«گنجی» پرسش را کلید دانایی می‌دانست/یادداشت کیانوش کیانی هفت‌لنگ

1393/4/29 ۱۱:۵۴

«گنجی» پرسش را کلید دانایی می‌دانست/یادداشت کیانوش کیانی هفت‌لنگ

در تاریخ 21 خرداد سال 1291 شمسی برابر با 24 جمادی الثانی 1330 قمری و 11 ژوئن 1912 میلادی، شهر بیرجند، شاهد تولد کودکی بود که بعدها آرام آرام در زیر پرتو خورشید گرمابخش و جانفزای آن سامان، رشد کرد، قد کشید و در جامعه علمی کشور و جهان همچون ستاره‌ای درخشید. در دو سالی که از غم فقدان و هجران او می‌گذرد، ده‌ها و صدها، مراسم نکوداشت، یادبود، سخنرانی، پخش فیلم‌های مستند و خبری، چاپ مقاله و مطالب گوناگون درباره این دانشی مرد بی‌ادعای دریادل کویر گذشت ولی به‌نظر می‌رسد با این‌همه هنوز هم گفته‌های زیادی درباره شخصیت علمی و اخلاقی او وجود دارد.

مقاله کیانی  گنجی پرسش را کلید دانایی می دانست

ای خفته همچون «گنج» به زیر زمین سرد

سرمی‌زند کبوتر دل در هوای تو

رفتی و داغ خود به دل ما گذاشتی

بیگانه سوخت تا چه رسد آشنای تو

در تاریخ 21 خرداد سال 1291 شمسی برابر با 24 جمادی الثانی 1330 قمری و 11 ژوئن 1912 میلادی، شهر بیرجند، شاهد تولد کودکی بود که بعدها آرام آرام در زیر پرتو خورشید گرمابخش و جانفزای آن سامان، رشد کرد، قد کشید و در جامعه علمی کشور و جهان همچون ستاره‌ای درخشید.

در دو سالی که از غم فقدان و هجران او می‌گذرد، ده‌ها و صدها، مراسم نکوداشت، یادبود، سخنرانی، پخش فیلم‌های مستند و خبری، چاپ مقاله و مطالب گوناگون درباره این دانشی مرد بی‌ادعای دریادل کویر گذشت ولی به‌نظر می‌رسد با این‌همه هنوز هم گفته‌های زیادی درباره شخصیت علمی و اخلاقی او وجود دارد.

ابعاد گوناگون شخصیتی او به منشوری می‌ماند که از هر زاویه و منظری که به آن بنگری زیبایی خاص خود را دارد. در بعد علمی، او نخستین ایرانی است که 60 سال پیش موفق به دریافت دکترای جغرافیا شده است و در تدوین کتب درسی جغرافیا و تدوین سرفصل‌های دروس دانشگاهی رشته جغرافیا نقش اصلی را داشته است.

علاوه بر آن، عضویت در کمیته یونسکو برای آموزش جغرافیا در آسیای شرقی، عضو انجمن جغرافیایی کشورهای آسیا و افریقا، عضو مادام‌العمر انجمن جغرافیایی انگلستان، عضو شورای مشورتی مناطق خشک در یونسکو، عضو شورای دائمی اطلس اقلیمی ایران، عضو کارشناس یکسان‌سازی نام‌های جغرافیایی سازمان ملل، عضو شورای عالی اجرایی سازمان هواشناسی جهان، بنیانگذار و عضو شورای پژوهشی سازمان هواشناسی کشور، مشاور سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، مدیرگروه جغرافیای دانشگاه تهران، مرد برگزیده هواشناسی در سال 2001 میلای، چهره ماندگار جغرافیا و ده‌ها عنوان افتخار‌آمیز دیگر، او را بی‌تردید «پدر جغرافیای نوین ایران» قلمداد کرد.

در بعد شخصیتی نیز او انسانی منحصر به فرد بود. مهربانی‌اش مثال‌زدنی بود. حسد نداشت... کینه نمی‌ورزید. کبر و غرور علمی در او راه نداشت. سخت‌کوش بود... کلید دانایی را پرسش می‌دانست. با دانشجو و نسل جوان به خوبی ارتباط برقرار می‌کرد، گویی هم نسل هم هستند و با وجود فاصله بسیار زیاد سنی، هرجا او بود، جمعی دانشجوی جوان گرد شمع وجودش حلقه می‌زدند... حضورش در هر مجلسی علمی برجسته و تأثیرگذار بود. همواره حرفی نو و تازه برای گفتن داشت... مسائل علمی را با خاطرات و تجربیات خود در هم می‌آمیخت و مستمعین را سراپا گوش می‌کرد...

از جمله بارزترین ویژگی‌های او، علاقه وافر به مردم و دوست داشتن کشور و سرزمین آبا و اجدادی‌اش بود... به همین دلیل هر وقت پای منافع ملی در میان بود، با وجود کهن سال و دشواری‌های سفر، با آغوش باز پیشنهاد شرکت در همایش‌های علمی و سخنرانی با موضوع «خلیج‌فارس» و به منظور روشنگری علمی و تأکید بر حقانیت این نام همیشه جاودان را می‌پذیرفت.

در سفرهایی که توفیق داشتم تا در جزایر کیش، قشم و بوشهر، در کنار استاد باشم هر بار با سخنرانی‌های عالمانه خود، زینت‌بخش مجلس بود و تحسین صاحبنظران را برمی‌انگیخت. همه این ویژگی‌ها باعث شده است که هنوز هم در غم فقدان او بعد از گذشت دو سال، ماتم زده و اندوهگین باشیم. از زبان شاعر بگوئیم:

نه شکیب بر فراقت، نه تحمل جدائی

به بهانه «نبودت» چه شکوه اشک «داریم»!

اما دکتر گنجی خوش‌نام، این دانشمند مهربان و پرآوازه نمرده و هرگز هم نخواهد مرد زیرا «مرده آن است که نامش به نکویی نبرند.»

دکتر گنجی زنده است. او در قالب آثار ماندگارش، از جمله صدها کتاب و مقاله، سخنرانی علمی در داخل و خارج از کشور و در شاگردان و همکاران و دوستان وفادارش، تبلور و حیات دائمی خواهد داشت...

او عاشق مردم و زادگاهش بیرجند بود... و سرانجام نیز در صبح روز دوم مرداد ماه سال 1391، در آغوش گرم مردم قدرشناس‌ آن سامان، آرام گرفت و فخری دیگر بر مفاخر معنوی این شهر افزوده شد که بر قدر و قیمت او تا قیامت خواهد افزود... خاک پاک بیرجند مصداق این شعر زیبا شد که:

ای خاک [بیرجند] ز درد دل نمی‌یارم گفت

کامروز، اجل در تو چه گوهر بنهفت

دام دل عالمی فتادت در دام

 دلبند خلایقی در آغوش تو خفت...

روحش شاد و یادش گرامی و جاودان باد!

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: