1393/6/4 ۰۹:۰۸
شهرت ابنسینا و کتاب «قانون» آنقدر عالم گیر بوده که بخواهیم بارها و بارها درباره آن سخن بگوییم و پژوهش کنیم. برای بررسی بیشتر جایگاه کتاب قانون، نزد دکتر نجفقلی حبیبی رفتیم تا جنبههای مختلف این اثر را بیشتر بررسی کنیم. این گفتگو از شش بخش تشکیل شده است: 1ـ ابنسینا و زمانهاش و رابطه آن با نگارش کتاب قانون، 2ـ جایگاه کتاب قانون در طول تاریخ و زمان حال، 3ـ بخشهای مختلف قانون، 4ـ ترجمههای قانون، 5ـ تصحیحها و شروح این اثر 6ـ و در نهایت تصحیح انتقادی دکتر حبیبی از این اثر.
منیره پنجتنی: شهرت ابنسینا و کتاب «قانون» آنقدر عالم گیر بوده که بخواهیم بارها و بارها درباره آن سخن بگوییم و پژوهش کنیم. برای بررسی بیشتر جایگاه کتاب قانون، نزد دکتر نجفقلی حبیبی رفتیم تا جنبههای مختلف این اثر را بیشتر بررسی کنیم. این گفتگو از شش بخش تشکیل شده است: 1ـ ابنسینا و زمانهاش و رابطه آن با نگارش کتاب قانون، 2ـ جایگاه کتاب قانون در طول تاریخ و زمان حال، 3ـ بخشهای مختلف قانون، 4ـ ترجمههای قانون، 5ـ تصحیحها و شروح این اثر 6ـ و در نهایت تصحیح انتقادی دکتر حبیبی از این اثر.
***
منابع ما از زندگی ابنسینا شامل آن چیزی است که او به خط خود نوشته و یا آنچه شاگردش جوزجانی نگاشته و بوعلی تکمیلش کرده است. آیا ابنسینا در زندگینامهاش به چگونگی نگارش کتاب قانون اشاراتی داشته است؟ و اینکه چرا و به چه دلایلی وی این اثر را نگاشته است؟
أبوعبید جوزجانی ـ شاگرد ابنسینا ـ رسالهای در شرح حال او نوشته که به رساله «سرگذشت» معروف است. بخشی از اطلاعات این رساله از خود ابنسیناست که به جوزجانی تقریر کرده و بخش دیگر اطلاعات و دریافتهای جوزجانی است که در باب استادش گفته و البته اطلاعات او بسیار با ارزش است. از کلام خود ابنسینا مطلبی در باب قانون در این رساله نیامده است؛ اما به نقل جوزجانی، او به هنگام اقامت در گرگان چند کتاب و از جمله کتاب اول قانون را نوشته است . جوزجانی وقتی به جلسه درس ابنسینا در همدان اشاره میکند و میگوید شبها بخشی از «قانون» و بخشی از «شفا» در محضر درس ابنسینا خوانده میشد، مجدداً یادآوری کرده که ابنسینا مدتها قبل کتاب اول قانون را تصنیف کرده بود که ظاهراً اشاره به همان است که در گرگان انجام یافته بود. خود ابنسینا در باب تصنیف قانون در نخستین صفحات آن، توضیح داده است که یکی از خالصترین برادران، از او خواسته کتابی در طب تصنیف کند. کسی که انجام درخواستش ابنسینا را ملزم میکرده همه توانش را به کار گیرد .
بر اساس گزارش مورخان تاریخ فلسفه اسلامی ابنسینا قانون را در گرگان و در زمان دوستی با شاهزاده ابومحمد شیرازی نگاشته است. انگیزه اصلی او برای نگارش این اثر چه بوده است؟
پاسخ همان است که از نخستین صفحات کتاب قانون نقل شد؛ یعنی به درخواست دوستی که به احتمال قوی همان أبومحمد شیرازی است که به نقل جوزجانی، در همسایگی خود خانهای برای ابنسینا خرید و ابنسینا در آن سکنی گزید و جوزجانی هر روز چند بار به آن خانه رفت و آمد میکرد و ابنسینا هم به او درس میداد و هم برخی کتابهایش را به او املا میکرد و جوزجانی مینوشت.
مورخان گزارش کردهاند ابنسینا قانون را در شهرهای مختلف گرگان، ری و همدان نگاشته است. چرا نگارش این اثر این قدر طول کشید؟ آیا حکیم تجربههای جدیدش را مدام به روز میکرد و به اثر میافزود یا این امر به دلیل دشواریهای زندگی در سفر حکیم بود؟
قطعاً مسافرتهای اضطراری یکی از موانع میتواند باشد. در عین حال هیچ دلیل تاریخی روشنی وجود ندارد که بقیه قانون را چه زمانی و در کجا نوشته است. در اول کتاب نخست که به قول جوزجانی در گرگان نوشته، تقسیمات کلی آن را که در پنج کتاب خواهد بود، توضیح داده است. از اینکه جوزجانی در شمار آثار او، کتاب «الحواشی علی قانون» را نام میبرد، معلوم میشود تأخیر فرضی در تکمیل قانون برای انتقال دیدگاههای جدید نبوده است. هیچ اطلاع دقیق دیگری در باب نوشتن بقیه قانون در دست نیست و آنچه کسانی از جمله مرحوم دکتر شرفالدین شرف در مقاله ابنسینا در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی گفتهاند، از حدسیات تاریخی است.
نیک روشن است که ابنسینا در طب استاد بوده و لازم میدانسته دانستههایش در اختیار جامعه قرار گیرد و از پیشنهاد شیرازی خردمند خرددوست استقبال کرده و در فرصتهایی که پیش آمده، آن را کامل کرده است و در همدان چنان که جوزجانی نقل کرده، حلقه درس قانون داشته است و محتملاً در آن ایام قانون کامل شده بود. این احتمال که وی میخواست تجربیاتش کامل شود و آنها را در قانون بیاورد، اساس چندانی ندارد؛ زیرا چنان که فرمودید، جوزجانی کتاب «الحواشی علی القانون» را به عنوان یک کتاب مستقل ذکر کرده است که مسلماً حاصل دیدگاهها یا تجربههای جدید بوده است . وی همین روش را در باب الشفاء به کار برده و طبق آنچه در مقدمه آن آمده گفته است، در نظر داشته هر سال لواحقی بر الشفاء بنویسد که مشتمل خواهد بود بر دیدگاههای تازه یا شرح دشواریهای کتاب.
زندهیاد یحیی مهدوی 242 کتاب را به نام بوعلی ثبت کرده است. آیا این صحیح است و پس از گذشت این سالها آیا مشخص شده که دقیقاً چند اثر به قلم ابنسینا نگاشته شده است؟
هنوز تحقیق جامعی در این مورد صورت نگرفته است.البته آثاری که یقیناً از ابنسیناست، کم نیستند، أما تحقیق روشنی در باب همه آنها صورت نگرفته است.
بسیاری از مورخان به ماجرای ابنسینا و درمان شاهزاده سامانی اشاره کردهاند که: «در هفده سالگی به اندازهای شهرت داشت که از طرف شاهزاده اسلامی، نوح بن منصور فراخوانده شد و به درمان وی توفیق یافت.» ابن سینای نوجوان در این سن طب را نزد چه کسی خوانده بود و چگونه تا این اندازه تجربه کسب کرده بود که قادر به درمانی شد که حکیمان دیگر عاجز شده بودند؟
ابن سینا در آنچه جوزجانی نقل کرده، گفته است آموختن دانش طب برای او دشوار نبوده و در شانزده سالگی در آن مهارت یافته بوده؛ چنان که علاوه بر معالجه بیماران، به دیگران نیز درس میداده است. برخی از استادان او در طب عبارتند از: ابومنصور حسن بن نوح قمری، ابوسهل مسیحی جرجانی، ابوعبدالله ناتلی که معلم منطق او نیز بود، و ابوسعید فضل بن عیسی یمامی.
حنا الفاخوری و خلیل جر در کتاب «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی» درباره «القانون فی الطب» نگاشتهاند که این اثر به لاتینی ترجمه شد و تا اواخر قرن هفدهم از مواد درسی دانشگاههای اروپا بوده است و در سال 1593 در روم و در سال 1323ق در هند به طبع رسیده است؛ اما نگفتهاند که این اثر نخستین بار كی و از چگونه در کشورهای غربی مورد توجه قرار گرفت؟
همه کسانی که حضور علمی قانون ابنسینا در طب اروپا در قرن 12 میلادی یعنی حدود 140 تا 150 سال بعد از درگذشت وی را مورد بررسی قرار دادهاند، به این موضوع توجه کردهاند. اولین بار جرالد آف کریمونا در اسپانیا قانون را از عربی به زبان لاتین ترجمه کرد . کیفیت انتقال قانون به اروپا روشن نیست؛ اما بنا به گزارش ابن جُمیع در اول شرح انتقادی وی با عنوان «التصریح بالمکنون فی تنقیح القانون» (نسخه خطی) رسیدن قانون به مصر، در حدود 140 سال پس از وفات ابنسینا رخ داده است، و بعد از آن شهرت قانون بالا گرفته و در همان محدوده تاریخی به اسپانیا که ضمناً دارای مدرسه ترجمه از عربی به لاتین بوده، رسیده و این اقدام بزرگ به دست جرالد آف کریمونا در آن ایام محقق شده است. و پس آن البته قانون اوج میگیرد و همه آثار پزشکی پس از آن قرار میگیرند. با وجود این، ابهاماتی در این مورد هست و سؤال شما پاسخ روشنی در تاریخ ندارد.
کتاب قانون به چه زبانهایی ترجمه شده و بیشتر در کدام کشورها مورد استفاده و استناد بوده است؟
بر اساس دو کتاب «مقدمهای بر تاریخ علم» (اثر جورج سارتون) و «قانون ابنسینا، شارحان ومترجمانش» (از دکتر ظل الرحمن)، قانون در گذشته به اکثر زبانهای علمی دنیا ترجمه شده و این کار هنوز ادامه دارد و دکتر ظل الرحمن از ترجمه قانون به لاتین تا 1569م، به زبان آلمانی تا 1902م و به زبان فرانسوی تا 1903م، خبر داده است. انگلیسی، فارسی، روسی، ازبکی از دیگر زبانهایی هستند که قانون به آنها ترجمه شده است.
در قرن چهاردهم میلادی کتاب قانون را «انجیل پزشکی» میدانستند. در این زمان چه کتابهای دیگری با آن برابری میکرد؟
جرج سارتون در «مقدمه تاریخ علم» مکرر از عنوان انجیل پزشکی برای قانون و نیز اهمیت آن در قرون وسطی تا قرن 17 در مجلدات گوناگون سخن گفته است و هیچ تردیدی وجود ندارد که قانون بیش از 500 سال راهنمای علمی پزشکی جهان بوده است و البته آثار دیگری از طب اسلامی مثل آثار زکریای رازی و «کامل الصناعه» اهوازی نیز مورد توجه و استفاده بود؛ أما هیچ کدام با قانون برابری نداشتند.
به نظر شما چرا هانری کربن در کتاب «تاریخ فلسفه اسلامی» ابنسینا را نمونه اعلای انسان جهان قرون وسطی میداند؟
برای اینکه ابنسینا به قول جرج سارتون در همه حوزههای علمی اعم از فلسفه، الهیات، دانشهای مختلف طبیعی، ریاضی و نیز پزشکی مرجعیت تام داشت. قطعاً به رغم نظر مخالفانش که حتی او را تکفیر کردند، او الگویی عالی از یک انسان متعالی همه جانبه بوده و هنوز از اعتباری معنوی برخوردار است.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید