1393/5/6 ۰۷:۵۷
گرچه آیتالله العظمی سید علی سیستانی از عنفوان جوانی در پیچ و خم تمامی اتفاقات و رویدادهای جهان اسلام به خصوص تشیع و بالاخص ایران و عراق بوده و مستمراً آنها را با تیزبینی رصد كرده است، اما به گواهی تاریخ در تمامی دورانهای زندگی خود مشی او همراه با آرامشی خاص و در نوع خود بینظیر بوده است و بروز تأثیرات وجود او همواره در سایهای از سکوت و تواضع پنهان بوده است؛ شیوهای که سعی میکنند در این دوره نیز آن را اعمال كنند. اما واقعیت این است که «گستره تأثیر عمل» این مرجع هوشیار مجال کتمان را از او گرفته است. دنیا هر روز به عمق تأثیرات وجودی این کوه تجربه بیش از پیش آشنا میشود. و از آنجا که عملکرد بیست وپنج سال اخیر وی آینهای تمامنما از تفکرات نهفته در ذهن این مرجع بیدار است، از دید محققان و رسانههای تحلیلی پنهان نخواهد ماند.
نگاهی کوتاه بردوران مرجعیت آیتاللهالعظمی سید علی سیستانی
حوزه کهن نجف عمری 1000ساله دارد و این شهر کهنسال قدمهای استوار هزاران هزار فقیه، مجتهد و تلاشهای علمی میلیونها طلبه فاضل را در طول حیات خود درک كرده است و چون مادری مهربان دانشگاه بزرگ علم و اندیشه دینی شیعه را در آغوش خود پرورانده است و نورانیت محفل این سالیان دراز از خورشید تابان حرم امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است. تاریخ این دیار سرشار از اتفاقات تلخ و شیرینی است که سینه به سینه حوادث روزگاران را در کنار دروس متداول حوزه از عصری به عصر دیگر توسط دانش آموختگان این مدرسه کهن منتقل كرده است. راقم سطور سعی میکند حوادث و تحولات بیستوپنج سال اخیراین مرکز ثقل شیعه را که با محوریت شخص اول این حوزه صورت پذیرفته است، به نحو سطحی و گذرا مرور نماید.
نمای اول:
انتفاضه شعبانیه (شعبان 1411ق/ مارس 1991م/ اسفند 1369) و قیام مردم عراق علیه رژیم بعث سرتاسر کشور از شمال تا جنوب را در برگرفت. این قیام در پایان جنگ خلیج فارس و قطعنامه 670 شورای امنیت که کلیه تحرکات هوایی ارتش عراق حتی بالگردها را ممنوع کرد، به وقوع پیوست و در نتیجه آن کنترل بخش اعظم کشور به دست نیروهای مردمی افتاد و از هجده استان عراق، چهارده استان سقوط کرد و در این میان تنها استانهای مرکزی شامل استانهای غربی و صلاحالدین و بغداد در دست رژیم بعث باقیماند. با همه اینها قیام توسط نیروی سنگین نظامی صدام و وفادارانش در گارد ریاست جمهوری عراق طی یک فرایند ددمنشانه و توافق پنهانی به شدت سرکوب شد. در جریان این درگیریها هزاران نفر کشته و نزدیک به دو میلیون نفر از عراق آواره شدند.
مرجع تقلید شیعیان آیتاللهالعظمی خویی با یاران و شورای انتفاضه (که باهدف جلوگیری از هرج و مرج تشکیل شده بود)، دستگیر و روانه بغداد شد و او را برای ملاقاتی اجباری به قصر صدام بردند که شرحش دل را پریشان و دیدگان را اشکبار مینماید. حوزه نجف در خطری عظیم گرفتار شده بود، علما اعدام و یا زندانی میشدند و دستهای به ایران و بلاد دیگر گریختند. بیش از پانصد هزار نفر در گورهای دسته جمعی مدفون شدند. در این فضای پر التهاب و نفسگیر آیتالله سیستانی و سید امین خویی در قالب گروهی 19نفره توسط ارتش عراق دستگیر و به زندان منتقل میشوند. درایت آیتالله برای اولین بار در زمان حیات استادش بروز کرد و توانست جان گروهی از علما و زندانیان همراه را نجات دهد و بدین وسیله هسته اولیه حوزه بعد از آیتالله خویی را حفظ نماید و این شروعی بود بر یک رهبری مدبرانه؛ شروعی که باعث شد دشمنان نتوانند هدف خویش را که خاموشی حوزه نجف و تشیع بود، محقق كنند.
نمای دوم: دوران پس از انتفاضه
سختترین دوران حیات شیعیان بود و این سختیها آنگاه به اوج خویش رسید که رهبرمقتدر ومظلوم خود آیتالله العظمی خویی را از دست داد؛ ابر مرد فرزانهای که پس از 94 سال زندگی پربارْ با برجا نهادن خدمات بزرگ دینی و دهها اثر جاویدان، با تحمل فشارها و دردها، در هشتم صفر 1413ق، به دیدار معبود شتافت. او که همچون جدّش موسی بن جعفر(ع) به طاغوت زمان گرفتار شده بود، پس از وفات همانند مادر مظلومش فاطمه زهرا(س)، غریبانه به خاک سپرده شد. رژیم بعث عراق، حتی در نجف اشرف هم اجازه تشییع جنازه نداد و آن مرجع بزرگ، در نیمههای شب و با حضور مأموران امنیتی رژیم بعث و تعداد بسیار اندکی از شاگردان و خانوادهاش، پس از اقامه نماز توسط آیتالله سیستانی، غریبانه و مظلومانه، در صحن شریف مولی الموحدین علی بن ابی طالب(ع) در مسجد خضراء که جایگاه درسش بود، به خاک سپرده شد.
از این پس تمام چشمها به سوی نجف دوخته شده است؛ هم دشمنانی که آرزوی خاموشی خورشید حوزه نجف را در سر میپروراندند و هم شیفتگان مکتب پویای شیعه که به دنبال عمود خیمه نجف بودند. آری با اعلان مرجعیت آیتالله سیستانی بدخواهان با دیدن قامت استوار مرجع برومند و وارث سلسله مرجعیت موجی از ناامیدی در وجودشان شعلهور شد و کینههای خود را در قالبهای مختلف بروز دادند و طاغوت عراق نیز همسو با بدخواهان، مرزبان مکتب شیعه را در منزلش محصور نمود؛ حصری که تا 13سال ادامه یافت. سید سیستانی مظلومانه در عراق ماند و صحنه را ترک نکرد، در حالی که در سختترین شرایط قرار داشت. او مدبرانه امور شیعیان و مقلدانش را از خانهای محصور اداره نمود و دشمنان نتوانستند هدف خویش را که انفعال حوزه نجف و تشیع بود، محقق سازند.
نمای سوم:
طاغوت عراق دیگر دوران مصرفش به پایان رسیده است و هر جنایتکاری در پایان عمرش بر جنایاتش میافزاید. او کینه حوزه نجف را در دل دارد و میداند در هدم این موجود مؤثر موفق نبوده است و این عدم توفیق را متوجه سلسلهجنبان دربند او آیتالله العظمی سیستانی میداند. در کشاکش حمله آمریکا به عراق دلهای آگاه نگران حوزه نجف و مرجع در بند او بود. گروهی به فکر انتقال مرجع تقلیدشان به محلی امن در کشوری دیگر افتادند؛ اما سید سیستانی «مرد مقاومت و تکلیف» است؛ او همچون گذشته ایستاد و تمام مشکلات را به جان خرید و حفظ کیان شیعه و حوزه کهن آن را نصبالعین قرار داد و در اوج آرامش و کیاست امور را مدیریت نمود. به همین جهت بود که همگان و حتی نیروهای متخاصم بارها به شیوهمند بودن روش او و مدبر بودن شخص او اعتراف نمودند. او توانست تهاجمات مختلف را مدیریت نماید، شعله طمع سرکشان داخلی و خارجی را به بهترین شیوه ممکن خاموش نماید و دستاندازی کشورهای مختلف به منافع عراق و حوزه علمی نجف را کوتاه نماید.
تاریخ مرجعیت و سیاست، بازگشت فداکارانه او از سفر درمانیاش را که به نجات عراق و خاصه نجف اشرف انجامید ، فراموش نکرده و هنوز انگشت تعجب در دهان دارند. او در تهاجم نیروهای خارجی و بعدها حوادث نجف و نزدیک شدن مهاجمان به حرم امیرالمؤمنین (که گروهی آنجا را سنگر قرار داده بودند) چونان سلف پاک خویش به حفظ کیان تشیع و حوزه نجف پرداخت؛ اما شیوهاش در این دفاع از نوع خاص خود بود؛ او شیوهای را ابداع نموده بود که بدون کمترین هزینههای جانی و دخالتهای مرسوم سیاسی بیشترین نتیجههای لازم را میگرفت. او به شیوههای معمول سیاستمداران و سیاست بازان عمل نکرد او توانست به شیوه خود که هنوز لایههای زیرین آن برای تحلیلگران مشخص نیست، به گونهای عمل مینماید که نه بهانهای به دست اشغال گران بدهد و نه عزت واعتبار مرجعیت بازیچه دست دیگران شود و بدین سان دشمن نتوانست هدف انفعال حوزه نجف و تشیع را محقق نماید.
نمای چهارم:
حال عراق چارچوب خویش را یافته است، دولت، مجلس و نهادهای قانونی تشکیل شده و انتظام سیاسی نسبی در کشور حاکم شده است، آهسته آهسته کودکان عراق با لباس مدرسه در خیابانها عبور و مرور میکنند و غنچه خنده برلب آنان دیده میشود، کسبه و تجار مشغول شدهاند و نبض اقتصاد خُرد به دست مردم افتاده است، حرمها و اعتاب مقدسه از پریشانی و انفعال خارج شدهاند و پذیرای زائران از ملل مختلفند، آغاز به کار فرودگاهها، رفع سیطرهها و صدها موضوع دیگر نوید عراقی رو به پیشرفت را میدهد که زیر سایه پدرانه و ارشادات مرجعیت صورت گرفته است او در سختترین شرایط به داد ملت مظلوم و تمامیت ارضی عراق رسیده است و همگان نقش او را در این موفقیتها پررنگ میدانند و اعتقاد به این نقشآفرینی بسته به جغرافیای ذهن عراق و عراقی نیست.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید