خسرو باقری: تعلیم و تربیت اسلامی از منظر شریعتی، فضیلت محور است

1396/3/31 ۱۲:۰۱

خسرو باقری: تعلیم و تربیت اسلامی از منظر شریعتی، فضیلت محور است

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه ازنظر شریعتی تعلیم وتربیت اسلامی فضیلت محور و تعلیم وتربیت غربی به دنبال تربیت انسان لایق است، گفت: این دیدگاه ما را درتقابل شدید بین شرق و غرب قرار می دهد.





استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه ازنظر شریعتی تعلیم وتربیت اسلامی فضیلت محور و تعلیم وتربیت غربی به دنبال تربیت انسان لایق است، گفت: این دیدگاه ما را درتقابل شدید بین شرق و غرب قرار می دهد.

 خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران در سخنرانی خود به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت دکتر شریعتی گفت: بحث در مورد فلسفه تعلیم و تربیت از دیدگاه شریعتی است و ایشان کتابی در این زمینه دارد که نشان می‌دهد فلسفه برای ایشان مهم بوده است. فی‌جمله فلسفه تعلیم و تربیت شاخه‌ای از دانش است که سعی می‌کند فلسفه معمول تعلیم و تربیت را با یک نگاه فلسفه دنبال کند. فلسفه تعلیم و تربیت جزو معمول‌ترین پدیده‌های آدمی است اما این امر مانند دیگر پدیده‌های طبیعی آدمی ژرفای عمیق دارد و در نتیجه تأمل‌برانگیز خواهد بود و فلسفه تعلیم و تربیت کارش هم این است که بگوید فلسفه‌ای درست کند که این تعلیم و تربیت چیست و چه ماهیتی دارد و چگونه باید انجام شود.

وی افزود: شریعتی در این کتاب مقایسه بین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و سنتی که ما در گذشته با جامعه‌مان داشته‌ایم و فلسفه تعلیم و تربیت مدرن که از غرب مدرن ایجاد شده و به جوامع دیگر راه پیدا کرده است، انجام می‌دهد. ایشان ابتدا تحلیل مفصلی درباره تعلیم و تربیت گذشته ما می‌دهد و مشخصات مهمی را به عنوان ویژگی‌های مثبت برای آن برمی‌شمارد مانند اینکه انواع آزادی‌ها بوده است و طلبه می‌توانسته است استادش را انتخاب کند. همچنین محدودیت سنی وجود نداشته و ...

استاد دانشگاه تهران گفت: دیگر اینکه برنامه جامع درسی که قدما به آن معقول و منقول می‌گفتند، وجود داشته است؛ به اضافه آزادی و مسئولیت که تحصیل‌کنندگان داشته‌اند. انگار که حوزه‌ها به گونه‌ای بوده‌اند که باید این رسالت اجتماعی را ایفا می‌کردند، یعنی مسئولیت با آزادی گره خورده بود.

باقری در ادامه تصریح کرد: بعد با موضع انتقادی به فلسفه تعلیم و تربیت غربی می‌پردازد و می‌گوید هدف این فلسفه این است که افرادی را برای جامعه تربیت کند، یعنی افراد به عنوان ابزارهایی در خدمت جامعه باشند. همچنین طبیعت‌محور بودن این فلسفه به این معناست که سلطه بر طبیعت به عنوان یک شاهرگ نظام فلسفه است. نهایتاً اینکه تأکیدشان بر لیاقت است که افراد لیاقت‌هایی را کسب کنند یعنی همان کارکرد جامعه از فرد.

وی افزود: دوباره به اسلام برمی‌گردد و می‌گوید که ما در مقابل این فلسفه، فلسفه دیگری داریم و هدف و نگاه معرفت‌شناسی‌اش متفاوت است. همچنین محصولاتش متفاوت است و بر اساس لیاقت نیست، یعنی می‌خواهد انسان بپروراند و نه عضو جامعه، در نگاهش به جهان، ما را از طبیعت فراتر می‌برد و طبیعت‌محور نیست. همچنین دانش را حقیقت‌محور می‌داند و نه سلطه بر طبیعت. دانشجویان را نه با لیاقت بلکه با فضیلت می‌خواهد بپروراند.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: خلاصه هدف در اسلام، فضیلت و در فلسفه تعلیم و تربیت غربی هم درست کردن افراد لایق است که بتوانند کاری انجام دهند. اما ما چه ارزیابی درباره این دیدگاه شریعتی می‌توانیم داشته باشیم؟ من سه ارزیابی در این زمینه دارم؛ ابتدا اینکه نقطه مثبت این دیدگاه را مورد توجه قرار بدهیم. نکته مثبت در این است که ایشان سنت ما را بازکاوی می‌کند و ویژگی‌های مثبتی برای آن برمی‌شمارد و جای تقدیر از ایشان دارد. چرا که تقدیر از گذشته برای ما ضروری است هر چند که نباید آن را تکرار کنیم، اما می‌توانیم در شرایط جدید از آن ارتزاق کنیم.

باقری یادآور شد: اما ارزیابی‌های دوم و سوم من انتقادی است. دیدگاه شریعتی ما را در یک تقابل شدید بین شرق و غرب می‌گذارد. امروزه این تقابل به لحاظ اجتماعی و سیاسی آتش‌بیار معرکه هم هست؛ یعنی نکته‌ای که هانتینگتون به عنوان جنگ تمدن‌ها گفت؛ جنگ تمدن‌ها از این تقابل ارتزاق می‌کند و امروزه کسانی که بر آن آتش نمی‌افکنند، زیاد هستند.

وی در ادامه گفت: ارزیابی سوم این است که غرب یک واحد یکسان و به هم پیوسته نیست که بتوانیم آن را در مقابل اسلام بگذاریم. چرا که وحدت غرب هم مورد بحث است، امروزه ما حداکثر از غرب تحت عنوان یک وحدت آشفته می‌توانیم صحبت کنیم. مثلاً الان زیگموند باومن معتقد است که جامعه گم شده است و جامعه نیست بلکه همه افراد شده‌اند. به هر حال دارد از اینکه جامعه دارد از دست می‌رود، شکوه می‌کند. حال اگر امروز شریعتی زنده بود باید این بحث را دوباره مطرح می‌کرد که وقتی می‌گوید تعلیم و تربیت غربی را در خدمت جامعه پرورش می‌دهد، منظور کدام جامعه است؟ لذا این جامعه‌شناس می‌گوید که ما نیازمند یک آگورا هستیم که مردم در آن جمع شوند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: مورد دوم بحث فضیلت و لیاقت است که یک مسئله درون غربی است و نمی‌توان آن را مختص غرب یا شرق دانست چرا که فضیلت را اولین بار ارسطو مطرح کرده است. این تفکر نه تنها در متفکران مسلمان تأثیر گذاشته بلکه کتاب‌های اخلاقی ما (مانند اخلاق ناصری و ...) همه ساختار ارسطویی دارد؛ یعنی معنای میراث ارسطویی را درباره فضیلت گرفته‌اند. در غرب جدید هم در فلسفه تعلیم و تربیت، ما احیای ارسطویی داریم و برخی‌ها این را مطرح کردند که فضیلت ارسطویی برای ما مهم است.

باقری در ادامه گفت: من پیشنهاد می‌کنم به جای رویکرد تقابلی و تقابل تام باید به الگوی تداخلی برگردیم. فرهنگ غربی و اسلامی تقابل شدید نداشتند، چرا امروز بخواهیم داشته باشند؟ ارسطو تا چه اندازه توسط فیلسوفان مسلمان ستایش شده است؟ امروزه یک ضرورت حیاتی جهانی وجود دارد، عده‌ای سعی می‌کنند اسلام را در مقابل غرب قرار بدهند که این تفکر وحشتناک و خطرناک است و آثارش را هم داریم می‌بینیم.

وی افزود: مسئله ما این است که نه یک تقابل تام وجود دارد و همانطور که گفتم و دیدیم که تا چه اندازه تداخل وجود دارد. البته اصالت به جای خودش باقی است. ما باید بتوانیم خودمان علمی اصیل فراهم بیاوریم اما اصالت در بستر تفاوت و نه تقابل. یعنی فرهنگ‌های بشری آیا هیچ بهره‌ای از بشریت ندارند؟ در صورتی که همه دارند. مثلاً فرهنگ چینی، ژاپنی و ... همه اینها فرهنگ بشری‌اند و بهره‌ای از بشریت دارند و بنابراین تداخلشان هم در همین جا است.

باقری یادآور شد: فرهنگ اسلامی هم یک فرهنگ بشری است و می‌خواهد آدم درست کند؛ این قسمت تداخل، این فرهنگ‌ها را مانند دانه‌های تسبیح به هم گره می‌زند و ما باید آن را حفظ کنیم و امروزه بیش از هر زمانی به آن نیاز داریم چرا که این نقطه را دارند پاره می‌کنند و بعد اینها مانند دانه‌های رها در فضا آماده برخورد می‌شوند. در صورتی که می‌توانند مانند دانه‌های تسبیح در کنار هم باشند.

وی در ادامه گفت: به این ترتیب علم در دیدگاه شریعتی می‌تواند ایدئولوژیک باشد و ما می‌توانیم یک علم اصیل در جامعه‌مان فراهم بیاوریم البته بدون اینکه بخواهد در خدمت ملک، مالک و ملا قرار بگیرد و در خدمت زر، زور و تزویری قرار نگیرد، بلکه علمی در خدمت ما هم باشد. علم دو وجه بومی و جهانی دارد و مانند غذاست که شما در همه جای دنیا می‌توانید غذای چینی یا ایرانی بخورید. ما باید علمی فراهم بیاوریم و نباید وابسته به هیچ جامعه دیگری باشد اما این علم، علمی نیست که در برابر جامعه غربی قرار بگیرد. امروزه ما بدفهمی داریم که می‌گوییم علم اسلامی در برابر علم غربی؛ این یعنی همان جنگ دوباره. اگر غذاهایمان در برابر غذاهای غربی دعوا دارند، علم‌مان هم دعوا دارد.

 

منبع: مهر

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: