آناتومي هويّت؛ در گفت وگو با هادی فراهانی

1396/2/25 ۰۸:۱۵

آناتومي هويّت؛ در گفت وگو با هادی فراهانی

هادی فراهانی، هنرمند ایرانی ساکن کاناداست که سال‌ها برای معتبرترین روزنامه‌های جهان مثل «وال‌استریت ژورنال»، «نیویورک‌تایمز»، «لس‌آنجلس‌تایمز»، «اینترنشنال هرالد‌تریبيون» و... طراحی و تصویرسازی کرده است. او بعد از بیش از ٢٠ سال فعالیت مستمر در خارج از ایران، با رجوع به سال‌های آغازین فعالیتش در عرصه هنر مسیر تازه‌ای را در فعالیت‌های هنری خود گشوده و تجربه‌ای متفاوت را در مدیای نقاشی رقم زده است. او معتقد است که جذابیت این نمایشگاه آن است که در نقاشی‌ها حرف دل خود را زده و برخلاف سال‌های همکاری‌اش با مطبوعات، سفارش دیگران را به تصویر نکشیده است. در ادامه، گفت‌وگو با این هنرمند به بهانه برگزاری نمایشگاه «صورتش بیرون و معنیش اندرون» در گالری گلستان را بخوانید.

 

علیرضا بخشی‌استوار‌: هادی فراهانی، هنرمند ایرانی ساکن کاناداست که سال‌ها برای معتبرترین روزنامه‌های جهان مثل «وال‌استریت ژورنال»، «نیویورک‌تایمز»،  «لس‌آنجلس‌تایمز»، «اینترنشنال هرالد‌تریبيون» و... طراحی و تصویرسازی کرده است. او بعد از بیش از ٢٠ سال فعالیت مستمر در خارج از ایران، با رجوع به سال‌های آغازین فعالیتش در عرصه هنر مسیر تازه‌ای را در فعالیت‌های هنری خود گشوده و تجربه‌ای متفاوت را در مدیای نقاشی رقم زده است. او معتقد است که جذابیت این نمایشگاه آن است که در نقاشی‌ها حرف دل خود را زده و برخلاف سال‌های همکاری‌اش با مطبوعات، سفارش دیگران را به تصویر نکشیده است. در ادامه، گفت‌وگو با این هنرمند به بهانه برگزاری نمایشگاه «صورتش بیرون و معنیش اندرون» در گالری گلستان را بخوانید.

 

 

آقای فراهانی رزومه کاری شما متنوع و جذاب است، انفرادی در موزه هنرهای معاصر در ٢٠ سالگی و بیش از دو دهه طراحی و تصویر‌سازی در «نیویورک‌تایمز»، «لس‌آنجلس‌تایمز» و «اینترنشنال‌ هرالدتریبيون»، چرا کانادا را رها کرده و به نمایشگاه نقاشی در گالری گلستان بازگشتید؟ گویا سال‌های ٧١ و ٧٢ خورشیدی هم در گلستان نقاشی به تماشا گذاشته بودید.
شاید اشاره‌ام به دوران تحصیلات هنری‌ام پاسخ را بدهد؛ زمانی که در هنرستان هنرهای تجسمی پسران تهران آغاز به تحصیل کردم، متوجه شدم که برای نخستین‌بار در زندگی‌ام، آنچه که تا آن روز صرفا به آن به‌عنوان سرگرمی و دل‌مشغولی شخصی خودم پرداخته بودم، به اولویت اول و هدف اصلی تحصیلاتم تبدیل شده بود. در سال‌های نوجوانی و هنگام شکل‌گیری شخصیت و هویت اجتماعی، دانش اینکه آموختن و پرداختن به هنر پدیده‌ای بسیار جدی است و می‌توان به آن به شکل آکادمیک نگاه کرد، قدم بسیار بزرگی در مسیر کار هنری‌ام بود. در همان سال‌ها از جلو دانشگاه تهران به کتابی از آثار آقای کامبیز درمبخش برخوردم و با دیدن آن کتاب متوجه شدم که کار طنز تصویری هم یک حرفه کاملا مشخص و مجزاست. از آنجا که به‌طور خودجوش کار طنز را خیلی دوست داشتم، متوجه شدم که شیوه برخورد آقای درمبخش در زمینه طنز برایم کاملا آشنا و ملموس است و دیری نگذشت که با الهام از کارهای ایشان، برای خودم شروع به کشیدن کارتون کردم. آقای احمد امین‌نظر که در آن روزها یکی از معلم‌های من در هنرستان بود، با دیدن آن طراحی‌ها من به ادامه جدی این کار تشویق کرد و در همان زمان، یکی دیگر از معلم‌های هنرستان به من پیشنهاد کرد مجموعه طراحی‌هایم را به سردبیر مجله سروش هفتگی نشان بدهم. این کار را انجام دادم و به فاصله بسیار کوتاهی در مجله سروش مشغول به کار شده و وارد دنیای مطبوعات شدم.
یکی از طرح‌هایی که در کتاب آقای درمبخش بیش از همه روی من اثر گذاشت طرحی بود که در آن از مینیاتور استفاده شده بود. زیبایی این ترکیب و عمق پیام آن به‌قدری برای من جذاب بود که شروع به کشیدن طراحی‌های زیادی با این تم کردم. چندی بعد مجموعه‌ این طرح‌ها در موزه هنرهای معاصر تهران به‌عنوان اولین نمایشگاه انفرادی من به نمایش درآمد. آقای کامبیز درمبخش و شادروان اردشیر محصص هردو در زمینه تلفیق طنز و هویت ملی و فرهنگی، خدمات بزرگی به جامعه هنری ایران کرده‌اند و من شخصا آغاز رشد حرفه‌ای خود را مدیون این دو هنرمند بزرگ هستم.
پس از نمایشگاه در موزه هنرهای معاصر، دو نمایشگاه نیز در گالری گلستان برگزار کردم و از آن پس و تا زمانی که به کانادا نقل‌مکان کنم، به طور مستمر در ایران در زمینه طراحی طنز و کارتون، چه در مطبوعات و چه در نمایشگاه‌ها فعال بودم. پس از مهاجرت به کانادا، از آنجا ‌که نمی‌خواستم روابط حرفه‌ای گذشته‌ام در تلاش برای پیداکردن مسیرهای جدید من را  کُند و ایستا کند، به صورت هوشیارانه و عامدانه تمام روابط کاری‌ام در ایران را قطع کردم. به اين شکل، تنها راهی که داشتم، حرکت رو به جلو بود. ذهنیت من این بود که اگر در زمینه حرفه‌ای جای بازگشت به ایران را بگذارم، ممکن است در زمان دشواری دچار سستی شوم و به ایران برگردم. این پیش‌بینی کاملا درست بود و سختی‌های بی‌شماری که زندگی در غربت در مسیر یک مهاجر، آن‌هم یک هنرمند مهاجر قرار می‌دهد به‌سادگی می‌توانست مرا از ادامه‌ راه مأیوس کند.
پس از مهاجرت، برای تسریع در پیشرفت حرفه‌ای‌ کارم، ترجیح دادم بیشتر روی تصویرگری مطبوعاتی و ژورنالیستی تمرکز کنم. این دیسیپلین به من کمک کرد که در زمان نسبتا کوتاهی بتوانم با روزنامه‌ها و نشریات معتبر همکاری کنم. در سال ۱۳۸۷ حاصل تجربیات حرفه‌ای این سال‌ها را به صورت نمایشگاهی از آثار منتشرشده‌ام در مطبوعات غربی در خانه هنرمندان به نمایش گذاشتم. برگزاری این نمایشگاه به دنبال سه منظور بود؛ نخستین و آشکارترین آنها، نمایش آثارم به مخاطبان ایرانی بود و کسانی که در جریان فعالیت‌های حرفه‌ای من در خارج از ایران نبودند. پس از آن آشنایی مجدد خود من با فضای هنری و فرهنگی ایران و در پایان با هدف اینکه این نمایشگاه به شکلی فصل آخر تجربه چندین‌ساله مطبوعاتی‌ام و آغاز دوباره فعالیت‌های هنری من به صورت آزاد باشد. البته در روند این حرکت چندسالی وقفه افتاد تا ۱۵ اردیبهشت امسال که سرانجام فرصت کردم مجموعه‌ای از کارهای جدیدم را به صورت مستقل در گالری گلستان به نمایش بگذارم و با وجود این وقفه چندساله، این نمایشگاه درواقع ادامه همان مسیر است. از آنجا که در تمام آثار این نمایشگاه از اشعار مولانا بهره برده‌ام، در اینجا هم بجاست که از کلام ایشان استفاده کنم که فرمودند: مدتی این مثنوی تأخیر شد، مهلتی بایست تا خون شیر شد.
 

 

 در تصویرگری مطبوعاتی مسئله اصلی سرعت انتقال پیام است که باید در اولویت قرار بگیرد. درنتیجه در این کار بیشتر تصویرهای ساده دیده می‌شود که البته می‌تواند درعین‌حال پیچیدگی‌های خاص خودش را هم داشته باشد. در آثار شما هم این سادگی وجود دارد که بیشتر جنبه نمادین دارد. سادگی و نمادین‌بودن آثارتان ذاتی است یا براساس یک ایده در ذهن‌تان شکل می‌گیرد؟
این سادگی و نمادین‌بودن درواقع شیوه برخوردی است که من به صورت هوشیارانه از آن در طراحی‌هایم بهره جسته‌ام. از آنجا که هر مدیوم و رسانه‌ای چارچوب و ویژگی‌های خاص خود را دارد، شناخت و استفاده هوشیارانه از این ویژگی‌ها به انتقال بهتر پیام و در نهایت به ایجاد رابطه بهتر میان پدیدآورنده یک اثر هنری، خود اثر هنری و مخاطب آن منجر می‌شود. باور من این است که این شیوه برخورد در تمام شاخه‌های هنری کاربرد دارد و مطبوعات نیز که به نوعی از ترکیب شاخه‌های گوناگون هنری مانند ادبیات، عکاسی، گرافیک و تصویرگری تشکیل شده، از این قاعده مستثنا نیست. فضای محدود، نیاز به سرعت در انتقال پیام یک مطلب حین رعایت ویژگی‌های زیباشناسانه‌ و کاربردی رسانه مطبوعات چارچوبی است که با درک و شناخت آن می‌توان تصاویر اثرگذار و به‌یادماندنی به وجود آورد.
 

 

 در تصویرگری مطبوعاتی، مفهوم جزء لاینفک کار است که درباره آن دو مسئله اهمیت دارد؛ یکی مسئله ایده‌ هنرمند و دیگری مسئله تکنیک او که می‌تواند تبدیل به امضا و شیوه بیان هنرمند شود. به نظر شما در چنین کاری، ایده هنری بر تکنیک ارجحیت دارد یا این دو با هم در یک هم‌پوشانی قرار دارند؟
به نظر من ایده و اجرا، چه در تصویرگری و چه در هر شاخه‌اي از فعالیت‌های هنری به یک اندازه اهمیت دارند و نابرابری بین این دو به ضعیف‌شدن و کم‌اثربودن و در نهایت به زودگذربودن عمر یک اثر هنری منجر می‌شود. اگر بپذیریم که هدف تولید یک اثر هنری و یک محصول فرهنگی رشد و اعتلای فکر و ذهن مخاطب آن است، می‌توان آن را به شکلی به غذای روح تشبیه کرد و همان‌طور که در خوراک جسم، بهترین غذا آن است که در عین لذیذبودن نیازهای بدن را تأمین کند و تندرستی به ارمغان آورد، یک اثر هنری و محصول فرهنگی نیز باید ضمن انتقال یک ایده و مفهوم عمیق، اجرای ماهرانه داشته باشد.
 

 

 کاریکاتور یا تصویرسازی مطبوعاتی در عین حال که قابل لمس است، اما گاهي از آشنایی زیاد، برای مخاطب ناآشنا می‌شود. این قابلیت به‌طور ذاتی در خود مدیوم وجود دارد یا تسلط و ایده‌ هنرمندان باعث به‌وجودآمدن چنین اتفاقی می‌شود؟
در اینجا هم به نظرم این منحصر به تصویرگری مطبوعاتی نیست و در دیگر بخش‌های هنر نیز اتفاقی است که به شکل آگاهانه‌ و از سوی هنرمند رخ می‌دهد. استفاده از نمادهای ساده و آشنا برای انتقال مفاهیم و معانی پیچیده و عمیق شیوه برخوردی است که در دنیای هنر و ادبیات از آن به بهترین شکل استفاده شده است و در گنجینه هنر و ادبیات کشورمان نمونه‌های بی‌نظیری از چنین شیوه برخوردي وجود دارد که همه ما با آن آشناییم و از آن بهره برده‌ایم.
 

 

درباره عنوان نمایشگا‌هتان در گالری گلستان توضیح دهید و بگویید در آثارتان در این نمایشگاه هم از همان رویکرد طنازانه‌ای که در تصویرسازی به کار می‌بردید، استفاده کردید یا این آثار به تجربه‌های قبلی‌تان وابسته نیست؟
عنوان نمایشگاه من «صورتش بیرون و معنیش اندرون» است که مصراع نخست این بیت از اشعار مثنوی مولاناست: صورتش بیرون و معنیش اندرون، معنی معشوقِ جان در رگ چو خون.
برداشت من از این بیت و به‌خصوص مصراع نخست آن این است که چهره ظاهری آنچه در پیرامون ماست، دریچه‌ای است برای درک مفاهیم درونی دنیایی که در آن هستیم و گاه میان این نمای بیرونی و معنای درونی آن تفاوتی شگرف وجود دارد. هویت، درون‌نگری و خودشناسی، چه در ابعاد شخصی و چه در بستر فرهنگی و تاریخی آن دغدغه همیشگی من و موضوع نمایشگاه‌های پیشین من بوده و طبیعی است که موضوع این نمایشگاه هم در راستای همان اندیشه و بارورشده از تجربه‌های پیشین من باشد. این درباره نگرشی که شما آن را رویکرد طنازانه نامیدید نیز صدق می‌کند، زیرا همان‌طور که در آغاز گفت‌وگو اشاره کردم، نگاه طنزاندیشانه از همان ابتدا به صورت خودجوش در من وجود داشت و باز طبیعی است که این نگاه نیز در گستره تجربیات حرفه‌ای و هنری من، از جمله این نمایشگاه حضور داشته باشد.

 

 در آثارتان از اِلمان‌های قاجاری استفاده کرده‌اید که به نظر مشکل دکوراتیو دارد و بیشتر از آنكه بخواهد در پی ایجاد مفهوم باشد، بر جذابیت‌های بصری آثار می‌افزاید. نظر خودتان در این‌باره چیست؟
باید بگويم استفاده از تصاویر و نمادهای دوران قاجار در آثارم هم جنبه دکوراتیو دارد و هم به صورت نمادین و در پی ایجاد مفهوم است. منتها این مفهوم در راستای هویت و درون‌نگری است و کوچک‌ترین ارتباطی به وجه سیاسی و تاریخی خودِ سلسله قاجار ندارد. باور من این است که دوره قاجار آخرین دوران تاریخی ایران است که در آن هویت و زیبایی‌شناسی که می‌شود آن را ایرانی قلمداد کرد، به‌وضوح در همه چیز دیده می‌شود. حتی زمانی که با عناصر غربی ترکیب شده باشد. پیش‌تر اشاره کردم که به‌عنوان یک هنرمند، مسئله هویت دغدغه همیشگی من بوده است و در واقع احساس می‌کنم که نه‌تنها من، بلکه مسئله هویت بزرگ‌ترین دغدغه ما ایرانیان است. استفاده از تم قاجاری در آثار هنری اتفاق جدیدی نیست و هنرمندان بی‌شماری در ایران به شیوه‌های مختلف از تم قاجار در آثارشان استفاده کرده‌اند. شادروان اردشیر محصص بیش از ٥٠ سال پیش به زیباترین شکل نمادهای قاجاری را در طراحی‌هایش وارد کرد. من نیز به سهم خودم تلاش کرده‌ام با نگاه خاص خودم و با ترکیب این تم با نمادهای پزشکی و آناتومی، مفهوم هويت را به شیوه‌اي منحصربه‌فرد و به‌یادماندنی در آثارم به نمایش بگذارم. آثاری که در آنها هم بار مفهومی و هم زیبایی بصری حضوری پررنگ داشته باشند.
 

 

 مصراعی که از مثنوی ‌مولوی برای نام نمایشگاه‌تان انتخاب کرده‌اید هم به جنس هویت برمی‌گردد؟
بله. اصلا دلیل انتخاب این مصراع برای نام نمایشگاهم تأکید بر اهمیت موضوع هویت در نقاشی‌هایم بود.
 

 

به نظر می‌آید  شما خیلی تحت‌تأثیر ادبیات هستید و در آثارتان عناصر و تمام شکل‌های هویتی موجود در ادبیات را حفظ کرده‌اید...
گمان نمی‌کنم هیچ ایرانی وجود داشته باشد که تحت‌تأثیر ادبیات نباشد. حضور ادبیات در جای جای زندگی هر ایرانی به‌قدری قوی است که حتی سالیان دراز زندگی دور از ایران این حضور را کم‌رنگ نمی‌کند و این به‌ویژه درباره کسانی که در فضای فرهنگی و هنری فعالیت می‌کنند چشمگیرتر است. منظور از حضور ادبیات در زندگی، داشتن دیوان حافظ بر سر تاقچه نیست. بلکه شیوه نگاه به دنیا و ظرافت و نکته‌بینی در درک مفاهیم عمیق زندگیست. من نیز از این ویژگی مستثنا نیستم.
 

 

 اکنون که پس از چندسالی كه نمایشگاه نقاشی برپا کرده‌اید، تصمیم دارید که این کار را همچنان ادامه دهید؟
بله. با شور و انرژی زیاد و به یاری خداوند تصمیم دارم این مسیر را به‌صورت گسترده و مستمر ادامه دهم. مدتی زمان لازم بود تا هم شرایط عاطفی و ذهنی و هم فضای مناسب برای این حرکت مهیا شود و احساس می‌کنم اکنون آن زمان فرارسیده است.
 

 

به برپایی نمایشگاهی از همین مجموعه جدیدتان در خارج از کشور فکر نکرده‌اید؟
چراکه نه؟ یکی از پیامدهای طبیعی گسترش فعالیت‌های هنری، تلاش در‌ برگزاری نمایشگاه در خارج از کشور است و چنین فرصتی بسیار عالی خواهد بود.
 

 

 تفاوت عمده بین نقاشی و تصویرگری برای شما در کجا شکل می‌گیرد؟
صرف‌نظر از تفاوت‌های بنیادی و ساختاری میان نقاشی و تصویرگری، یکی از نکات برجسته‌ای که در نظر من این دو حرفه را از هم جدا می‌کند، پایبندی و وابستگی تصویرگری به یک متن یا داستان و تعهد مشخص هنرمند تصویرگر به انتقال پیام و مفهوم آن متن و داستان است؛ و این در مقابلِ استقلال یک اثر نقاشی و وابسته‌نبودن یک هنرمند نقاش به چارچوب‌ها و ساختارهای روایی است. در همین راستا، یکی از جذابیت‌های نمایشگاه جدیدم برای خود من، این است که پس از سال‌ها این فرصت را یافتم تا حرف دل خودم را به تصویر بکشم، نه سفارش دیگران را.

 

منبع: شرق

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: