1395/11/27 ۰۸:۲۴
اكتشاف نفت، دورهاي تازه در زیست اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعی را در ايران آغازگر بود. درآمدهاي نفتي آرامآرام جايگاهي همیشگی در اقتصاد ايران یافتند و دولتها با تكيه بر آن توانستند هدفها و نیتهای سياسي، اقتصادی، اجتماعي و فرهنگي خود را در جامعه پياده كنند.
کشف نفت، پیدایش اقتصاد نفتی و پیامدهای آن بر جامعه ایران در روزگار قاجار و پهلوی
جامعه ایران، پیش از شکلگیری و گسترش صنعت نفت چه بود پس از آن چه شد؟
اكتشاف نفت، دورهاي تازه در زیست اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعی را در ايران آغازگر بود. درآمدهاي نفتي آرامآرام جايگاهي همیشگی در اقتصاد ايران یافتند و دولتها با تكيه بر آن توانستند هدفها و نیتهای سياسي، اقتصادی، اجتماعي و فرهنگي خود را در جامعه پياده كنند. گونهای استبداد که بر اساس تکیه بر درآمدهای نفتي پدید آمد، موجب شد طبقات گوناگون اجتماعي امكان بروز و ظهور در گسترههای گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي را به گونه مستقل به دست نياورند. درآمدهاي نفتي همچنین گسترش صنايع مصرفي و رونق واردات را در پی آورد؛ اين پدیده افزون بر ركود اقتصاد تولیدی درون ایران، به مهاجرت گسترده روستاييان به شهرها و شكلگيري كلانشهرهای بدون زيرساختهاي مناسب انجامید.
... و ناگهان نفت؛ این سیاهِ وسوسهگر
ایران از قدیمیترین و مهمترین تولیدکنندگان نفت در جهان به شمار میآید. حکومت قاجار، براي نخستين بار امتياز استخراج، بهرهبرداري و لولهكشي نفت و قير در سراسر کشور به جز آذربايجان، گيلان، مازندران، گرگان و خراسان را در سال ١٢٨٠ خورشیدی تا ٦٠ سال به یک انگلیسی به نام ويليام ناكس دارسي واگذارد. شركت زیر نظارت دارسي پس از ٥ سال در مسجد سليمان به نفت رسید؛ «شركت نفت انگليس و ايران محدود» بدینترتیب در سال ١٩٠٩ ميلادي بنیان گذارده شد. کشف نفت در مسجد سلیمان سرآغاز دورانی تازه در اقتصاد، سیاست و جایگاه بینالمللی ایران به شمار میآمد؛ همچنین به تداوم و تحکیم نفوذ انگلستان در ایران و خلیج فارس انجامید. اهمیت نفت به ویژه پس از جنگ یکم جهانی نمودی بیشتر یافت زیرا در بازسازی و شکوفایی اقتصادی و صنعتی اروپا بسیار به کار آمد. بنابر آنچه حسین محبوبی اردکانی در كتاب «تاريخ موسسات تمدني جديد در ايران» آورده است، اهميت نفت خوزستان را به روشنی از اعلاميه انتشار سهام شركت نفت انگليس و ايران در سال ١٩١٩ میلادی ميتوان دريافت؛ در آن اعلاميه درباره نفت خوزستان چنين آمده بود «جنس نفت خام بسيار مرغوب و شامل مقادير زيادي بنزين، نفت لامپ ، روغنهاي ماشين اعلي، مومهاي معدني، نفت سوخت با حرارت زياد و مقداري هم تلوان ميباشد ... براي مصرف در بحريه امپراطوري مفيد تشخيص داده شده ... بنزين محصول ايران در نيروي هوايي امپراطوري جلب توجه اولياي دولت انگليس را نموده بود و از هر جهت رضايتبخش بود و هزينه توليد نفت مزبور خيلي كم است».
درآمدهای نفتی افزون بر اهمیت بینالمللی کشف نفت، درون ايران آرامآرام جایگاهی تاثیرگذار در اقتصاد یافت. حكومت ايران كه در دوره قاجار همواره به كسري بودجه دچار بود، بدینترتیب به منبعی همیشگی از درآمد دست رساند. نفت به نوشته فرح ترکمان در کتاب «تبیین جامعهشناختی ایدئولوژی توسعه سیاسی در ایران معاصر» پدیدهای نو در اقتصاد ایران به شمار میآمد و اکتشاف، تولید و صدور نفت از سال ١٢٨٠ خورشیدی بدینسو تقریبا بر همه جنبههای اقتصاد سایه افکند. درآمدهای نفتی در دوره پهلوی اول، بخشی مهم از درآمدهای حکومتی را دربرمیگرفت. آنگونه که جان فوران در کتاب «مقاومت شکننده» روایت کرده است درآمد نفت در دوره پهلوی اول ده برابر شد. کاتوزیان نیز در کتاب «اقتصاد سیاسی» درباره درآمدهای نفتی دولت پهلوی اول چنین آورده است «درآمدهای مستقیم و غیر مستقیم نفتی بزرگترین رقم درآمد دولت را تشکیل میداد و یک سوم کل هزینههای دولتی را تامین میکرد». قيمت نفت هرچه زمانه پیشتر میرفت افزایش مییافت و این افزایش در دوره پهلوی دوم فرازی چشمگیر یافت. جایگاه درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران نیز به پیروی از این دگرگونی، ویژه و غیر قابل تغییر شد. آنگونه که کاتوزیان در کتاب «اقتصاد سیاسی» آورده است درآمدهای نفتی در سال ١٣٤٦ خورشیدی بیش از ٥٠ درصد تولید ناخالص ملی بود و در سال ١٣٥٤ خورشیدی بیش از ٨٠ درصد درآمدهای دولت ایران از درآمدهای نفتی تامین میشد.
دولت نفتی؛ صاحب نفت، بینیاز از جامعه
نفت بدینترتیب در یکصد سال گذشته آرامآرام به مهمترین عامل در اقتصاد ایران و منبع اصلی درآمد حکومت تبدیل شد. اين مساله، وابستگي شديد اقتصاد ايران به دولت را در پی آورد. حکومت پهلوی با بهرهگیری از درآمد نفت، مستقل و بينياز از طبقههای اجتماعي، به بازسازی حضور و گسترش تسلط خود در جامعه پرداخت؛ طبقههای گوناگون اجتماعی و جامعه مدنی در ايران در چنین فرآیندی فرصت و ابزاری در برابر حكومت در اختيار نداشتند. درآمدهاي نفتي گرچه سرمایه لازم را براي نوسازي و توسعه کشور فراهم میآورد اما با تقویت ظرفیتهاي استبدادي حکومت، تقویت سلطه دولت بر اقتصاد و تشدید نابرابري اقتصادی، مانعی بنیادین در برابر توسعه پایدار به شمار میآمد.
گسترش طبقه جديد متوسط و رویارویی با حكومت
طبقه جديد متوسط در نتيجه پديده نوسازي در ایران از اواخر دوره قاجار شكل گرفت و با توسعه آموزش و گسترش بوروكراسي در دوره پهلوي رشد يافت. اين طبقه آنگونه که علیرضا ازغندی در کتاب «درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران» روایت کرده است، همه نيروهاي باسواد اجتماعي و تحصيلکرده شهري، يعني صاحبان مشاغلي چون ديوانيان يا حقوقبگيران حکومتي، حقوقدانان، پزشکان، مهندسان، وکیلان، استادان دانشگاه، تکنيسينها، روزنامهنگاران، معلمان و مديران را دربرمیگرفت که به گونه فکري برای تامين معاش و دگرگونی اجتماعي و سياسي وضع موجود میکوشیدند و به عبارت ديگر کار غير دستی ميکردند. نفت و صنایع پیوسته به آن در زمینه پیدایش و شکلگیری طبقه جدید تاثیر بسیار گذاردند. طبقه جديد متوسط گرچه از كارگزاران اصلي دولتسازي و نوسازي در دوره پهلوي بودند اما با شکلگیری اعتراضها و اعتصابها، حکومت پهلوی پس از کودتای ١٣٣٢ کوشید با پدیدارسازی شیوههای کنترل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، جلوی گسترش مخالفتها را در سطح جامعه به ویژه از سوی این طبقه بگیرد؛ به همین منظور با وجود نیاز به نیروهای جدید تحصیلکرده، با همه امکانات در جلوگیری از فعالیتهای اجتماعي و سياسي طبقه متوسط برآمد. این کار، با ايجاد گونهای شکاف اجتماعی، گسترش نارضايتي طبقه جدید متوسط را از حكومت پهلوي به همراه داشت؛ بدینترتیب بسیاری از نویسندگان، شاعران، استادان و وکیلان به مخالفان بالقوه حكومت پهلوي بدل شدند.
رونق صنایع مونتاژ و گسترش مصرفگرايي
دولت ایران در دوره پهلوي، توسعه اقتصادی با محوريت درآمدهاي نفتي را مورد توجه قرار داد. توسعه صنعتي در اين استراتژی، با تكيه بر بازار داخلي، بر واردات کارخانجات و تکنولوژی غربي مبتني بود و صرفا بر مرحله نهایی تولید تاكيد داشت، به همین علت عرصه فعاليتهاي صنعتي به ويژه در دوره پهلوی دوم به حوزههایی چون صنایع اتومبیلسازی، تولید رنگ، دارو، فرآوردههای پتروشیمی، لاستیك، رادیو و تلویزیون واگذار شد؛ هرچند با وجود خوشبينيهاي آغازین، در اين حوزه چندان هم کامیاب نبود. به نوشته مصطفی وطنخواه در کتاب«موانع تاریخی توسعهنیافتگی در ایران» در حالی که برنامهریزان پیشبینی میکردند تولیدات صنعتی در سطحی بالاتر از تقاضای بازار داخلی یا دستکم با آن برابر باشد، این تولیدات عملا کفاف مصرف داخلی را نداشت و تکنولوژی تولید همچنان وابسته بود و عقب ماند. گسترش صنايع مصرفي و واردات بیرویه البته همراستا با سياستهاي فرهنگي حكومت و تبليغات گسترده رادیويي و تلویزیوني، مصرفگرایی را در جامعه افزایش داد و الگوی مصرف را در ميان ايرانیان دگرگون کرد. همه حوزههای زندگی اقتصادی، اجتماعي و فرهنگی در ایران بدينترتيب با واردات كالاهاي گوناگون از غرب پیوند خورد.
روستاها خالی روستاییان حاشینهنشین شهرها
شهرهاي بزرگ با گسترش تاسيسات شهري و شبکههاي ارتباطيِ برآمده از افزايش درآمدهاي نفتي، به مرکزهایی پرزرقوبرق و جذاب تبدیل شدند. ایجاد کارخانجات صنعتی نیز توزیع جمعیت در ایران را به سود شهرها دگرگون کرد. روستاییان و ساکنان شهرهاي كوچك بدینترتیب در جستوجوی کار به شهرهای بزرگ روی آوردند. اين مهاجران، حاشیهنشینی را در شهرها گسترش دادند و اگر خوششانس بودند به عنوان كارگر ساده با دستمزدی اندک در بخشهای صنعتی و ساختمانی به كار گرفته میشدند. افزایش اینگونه مهاجرتها جمعیت شهرهای بزرگ را بسیار افزایش داد. یرواند آبراهاميان در كتاب «ايران بين دو انقلاب» گزارش داده است که جمعیت تهران در میانه سالهاي ١٣٤٥ تا ١٣٥٥ از دو میلیون و ٧١٩ هزار و ٧٣٠ به چهار میلیون و ٤٩٦ هزار و ١٥٩ نفر افزایش یافته بود. افزايش مهاجرتها بسیار پیامدهای ناخوشایند اقتصادی و اجتماعی با خود آورد زیرا زیرساختهای توسعه شهرنشيني وجود نداشت و این مساله رشد حاشیهنشینی را در شهرهای بزرگ به همراه داشت. رشد شتابان درآمد نفت، انحصار آن براي گروههايي ویژه و افزایش تورمِ برآمده از آن، گونهای بیثباتی و ناهنجاری در میان طبقات جامعه را به همراه داشت. رشد مصرفگرايي، به شكاف طبقاتی در شهرهاي بزرگ انجامید. این دگرگونیها در کنار برخی رخدادهای دیگر آرامآرام جامعه ایران را همچون انبار باروت، آماده انفجار ميساخت. مهاجرت گسترده روستاييان به شهرها همچنین میزان تولیدات کشاورزی را کاهش و هزينههاي توليد را افزایش داد. حكومت پهلوي به همین علت براي تامین نیازمندیهای مردم به واردات گسترده مواد غذايي روی آورد؛ ایران که پیش از آن در بسیاری از تولیدات کشاورزی خودکفا بود، در چنین فرآیندی به یکی از مشتریان شرکتهای چند ملیتی مواد غذايي و خواروبار تبديل شد.
صنعت نفت كارگران و نارضایتیهای اجتماعی
اکتشاف نفت در مناطق جنوبي ايران، ساختار اقتصادي و اجتماعي اين مناطق را دگرگون ساخت. صنعت نفت با پدیدارساختن فرصتهای تازه شغلی، مهاجرانی فراوان به خود کشاند به گونهای که نیمی از جمعیت شهرهای نفتی را کاسبان، بازرگانان، پیمانکاران و کارگران تشکیل میدادند. جویندگان كار گرچه فراوان بودند اما وضعیت كار در صنايع نفتي جنوب ايران چندان مناسب نبود. کارگران با کمترین دستمزد در هواي گرم و نامطبوع خوزستان كار ميكردند. رفتار و برخورد کارکنان شركت نفت انگليس و ايران نیز با كارگران ايراني ناخوشایند بود. حسین محبوبي اردكاني در کتاب «تاريخ موسسات تمدني جديد در ايران» تصریح کرده است پارهای از كارگران آن شركت در خرداد ١٣٠٦ خورشیدی براي شكايت از شرايط نامناسب خود به تهران آمدند اما در جريان مذاكره با رییسان شركت نه تنها نتوانستند دستاوردی دندانگیر بگیرند، که، كتك نيز خوردند. نارضايتيهای گسترده در ميان كارگران صنعت نفت، زمينه را براي فعاليت و جنبش گروههاي چپ فراهم میآورد. اتحادیه کارگران صنعت نفت از نخستين اتحاديههاي كارگري بود كه در دوره پهلوی اول شكل گرفت. کوششهای اين اتحاديه در سالهاي پس از برافتادن پهلوي اول، در بهبود شرايط كاري و افزايش دستمزد، نیز در شكلگيري اعتصابهای گسترده كارگران صنعت نفت تاثيرگذار بود. كارگران صنعت نفت در اعتصاب همگانی در تیر ۱۳۲۵ خورشیدی، به موجب نامهای دلايل نارضایتی خود را اينگونه توضيح دادند «ما ميدانيم كه شركت همواره متعذر به اين است كه ايرانيان از عهده كارهاي مهم برنميآيند و ضمن اين عنوان آنان سعي ميكنند كه برتري نژادي خارجيان را به رخ ما بكشند و توهيني به ايرانيان بنمايند ... علت حقيقي امتناع شركت از استخدام ايرانيان و تكثير عده آنها دو چيز است: يكي آن كه آموختن كار به ايرانيان متضمن خرج است ديگر اين كه به لحاظ سياست غلط ميل ندارد كه كارهاي حساس به دست ايرانيان باشد». اینگونه اعتراضها اما از آنجا که شرکت در پی دستیابی به بیشترین سود بود، برای کارگران کامیابی به همراه نداشت. پیوستگی این نارضایتیها را میتوان از حضور گسترده کارگران صنعت نفت در جریان اعتراضهای بعدی به خوبی دید؛ چنانچه در جريان ملي شدن صنعت نفت در سال ١٣٣٢ و اعتصابهای همگانی سال ١٣٥٧، كارگران صنعت نفت نقشي تاثیرگذار داشتند.
صنعت نفت آغازگر پیدایش صنایع تازه در ایران
رشتهای از صنايع نيز در پیوند با نفت در کنار صنايع مربوط به استخراج و تصفيه آن پدید آمد. صنعت پتروشیمی، از مهمترین آنها به شمار میرفت. توجه به نفت خام و گاز طبيعي به عنوان ماده اوليه براي تهيه بسياري از تركيبات مورد نياز انسان در اوايل سده بيستم میلادی فزوني یافت. صنعت پتروشيمي تامينكننده مواد مورد نياز مصرفي در بيشتر صنايع شيميايي، برق و الكترونيك، نساجي، پزشكي، خودروسازي و لوازم خانگي و غذايي بود. این صنعت در ایران از سال ١٩٢٠ میلادی شکل گرفت و با توجه به ارزانی مواد نفتی به تندی گسترش یافت. کارخانههای پتروشیمی در بندر شاهپور، آبادان و جزیره خارک پدید آمدند. كودهاي شيمیايي، الياف مصنوعي و انواع محصولات پلاستيكي، مهمترین محصولات پتروشيمي به شمار میآمدند. كارخانه حلبسازي آبادان نیز از دیگر صنایع پیرامونی نفت بود. جابهجایی نفت و بنزين به حلبیهایی نیاز داشت به همین علت کارخانه حلبسازی آبادان با بهرهگیری از ماشينهاي جدید خودكار بنیان گذارده شد. متفقین در جنگ دوم جهانی برای آن که بتوانند میزانی بیشتر از بنزين هواپيما را به شوروي برسانند، کارخانه حلبيسازي آبادان را گسترش داده، محصول آن را به دو برابر رساندند. شرکت لولهسازی اهواز، دیگر تاسیسات کارخانهای بود که در پیوند با صنعت نفت شکل گرفت. رساندن نفت به سراسر ايران به وسیله نفتكشها و مخازن راهآهن، دشوار و هزینهبر بود، از اینرو كارخانه لولهسازي اهواز با هدف جابهجایی نفت و گاز در اوایل سال ١٣٤٦ خورشیدی ایجاد شد. پالایشگاههای نفت در تهران، آبادان و كرمانشاه، در پیوستگی چنین دگرگونی و در پیوند با فعالیتهای صنعت نفت آرامآرام پدیدار شدند. پالايشگاه آبادان پس از كشف نفت در مسجد سلیمان ، در سال ١٢٩١ خورشیدی به عنوان نخستین تصفیهخانه نفت در ايران گشایش یافت. بخشی بزرگ از فرآوردههای پالایشگاه آبادان به بیرون از کشور صادر میشد. پالايشگاه آبادان در جريان جنگ دوم جهاني اهميتی فراوان يافت، به گونهای که با توليد ساليانه یک میلیون تن بنزین، بیشترین مصرف نیروهای هوايی انگلیس و آمریکا را در خاور میانه و خاور دور تامين ميكرد. پالایشگاه کرمانشاه اما برای تامين نیازهای درون كشور فعاليت داشت. نفت خام در اين پالايشگاه به بنزین، نفت چراغ و گاز تبديل و با تانکرهای جابهجایی سوخت به سراسر كشور فرستاده ميشد. ساخت پالايشگاه تهران اما در وضعیتی جداگانه رخ داد. با توجه به اين كه بیشتر فرآوردههاي نفتي در تهران و شهرهاي شمالي كشور به مصرف ميرسید، این پالایشگاه به همين منظور در سال ١٣٤٧ خورشیدی ساخته شد. كارخانه جنرال تاير ايران نیز در کنار این صنایع مستقیم و غیر مستقیم نفتی، از مرکزهایی بود که با نفت و محصولات آن پیوند یافت و ساخته شد. جنرال تاير، دومين كارخانه لاستيك در ايران بود که به سال ١٣٤٣ خورشیدی گشایش یافت. كارخانه به شركت سهامي جنرال تاير و رابر ايران متعلق بود. این کارخانه لاستيكهاي گوناگون اتومبيل سواري، كاميون، تراكتور و ماشينهاي راهسازي تولید میکرد.
بيمارستان پیشرفته صنعت نفت در مسجدسليمان
نخستين بيمارستان و درمانگاه شركت نفت در مسجدسليمان در سال ١٩١٤ ميلادي برابر با ١٢٩٣ خورشیدی بنیان گذارده شد. این بیمارستان به پيشرفتهترين دستگاهها مجهز بود و امكانات آن به اندازهای مطلوب بود كه در دورههايي بيماران از تهران و دیگر شهرهاي بزرگ براي جراحي به مسجدسليمان فرستاده میشدند. پزشكان و پرستاران اروپايي تا پیش از مليشدن صنعت نفت، بيمارستان مسجدسليمان را اداره میکردند. دانش عباسي شهني در كتاب «تاريخ مسجدسليمان» درباره بیمارستان مسجدسلیمان چنين نوشته است «در مسجدسليمان بيمارستاني در دو مايلي ميدان نفتون قرار دارد كه در آن بيماراني را بستري ميكنند كه اضافه بر خدمات پزشكي و جراحيهاي سرپايي در كلينيكهاي بيرون از بيمارستان، وسايل لازم براي صد نفر در مواقع اورژانس وجود دارد. همچنين يك بيمارستان مجزا براي امراض مسري و يك كمپ براي قرنطينه كردن آنها برپا شده است. بخش گرمازدگي به منظور مطالعه و مداواي موارد گرمازده و براي بيماراني كه بعد از عمل تب شديد دارند يا شوك به آنها دست ميدهد ساخته شده است. ... علاوه بر آن دو اتاق عمل، يك اتاق عكسبرداري و آزمايشگاه باكتريشناسي نيز وجود دارد. ضد عفوني و تهويه بيمارستان طبق استانداردهاي علمي است. به جرات ميتوان گفت بيمارستان مسجدسليمان نه فقط بهترين بيمارستان در خاورميانه است، بلكه مجهزتر از بهترين بيمارستانهاي روسيه، هند و ساير كشورهاي قاره آسياست. كاركنان پزشكي شامل يك سينيور و دو پزشك رزيدنت و پزشك بازرس است و متخصصاني كه مشغول خدمت در مسجدسليمان هستند شامل يك پاتولوژيست و يك افتالمولوژيست ميباشند. كاركنان پرستاري ٢٦ نفر ميباشند و زير نظر يك مترون اروپايي هستند كه به كمك هشت سيستر اروپايي سرپرستي مي شوند». اين بيمارستان اما با توجه به تعداد فراوان بيمار، وضع بد ساکنان منطقه و شرايط نامناسب آبوهوايي، براي تامين نيازهاي پزشكي خانوادههاي كارگران و مردم محلی كافي نبود، همچنین برای پذيرش در بيمارستان نيز تبعيضهایی وجود داشت و نیازهای همه كارگران و خانوادههایشان را برنمیآورد؛ اگرچه درمان اين افراد در درمانگاه رايگان بود اما پذيرش در بيمارستان محدودیت داشت و كارگران براي جراحيهايي كه فوريت نداشت باید ماهها منتظر ميماندند.
نفت و دنیای آموزش متوسطه و عالی
صنعت نفت براي تامين نيروي انساني به تربيت افرادي متخصص نيازمند بود به همين علت با تاسيس آموزشگاههاي فني و حرفهاي به تربيت مهندسان و كارگران متخصص برآمد. شركت نفت انگليس و ايران همچنين از سال ١٣٠٤ خورشیدی متعهد شد هر سال دو دانشجوي ايراني را براي تكميل تحصيلات در رشته علوم نفت به انگلستان بفرستد. آموزشگاه فنی آبادان در دسته مرکزهایي بود كه براي تربيت نيروي متخصص بنیان گذارده شد. این آموزشگاه دو سطح متوسطه و عالی داشت که در متوسطه دو شعبه بازرگانی و فنی نیروی متخصص پرورش میداد. مدرسان آموزشگاه در شعبه بازرگانی، دو رشته نویسندگی و بازرگانی و در شعبه فنی سه رشته مکانیک، برق و نفت را تدریس میکردند. فعالیت سطح عالی آموزشگاه فنی آبادان نیز آنگونه که مصطفی فاتح در کتاب «پنجاه سال نفت ایران» روایت کرده است در سال ١٣١٩ خورشیدی آغاز شد. فعالیت دانشجویان در این آموزشگاه بر اساس کار عملی و کارورزی بود و دانشآموختگان آن در پالایشگاه آبادان به کار گرفته میشدند. شركت نفت در کنار كارهاي آموزشي و تخصصی، چندين دبستان نیز در آبادان و مسجدسليمان بنیان گذارد. آنگونه که آمارها نشان میدهند در زمان مليشدن صنعت نفت در سال ١٣٣٢ خورشیدی، يك چهارم كارگران شركت باسواد بودند.
منبع: روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید