آغاز استبداد شاه

1395/11/16 ۰۸:۱۱

آغاز استبداد شاه

تاریخ معاصر ایران در دوران پهلوی دوم فراز و نشیب‌های فراوانی دارد. فراز‌و نشیب‌هایی که تاکنون درباره آنها سخن‌های بسیاری گفته شده است؛ اما حادثه‌ای که در روز میانی بهمن سال 1327 اتفاق افتاد، رویدادی بود که می‌توانست عصر تازه حکومت شاه جوان پهلوی را رقم زند. وقایع سال‌های بعد دوران اوج قدرت محمدرضا پهلوی را حداقل 10 سال به تاخیر انداخت. ساعت سه بعدازظهر جمعه 15 بهمن 1327 شاه آن روز ایران در مقابل دانشکده حقوق دانشگاه تهران مورد سوء‌قصد قرار گرفت؛ اما از آن جان سالم به در برد. هر چند ضارب در همان صحنه کشته شد، اما آنچه شاه در روزها و سال‌های بعد از آن رقم زد...

درباره سوءقصد به محمدرضا پهلوی در دانشگاه تهران

 سجاد صداقت : تاریخ معاصر ایران در دوران پهلوی دوم فراز و نشیب‌های فراوانی دارد. فراز‌و نشیب‌هایی که تاکنون درباره آنها سخن‌های بسیاری گفته شده است؛ اما حادثه‌ای که در روز میانی بهمن سال 1327 اتفاق افتاد، رویدادی بود که می‌توانست عصر تازه حکومت شاه جوان پهلوی را رقم زند.  وقایع سال‌های بعد دوران اوج قدرت محمدرضا پهلوی را حداقل 10 سال به تاخیر انداخت. ساعت سه بعدازظهر جمعه 15 بهمن 1327 شاه آن روز ایران در مقابل دانشکده حقوق دانشگاه تهران مورد سوء‌قصد قرار گرفت؛ اما از آن جان سالم به در برد. هر چند ضارب در همان صحنه کشته شد، اما آنچه شاه در روزها و سال‌های بعد از آن رقم زد، همه به بهانه‌ای شکل گرفته بود که هنوز در چرایی وقوع آن تردیدهای جدی وجود دارد. حادثه‌ای که تا میانه سال 1329 اتفاقات فراوانی از سوی دربار و شخص شاه به ایران تحمیل کرد؛ حادثه‌ای که هنوز در میان مورخان نظرات فراوانی درباره آن وجود دارد و حرف‌های گوناگونی پیرامونش زده می‌شود. حرف‌ها و نظراتی که هر اندازه هم درباره آن سخن گفته شود اما باز هم در این حادثه یک برنده بزرگ وجود داشت و آن هم خود شاه و دربارش بود.

 تیراندازی در دانشکده حقوق    
هر چند کلنگ افتتاح دانشگاه تهران در سال 1313 به زمین زده شد اما دانشگاه تهران در روز 15 بهمن 1314 به طور رسمی توسط رضاشاه افتتاح شد. 15 بهمن به تاریخی تبدیل شده بود که همه‌ساله آن را جشن می‌گرفتند و گزارش‌های فعالیت‌ها و کارهای سال گذشته به استحضار شاه می‌رسید. در شرایطی که ایران پس از شهریور 1320 آزادترین دوران تاریخ خود تا آن روز را تجربه می‌کرد و در حالی که حکومت پهلوی دو سال قبل حکومت خودمختار آذربایجان را در هم شکسته بود، محمدرضا پهلوی در روز 15 بهمن 1327 برای شرکت در جشن سالانه دانشگاه تهران در این مکان حضور یافت. ساعت 3 بعد‌از‌ظهر این روز که از قضا جمعه هم بود شاه از اتومبیل خود پیاده شد؛ در حالی که فردی اسلحه به دست در قامت یک خبرنگار منتظر بود تا او را ترور کند. ناصر میرفخرایی که در قامت خبرنگار روزنامه «پرچم اسلام» در این مراسم شرکت کرده بود به شاه شلیک کرد؛ اما تیرها زخمی سطحی بر محمدرضا پهلوی بر جای گذاشت و در حالی که شاه می‌گفت «ضارب را نکشید» و دکتر متین دفتری فریاد می‌زد «ضارب را نابود نکنید» محافظان شاه میرفخرایی را جا‌به‌جا کشتند. کشتن میرفخرایی در شرایطی اتفاق افتاد که قبل از تیرباران او، با گلوله‌ای که سرتیپ صفاری شلیک کرد زخمی شده و حتی گفته می‌شود دست‌ها را به علامت تسلیم بالا برده بود. روزنامه کیهان فردای حادثه درباره آن چنین نوشت: «...‌ضارب که پس از اصابت سه گلوله نقش زمین شد و مردم غضبناک به طرف وی حمله‌ور شدند، با وجود تمام مراقبت‌های دژبانان و ماموران پلیس جان به سلامت نبرد و قبل از رسیدن به بیمارستان سینا درگذشت.» شاه در این حادثه آسیب جدی ندید و به بیمارستان شماره دو ارتش برای پانسمان منتقل شد. همان روز دولت در تهران حکومت نظامی اعلام کرد؛ اتفاقی که نشان از وقوع حوادث پر‌تعداد بعدی را می‌داد. تشکیل جلسه‌ هیات وزیران در کاخ وزارت امور خارجه نشان از تصمیماتی مهم برای ایران می‌داد؛ جلسه‌ای که اولین اقدام آن بیانیه‌ای عجیب بود: «به‌ موجب تصمیم هیات دولت، در شهر تهران، حکومت نظامی برقرار شد و به پیشنهاد سپهبد رزم‌آرا، رئیس ستاد ارتش، یکی از معاونان او به‌ نام سرلشکر احمد خسروانی به فرمانداری نظامی منصوب شده و دولت، حزب توده ایران را غیر‌قانونی اعلام کرد و دستور داده شد در تهران و سایر شهرها، کلوپ‌ها و مراکز آنها تصرف شود و سران و افراد حزب در تمام ایران بازداشت شوند.»

 حمله به حزب توده
حزب توده بی‌شک در سال‌های پس از شهریور 20 قدرتمند‌ترین حزب ایرانی بود. این حزب در طول سال‌های پس از کنار رفتن رضاشاه از قدرت، با سازماندهی بی‌نظیری که داشت توانست نیروهای فراوانی را جذب خویش کند و زمینه‌ساز میتینگ‌های بزرگی در کشور شود. یک روز پس از حادثه منوچهر اقبال، وزیر بهداری در مجلس شورای ملی حاضر شد و ضمن تشریح حادثه سوءقصد با اشاره به دفترچه یادداشتی که گویا در منزل میرفخرایی به دست آمده بود، محتویات آن را چنین قرائت کرد: «... پس از مدتی مطالعه و سنجش درباره احزاب در حزب توده ایران اسم‌نویسی کرده و به یکی از حوزه‌های آزمایشی معرفی شدم.» اقبال به این نکته نیز اشاره می‌کرد که در آن دفترچه لیست کتاب‌هایی یادداشت شده که «منحصر به روشنفکران و جوانان حزب توده است» نتیجه می‌گیرد: «با این مدارکی که به نظر آقایان نمایندگان رساندم... برای دولت مسلم که این عنصر... عضو فعال حزب توده ایران بوده است و بعدا این تصمیم را گرفته است.» دلیل سرکوب حزب توده همین نکته ساده بود. قسمت بزرگی از فعالان و 9 نفر از 19 نفر اعضای کمیته مرکزی حزب به همراه تعداد کثیری از مدیران جراید و مخالفان درباره بازداشت و به دادگاه نظامی کشانده شدند و اموال حزب توده نیز به تصرف دولت در‌آمد؛ اتفاقی که بسیاری آن را ناراحتی شاه از حزب توده و ترس از قدرت گرفتن آن می‌دانند و معتقدند این اتفاق محصول توطئه‌چینی او درباره خود بوده است.

 بازخوردهای حادثه
در سایه چنین حوادثی دولت محمد ساعد رای اعتماد کاملی از مجلس گرفت و به طرح استیضاح عباس اسکندری نیز رای سکوت داده شد. چهار روز بعد نیز لایحه تحدید مطبوعات و مجازات مرتکبان جرائم مطبوعاتی به مجلس تقدیم و مدتی بعد تصویب شد. در همان روزها هیات نمایندگی شرکت نفت انگلیس و ایران به ریاست سایمون گس به ایران آمد تا در تیر سال بعد قرارداد مشهور به «گس - گلشاییان» تصویب شود. از طرف دیگر دولت ساعد با اعلام اینکه امتیاز بانک شاهی تمدید نخواهد شد ولی آن بانک می‌تواند به فعالیت آزاد خود در ایران ادامه دهد با ابقای بانک انگلیس موافقت کرد. ماده واحده اجرای برنامه هفت ساله نیز در روزهای پایانی بهمن در مجلس تصویب شد؛ لایحه‌ای که بسیاری از مخالفان آن را در راستای نیات انگلستان و آمریکا در ایران می‌دانستند. اما همه این حوادث شاه را به سمتی برد که قدرت خود را بیش از پیش کند. یک ماه بعد از حادثه دانشگاه تهران، شاه در دیدار نمایندگان مجلس دستور برگزاری انتخابات مجلس موسسان را که بعدها به شکل مجلس سنا درآمد، صادر کرد تا ضمن تغییر قانون اساسی، شاه بتواند سلب استقلال مجلس شورای ملی را با به دست آوردن اختیار انحلال آن مجلس در ید قدرت خود گیرد؛ گلوله‌هایی که از تفنگ ناصر میرفخرایی خارج شد، هر هدفی را دنبال می‌کرد. در نهایت نیز به اوج‌گیری قدرت دربار و در راس آن شخص شاه منجر شد. محمدرضا پهلوی رویای قدرتمند شدن در میانه جوانی را در سر می‌پرورد؛ غافل از اینکه موج‌های تند نهضت ملی شدن نفت و دولت مصدق در راه بود.

 

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: