ظهورخانواده: جامعه یا دولت؟

1395/10/28 ۰۸:۲۴

ظهورخانواده: جامعه یا دولت؟

بحث درباره خانواده در وهله نخست با نظر به حوزه‌های جامعه‌شناسی خانواده یا روانشناسی خانواده و از این قبیل مربوط می‌شود، اما نگرش‌های نوین به علوم اجتماعی نشان می‌دهد كه بر خلاف تصور اولیه، خانواده به مثابه واحد بنیادین جامعه ربط وثیقی از یك سو با هنجارها و ارزش‌های اجتماعی و از سوی دیگر با سیاستگذاری و قدرت دارد. از این حیث قرار دادن بحث خانواده بر بستر كلان‌تر جامعه یا دولت، ضرورتی انكار‌ناپذیر است اما برای مشخص كردن رابطه خانواده و دولت، ابتدا باید بدانیم از كدام نظام گفتمانی تبعیت می‌كنیم؛ دولت- جامعه یا جامعه - دولت؛ نكته‌ای كه تقی آزاد ارمكی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در نشست «خانواده و دولت در ایران» كه طی روزهای اخیر در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، آن را محور بحث خود قرار داد و جایگاه خانواده را در هریك از این دو نظام گفتمانی تبیین كرد.

رابطه خانواده و دولت در ایران در گفتار تقی آزاد ارمكی

گفتمان دولت- جامعه، محصول غیرعلوم اجتماعی است

عاطفه شمس: بحث درباره خانواده در وهله نخست با نظر به حوزه‌های جامعه‌شناسی خانواده یا روانشناسی خانواده و از این قبیل مربوط می‌شود، اما نگرش‌های نوین به علوم اجتماعی نشان می‌دهد كه بر خلاف تصور اولیه، خانواده به مثابه واحد بنیادین جامعه ربط وثیقی از یك سو با هنجارها و ارزش‌های اجتماعی و از سوی دیگر با سیاستگذاری و قدرت دارد. از این حیث قرار دادن بحث خانواده بر بستر كلان‌تر جامعه یا دولت، ضرورتی انكار‌ناپذیر است اما برای مشخص كردن رابطه خانواده و دولت، ابتدا باید بدانیم از كدام نظام گفتمانی تبعیت می‌كنیم؛ دولت- جامعه یا جامعه - دولت؛ نكته‌ای كه تقی آزاد ارمكی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در نشست «خانواده و دولت در ایران» كه طی روزهای اخیر در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، آن را محور بحث خود قرار داد و جایگاه خانواده را در هریك از این دو نظام گفتمانی تبیین كرد. آزاد ارمكی معتقد است اینكه ما خانواده را به عنوان نهاد اجتماعی محسوب می‌كنیم به این بستگی دارد كه جامعه را چه نوع جامعه‌ای تلقی كنیم و دولت را كجای آن قرار دهیم. در جامعه عمودی، دولت بالا ایستاده و در نتیجه، افراد جامعه نیز یا فاضله هستند یا گمراه. اما در جامعه-دولت، دولت نیز یكی از عناصر است. ممكن است عنصر قدرتمندی باشد اما كجا قرار گرفتن آن مهم است همان‌طور كه كجا قرار گرفتن خانواده یا نهاد دین و مانند آنها نیز مهم است. آنگاه خانواده موضوعیت اجتماعی پیدا می‌كند و خود را در دگردیسی‌های خویش نشان می‌دهد. وی با تاكید بر توجه به تحولات و دگردیسی‌های نهاد خانواده می‌گوید اگر در این رابطه تحلیل ساختاری، تحلیل كنشگری سازمانی، موقعیتی و... انجام شود بسیاری از آسیب‌هایی كه ما امروز آنها را آسیب می‌خوانیم دیگر آسیب محسوب نمی‌شوند بلكه یك وضعیت، موقعیت، چالش و دگرگونی به شمار می‌آیند. در این صورت نیز شروع به تحقیر افراد جامعه نخواهیم كرد زیرا تحقیر وقتی اتفاق می‌افتد كه ما به دنبال یك انسان فاضله یا ضاله می‌گردیم. گزارش این نشست را در ادامه می‌خوانید.
 

دولت-جامعه محصول غیر علوم اجتماعی است
انتخاب عنوان «خانواده و دولت در ایران» تعمدی است، می‌توانست دولت و خانواده باشد، همچنان كه در ادبیات علوم اجتماعی، در بیشتر كتاب‌ها دولت و جامعه، دولت و فرهنگ، دولت و اقتصاد و... به كار برده می‌شود. در ایران و بیشتر در جوامع غربی اقتصاد و سیاست، اقتصاد و جامعه به كار می‌رود و به ندرت نوشته شده جامعه و دولت، متاسفانه آنجا نیز این گرفتاری وجود دارد. اگر ما به بحث دولت-جامعه به صورت جامعه- دولت نگاه كنیم، می‌بینیم كه چه اتفاقاتی در حوزه اندیشه می‌افتد. زایش، پردازش و بقای دولت - جامعه محصول غیر علوم اجتماعی است. كسانی كه مدافع دولت و جامعه هستند خارج از عرصه علوم اجتماعی بوده و قطعا جامعه‌شناس نیستند. فیلسوف سیاسی، فیلسوف فرهنگی، سیاستمدار یا كنشگر سیاسی، روشنفكر و كمی هم روانشناس هستند. این چند گروه كه با محور قرار دادن مقوله دولت- جامعه بحث می‌كنند، روی موضوعی به‌طور توافقی و اعلام نشده كار می‌كنند و آن خارج كردن جامعه از دستور كار است. در اینجا ماركسیسم تاثیر زیادی دارد، دیدگاه‌های فلسفه سیاسی در دنیا خیلی موثر است. در ایران نیز اسلامگراها و دولتگراها موثر هستند، فرقی هم نمی‌كند هم راستگراها و هم چپگراهای ما تاكنون موضوع را این‌گونه دنبال كرده و معتقد هستند كه ما با فضای اندیشه‌ای و نظام گفتمانی یا معرفتی سر و كار داریم كه این دو عنصر دولت - جامعه در آن وجود دارد و در آن، دولت بر جامعه و امر سیاسی مقدم بر امر اجتماعی است و همه امور دیگر انسانی نیز تابعی از امر سیاسی است. طبیعتا در اینجا نظام اجتماعی اگر در بیان گفته می‌شود -زیرا باوری به نظام اجتماعی وجود ندارد- منظور نظام سیاسی است كه دولت‌مدار بوده، دولت و قدرت در آن وجود دارد، امر سیاسی بر آن حاكم است و در واقع، یك شاكله كلی انتزاعی تحت عنوان بروكراسی سازمانی است به نام دولت. در گستره حیات این نظام اجتماعی و به یك معنا نظام سیاسی، با عناصری تحت عنوان نهاد رو‌به‌رو هستیم كه بیشتر آنها سازمان بوده و متاثر از ساحت دولت هستند.
جامعه به تعبیر من، یك ساحت از بالا به پایین دارد و بسیار عمودی است، هیچ چیز در آن به صورت افقی وجود ندارد. قدرت و نهاد دولت در راس است و به سرعت پایین می‌آید تا به چیزی به نام انسان یا كنشگر می‌رسد. در این حالت، دو گانه جدیدی در اندیشه این آدم‌ها - فیلسوفان غیر علوم اجتماعی- پیدا می‌شود و آن سامان رابطه انسان با قدرت، كلیت نظام سیاسی و دولت است كه وقتی جست‌وجو می‌كنیم،  می‌بینیم كه سابقه آن به ادبیات كهن در فلسفه سیاسی بازمی‌گردد مثل افلاطون و ارسطو، بعد نیز دوره میانی تا به عصر جدید می‌رسد كه دغدغه آنها دغدغه جامعه‌ای در عرض است تا جامعه‌ای مستقر شده در طول و جامعه‌ای بر قامت بلند شده یا برپا شده روی دوش آدم‌ها بلكه جامعه مستقر است و افراد در آن، در ساحت سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی حضور دارند.
 

نسبت ظهور امر متعالی و جایگاه خانواده
اینجا است كه ما به ظهور پدیده‌ای به نام امر متعالی می‌رسیم كه می‌تواند انسان متعالی، نظام سیاسی متعالی یا فرهنگ متعالی باشد. اگر كمی در این فضای مفهومی مستقر شویم در دوره میانی به متفكرانی مثل ماكیاولی، در جهان اسلام به خواجه نصیر و در عصر مدرن به شهید مطهری و علامه طباطبایی و حتی جوادی آملی برخورد می‌كنیم و همه متفكرانی كه به این بحث وارد شده‌اند اما در غرب این قصه متفاوت است. آنجا همه دغدغه‌ها معطوف به پی جویی امر متعالی است كه می‌تواند انسان متعالی، جامعه متعالی یا خانواده متعالی و... باشد. اختلالات و نابسامانی‌هایی كه ظهور می‌كند نیز به دلیل عدم حضور این امر متعالی است. سوال ما درباره پدیده‌ای به نام خانواده است. اما خانواده در كدام یك از این دو سنت یا فضای فكری امكان ظهور پیدا می‌كند؟ خانواده در حوزه پارادایمی دولت-  جامعه اصلا امكان و دلیلی برای ظهور ندارد. همه اینها از نتایج كنش، خواسته، نیاز فرد طبیعی، فرد منفك شده از طبیعت یا فرد متعالی است و در اینجا ما سه شبه نظام اجتماعی داریم كه خانواده در آنها وجود دارد، خانواده طبیعی، خانواده در حال فروپاشی و خانواده متعالی یا ایده‌آل. در واقع، در پارادایم جامعه و دولت، چون جامعه در عرض مستقر شده، تحولات و دگردیسی‌های آن در عرض اتفاق می‌افتد. نكته دیگر در اینجا بحث ظهور دانش است. در پارادایم دولت- جامعه، هیچ ضرورتی برای تولید هیچ‌گونه معرفتی وجود ندارد، نیازی به متفكر و دانشی به نام جامعه‌شناسی، اقتصاد، سیاست و... نیست زیرا یك جامعه كاملا عمودی است. اما یك معنا و معرفت شبه روانشناسی وجود دارد كه خیلی نیز مورد نیاز است. در اینجا روانشناسی امكان تولد، زیست و بقا پیدا می‌كند و خیلی نیز به كار می‌آید.
در یك جامعه باز شده نهادهای اجتماعی متعدد معنا پیدا می‌كند. دوركیم می‌گوید جامعه‌شناسی علم نهادهای اجتماعی است. جامعه چیزی جز ساحت نهادی نیست و در این نحوه سامان توزیع نهادهای اجتماعی است كه طرح نهادی اجتماعی به نام خانواده معنا پیدا می‌كند. نهادی كه پیدا و دیده می‌شود. برخلاف آنچه در گفتمان دولت-جامعه در باب ساختن نهادی به نام خانواده بحث می‌شود. آنجا خانواده ساخته و مدیریت می‌شود اما در گفتمان جامعه-دولت شناخته و دیده می‌شود و احتمالا سامان نیز می‌یابد اما بیش از آنكه سامان آن به وسیله دستور، مدیریت و كنترل انجام گیرد به الزامات اجتماعی كه ساختاری است، بستگی دارد.
 

رابطه خانواده و دولت در دو نظام گفتمانی متفاوت
ما در باب اینكه رابطه خانواده و دولت را مشخص كنیم، باید بدانیم از كدام نظام گفتمانی تبعیت می‌كنیم. دولت -  جامعه یا جامعه-دولت؟ همان‌طور كه گفتم اگر دولت - جامعه باشد اصلا بحث خانواده از دستور كار خارج می‌شود و اصلا معنی ندارد زیرا با افراد رو به رو هستید، بعد به اقتضائات اجتماعی نیز كه قدرت و سیاست است خانواده باید ساخته شود و در نهایت، تلاش‌ها برای ساخته شدن خانواده است. اینجاست كه برخی نظریات متفكران عصر میانه قابل نقد است؛ نظریه استخدام،
نظریه اجتماعی شدن و... اما اگر جامعه-دولت نگاه كنیم آنگاه جامعه- خانواده، جامعه- اقتصاد و... معنا پیدا می‌كند. یعنی مجموعه‌ای از نهادهای اجتماعی و ارتباط آنها با یكدیگر جامعه را می‌سازد و خانواده نیز یك نهاد مهم می‌شود. در این بحث، خانواده تولید و مدیریت نمی‌شود، سامان پیدا نمی‌كند بلكه به رسمیت شناخته می‌شود و بعد به همان میزان، جامعه امكان زایش، پردازش و افول و ظهور پیدا می‌كند. اختلاف عمده‌ای كه در حال حاضر خانواده كجای نظام اجتماعی قرار می‌گیرد؟ بخش كوچكی از آن است یا بخش بزرگی از آن؟ در آنجا گفته می‌شود خانواده می‌تواند تمام جامعه باشد زیرا محل زیست تمام عیار فرد است در حالی كه در اینجا گفته می‌شود فرد اصلا امكان زیست تمام عیار ندارد.
در اینجا می‌توان بحث نحوه ساماندهی جامعه به لحاظ نهادی را پیش كشید. این نوع رابطه نهادهای اجتماعی با یكدیگر است، كدام مقدم و كدام‌یك موخر است، نحوه دگردیسی نهادهای اجتماعی چگونه است، نهاد اصلی و فرعی كدام است و در هر نهاد اصلی چند خرده نهاد وجود دارد. بحث جامعه‌شناسان خانواده تقریبا به سمت به رسمیت شناختن این ساحت نهادی و خرده نهادهای درون آن می‌رود. دوركیم سخن بسیار درخشانی دارد كه می‌گوید مشكلات خانواده در ازدواج است نه در جای دیگر. در واقع، با اینكه مسائل آن را در كلیت نظام اجتماعی توضیح می‌دهد اما نهاد را به عناصر درونی و لایه‌های خود آن برمی‌گرداند. زیرا نهاد خانواده فقط یك نهاد نیست بلكه مجموعه‌ای متشكل از نهادهای خرد است. در هر یك از این خرده نهادها نیز بازیگر و كنشگر، قواعد عمل، الزام‌ها و ساحت‌های ارزشی وجود دارد و آنچه در نهاد خانواده خیلی مهم است نهاد ازدواج و به یك معنا نهاد حقوق است و نهادهای دیگری كه در دل این نهاد درهم شده‌اند و در جایی می‌توانند بیرون بیایند و در جای دیگری این امكان را ندارند. این رفت و برگشت ساحت خرده‌نهادها در نهاد خانواده تعیین‌كننده است.
 

امكان زیست بهتر در نظام اجتماعی
اما جای فرد كجا است؟ در پارادایم جامعه- دولت، فرد مهم و قدرتمند است و به دنبال تعالی است اما در دولت- جامعه، امكان تعالی برای او وجود ندارد. امكان زیست بهتر،
سامان‌دهی بیشتر، بهره‌مندی بیشتر از موقعیت‌ها، جابه‌جایی و تغییر نقش و... وجود دارد اما تعالی به آن معنا كه در پارادایم دیگر وجود دارد، امكان‌پذیر نیست. این حرف و بحث درباره رابطه كنشگر و ساختار و انسان و جامعه را برگر در كتاب «ذهن بی‌خانمان» می‌زند. او می‌گوید– بعدها جامعه‌شناسان دیگری نیز می‌گویند- كه این فرد تا دچار یك فروپاشی آن ساحت امر متعالی نشود، امكان زیست راحت در نظام اجتماعی را پیدا نمی‌كند. آنگاه برای او چانه‌زنی، خشونت، طلاق، تولد، ازدواج، تجرد و... پیدا نمی‌شود. تجرد، یك پدیده امروزی برای جامعه ایرانی و جامعه جهانی است؛ پیش از این، تجرد، طلاق و زندگی خارج از خانه اصلا به رسمیت شناخته نمی‌شد اما در اینجا شما همه امكان‌ها را برای خود قایل می‌شوید. این امكان عجیبی است كه فرد در نظام اجتماعی جدید و در نهاد خانواده پیدا می‌كند زیرا فروپاشی آن عنصری كه در گفتمان دولت- جامعه درباره آن بحث می‌كردیم برای او پیدا شده است. اگر این فروپاشی ممكن نمی‌شد شما نمی‌توانستید چنین امكانی را برای خود فرض كنید یا اراده و تصمیم كه افراد می‌گیرند برای اینكه ازدواج نكنند یا دیرتر ازدواج كنند یا فرزند نداشته باشند یا فرزندان زیادی داشته باشند و... اینها اختیارات اجتماعی است كه در اختیار فردی در این موقعیت اجتماعی قرار دارد تا او بتواند بازی‌های متفاوتی را انجام دهد. اینجا ما با فضای باز شده‌ای از نهاد خانواده رو به رو هستیم كه در جاهایی از دست خانواده سنتی خارج است. یعنی چیزی وجود ندارد كه بگویید آن را به فرد، نیازها و بعد تغییر نیازها و نگرش‌های او برمی‌گردانیم و در نتیجه خانواده تغییر می‌كند، چنین چیزی اصلا امكان پذیر نیست. تمام این اختیارات در اختیار فرد است اما در خانواده دیروز این اختیارات وجود نداشت؛ اگر كسی بچه‌دار نمی‌شد توانایی آن را نداشت، اگر كسی ازدواج نمی‌كرد به این دلیل بود كه امكان آن برایش پیش نمی‌آمد اما امروز برای فرد ممكن است بارها و بارها چنین امكان‌هایی به وجود بیاید اما از آن سر  باز   زند.
 

 دگردیسی و تحول به جای آسیب
خلاصه اینكه ما خانواده را به عنوان نهاد اجتماعی می‌گیریم به این بستگی دارد كه جامعه را چه نوع جامعه‌ای تلقی كنیم و دولت را كجای آن قرار دهیم. اگر جامعه عمودی است، دولت بالا است و افراد جامعه یا فاضله هستند یا گمراه. اما در جامعه- دولت، دولت نیز یكی از عناصر است. ممكن است عنصر قدرتمندی باشد اما كجا قرار گرفتن آن مهم است همان‌طور كه كجا قرار گرفتن خانواده یا نهاد دین و مانند آنها نیز مهم است. آنگاه خانواده موضوعیت اجتماعی پیدا می‌كند و خود، خویش را در دگردیسی‌های خود نشان می‌دهد تا اینكه ما بخواهیم آن را بسازیم یا مدیریت كنیم. ماركس از پایان خانواده سخن می‌گوید و برخی در حوزه راست در اروپا و امریكا و حتی ایران درباره یك خانواده كاملا پاك یا یك خانواده دچار فروپاشی بحث می‌كنند در حالی كه این‌گونه نیست، جامعه وقتی زیست می‌كند این دگردیسی خانواده مهم می‌شود و افراد درون باكس‌ها نه گمراه هستند و نه فاضله بلكه كنشگران اجتماعی هستند كه در باكس‌های متفاوت، عمل اجتماعی انجام می‌دهند. اینجا لایه‌های متفاوت خرده نهادهای اجتماعی است كه آن را سامان می‌دهد و امكان عمل اجتماعی را برای او فراهم می‌كند. اگر این‌گونه نگاه كنیم قصه ما درباره فهم، سامان و مدیریت آسیب‌های پدیده‌ای به نام خانواده فرق می‌كند. اینجا همه‌چیز می‌تواند آسیب باشد اما در نهایت، هیچ چیز آسیب نیست. اینجا فقط یك آسیب می‌تواند وجود داشته باشد و آن خارج شدن از دستور خانواده یعنی طلاق است. بقیه اصلا آسیب نیست زیرا اصلا امكان آسیب وجود ندارد. اینجا است كه باید تحلیل ساختاری، تحلیل كنشگری سازمانی، موقعیتی و وضعیتی و مانند آنها كرد. اگر این كار را انجام دهیم به اعتقاد من خیلی از آسیب‌هایی كه ما امروز آنها را آسیب می‌خوانیم دیگر آسیب محسوب نمی‌شوند بلكه یك وضعیت، موقعیت، چالش و دگرگونی است تا یك آسیب كه باید همه انرژی خود را صرف آن كرده و شروع به تحقیر افراد جامعه كنیم زیرا به دنبال یك انسان فاضله یا ضاله می‌گردیم. علم جامعه‌شناسی اینجا است و این علم است كه افشاگری می‌كند و قدرت توضیح چنین وضعیتی را دارد.
 

رابطه خانواده و دولت در ایران
در ایران یك سند ملی به نام برنامه جامع تشكیل، تحكیم و تعالی نهاد خانواده وجود دارد. دبیرخانه ستاد ملی زن و خانواده سال ١٣٩٢ این مجموعه را نهایی و چاپ كرده و در دستور كار مسوولان كشور قرار گرفته است. مروری بر این سند نشان می‌دهد كه مجموعه‌ای از امور متناقض در آن وجود دارد. در ابتدای این متن، سخنی از حضرت امام آمده است (صحیفه نور- جلد هشتم-ص ٣٦٣) كه «... محیط خانوادگی هم كوشش بشود كه یك محیط سالم باشد، بچه در محیط خانوادگی، در دامن مادر و در محیط خانه مبدا تربیت اصلی‌اش است... .» بعد ایشان بر این  اساس بحث خود را توضیح می‌دهد و به اعتقاد من یكی از درخشان‌ترین حرف‌هایی است كه جامعه‌شناسی نسبت به آن بی‌اعتنا است. حضرت امام می‌فرماید: خانواده محیط خانوادگی است و در آن بازیگران متفاوتی وجود دارند كه مهترین این بازیگران مادر است زیرا مساله ایشان مساله تربیت است. در ادامه، از مقام معظم رهبری نیز نقل شده است «نظر اسلام در باب خانواده و جایگاه زن در آن نظر خیلی روشنی است. جایگاه زن در خانواده همانی است كه در گفتارهای گوناگون ائمه آمده است و بعد در عین حال ما در محیط خانواده كمبودهای زیادی داریم، احتیاج به پشتوانه‌های قانونی، تضمین قانونی و... داریم... » به نظر می‌رسد اگر ما در نوشتن این سند به این دو عنصر توجه كرده بودیم اصلا سند دیگری نوشته می‌شد.
در اینجا دولت، فرد و خانواده نیز در كلیت نظام اجتماعی وجود دارند. همه در یك میدان هستند كه در آن بازیگران متفاوت و قواعد مختلفی وجود دارد و به نتیجه‌ای به نام تربیت می‌رسد كه زن در آن مهم‌تر از دیگران است. اینكه گفته می‌شود علمای اسلام می‌خواهند زن خارج از میدان جامعه باشد حرف درستی نیست زیرا زن بازیگر اصلی در خانواده است و باید قواعدی كه او تعیین می‌كند در دستور كار میدان خانواده قرار بگیرد، در دو نقل قولی كه آوردم نیز اهمیت نقش زن در محیط خانوادگی به خوبی نمایانگر است. اما این معنا بر این سند حاكم نیست و در آن افراد و نیروهای زیادی وجود دارند كه بیشتر ارجاع به فرد متعالی و فرد ضاله است. این بازی رفت و برگشت سه‌گانه در اینجا نیز وجود دارد به جای اینكه فرد در موقعیت‌های متفاوت و در محیط بزرگ خانوادگی كه سطوح مختلفی دارد، در نظر گرفته شود.
 
توافق برای خارج كردن خانواده از دستور كار جامعه
زایش، پردازش و بقای دولت -جامعه محصول غیر علوم اجتماعی است. كسانی كه مدافع دولت و جامعه هستند خارج از عرصه علوم اجتماعی بوده و قطعا جامعه‌شناس نیستند. فیلسوف سیاسی، فیلسوف فرهنگی، سیاستمدار یا كنشگر سیاسی، روشنفكر و كمی هم روانشناس هستند. این چند گروه كه با محور قرار دادن مقوله دولت- جامعه بحث می‌كنند، روی موضوعی به‌طور توافقی و اعلام نشده كار می‌كنند و آن خارج كردن جامعه از دستور كار است. در اینجا ماركسیسم تاثیر زیادی دارد، دیدگاه‌های فلسفه سیاسی در دنیا خیلی موثر است. در ایران نیز اسلامگراها و دولت گراها موثر هستند، فرقی هم نمی‌كند هم راستگراها و هم چپگراهای ما تاكنون موضوع را این‌گونه دنبال كرده و معتقد هستند كه ما با فضای اندیشه‌ای و نظام گفتمانی یا معرفتی سر و كار داریم كه این دو عنصر دولت-جامعه در آن وجود دارد و در آن، دولت بر جامعه و امر سیاسی مقدم بر امر اجتماعی است و همه امور دیگر انسانی نیز تابعی از امر سیاسی است.

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: