1395/9/14 ۰۸:۲۳
مطالبى که در پى مىآید، تراوشات فکرى مرحوم استاد شهید آیتالله مطهرى درباره برخى مسائل اجتماعى و سیاسى است که حاکى از عمق درک دینى و فهم سیاسى اجتماعى آن عالم ربانى مىباشد. استاد مطهرى با آگاهى کامل از نقش مؤثر روحانیت در تشکیل نظام و جامعه مبتنى بر ارزشها و احکام متعالى اسلام، از همان سالهاى آغاز نهضت اسلامى یعنى سال ۱۳۴۲ به طرح و تبیین تشکیلات منسجم و هماهنگ روحانیت در قالب «شوراى روحانیت» پرداخته، ارکان و مبانى این تشکیلات را تدوین و ارائه نموده است
اشاره: مطالبى که در پى مىآید، تراوشات فکرى مرحوم استاد شهید آیتالله مطهرى درباره برخى مسائل اجتماعى و سیاسى است که حاکى از عمق درک دینى و فهم سیاسى اجتماعى آن عالم ربانى مىباشد. استاد مطهرى با آگاهى کامل از نقش مؤثر روحانیت در تشکیل نظام و جامعه مبتنى بر ارزشها و احکام متعالى اسلام، از همان سالهاى آغاز نهضت اسلامى یعنى سال ۱۳۴۲ به طرح و تبیین تشکیلات منسجم و هماهنگ روحانیت در قالب «شوراى روحانیت» پرداخته، ارکان و مبانى این تشکیلات را تدوین و ارائه نموده است.
این امر نشان مىدهد که استاد مطهرى در صدد طراحى برنامه اى جامع به منظور سازماندهى روحانیت براى تعمیق مبارزات سیاسى اجتماعى و نیز تهیه و تدوین الگوى نظام اسلامى و ترسیم اجزای سیاسى، اقتصادى و فرهنگى آن بوده است و بنابراین مبارزات سیاسى را در عمیق ترین سطوح ولایه هاى آن و در افقى فراتر از کسب قدرت سیاسى دنبال مىکرده است.
شایان ذکر است این مطالب که از سوى «شوراى نظارت بر نشر آثار استاد شهید مطهرى» با اندکى تلخیص در اختیار روزنامه قرارگرفته، به طور کامل در کتاب «نامه ها و ناگفته ها» چاپ انتشارات صدرا درج شده است.
شوراى روحانیت تهران
مقدمه: هر مسلمانى علاوه بر وظایف فردى و شخصى که دارد و مربوط به شخص خود اوست، موظف است به یک سلسله وظایف اجتماعى و عمومى که مربوط است به اجتماعى که در آن اجتماع زندگى مىکند و افرادى که آن اجتماع را تشکیل مىدهند. یک نفر مسلمان نمىتواند چنین بیندیشد که من مأمور حفظ و نجات شخص خودم هستم و تنها وظیفه من انجام وظایف فردى و شخصى خودم است؛ زیرا اسلام مسلمانى را از وظایف اجتماعى و عمومى جدا نمىداند. من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.۱ من واجب حقوق الله على العباد النصر بمبلغ جهدهم و التعاون على اقامه الحق بینهم.۲ بنابراین اسلام عابدى که سعى کند که «برون برد گلیم خود از موج» نمىشناسد و نه تنها وظیفه عالم است سعى در نجات غریق، که به حکم اینکه صلاحیت و قدرت دارد این وظیفه تشدید مىشود.
وظایف عمومى و اجتماعى اگرچه متوجه همه افراد مسلمان است، اما بر طبقه علماى امت اسلام شدیدتر و سنگین تراست؛ زیرا این طبقه هستند که قادرند دردهاى اجتماع و چاره آن را بهدرستى تشخیص دهند و از عهده چاره جویى آنها برمىآیند. دیگران این گونه وظایف را باید با راهنمایى و تحت نظر و تشخیص علماى امت انجام دهند. پس همه موظفند، نهایت امر بعضى پیشرو و بعضى تابعند: عالم ربانى و متعلم على سبیل نجاه.۳
علماى اسلام در همه اعصار و ازمنه از وظایف سنگین و دشوار خود غافل نبوده اند، در راه ترویج دین و اشاعه خیر منتهاى جهد و کوشش خود را به کار برده اند، با بدعتها و مفاسد اخلاقى و عملى و با ظلم ها و ستم ها تا حدود امکانات و مقدورات خود مبارزه کردهاند، در همه ایام عمر ضمن تحمل انواع محرومیتها آنى از هدایت و تعلیم و تألیف و تدریس و تأسیس مراکز علمى و اشاعه خیرات و ترویج احکام و امر به معروف و نهى از منکر و سایر وظایف خود غفلت نورزیده اند و احیاناً جان خود را دراین راه بذل کردهاند. آثارى که اکنون باقى است، شاهد زنده و گویاى این حقایق است.
وظایف اجتماعى هر مسلمان و تشدید این وظایف بر علماى امت
اقامه دین و دفاع از دین، وظیفه خاص علماست. میراث معنوى عظیم نبوت به دست علما سپرده شده که آن را حفظ و نگهدارى کنند. وظیفه هدایت و رهبرى دشوارترین کارها و وظایف است. در بعضى از زمانها فوقالعاده دشوار مىشود که از لحاظ تشخیص و فکر گیجکننده است و از لحاظ عمل احتیاج بهگذشت و فداکارى زیاد دارد. اوضاع دینى در زمان ما، آنچه در زیر پرده مىگذرد و جهتى که اجتماع به سوى آن جهت حرکت مىکند، این احساس وظیفه گروهى را برانگیخت که گرد هم جمع شوند و تبادل نظر کنند و در فکر چاره بیفتند.
تشخیص دادند که از تکروى و فکر فرد و عمل [فردى] کارى ساخته نیست. آن که مىخواهد خوب انجام وظیفه کند، باید عضو خوب باشد نه فرد خوب. لهذا جمعیتى تشکیل دادند که با همفکرى و همکارى و تعاون وظایف خود را انجام دهند و البته اگر در عمل، خوب نتیجه داد، مطمئناً افراد زیادى ملحق خواهند شد و از همین راه خواهند رفت.
۱- خصوصیات این شورا:
الف) رهبرى تعاونى و شورایى و پرهیز از استبداد خصوصاً استبداد دینى
ب) پرداختن به جنبه هاى عملى و اجتماعى، از تأسیس دبستانها و دبیرستانها و دانشکده ها و شرکت در تعلیمات عمومى
ج) اهمیت دادن به مسئله تحصیل قدرت و مسئله حکومت و اینکه طرز اداره مردم بزرگترین [عامل] مؤثر در اخلاق و دیانت عمومى است.
۲- انگیزه ما گذشته از اینکه «اگر بینى که نابینا و چاه استر اگر خاموش بنشینى گناه است»، یعنى دلسوزى به حال مردم و شرکت در آدمسازى، احساس خطرى است که براى دیانت مقدس اسلام مىشود. این خطر ناشى از این است که تجهیزات رهبرى با قواى مخرّب و تشکیک کُن مساوى نیست. اگر منکر زیاد شد، باید بر نیروى مبارزه با منکرات نیز افزوده شود. همچنین اگر موجبات حیرت و ضلال زیاد شد، باید بر وسایل هدایت افزوده شود.
۳- احساس خطر در ناحیه نسل جدید و تدریجاً از معتقدین کاسته و بر مرددین یا منکرین افزوده مىشود، به طورى که بسیارى از متدینین مىآیند و شکایت مىکنند از بىدینى فرزندانشان.
۴- ما داعیه اى نداریم، کارى را به عنوان نمونه آغاز مىکنیم، اگر دیگران دیدند خوب است، پیروى و اقتباس خواهند کرد.
۵- ما مجموعاً مىخواهیم به آن وظایفى عمل کنیم که وظیفه اجتماعى هر مسلمان است؛ یعنى هرکس علاوه بر وظایف شخصى و فردى، وظایفى نسبت به جامعه خود دارد و در این میان، علماى امت وظیفه بیشترى دارند و مخصوصاً بر طبقه علما و رهبران دینى سنگینتر است از قبیل:
الف) و ما اخذ الله على العلماء ان لایقارّوا على کظّه ظالم و لا سغب مظلوم…۴
ب) اذا ظهرت البدع فعلى العالم أن یظهر علمه…۵
ج) کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم.۶
د) آیه: باید امتى باشند که دعوت به خیر کنند…۷
هـ). ما امرتکم بشىء الّا و قد سبقتکم بالعمل به. ۸
و). ما اوجب على الجاهل ان یتعلّم الّا وجب قبله على العالم أن یعلّمه.۹
۶- اولاً باید هدف این جمعیت گفته شود، ثانیاً علت و موجبى که آنها را برانگیخت بر این کار، ثالثاً وسیله اى که براى تأمین هدف و وظیفه تشخیص مىدهند به کار برند.
۷- امروز وضع قرآن کریم به نحوى است که هر دستهاى تحت عنوان آیات قرآن کریم از یک راه مخالف راه دیگر مىروند. همه هم از روى غرض و مرض نیست، بلکه بسیارى از روى عدم تشخیص موضوعات و جریانات و عدم قدرت تطبیق است.
۸- یکى از انگیزه هاى ما این است که بالحس و العیان مشاهده کرده ایم که بسیارى از اوقات مسلمانان و روحانیین بالخصوص به علت عدم وقوف به جریانات زمان، طورى قدم برداشته اند که بر ضرر اسلام و مسلمین بوده است، یعنى از روى حسن نیت ضرر زده اند.
۹- از لحاظ وسیله، ما معتقدیم که اولاً در بعضى قسمتها هدف و وسیله یکى است از قبیل فعالیتهاى نیکوکارانه عملى و اجتماعى و آنچه از قبیل احسان است به حکم آیه عدل و احسان.۱۰
و بعضى از قبیل تحصیل وسیله اجرایى است از قبیل دخالت در شئون حکومت که به حکم رژیم مشروطه ما، حق حکومت از آن مردم است و مردم بر مردم باید حکومت کنند.
و بعضى از قبیل تبلیغات و انتشارات است؛ از قبیل کتابهاى خوب و مجله هاى خوب و روزنامه و رادیو و تلویزیون و فیلمهاى آموزنده.
۱۰- هدف ما دو قسمت است: قسمتهاى علمى و قسمتهاى عملى.
در قسمت هدفهاى علمى ما مىخواهیم مؤسسهاى براى تحقیقات علمى دقیق اسلامى به وجود بیاوریم و اسلام و علوم اسلامى را آن طور که هست، به جامعه معرفى کنیم و احساس مى کنیم که در زمان حاضر نه تنها اسلام به مردم دیگر خوب معرفى نشده، بلکه به مردم خودمان نیز خوب معرفى نشده. کوشش مىشود که تعلیمات اسلام آن طور که هست، به همه طبقات به زبان ساده و عمومى فهم معرفىشود.
قسمتهایى که باید تحقیق شود، عبارت است از: توحید، نبوت، امامت، معاد، اخلاق و تربیت اسلامى، اجتماعیات اسلامى، اقتصادیات اسلامى، تاریخ اسلامى، تاریخ علوم اسلامى، تاریخ ادیان، تاریخ مذاهب اسلامى.
۱۱- فکر و عمل: ما معتقدیم که اول باید ملت مسلمان نسبت به اسلام و اصول و اهداف اسلام آشنا باشند و سپس وارد عمل شوند. در این روشنایى لازم است تحقیقهاى عمیقى در قسمتهاى زیادى از قرآن و حدیث و غیره بشود.
۱۲- مقدمه:
اگر کسى از روى ظواهر بخواهد درباره جامعه ما قضاوت کند، آن را جامعه اى اسلامى که در آن نماز و اذان و تلاوت قرآن و زیارت و مجالس مذهبى روضه خوانى و سخنرانى مذهبى در آن زیاد است، [مىیابد]. اگر این جامعه را با سایر جامعه ها مقایسه کنیم، کمتر از سایر جامعه هاى اسلامى نیست، و در داخل این جامعه نیز اگر مظاهر دینى را با مظاهر سایر جریانها مقایسه کنیم، کمتر نیست، در رادیو و مساجد و اماکن نام اسلام و خدا زیاد برده مىشود، مراسم اسلام از اذان گفتن به گوش نوزادان وتدفین مردگان همه بر مراسم اسلامى عمل مىشود، شعایر اسلام همیشه محفوظ است، شعایرغیراسلامى با شعایر اسلامى برابرى نمى کند.
اما اندکى توجه و تعمق در عمق جریانها و افکارى که در مغزها و نیتها، در دلها و صفات، در نفوس و اعمال و حرکات و اصولى که واقعاً جامعه را مىچرخانند و اداره مىکنند و آن چیزى که خط مشى افراد را معین مىکند و آن جهتى که جامعه به سوى آن جهت حرکت مىکند و آنچه تدریجاً از بواطن به ظواهر مىآید و چون تدریجاً ظاهر مىشود چندان نمایان نیست، اگر اینها را در نظر بگیریم، مىبینیم خطر بزرگى مسلمانى را تهدید مىکند.
۱۳- مقدمه:
خدا وظیفه سنگینى به عهده علماى امت گذاشته است. اینها ناخدایان این کشتى و راهنمایان دین خدایند. گذشته از اینکه تکلیف بر عالم شدیدتر است و بسا عذرهایى از جاهلان و بىخبران پذیرفته باشد که از علما پذیرفته نیست، از نظر هدایت و رهبرى و رهنمایى دیگران علماى امت وظیفه دشوارتر و با اهمیت ترى دارند. از مطاوى اخبار و آثار و بلکه آیات قرآن برمىآید که رسول الله و ائمه اطهار اهتمام داشتند که همواره گروهى از مردم حامل علوم دین باشند و جهد کنند در گرفتن غریق و هدایت کنند مسلمانان را.
هدایت از امورى است که از نظر ایصال الى المطلوب یکى است، اما از نظر ارائه طریق و به کاربردن وسایل و اسبابى که مردم را بالنتیجه به مقصد برساند و همچنین از نظر مقدار نیرو و تجهیزاتى که لازم است به کار برده شود و اینکه وسیله چه باشد، در هر عصر و زمان متفاوت است، نظیر جهاد و اسباب و ابزار آن. در یک زمان کار ساده اى است و در یک زمان دیگر دشوار و دشوارتر.
علماى اسلام در اعصارمختلفه و قرون سالفه همیشه کوشش کرده اند که وظیفه طبیعى [خود را] که در عین حال شکرانه نعمت هم هست، به جا آورند و با فراهم آوردن وسایل و تعلیم و تعلم و تشکیل حوزهها و تدریسها و تعلیمها و تألیفها و تشویقها و عمل و زهد و تقواى شخصى، وظیفهاى را که طبیعتاً به عهده دارند، انجام دهند و انجام دادهاند.
آنها در هر زمانى مراقب حوادث بوده و به تناسب احتیاجات درصدد چاره جویى و هدایت وراهنمایى بودهاند. موجبات گمراهیها و ضلالتها چه از قبیل نشر کتب و پخش افکار گمراه کننده و چه از قبیل شیوع وسایل فسق و فجور و مظالم حکام همواره وجود داشته است و علماى امت همواره کوشیده اند تا از راه مبارزه با ضلالتها و گمراهیها وظیفه خود را در حدود مقدور و امکانات انجام دهند.
پدر که به حکم طبیعت و دیانت موظف است سلامت و بهداشت و تربیت فرزند را تأمین کند، به مقدار معین و در حدود یک سلسله تکالیف محدود و مشخص نیست، او به هرحال موظف است که سلامت فرزند خود را تأمین کند، اما اینکه سالى چقدر وقت و پول و زحمت و کار و تلاش صرف کند و چقدر غصه بخورد میزان معینى ندارد، بستگى دارد به اوضاع و احوال شخصى فرزند و عوامل بهداشتى محیط.
۱۴- بیماریهایى که ما تشخیص مىدهیم، عبارت است از:
الف) تبلیغات قولى و کتبى و بصرى و عملى زیاد در عصر ما که منشأ شبهه ها و عقده ها و شک ها شده است.
ب) شیوع فساد و فحشا و فساد اخلاق که خود عملاً مردم را در جهتى خلاف جهت دین حرکت مىدهد.
ج) بیکارى.
د) شیوع ظلم و ستم.
هـ) بیمارى.
و) اعمال احمقانه مدعیان طرفدار دین و عادات سوئى که به نام دین در میان مردم رایج شده است.
ز) عدم آشنایى مردم به حقایق اسلام و قرآن و تقلیدى و کورکورانه بودن عقاید واخلاق واعمالشان.
ح) افکار ضد دینى چه به نام دین دیگر یا مسلک اجتماعى یا افکار ناسیونالیستى و نژادى و غیره که نتیجه همه اینها این است که محیط آرام و آرامش دهنده سابق را که پدران ما در آن محیطها زندگى مىکردند، برهم زده است. در هر مجلس و محفل و در هر کتاب و نوشته و مقاله و در هر سخنرانى و در هر عملى لااقل طنزى و کنایهاى نسبت به دین و اسلام مىبینیم.
۱۵- به حسب تشخیص ما علت عدم کامیابى احزاب و دستجات اسلامى این است که به اسلام به نحو همهجانبه توجه نکرده اند،گاهى تنها به جنبه عبادیات و گاهى به جنبه خاص دیگر [توجه کرده اند.] اسلام آن دینى است که از خصوصیاتش این است که بر هر جامعه اى مسلط شود، جمیع شئون آن اجتماع را از حکومت و سیاست و غیره تحت نظر مىگیرد.
۱۶- حوادث در گذشته ساده بود و یک فرد از عهده تشخیص و هم از عهده اجرا برمىآمد و اما امروز به قدرى پیچیده و درهم است که تشخیص وظیفه مشکل است و از این رو در حوادثى که براى عالم اسلام پیش مىآید، عقاید و سلیقه ها متفاوت و در نتیجه وحدت و هماهنگى حاصل نمىشود. بنابراین لازم است به صورت شوراى فکرى و انجمن و تقسیم کار درآید، هم تحقیقات علمى تقسیم شود و در یک واحد بزرگ به هم مرتبط شود و هم فعالیتهاى عملى و اجتماعى تحت نظم و انتظام درآید، که خیر در جماعت و نظم است.
با در نظر گرفتن این منظور کلى و با توجه به جریانهاى موجود جامعه اسلامى، شوراى روحانیت وظیفه خود را تأمین و وصول به هدفهاى ذیل مىداند:
الف) توحید و مبارزه با افکار ماتریالیستى.
ب) مبارزه با هر نوع شبهه و شکوک و دفاع از حریم مقدس اسلام با منطق.
ج) چون جامعه اسلامى از لحاظ علم تأخّر دارد، کوشش در راه تعلیمات عمومى.
د) تحکیم و تبیین اصول اجتماعى اسلام.
هـ) تبیین و تحکیم اصول اقتصادى اسلام.
و) مبارزه با بدعتها و عملیات احمقانه بعضى مسلمانان که سبب تنفر مردم از دین شده.
ز) مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم.
ح) شناساندن مکتب اخلاقى اسلام.
هدفهاى ما دو قسمت است: تحقیقى، عملى.
۱۸- علماى اسلام بیش از آنکه در اسلام براى آنها مزایایى قرار داده شده باشد، وظایف سنگینى به دوش آنها گذاشته شده است. شاید باشند کسانى که تحت عنوان «عالم دینى» تنها از مزایایى که در اسلام براى علم و عالم هست یا در عرف براى علماى اسلام رسمیت پیدا کرده، استفاده کنند و توجهى به وظایف سنگین و خردکنندهاى که براى علماى امت هست، نداشته باشند. جمعیت این شورا به خود مىبالند و مباهات مىکنند که این توفیق را یافتهاند که نظر خود را از مزایاى علم و عالم، به وظایف علما معطوف کرده اند.
وظایف علما در درجه اول این است که خودشان در عمل پیشقدم بوده باشند، همان طورى که سنت و سیره رسول اکرم(ص) بوده است: «ما امرتکم بشىء الّا و قد سبقتکم بالعمل به». دیگر اینکه کوشش کنند در پرورش و هدایت افکار و تحکیم اصول و مبانى ایمانى و جلوگیرى و مبارزه با امورى که سبب ضعف و سستى مبانى ایمان اجتماع مىگردد.
۱۹- هدف جمعیت تنها هدف مجموع افراد نیست، یعنى مجموع هدفهاى شخصى مشابه نیست مثل هدف گروهى از محصلین و دانشجویان همکلاس، بلکه هدف واحد اجتماعى است، هدفى است که نتیجه اتحاد و تشکل و نظم و قدرت اجتماعى است، از قبیل هدف یک حزب که به دست گرفتن قدرت و اصلاحات عمومى است، هدفهاى فردى در ضمن صورت مىگیرد.
۲۰- اولاً وظایف عالم اسلامى چیست؟
الف)تعلیم و روشن کردن افکار دینى و رفع شبهات از ضعفا و عوام.
ب) ارشاد به امورى که در جامعه اسلامى ضرورت دارد و مصالح اسلامى اقتضا مىکند از قبیل تحصیل علوم و صنایع و غیره.
ج) تشویق قولى و عملى به کارهاى خیر و اخلاقى.
د) مراقبت بر حوادث محیط و دنیاى اسلامى و حوادث جهانى.
هـ) اشتیاق در عمل و پیشقدمى در کار خیر.
۲۱- درگذشته وظیفه عالم را سکوت و سکون و بىخبرى مىدانستند.
۲۲- یکى از هدفها به وجود آوردن یک طرز تفکر واحد در میان مسلمین [است] که بزرگترین مصیبت امروز مسلمین این است که امروز یک مسئله اى که عرضه مىشود در میان گروههاى مسلمان، هر دستهاى یک جور فکر و قضاوت دارند و این خود یک علت اصلى اختلاف و عدم تشکل است؛یعنى گذشته از اینکه تربیت واحدى ندارند در اخلاق، تعلیم واحد و طرز تفکر واحدى هم ندارند.
اساسنامه شوراى روحانیت تهران
با توکل و اعتماد به فضل خداوند متعال و استمداد از ارواح طیبه معصومین (علیهم السلام) و استظهار به عنایات ولى الله الاعظم صاحب العصر و الزمان حضرت حجه بن الحسن (عجلالله تعالى فرجه) درتاریخ… ماه… سال ۱۳۸۲ هجرى قمرى مطابق… ماه… سال ۱۳۴۲ شمسى، شوراى روحانیت تهران موجودیت و تشکل خود را اعلام مىدارد. این شورا پس از یک سلسله مطالعات طولانى در اوضاع دین و اجتماع فعلى ایران به وسیله گروهىاز علما و روحانیون مرکز که در تشخیص دردها و درمانهاى اجتماع نظرات مشابهى دارند و وظایف یکسانى بر دوش خود احساس مىکنند، تشکیل شده است.
مقدمه
به موجب فرمان مقدس قرآن کریم: «فلولا نفرٌ من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون»،۱۱ فرض است بر مسلمانان که در هر عصر و زمانى گروهى از آنها همت خود را صرف فهم و تفقه در حقایق و معارف و احکام اسلام بنمایند و پس از بصیرت و خبرویت کامل به نشر و بیان و تعلیم آنها بپردازند و مردم را ارشاد کنند.
به پیروى از همین فرمان مقدس و به حکم همین ماده ارزنده، از عصر رسالت تاکنون همواره در جامعه اسلامى گروه زیادى بوده اند که با عشق و شوق فراوان عمر خود را صرف در مطالعه رشته هاى مختلف معارف اسلامى کرده و پس از تحمل مشقتها و محرومیتهاى بسیار، پرچم اعلاى کلمه حق را به دوش گرفته، مردم را راهنمایى کرده اند و هم آثار علمى گران بهایى که از ذخایر فرهنگ و تمدن بشرى به شمار مىرود، در قسمتهاى گوناگون به وجود آورده و به جهان عرضه داشته اند.
و نیز به موجب آیه کریمة «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون»۱۲ و آیه کریمه «ولتکن منکم امّه یدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون»۱۳ و آیاتى دیگر به این مضمون، لازم است در همه وقت و همه جا به وسیله گروهى یا سازمانى نظارت کامل بر اجراى تعلیمات عالیه اسلام بشود و همان طورى که خاصیت یک مجتمع زنده است، این مجتمع از جریاناتى که در داخل و خارج دین مىگذرد و با موجودیت و حیات وى بستگى دارد، آگاهى کامل داشته باشد، جلو جریانات سوء را قبل از وقت بگیرد و از جریانات نیک استفاده کند و آنها را تقویت نماید.
این اصل نیز تاریخ طولانى و مفصلى دارد، همواره مورد توجه مسلمانان بوده و کم و بیش (نه به قدر کافى) از طرف افراد یا گروههایى یا از طرف حکومتهاى اسلامى حمایت شده است. جامعه اسلامى موظف است این دو هدف بزرگ را در همه زمانها تأمین کند و مقدمات و وسایلى که براى تحقق بخشیدن به آنها لازم است، فراهم نماید.
سازمان روحانیت که تاریخ وى با تاریخ اسلام توأم است و همواره یک نیروى مؤثر در مجتمعهاى اسلامى به شمار آمده، براى تأمین دو هدف فوق الذکر است. این سازمان عملاً تعهد کرده است که دو هدف فوق را تأمین کند و کوشش خود را براى انتخاب و تهیه بهترین مقدمات و وسایل تأمین آنها به کار ببرد.
بدیهى است آنجا که هدف یا هدفهایى به عهده فرد یا گروهى گذاشته مىشود، لازم است آن فرد یا آن گروه وقت کافى به کار برند و وسایل و مقدماتى را که به آن هدفها جامه عمل مىپوشد، در نظر بگیرند و از آنها استفاده کنند و البته از این نظر عصرها و زمانها متفاوت است. یک وسیله خاص که در یک زمان توانایى تحقق بخشیدن به هدفى را دارد در زمان دیگر ندارد. مقدمات و اسبابى که در اوضاع و احوال خاصى براى جامه عمل پوشاندن به منظورى، کافى به نظر مىرسد با تغییر آن اوضاع و احوال و تغییر شرایط، دیگر کافى شمرده نمىشود. از این رو براى یک هدف ثابت و یکنواخت اجتماعى، از وسایل و مقدمات متغیرى باید استفاده کرد.
نباید چنین پنداشت که ثبات و یکنواختى هدف، مستلزم ثبات و یکنواختى وسیله است. اینچنین پندار نادرست است که احیاناً ممکن است موجب گردد هدف فداى وسیله و ذوالمقدمه قربانى مقدمه گردد. به عنوان مثال: یکى از هدفهاى اسلام، حفظ ثغور و سرحدات اسلامى و دفاع از حملات نظامى دشمنان خارجى است (و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل تُرهبون به عدو الله و عدوکم).۱۴ در این زمینه یک سلسله دستورات رسیده که در کتب فقه مسطور است.
واضح است که منظور اسلام از همه آن دستورات تأمین این هدف است و اما اینکه براى تأمین این هدف چه وسایلى باید به کار برده شود، نظر خاصى از طرف اسلام اظهار نشده است، بلکه بستگى دارد به اینکه چه وسایلى براى تأمین این منظور کافى باشد. در زمانهاى گذشته وسیلهاى که مىتوانست این مهم را کفایت کند، عبارت بود از گروهى از مردان با سلاحهایى از نوع شمشیر و نیزه و کمان، اما در عصر حاضر این وسیله کافى نیست. مردان تعلیماتدیده و هزاران وسایل فنى لازم است. چون منظور اصلى تأمین هدف فوق است، بر مسلمانان است که در هر زمانى از بهترین وسایل و امکانات دفاعى موجود براى حفظ استقلال خود استفاده کنند بلکه احیاناً وسیله نو ابتکار و ابداع نمایند.
۱۱٫ توبه، ۱۲۲٫رر ۱۲٫آلعمرانر ۲۰۰٫ رر۱۳٫ آلعمرانر ۱۰۴٫ رر ۱۴٫انفال،۶۰
پینوشتها:
۱) اصول کافى، ج ۲، ص ۱۶۴٫
۲) نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴ به جاى »النصر« »النصیحه« آمده است.
۳) همان، حکمت ۱۴۷ )الناس ثلاثه: فعالم ربانى و متعلّم على سبیل نجاه و همج رعاع…(
۴) نهجالبلاغه، خطبه ۳ )معروف به شقشقیه(.
۵) اصول کافى، ج ۱، ص ۵۴٫
۶) اصول کافى، ج ۲، ص ۷۸، باب ورع٫
۷) آل عمران ر ۱۰۴٫
۸) نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۵، با اندک اختلاف.
۹) غرر الحکم و درر الکلم، ج ۲، ص ۲۷۱، با اندک اختلاف.
۱۰) نحل ر ۹۰ )ان الله یأمر بالعدل و الاحسان..
ادامه دارد
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید