ، از هویّتی انسانی برخوردار است ، چون فلسفه علمی انسانی است و برابر شئون خاص هستی وی ظهور کرده و تکامل می یابد.

منبع : رحیق مختوم (مجلد اول)، شرح حکمت متعالیه ، آیت الله جوادی آملی

خبرگزاری ایرنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: