1395/9/21 ۰۸:۴۰
اسلام در زمینه هاى مختلف معنوى و مادى، فردى و اجتماعى، هدف هاى معین و ثابتى دارد. این هدف ها همیشه باید روشن و مشخص بر اجتماع عرضه شود و آنگاه وسایل و مقدمات وصول به این هدف ها که خواه ناخواه به حسب مقتضیات زمان تغییر مى کند به طرز مناسبى انتخاب گردد تا مسلمانان در همه اعصار و دوره ها هدف هاى اسلامى را بشناسند و راه وصول به آن هدف ها را نیز متناسب با اوضاع و احوال تشخیص دهند.
اسلام در زمینه هاى مختلف معنوى و مادى، فردى و اجتماعى، هدف هاى معین و ثابتى دارد. این هدف ها همیشه باید روشن و مشخص بر اجتماع عرضه شود و آنگاه وسایل و مقدمات وصول به این هدف ها که خواه ناخواه به حسب مقتضیات زمان تغییر مىکند به طرز مناسبى انتخاب گردد تا مسلمانان در همه اعصار و دوره ها هدف هاى اسلامى را بشناسند و راه وصول به آن هدف ها را نیز متناسب با اوضاع و احوال تشخیص دهند. از جمله هدف هاى اسلامى دو هدفى است که قبلاً گفته شد:
الف) تبیین و تعلیم و تعلم حقایق اسلامى و معارف و احکام آن (اسلام شناسى).
ب) نظارت بر اجراى آنها (اسلام پاسدارى).
چنان که قبلاً گفته شد، سازمان و تشکیلاتى که به نام روحانیت در داخل این اجتماع به وجود آمده، مأمور انجام این وظیفه است. شوراى روحانیت تهران براى انجام این مأموریت اسلامى و وظیفه الهى تشکیل شده است. از خداوند متعال مدد مىخواهد که او را در انجام وظیفه سنگین خود هدایت و اعانت فرماید.
شوراى روحانیت به این نکته توجه دارد که اسلام براى علماى امت مزایایى مقرر فرموده و وظایفى، و افتخار دارد که قبل از آنکه متوجه بهره بردارى از مزایاى مقرره براى علم و عالم بوده باشد، متنبّه وظایف بسیار سنگین و مسئولیت هاى کمرشکنى است که متوجه علماى امت است. این شورا به اوضاع و احوال حساس عصر خود آگاه است و مىداند نیرو و کار و کوششى که در این عصر لازم است در راه انجام وظیفه مقدس خود به کار ببرد هزارها برابر آن چیزى است که در عصرهاى گذشته لازم بود، و واقف است که طرق و وسایلى که در گذشته براى تبیین و تعلیم حقایق دین و نظارت بر اجراى آنها کافى بود امروز کافى نیست.
این شورا به مفاسد و از هم گسیختگى شیرازه اخلاق اجتماع فعلى ایران و سستى مبانى معتقدات دینى بسیارى از قشرهاى این اجتماع و همچنین عوامل و نقشه هایى که براى توسعه مفاسد اخلاقى و سستى معتقدات دینى در کار است و زمینه هایى که براى محو و نسخ احکام و فرامین الهى فراهم شده و مىشود و بالاخره فعالیت ها و عملیاتى که مستقیماً علیه اسلام در این اجتماع از داخل و خارج صورت مىگیرد و خطراتى که از این نظر متوجه نسل جوان و نسلهاى آینده کشور است، توجه کامل دارد و تشخیص مىدهد دیگر در راه انجام وظیفه اى که به عهده دارد، از فعالیت هاى انفرادى و شخصى کارى ساخته نیست و جز در سایه سازمانى منظم با تقسیم کار به طرز معقولى نمىتوان انجام وظیفه کرد.
شوراى روحانیت تهران که اکنون آغاز کار خود را اعلام مى کند، امیدوار است پس از مدت کمى عملاً درستى راهى را که پیش گرفته است، ثابت کند و مطمئن است که مورد استقبال همه روحانیون صالح قرار خواهد گرفت و توسعه خواهد یافت و امیدوار است ضمناً سرمشقى باشد براى سایر شهرستان هاى ایران و بدیهى است که پس از تشکیل شوراهاى مشابه این شورا، همکارى کامل بین آنها برقرار خواهد شد همان طورى که از همکارى افراد شایسته مسلمان در هر نقطه اى که باشند استفاده خواهد کرد.
آنچه شوراى روحانیت تهران در حال حاضر از نظر کار خود لازم و ضرورى مىداند، مواد ذیل است و تشکیلات شورا بر اساس همین مواد استوار شده است:
الف) ایجاد متد سهل و آسان براى تحقیق و مطالعه در همه رشته هاى علوم و معارف اسلامى به منظور اینکه راه تحقیق براى محقق آسان و راه استفاده براى عموم طبقات سهل و ساده باشد.
ب) رفرم و اصلاح در وضع تبلیغات و انتشارات دینى.
ج) پى جویى مطالبى که به علت تازه بودن موضوع یا به علت دیگر مورد توجه محققین اسلام واقع نشده و تحقیق و رفع مشکل از آنها و مطالعه در انطباق یا عدم انطباق رژیمهاى اخلاقى و اجتماعى و سیاسى و اقتصادى اسلام با رژیمهاى معمول و موجود جهان.
د) تهیه برنامه تعلیمات دینى جامع و مفید براى دبستانها و دبیرستانها و سایر مؤسسات فرهنگى.
هـ) تأیید و تقویت حوزه هاى بزرگ علمیه و مراکز مهم تعلیمات اسلامى از قبیل حوزه هاى علمیه نجف و قم و مشهد.
و) پاسخ به مسائل و مشکلات نوینى که بر اثر پیشرفتهاى علمى یا پیشرفتهاى اجتماعى جدید مطرح مىشود.
ز) ایجاد سازمانى ممحّض و مجهز براى جمعآورى اطلاعات لازم از جریانات مربوط به جهان اسلام و مخصوصاً جمع آورى آمار و اطلاعات کافى از مساجد و منابر و مجالس دینى و کسب اطلاعاتى درباره کانونهاى فساد، تا از جریانات مضر جلوگیرى به عمل آید و جریانات مفید تأیید و تقویت گردد.
ح) کوشش در راه اتحاد و هماهنگ شدن نیروهاى مادى و معنوى اسلامى و مربوط ساختن آنها با هم و از بین بردن فاصله ها و اختلافات موجود تا حد ممکن.
ط) پیشقدم شدن و تشویق و تأیید فعالیتهاى خیرى اجتماعى از قبیل تأسیس دبستان و دبیرستان و دانشکده و بیمارستان و سایر مؤسسات عامل منفعه و مؤثر در تعلیم و تربیت عمومى.
ى) ایجاد صندوق مالى براى جمع آورى اعانات و تبرعات و وجوهات با دفتر و حساب و بیلان به منظور تأمین هزینه کارهایى که در بالا شرح داده شد.
اصول تشکیلات
شوراى روحانیت ـ چنان که قبلاً گفته شد ـ سازمانى است منظم به منظور خدمت به اسلام و مسلمین که در آن، کارها به طرز معقول و ثمربخشى تقسیم شده است. بدیهى است که این شورا تشکیلات خود را براساس اصول و مبانى اسلامى بنا مىکند و بنابراین از هرگونه استبداد و خودخواهى و فردپرستى احتراز مىجوید و آنها را در تشکیلات خود راه نمىدهد، براى افراد و اعضاى خود حقوق متساوى قائل است، کوشش مىکند هر کار را جز بر مبناى لیاقت و صلاحیت به کسى واگذار نکند. واحدها و انجمنهاى وابسته به شورا بر وفق آرای اکثریت، تصمیمات خود را اتخاذ مىنمایند. مبناى فضیلت در نظر شورا همان طورى که اسلام توصیه فرموده است جز سه اصل: علم، تقوا، کوشش چیز دیگر نیست. شورا همواره سعى خواهد کرد از سنت الهى پیروى نموده، انتخاب اصلح و الیق [= لایقتر] را نصب العین خود قرار دهد.
شعب ششگانه
شعب ششگانه، مرکز فعالیتهاى شورا و مرکز ثقل عملى و فنى وى به شمار مىرود. این شعب براساس مواد مذکور در مقدمه کارها را میان خود تقسیم نموده است به این ترتیب:
الف) شعبه تحقیقات: وظیفه این شعبه پىجویى مطالبى است که به علت تازه بودن موضوع و یا به علت دیگر مورد توجه محققین اسلام واقع نشده است. این شعبه مخصوصاً در موضوع رژیم اخلاقى و اجتماعى و سیاسى و اقتصادى اسلام و اینکه با کدام یک از رژیمهاى موجود منطبق است و بر فرض عدم انطباق با هیچ یک از آنها، خود این رژیم چه مشخصات و مزایایى دارد، باید مطالعه و تحقیق کافى بکند و نظر خود را در اختیار پژوهندگان بگذارد.
وظیفه دیگر این شعبه عبارت است از سعى در ایجاد متد سهل و آسان براىتحقیق و مطالعه در معارف اسلامى و تدوین کتابها و کلاسها در این باب و نیز موظف است برنامه تعلیمات دینى جامع و مفیدى براى دبستانها و دبیرستانها و سایر مؤسسات فرهنگى تهیه نماید.
ب) شعبه تبلیغات و انتشارات و سازندگى اسلامى جامعه: وظیفه این شعبه عبارت است از مطالعه در وعظ و خطابه و روش تبلیغى دینى موجود و تهیه برنامه اى مفید در این موضوع و تربیت گروهى مبلّغ مطابق آن برنامه، به صورتى که تبلیغات اسلامى به صورت یک مکتب واحد فکرى و یکنواخت درآید و بتواند خط مشى واحد و صحیحى براى جامعه رسم کند.
اینجا لازم است توضیحى داده شود: هماهنگ شدن نیروهاى اجتماعى بسته به این است که افراد جامعه اولاً هدف واحدى را تعقیب کنند و ثانیاً راه رسیدن به آن هدف را یک جور تشخیص بدهند؛ یعنى هم از لحاظ هدف و هم از لحاظ راه رسیدن به آن، قضاوت و تشخیص واحدى داشته باشند. از این رو تنها ایمان به اصول کلى از قبیل ایمان به خداوند و به نبوت و به معاد) تا چه رسد به ایمان به سایر امور از قبیل آب و خاک و غیره (کافى نیست که جامعه را در مسیر واحد به حرکت درآورد.
جامعه آنگاه در مسیر واحد به حرکت درمى آید که علاوه بر ایمان به یک سلسله اصولى کلى و علاوه بر داشتن هدف واحد، از نظر راه رسیدن و نزدیک شدن به آن هدف نیز تشخیص واحدى داشته باشد و همه افراد کم و بیش یک جور قضاوت کنند. تنها در این صورت است که واحدهاى اجتماع مىتوانند با هماهنگى کامل تصمیم بگیرند و به سوى هدف خویش حرکت کنند. ملتهایى که در مسیر واحد حرکت کرده اند و موفقیتهایى نصیبشان شده) مانند مسلمانان صدر اول (آنها بوده اند که به هدف واحد ایمان داشته اند و راه رسیدن به آن هدف را نیز یک جور تشخیص مىداده اند.
این جهت آنگاه میسر مىگردد که بین دستگاههاى تعلیم و تربیت هماهنگى باشد و همه آن دستگاهها عنایت داشته باشند که هدف یا هدف هاى خاصى به جامعه معرفى کنند و راه رسیدن به آن هدف یا هدف ها را نیز یک جور بنمایانند تا در اجتماع مجموعاً ذوق و سلیقه واحدى پدید آید.
متأسفانه در جامعه حاضر اسلامى ما، نه هماهنگى بین دستگاههاى تعلیم و تربیت هست و نه عنایتى هست که هدفهاى اسلامى به طور واضح و روشن بر اجتماع عرضه شود و نه توجهى هست به اینکه از لحاظ راه رسیدن به هدف هاى اسلامى منطق واحدى به کار برده شود.
در جامعه اسلامى فعلى ما گذشته از عوامل تربیتى ضد اسلامى که راه یافته است، همان عواملى که به نام اسلام و به قصد ترویج دین در کار است، به علل خاصى که با حوادث گوناگون چهارده قرنى اسلام مربوط است، به نحوى است که بینش واحدى در مورد اسلام و در مورد راهى که از نظر اسلام باید براى رسیدن به هدف هاى اسلامى انتخاب کرد نمىدهد. لهذا محسوس و مشهود است که درباره هر حادثه مهم که پیش مىآید و احیاناً با حیات این مجتمع بستگى دارد، صدها اختلاف نظر و سلیقه بروز مىکند: یکى تشخیص سکوت مىدهد و یکى تشخیص اقدام و دیگرى تشخیص مخالفت، یکى تشخیص تندروى مىدهد و یکى تشخیص کندروى، یکى وظیفه خود را فقط دعا گفتن مىداند و بس و دیگرى معتقد است حل مشکل باید در زمان «ظهور» صورت بگیرد و سومى درباره شخص خود اندیشه مسئولیت مىکند و بالاخره هر فرد و هر دسته وظیفه شرعى و دینى خود را یک جور تشخیص مىدهد و در نتیجه این جامعه همیشه در برابر حوادث، خود را بر سر چهارراهى مى بیند و نمىداند از کدام راه باید برود.
این اختلاف نظر و سلیقه مهمترین عامل فلج اجتماعى است. تربیت اجتماعى آنگاه مفید واقع مىگردد که از عهده ایجاد سلیقه و ذوق اجتماعى واحد برآید. البته اختلاف سلیقه و تشخیص تا حدى طبیعى است؛ اما تجربه نشان داده که اگر دستگاههاى تربیتى مجهز بوده باشند و بین آنها هماهنگى بوده باشد، کم و بیش قضاوت واحد و تشخیص واحد به اجتماع مىدهد.
به هر حال جامعه فعلى ما در حال حاضر به این مصیبت گرفتار است که نشریات و تبلیغاتى که براى اسلام و به نام اسلام مى شود مولّد سلیقه ها و ذوق هاى متفاوتى مىباشد و این به نوبه خود عللى دارد و بعداً از طرف شورا در یک رساله اى تشریح خواهد شد.
تبلیغات دینى
تبلیغات دینى باید طرز تفکر واحد در مسائل جارى از لحاظ انطباق با هدفهاى اسلامى در جامعه ایجاد کند. روش تبلیغى اسلامى باید از صورت کلى و نقل حوادث تاریخى اسلام بدون تطبیق با مسائل مبتلابه روز مسلمین خارج شود و به صورتى درآید که در ذهن مستمع قدرت انطباق با حوادث جارى روز و اتخاذ خط مشى صحیح ایجاد شود. روش تبلیغى باید به صورتى درآید که افراد را متکى به اصول و باشخصیت و مبتکر و علاقه مند به امور اجتماعى و صاحب نظر و مطلع بار آورد. شعبه تبلیغات و انتشارات عهده دار انجام این وظیفه است و نیز موظف است تا حد امکان بر نشریات و کتب و مجلات دینى به منظور اصلاح و هماهنگ ساختن نیروهاى تبلیغى و تعیین خط مشى واحد نظارت نماید و خود براى نمونه به نشر مجله و کتب مبادرت نماید.
ج) شعبه اطلاعات
وظیفه این شعبه جمع آورى اطلاعات است از مجموع جریانات کلى عالم اسلام که در حال حاضر در خارج مجتمع اسلامى ایران مىگذرد و از مجموع جریانات کلى و جزئى مربوط به اوضاع دینى و اخلاقى که در داخل مجتمع اسلامى ایران مىگذرد. خلأئى که از این لحاظ در حال حاضر در مجتمع دینى ما وجود دارد و احتیاجى که به پرکردن آن هست، نیازمند به شرح و توضیح نیست. این شعبه از نظر کار خودش مىتواند نقش رابط بین مردم و حوزه هاى علمیه را داشته باشد. البته واضح است که این شعبه حق تحمیل عقاید و منویات و اعمال شخصى را ندارد.
د) شعبه ارتباطات
این شعبه وظیفه دارد که افراد و واحدها و نیروهاى مختلف مادى و معنوى اسلامى را در مرکز و شهرستانها هماهنگ ساخته، به هم مربوط کند و فاصله ها را تا حد امکان از میان بردارد. ضمناً این شعبه مأمور تأیید و تقویت حوزه هاى علمیه با امکانات مالى و غیر مالى خواهد بود.
هـ) شعبه اجتماعى یا شعبه امداد
این شعبه مأمور انجام وظیفه پیشقدمى در هر کار خیر و فعالیت مفید اجتماعى است. ضمناً این شعبه مأموریت دارد که در مواردى که از طرف شورا لازم تشخیص داده مىشود جمعیت و انجمنى از افراد ذىصلاحیت تشکیل دهد از قبیل جمعیت مبارزه با کمونیسم یا انجمن مبارزه با صهیونیسم و انجمن مبارزه با استبداد و غیره. ضمناً هرگاه هیأت عالى تصمیم بگیرد، حزبى تشکیل دهد براى تأمین حقوق اجتماعى مسلمانان، آن حزب از طریق این شعبه با شوراى روحانیت مرتبط خواهد بود.
و) شعبه پاسخ و پرسش
وظیفه این شعبه جوابگویى به مسائل و مقولات جدیدى است که بر اثر پیشرفتهاى علمى و اجتماعىجهان در زمینه هاى مختلف عقاید و اخلاق و احکام اسلامى پیش مىآید. شورا براى این شعبه اهمیت زیادى قائل است و معتقد است روحانیت باید همواره مراقب مسائل جدید و تحقیق نشده که در زمینه هاى مختلف پیوسته پیش مىآید، بوده باشد و اینگونه مسائل خصوصاً در عصر حاضر مشکل بزرگى براى مسلمانان و بالاخص طبقه جوان به شمار مىرود. این شعبه نیز ضمناً مىتواند از نظر کار خودش رابط بین مردم و حوزه هاى بزرگ علمیه واقع شود و آن حوزهها را در جریان مسائل جدید و مبتلابه روز بگذارد.
یادداشتى درباره قیام ۱۵خرداد ۴۲
در این اقدام و نهضت مقدس اخیر نکاتى به نظر مىرسد که لازم است به زعماى عالیقدر تذکر داده شود که جهات خوب و قابل تحسین تثبیت و تقویت شود و قسمتهایى که نقاط ضعف شمرده مىشود، اصلاح گردد:
۱- اتحاد و هماهنگى و وحدت نظر آقایان و صمیمیت آنها که خود به خود جلو شایعات تفرق علما را مىگیرد و حریف مجبور است که از آنها براى همیشه حساب ببرد و از تفرقه انداختن و استفاده کردن چشم بپوشد، در این نهضت بسیار قابل تحسین و توجه است.
۲- جنبه صراحت و دورى از تملق و بالاخره بتشکنى متون تلگرافات بسیار قابل تحسین و امیدوارکننده است و در گرد آوردن مردم و امیدوار کردن آنها مؤثر است و ضمناً استقلال روحانیت را در مقابل دستگاه مىرساند.
۳- در متون تلگرافات و اعلامیه ها علاوه بر جنبه هاى دینى، به قانون اساسى و متمم آن و بالاخره قوانین مملکتى استناد شده و این نیز از نظر جلب توجه عموم و بالاخص طبقه تحصیلکرده مؤثر است.
۴- تلویحاً به عدم آزادى و پامال شدن حقوق عموم اشاره شده. این نیز خوب است، هرچند کافى نیست.
۵- از لحاظ هدف، موضوع الغاء شرط اسلام و تحلیف قرآن [براى نمایندگى مجلس] بسیار خوب است، هرچند به اندازه کافى روى آنها تکیه نشده. اما موضوع دخالت دادن زنها در انتخابات خصوصاً از نظر شرکت در انتخاب کردن، در نظر نیمى از مردم قابل هضم نیست و حتى مورد تردید است که آیا در اسلام هم چو اصلى [یعنى اینکه زنان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن ندارند] هست یا صرفاً مصلحت اندیشى علماست از نظر مفاسدى که بر او مترتب مىشود، و همچنین مسئله اصلاحات ارضى؛ ولى چون این دو موضوع به عنوان خلاف نصّ اسلام تلقى شده، به توده ایها و بهائیها فرصت داده که علیه اسلام تبلیغ کنند، و باید این مسئله جبران شود و لحن درباره این دو موضوع عوض شود. در موضوع زنان باید لحن چنین باشد که دولتهاى ایران براى مردها حق قائل نیستند تا چه برسد که بخواهند به زنان حق رأى بدهند، پس منظور آنها از عنوان کردن این مطلب صرفاً اشاعه بیشتر فساد است. و اما موضوع اصلاحات ارضى گفته شود شأن دولت و افراد نیست که اصلى را عوض کنند، فرمول این کار را باید علما معین و پیشنهاد کنند و دولت اجرا کند. به هرحال علما نباید خود را مخالف آزادى رعیت یا حقوق زن معرفى کنند.
. به طور کلى آقایان علما اگر بخواهند دین را حفظ کنند باید ابتکار اصلاحات را از لحاظ تهیه فرمولهاى اصلاحى در دست بگیرند که متمم قانون اساسى این اختیار را به آنها داده، و اسلام را به عنوان نیرویى که حل کننده بحرانهاى اجتماعى است معرفى کنند، نه به عنوان عاملى که فقط حافظ وضع موجود است و تشدید مىکند بحران را.
۷- آقایان علما باید براى اجراى منویّات خود کوشش کنند قدرت را از راه انتخابات در دست بگیرند.
۸- آقایان اگر خود را تحقق دهنده آرمانهاى اجتماعى جامعه معرفى کنند، دیگر مکتبى در مقابل آنها قیام نخواهد کرد و نسل جدید که آینده در دست آنهاست پشت سر آنها خواهد بود.
۹- آقایان به طور کلى نباید تنها چشمشان به طبقه عوام و بازارى باشد، باید بیست هزار نفر محصلىرا که در خارج است و همان اندازه در دانشگاه هست در نظر گرفت و دشمن شدن آنها با اسلام بهترین وسیله است براى دشمنان دین.
۱۰- سایر مسائل مهم اسلامى از قبیل مسئله اسرائیل و بهائیها باید کم و بیش مورد نظر باشد.
۱۱- تشکیل کنگره.
۱- یک نهضت باید از جنبه هدف قوى باشد، یعنى هدف وى با آمال و آرزوهاى اجتماعى هماهنگ باشد و مظهر تحقق بخشیدن به یک آرزوى اجتماعى باشد. البته اگر به حکم دین و مذهب،مردم به دنبال یک هدف اجتماعى روشن منطقى دنیاپسند بروند دیگر هیچ قدرتى در مقابل وىایستادگى نمىکند، اما اگر فقط جنبه تعصب مذهبى داشته باشد نه جنبه منطقى، آنقدرها قوى نخواهدبود. باید عقل و منطق و هم دین و ایمان و هم حوائج و آمال اجتماعى پشتیبان نهضت باشد. دیگر اینکه از جنبه اراده و استقامت باید قوى باشد که این قسمت نشان مىدهد که برخلاف قسمت اول هست. سوم اینکه باید کادر رهبرى نهضت قوى باشد، افراد شایسته اى طرف شور باشند.
۲- ضعف طرف و احساسات عمومى مخالف مؤثر است. قسمتى از استقبال عمومى که مىشود به علت پسندیدن هدف شما نیست، به علت مخالفت با مخالفین است که«اصدقاؤک ثلثه: صدیقک وصدیق صدیقک و عدو عدوک». ممکن است وابستگان به بعضى جناح ها به خاطر دشمنى با دشمن همراهى کنند و شخص باید این جهت را بداند و تشخیص بدهد که چقدر از مردم که پشت سرش هستند همان هدف او را مىخواهند و چقدر آنها همکارى مىکنند به خاطر اینکه وسیله اى استعجالتاً براى کوبیدن مخالفین.
۳- حتماً احتیاج به مشاورینى بصیر و خبیر هست.
۴- همکارى با عناصر مشکوک مثل زید و عمرو از شور و هیجان اتباع واقعى قطعاً مى کاهد.
۵- از نظر کلى اسلامى باید این کار بر پایه امر به معروف و نهى از منکر باشد؛ یعنى اطمینان به صحت و صدق سخن تنها کافى نیست، بلکه باید اثر و عکس العمل روحى را در نظر گرفت. نباید کارىکرد که نسل آینده را از اسلام به عنوان یک نیروى نجاتدهنده مأیوس کرد و خود اسلام را دینىمنافى آزادى ولو آزادى زن از قید اسارت مرد و آزادى رعیت از ظلم ارباب معرفى کرد. یک نهضت تا در جهت آزادى و خلاصى نباشد نهضت نیست. چرا نهضت میرزایین[میرزا محمد حسن معروف بهمیرزاى شیرازى بزرگ و میرزا محمدتقى معروف به میرزاى شیرازى کوچک] مقدس شمرده شد؟
به هرحال باید زمینه تبلیغات به دست فرقه هاى گمراه نداد و متأسفانه بازار آنها این ایام خیلى داغشده است.
۶- الآن در بنبست گیر کرده اند به جهت آنکه مسئله زنان از نظر دولت هم چندان جدى نیست، اما مطابقتاً یا التزاماً قضیه مالکیت ارضى هم در کار است و آن برگشت ندارد.
۷- علما باید قضیه زنان و مالکیت را تأویل کنند به اینکه دولت شایسته این کارها نیست؛ اما قضیهزنان به خاطر اینکه هنوز مردها حق رأى ندارند، اقلاً یک بار به مردها حق رأى داده شود تا علما نظرخود را درباره زنان بدهند، و در قضیه مالکیت اراضى هم چون اسلام در همه این موارد مقرراتى دارد، نباید به عنوان نقض مقررات اسلامى عمل شود که آثار روحى و اخلاقى سوئى دارد، بلکه باید با پیشنهاد علما و اختیاراتى که حکومت شرعیه دارد این کار عمل شود.
۸- علما باید کارى کنند که [در] عقیده مردمى که اندک چیزى مىفهمند و بحران اجتماعى را سردرمى آورند، اسلام به عنوان عامل تشدید بحران و نیروى محافظت بر وضع فاسد معرفى نشود، بلکه به عنوان عامل اصلاح کننده و قادر بر حل بحرانهاى اجتماعى معرفى شود.
بیانیه سیاسى در دوره انقلاب اسلامى (۱۳۵۷)
بسم الله الرحمن الرحیم
در این روزها که نهضت ملت مسلمان ایران به رهبرى روحانیت شجاع و بیدار به مرحله تازهاى گام نهاده و اندک اندک جاى شایسته خود را در میان نهضتهاى آزادىخواهانه و عدالتخواهانه جهان بازمى کند و فریاد مظلومیت و اسارت این ملت را به گوش جهانیان مىرساند، دستگاه حکومت استبدادى ایران مى کوشد با تمام وسایلى که در اختیار دارد، چهره دیگرى به این نهضت، چه از نظر خاستگاه و چه از نظر هدفها و آرمانها بدهد. از این رو لازم مىدانیم براى رفع هرگونه ابهام و جلوگیرى از هرگونه قلب و تحریف و به منظور روشن کردن بیشتر افکار جهانیان به تشریح این نهضت مقدس، نخست ازنظر خاستگاه و علل و مقدماتى که خشم و نفرت مردم این سرزمین را برانگیخته و آنان را در یک صف در مقابل حکومت قرار داده و سپس از نظر هدفها و آرمانها بپردازیم.
نهضت ایران نهضتى ابتدا به ساکن نیست، ریشه هاى عمیق متنوعى دارد که به جنبه هاى مختلف زندگى اجتماعى مردم ایران مربوط مىشود.
۱- ملت ایران در طول تاریخ خود، به استثناى فترت هاى کوچک و محدودى، در زیر چکمه استبداد به سربرده و از این رو با اینکه به اعتراف اهل بصیرت یکى از باهوش ترین و با استعدادترین ملل جهان است، نتوانسته است در عرصه بین المللى استعدادهاى خود را بروز دهد. در هفتاد و اندى سال پیش که از استبداد به ستوه آمده بود به رهبرى روحانیونى آگاه و مجاهد و پایمردى مجاهدینى مسلمان کوشش کرد رژیم آزادى و دموکراسى را در ایران برقرار سازد، ولى این دولت مستعجل نپایید و کودتاى ۱۲۹۹که با کودتاى ۱۳۳۲ تأکید شد بساط آزادى و دموکراسى را برچید و حکومت فردى و استبدادى را باردیگر برقرار کرد. اگر آزادى و دموکراسى محفوظ مىماند ملت ایران امروز در ردیف مترقىترین کشورهاى جهان بود، در صورتى که پس از سه ربع قرن هنوز از نظر فقر و بىسوادى و فرهنگ و تمدن در ردیف عقب مانده ترین کشورهاى جهان است. اختناق سیاسى و اجتماعى و محرومیت از آزادى ومشارکت در تعیین سرنوشت خود، یکى از موجبات خشم و نفرت این مردم است.
۲- سیاستهاى استعمارى همراه با بازگرداندن استبداد به ایران براى مسخ و بىریشه کردن این مردم و بریدن آنها از اسلام و فرهنگ اصیل و حیاتبخش اسلامى، کوشش کرده و مىکند ایران را به جاهلیت پیش از اسلام بازگرداند. به این منظور به شکلهاى مختلف براى فرهنگى که زاده و پرداخته اسلام ونهضت اسلامى است، شناسنامه هاى مجعول زردشتى و ایرانى پیش از اسلام صادر مىکند. تغییر تاریخ پرافتخار هجرى و تبدیل آن به تاریخ ارتجاعى شاهنشاهى، جزئى از برنامه وسیع بازگشت به جاهلیت پیش از اسلام است.
مبارزه آشکار و پنهان دستگاه استبدادى حکومت ایران با اسلام منحصر به این برنامه نیست، با فرمها و شکلها و صورتهاى مختلف انجام مىگیرد، و چون از آشکار کردن منویات خود بیمناک است، احیاناً در پوشش اسلام با اسلام مبارزه مىکند؛ گاه طرح دانشگاه اسلامى به منظور مسخ معارف اسلامى مىریزد و گاه که با دژ تسخیرناپذیر روحانیت روبرو مىشود و آن را بزرگترین خطر براى خود تشخیص مىدهد، برنامه فریبکارانه«اسلام منهاى روحانیت» را بر زبانها مىاندازد و چون نفوذ روزافزون اسلام را در روحیه جوانان تحصیلکرده احساس مى کند؛ براى مقابله با این ایمان سازنده، نوعى مارکسیسم که آن را مارکسیسم دولتى باید نامید، تبلیغ مىکند؛ یعنى مارکسیسم منهاى جنبه هاى سیاسى و اقتصادى.تبلیغ جنبه هاى الحادى مارکسیسم وسیله مارکسیست هاى خودفروخته که اکنون مقامات حساسى را در دستگاه هاى آموزشى و تبلیغى ایران اشغال کردهاند، یکى از برنامه هاى برملا شده حکومت استبدادىایران است. امروز دیگر براى ملت ایران تردیدى باقى نمانده که دستگاه حکومتى چه خواب هایى براىاسلام عزیز که آن را سخت گرامى مىدارد و در راه آن حاضر است خود را فدا کند، مىبیند. برنامه هاىضد اسلامى دستگاه حکومتى ایران عامل دیگرى است که خشم این ملت را برانگیخته و او را با دستگاه حاکمه آشتىناپذیر ساخته است.
نهضت ایران نهضتى ابتدا به ساکن نیست، ریشه هاى عمیق متنوعى دارد که به جنبه هاى مختلف زندگى اجتماعى مردم ایران مربوط مىشود.
۱-ملت ایران در طول تاریخ خود، به استثناى فترتهاى کوچک و محدودى، در زیر چکمه استبداد به سر برده و از این رو با اینکه به اعتراف اهل بصیرت یکى از باهوشترین و با استعدادترین ملل جهان است، نتوانسته است در عرصه بین المللى استعدادهاى خود را بروز دهد. در هفتاد و اندى سال پیش که از استبداد به ستوه آمده بود، به رهبرى روحانیونى آگاه و مجاهد و پای مردى مجاهدینى مسلمان کوشش کرد رژیم آزادى و دمکراسى را در ایران برقرار سازد؛ ولى این دولت مستعجل نپایید و کودتاى ۱۲۹۹که با کودتاى ۱۳۳۲ تأکید شد بساط آزادى و دمکراسى را برچید و حکومت فردى و استبدادى را باردیگر برقرار کرد. اگر آزادى و دمکراسى محفوظ مىماند، ملت ایران امروز در ردیف مترقىترین کشورهاى جهان بود، در صورتى که پس از سه ربع قرن هنوز از نظر فقر و بىسوادى و فرهنگ و تمدن در ردیف عقب مانده ترین کشورهاى جهان است. اختناق سیاسى و اجتماعى و محرومیت از آزادى و مشارکت در تعیین سرنوشت خود، یکى از موجبات خشم و نفرت این مردم است.
۲- سیاستهاى استعمارى همراه با بازگرداندن استبداد به ایران براى مسخ و بىریشه کردن این مردم و بریدن آنها از اسلام و فرهنگ اصیل و حیاتبخش اسلامى، کوشش کرده و مى کند ایران را به جاهلیت پیش از اسلام بازگرداند. به این منظور به شکلهاى مختلف براى فرهنگى که زاده و پرداخته اسلام و نهضت اسلامى است، شناسنامه هاى مجعول زردشتى و ایرانى پیش از اسلام صادر مىکند. تغییر تاریخ پرافتخار هجرى و تبدیل آن به تاریخ ارتجاعى شاهنشاهى، جزئى از برنامه وسیع بازگشت به جاهلیت پیش از اسلام است.
مبارزه آشکار و پنهان دستگاه استبدادى حکومت ایران با اسلام منحصر به این برنامه نیست، با فرمها و شکلها و صورتهاى مختلف انجام مىگیرد، و چون از آشکار کردن منویات خود بیمناک است، احیاناً در پوشش اسلام با اسلام مبارزه مىکند: گاه طرح دانشگاه اسلامى به منظور مسخ معارف اسلامى مى ریزد و گاه که با دژ تسخیرناپذیر روحانیت روبرو مىشود و آن را بزرگترین خطر براى خود تشخیص مىدهد، برنامه فریبکارانه «اسلام منهاى روحانیت» را بر زبانها مى اندازد و چون نفوذ روزافزون اسلام را در روحیه جوانان تحصیلکرده احساس مىکند، براى مقابله با این ایمان سازنده، نوعى مارکسیسم که آن را مارکسیسم دولتى باید نامید، تبلیغ مىکند؛ یعنى مارکسیسم منهاى جنبه هاى سیاسى و اقتصادى. تبلیغ جنبه هاى الحادى مارکسیسم وسیله مارکسیستهاى خودفروخته که اکنون مقامات حساسى را در دستگاههاى آموزشى و تبلیغى ایران اشغال کردهاند، یکى از برنامه هاى برملا شده حکومت استبدادىایران است.
امروز دیگر براى ملت ایران تردیدى باقى نمانده که دستگاه حکومتى چه خوابهایى براى اسلام عزیز که آن را سخت گرامى مىدارد و در راه آن حاضر است خود را فدا کند، مىبیند. برنامه هاى ضد اسلامى دستگاه حکومتى ایران عامل دیگرى است که خشم این ملت را برانگیخته و او را با دستگاه حاکمه آشتى ناپذیر ساخته است.
۳- دستگاه حکومت ایران براى تحکیم موقعیت متزلزل خود به کشف دیگرى هم نائل شده است وآن تباه کردن روحیه ها و تخدیر اندیشه ها و فاسدکردن اخلاق مردم، خصوص جوانان است از راه اشاعه فحشا به انواع مختلف و از راه مبتلا ساختن مردم به استعمال مواد مخدر از قبیل هروئین و تریاک و غیره. ایجاد تسهیلات براى کارخانه هاى مشروبسازى که سال به سال بر عدد آنها افزوده مىشود و ایجاد سینماهایى که به جاى فیلمهاى آموزشى و اخلاقى صرفاً فیلمهاى سکسى و جنایىارائه مىدهند، فیلمهاى بدآموز تلویزیونى، جشنهاى دولتى که نمونهاش جشن هنر شیراز در سالگذشته [۱۳۵۶] است، عادت دادن مردم به عیاشى، چاپلوسى، رشوه، باج، قمار، فردپرستى، همه و همهجزء این برنامه است. مردم ایران اینک دریافته اند که اشاعه فحشا به منظور تضعیف روحیه عمومجزء تدبیر به اصطلاح امنیتى ایران است و این، عامل دیگر نگرانى این مردم و نفرت آنها از هیأت حاکمه است.
۴- على رغم تبلیغات حکومت ایران، وضع اقتصادى ایران سخت دچار نابسامانى است و آینده وحشتناکى را نشان مىدهد. سطح تولیدات کشاورزى به طور عمد و به منظور مصرف کردن تولیدات بیگانه و خارج کردن ارز از کشور و قرار دادن اقتصاد کشور بر پایه ثروت موقت و متزلزل نفت، پایین نگه داشته شده است. منابع خدادادى ایران غارت مىشود و ثروت بادآورده خرج خرید سلاح هاى دورریختنى و نجات دادن شرکتهاى ورشکسته خارجى مىشود. سیاست اقتصادى غلط حکومت،گرانى روزافزون قیمتها و ادعاى پوچ مبارزه با گرانى، مالیاتهاى کمرشکن، عمیقتر شدن روز به روز فاصله طبقاتى، بذل و بخششهاى بیجاى حکومت ایران و به کارگرفتن منابع ثروت تنها در راه حفظ موقعیت متزلزل حکومت، همه و همه موجب نگرانى عمیق ملت ایران و وحشت از آینده شده و ملت را به تلاش در راه نجات از این بنبست که به دست حکومت به وجود آمده وادار کرده است.
۵- وابستگى حکومت ایران به سیاستهاى استعمارى و محروم ماندن ایران از یک سیاست واقعا ًمستقل که با احساسات و آرمانهاى مردم مسلمان ایران منطبق باشد، قراردادن امکانات کشور خصوصاً نفت در اختیار اسرائیل جنایتکار که دشمن همه ملل مسلمان جهان است، آزاد نبودن فعالیتهاى سیاسى و آزاد نبودن مطبوعات و انحصار مطبوعات به مطبوعات دولتى که حتى در چاپ یک اعلام فوت و اعلان مجلس ختم باید اجازه بگیرند، جلوگیرى از تشکیل احزاب سیاسى و تشکیل یک حزب صورى فرمایشى، ممنوعیت گویندگان مذهبى از بیان حقایق اسلامى، پر شدن زندانها از زندانیان سیاسى و شکنجههاى وحشیانه آنها و تبعید آزادمردان به جرم افشاگرى و حقیقتگویى و… کاسه صبر این ملت را لبریز کرده و روحانیت شیعه را که مسئولیت در امور اجتماعى را در ردیف اولین وظایف شرعى و الهى خود مىداند، بر آن داشته که با استمداد از عنایت الهى تا رسیدن به نتیجه نهایى از پاى ننشیند.
این بود نمونه اى از خاستگاه نهضت و علل و موجبات آن.
اما هدفها و آرمانها:
۱- برچیده شدن حکومت استبدادى و برقرارى نظام دمکراسى برطبق موازین اسلامى و رسیدن به آزادى که شرط اصلى رشد و تکامل انسانى و اجتماعى است، اعم از آزادى بیان، آزادى قلم، آزادى اجتماعات همراه با امنیت واقعى قضایى و اجتماعى و بدون دخالت و مزاحمتهاى رنگارنگ دستگاههاى انتظامى.
۲- لغو جدى همه برنامه هاى آشکار و پنهان مبارزه با اسلام و فرهنگ حیاتبخش اسلامى.
۳- اجراى دقیق تعلیمات اسلامى با الهام از روحانیون طراز اول آشنا به مقتضیات زمان که وسیله مراجع معظم تقلید تعیین مىگردند.
۴- از بین بردن کانونهاى تخدیر و فساد اخلاق که متأسفانه به صورت جزئى از برنامه هیأت حاکمه درآمده است.
۵- اجراى برنامه اقتصادى نوین بر اساس مبارزه صادقانه با فواصل طبقاتى و بالابردن سطح تولیدات کشاورزى و صنعتى کردن کشور با برنامه صحیح و جلوگیرى از اسراف و تبذیر بودجه عمومى به عناوین مختلف به منظور رسیدن به استقلال اقتصادى و پایان دادن به وابستگى اقتصادى و اقتصاد مصرفى کنونى.
۶- آزادى همه کسانى که به جرم دفاع از حریم مقدس اسلام و مخالفت با برنامه هاى حکومت استبدادى ایران زندانى شدهاند و یا از خانه و کاشانه خود تبعید شده اند.
بار دیگر تأکید مىکنم که اجراى همه این خواسته ها فرع بر این است که اولین خواسته اجرا شود، بدون آن هیچ چیز دیگر عملى نیست و اگر عملى شود، مانند همیشه جز صورت سازى و فریب و اغفال نخواهد بود. ملت ایران دیگر فریب سخنان پوچ و وعده هاى توخالى را نخواهد خورد و تا ریشه کن کردن استبداد از پاى نخواهد نشست و از روحانیت عزیز مانند همیشه پشتیبانى مىکند و وعده خدا را که به حمایت اهل حق برمىخیزد، باور دارد و از ذات مقدس او استمداد مىجوید که این ملت را درسایه وجود مقدس حجه بن الحسن (عجل الله تعالى فرجه) تأیید فرماید. سخن خدا حق و وعده او راست است که: «و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین. انهم لهم المنصورون. و ان جندنا لهم الغالبون». (صافات، ۱۷۳ـ۱۷۱)
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید