1395/12/2 ۱۲:۳۵
معمولاً مخاطب عام از هنر توقع روایتگری دارد، در صورتیکه اصالت هنر میانهای با روایتگری ندارد، هنر زبانی است برای بیان یک مفهوم بهویژه در عرصه بیان مفاهیم دینی و قرار نیست چیزی را روایت کند.
سرزمین ایران از دیرباز یکی از مهدهای تمدن و هنر مشرق زمین بوده و البته در کنار این موضوع بنا به گواه تاریخ، مردمان آن نیز دینمدار و موحد بودهاند و لذا چنین برمیآید که آثار هنری در ادوار تاریخی آن نیز از جمله مصادیق دین به شمار رفته و نوعاً عاری از رگههای غیردینی و کفرآمیز باشد.
با این وجود پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حاکمیت دینی و اسلامی بر آن، طی نزدیک به چهار دهه توقع میرفت که مبانی و مظاهر و مصادیق دینی در عرصه هنر نیز بروز و ثبوت یافته و کارشناسان هنری با استناد به منابع و مآخذ دینی، سعی در بیان مؤلفه و شاخصههای هنر دینی نیز داشته باشند و به آن اهتمام بورزند؛ امری که متأسفانه تاکنون محقق نشده است و ما هیچ نشانه و مؤلفه مرجعی را برای ارزیابی و سنجش تولیدات با سنگ محک فرم و محتوای دینی در اختیار نداریم و همه آنچه که به نام آثار هنر دینی تولید و به جامعه هنردوست عرضه میشود تنها از دغدغه و دلمشغولیهای شخص هنرمند در پدیدآوردن اثر هنری که به ظاهر مزین به مفهوم و محتوای دینی است نشئت میگیرد و البته برداشت مخاطب اثر هنری که بر اساس چه پیشینه تفکری به آنها اثر دینی اطلاق کند نیز در این زمینه از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به همین دلیل با مرتضی گودرزی دیباج، مدرس دانشگاه و پژوهشگر و نظریهپرداز هنری در مورد خاستگاه، مختصات، مظاهر و مصادیق هنر دینی گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید؛ گودرزی دیباج در حال حاضر مدیریت مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری را به عهده دارد و در زمینه پژوهش هنر و بهویژه هنرهای دینی و اسلامی صاحب تألیفات و مقالات ارزشمند علمی است. کیفیت خوانش مخاطب در مواجهه با اثر هنر دینی، اهمیت زیادی دارد
ـ برای ورود به مباحث نظری مرتبط با هنر دینی چه مدخلی برای علاقهمندان به منظور مطالعه و شناخت بیشتر آن وجود دارد؟
تصور من این است که ابتدا باید در مورد ماهیت هنر صحبت کرده و اینکه هنر را از وجوه گوناگون مورد بررسی قرار دهیم به این معنی که در وهله نخست واقف به این نکته شویم که اساساً با چه پدیده و با چه ماهیتی روبرو هستیم؛ چراکه عدم درک درست نسبت به ماهیت هنر، ما را در درک صحیح نسبتهایی که به این هنر داده میشود همچون هنر دینی، دچار سردرگمی خواهد کرد.
پس از درک چنین ساحتی آنگاه صحبت در مورد پسوند دینی هنر میشود که در حال بحث در مورد آن هستیم، منظور از هنر دینی چیست؟ و آیا اگر قائل به آن نباشیم صحبت در مورد هنر کفرآمیز و مادی و ماتریالیستی که هیچ ارتباط با الهیات و ماوراء ندارد به میان آمده است؟ باید ابتدا به این ابهامات پاسخ داده شود.
واقعیت آن است که ما همواره در مورد چنین مباحثی دچار اختلاف نظرهای شدیدی بوده و هستیم، اما از نظر تاریخی اطلاق دین به گونهای از هنر که به مصادیق آن میپرداخت در دهه منتهی به انقلاب اسلامی بسیار قوت گرفت و سیدحسین نصر جزء نخستین افرادی بود که با استناد به مؤلفههای هنر دینی در آثار متقدمان مباحثی ابتدایی و کلی را پیرامون آن مطرح کرد، هرچند که در سالهای پس از انقلاب اسلامی نیز همچنان با وجود تلاشهایی که در این زمینه به عمل آمد و حتی سمینارهای پژوهشی با موضوع تبیین مبانی و مؤلفههای هنر دینی برگزار شد، اما خروجی در پی نداشت و به دلیل سردرگمی برخی از زعمای هنر و پیشکسوتان این عرصه از آنجا که تصور کردند، پرداختن به هنر اسلامی تقریب ذهنی بیشتری دارد و احتمال تحققش نیز وجود خواهد داشت؛ لذا تاکنون هنر اسلامی را بیشتر مورد توجه قرار دادهاند.
ـ از نظر شما تلقی هنرمندان و هنردوستان از هنر دینی چیست؟
برداشتها متنوع است؛ برخی این واژه را در قالب یک تمنا و بحث ایجابی مطرح میکنند که بیشتر جنبه کاربردی و ابزاری دارد و مقصود، خود هنر نیست بلکه هنر وسیلهای برای رسیدن به اوج کمال انسانی است، برخی از آن، تعبیر به یک ساحت خلاقه دارند به این معنی نفس آنچه که هنرمند با تکیه بر خلاقیت ذاتی و فردی که خداوند برای او به ودیعه گذاشته است خلق میکند؛ به آن نگاه میکنند و البته نگرش دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه باید قائل به فرایندی پس از خلق اثر هنری و در محل عرضه آن بود؛ یعنی جایی که مخاطب در مواجهه با اثر هنری چه تأویل و تفسیری از آن دارد و اساساً خوانش و برداشت او از اثر خلق شده، دینی و الهی است یا خیر؟
بگذارید به نکته ابتدای بحث برگردم و پیرامون موضوعی صحبت کنم که حدود ۱۵ سال پیش شخصاً در قالب سخنرانی تحت عنوان «یک پرسش از هنر دینی و دغدغههای ناپیدا» ایراد شد و به همه مؤلفههای هنر در آن سخنرانی اشاره کردم؛ اینکه آیا هنر یک پدیده رفتاری است و یا هنر یک اتفاق است که در جریان فرایند آن اثر هنری خلق میشود و اینکه با چه مؤلفههایی به یک محصول خلق شده، اثر هنری اطلاق میشود و پدیدآورنده آن را هنرمند خطاب قرار میدهیم؛ پاسخ به این سؤالات که بعدها تبدیل به مقالاتی شد مقدمات لازم برای علاقهمندان به منظور پژوهش در زمینه ماهیت هنر را فراهم میآورد.
اینکه شخص تحت چه شرایطی و متأثر از چه عواملی به خلق اثر هنری میپردازد و اینکه اثر خلق شده در عرضه با چه شرایط تفکری حاکمی از سوی مخاطب خوانش میشود، همه منتج به این نکته خواهد شد که ما در پایان به یک اثر هنری به آن نسبت دینی بودن بدهیم یا خیر؟ واقعیت این است که شخص هنرمند پیش از فعالیت در عرصه هنری یک انسان است و بدون تردید در جامعهای با سلسله عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی ژئوپلتیک زیست کرده و متأثر از رفتارها، هنجارها و ارزشهای جاری در جامعه خود، هنرآفرینی میکند.
قطعاً اثر هنری پدیدآورده شده در چنین جامعهای به دلیل تفاوت نگرش حاکم بر اجتماع از رهگذر رفتارها، ارزشها و هنجارهای موجود در آن از نظر ارزش و اعتبار و اینکه شاید بتوان اطلاق دینی به آن داشت با جامعه دیگری که از نظر این مؤلفههای فرهنگی متفاوت است چندان جایگاه والایی ندارد. کیفیت خوانش مخاطب در مواجهه با اثر هنر دینی، اهمیت زیادی دارد
ـ ویژگیهای شخصی فرد هنرمند در این فرایند چقدر مؤثر است؟
بسیار زیاد، همانطور که گفته شد هنرمند در بدو امر یک انسان است و رفتهرفته بسته به خصوصیات ذوقی که خداوند در وجود وی به ودیعه گذاشته است و البته وجهی هم به شکل اکتسابی بر اساس همجواریها و آموزشها به آنها دست یافته، در خود، توانایی و قابلیت خلق اثر هنری را قوت میبخشد، اما این همه الزامات در زمینه پرداختن به هنر بهویژه هنر دینی نیست بلکه هنرمند بر اساس شرایط حاکم و فراز و فرودهای شخصی و اجتماعی که در آن زندگی میکند بهنوعی تفکر و جهانبینی رسیده و خود را در موضعی برابر و یا همجوار با دنیا و تغییر و تحولات آن میبیند که یا در جهت تأیید آنهاست و یا به رد و اعتراض نسبت به وقوع و بروز این پدیدهها میپردازد.
به هر حال اثر او بیاعتنا و بیتفاوت نسبت به پدیدههای اجتماع و جهان پیرامونش نیست و نقشی متعهدانه نسبت به آنها ایفا میکند؛ در پرداختن به هنر دینی خلق چنین اثر هنری منشأ خدایی و الهی دارد و عواملی که او را وادار به آفریدن کرده است همگی جنبه الهی داشته و با نگره دینی تولید و عرضه میشود.
نکتهای که باید در اینجا به آن اشاره کنم اینکه ممکن است محتوایی که در قالب یک اثر هنری بیان میشود، دینی باشد، اما به سبب برخی ناآگاهیها و کمتجربگیهایی که شخص هنرمند دارد، هنر با مختصات و پشتوانه علمی و با ساختار استاندارد آن ارائه نشده و از نظر زبان هنری، اثر خلق شده به شکل اکمل عرضه نشود، آنجاست که باید گفت ممکن است اثر ارائه شده دینی باشد، اما ساختار آن هنری نیست و لذا ما با یک اثر هنر دینی روبرو نیستیم.
ـ اتفاقاً به نظر میرسد که مخاطب در مرحلهای که به تعبیر شما در مواجهه با اثر هنری به خوانش آن میپردازد بیشتر به محتوای آن توجه دارد تا اینکه به این نکته دقیق شود که با چه زبانی ارائه شده است؟ آیا برداشت مخاطب و اینکه از اثر ارائه شده در قالب موضوعات دینی راضی به نظر میرسد برای آنکه به این آثار هنر دینی اطلاق شود، کافی نیست؟
معمولاً مخاطب عام و یا عوام از هنر توقع روایتگری دارند، در صورتیکه اصالت هنر میانهای با روایتگری ندارد، هنر زبانی است برای بیان یک مفهوم بهویژه در عرصه بیان مفاهیم دینی و قرار نیست چیزی را روایت کند و باید بیشتر متوجه این نکته باشد که قوانین و مقررات ناظر بر ماهیت خود را رعایت کند که در صورت رعایت این موضوع آن زمان است که در وهله دوم نیز حتی میتواند خاصیت روایتگری داشته باشد.
از آنجا که بهویژه مخاطبان و قشر متشرع و مؤمن بیشتر مخاطب یک اثر هنر دینی قرار میگیرند؛ لذا پیشزمینهای در مورد روایت دینی از قبل در ذهن داشته و این معلومات را با اثر هنری که در پیشگاه آنها قرار دارد همراه کرده و لذا این امر بر نقاط ضعف اثر به واسطه رعایت نکردن برخی اسلوب و سبکهای هنری سرپوش میگذارد؛ همچنین از آنجا که مخاطب چیزی را مجسم در روبروی خود میبیند که پیشتر درباره مختصات آن زمینه فکری دارد؛ لذا از آنجا که اثر هنری توانسته نظر و تجسم او را تأمین کند در نتیجه از اثر هنری با وجود همه ضعفهای آن، راضی به نظر میرسد.
منبع: ایکنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید