1395/9/13 ۰۸:۳۳
برای بررسی دوران امام رضا(ع) باید نگاهی به زمانه ائمه پس از شهادت امام حسین(ع) داشت. دوران ائمه (ع) بهخصوص بعد از شهادت امام حسین(ع) دارای شرایط مختلفی بود و هر یک از امامان طبق زمان عمل کرده و رسالت خود را انجام دادهاند. امام سجاد(ع) در دوران پلیسی و خفقان بنیامیه زندگی میکرد و چون این زمان دوران تثبیت قدرت آنان بود، ایشان چارهای نداشت جز اینکه مسائل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی را به زبان دعا بیان کند. دعاهای صحیفه سجادیه تنها دعای فردی و روابط بین انسان و خدا نیست؛ بلکه مسائل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی نیز در آن وجود دارد.
نگاهی تاریخی به شرایط سیاسی دوران امام رضا(ع) محمدمهدی جعفری استاد تاریخ اسلام : برای بررسی دوران امام رضا(ع) باید نگاهی به زمانه ائمه پس از شهادت امام حسین(ع) داشت. دوران ائمه (ع) بهخصوص بعد از شهادت امام حسین(ع) دارای شرایط مختلفی بود و هر یک از امامان طبق زمان عمل کرده و رسالت خود را انجام دادهاند. امام سجاد(ع) در دوران پلیسی و خفقان بنیامیه زندگی میکرد و چون این زمان دوران تثبیت قدرت آنان بود، ایشان چارهای نداشت جز اینکه مسائل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی را به زبان دعا بیان کند. دعاهای صحیفه سجادیه تنها دعای فردی و روابط بین انسان و خدا نیست؛ بلکه مسائل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی نیز در آن وجود دارد. در دوران امام محمد باقر(ع) هر چند باز هم بنیامیه بر سر قدرت هستند، اما به اندازه موسسان خود نمیتوانند قدرتنمایی کنند. در این زمان عمر بن عبدالعزیز به خلافت میرسد و فضای سیاسی بازی ایجاد میکند. این دوران زمینهای را برای امام محمد باقر(ع) فراهم میکند تا ایشان بتواند زیربناهای فکری و علمی را تثبیت کند. اسلامی که به وسیله بنیامیه ترویج میشد درواقع اسلام سلطنتی و انحرافی بود و به هیچوجه رنگ اسلام به معنای واقعی خود را نداشت. اما امام باقر(ع) اسلام نبوی و علوی و تا اندازهای هدف قیام امام حسین(ع) را بیان و زمینه را برای دوران پس از خود فراهم میکند. در دوران امام جعفر صادق(ع) که از سال 114 شروع میشود و تا سال 132 ادامه دارد، دوران ضعف بنیامیه است. البته ایشان باز هم کار پدر را ادامه میدهد و زیربنای فکری و عقیدتی را تکمیل و تثبیت و مکتب تشیع را بنیانگذاری میکند. امام ششم شیعیان در لوای چنین مسائل علمی، کارهای تشکیلاتی نیز انجام میدهد و به این وسیله تشکیلات شیعه را در آن دوران بسیار سیاه حفظ میکند. امام صادق (ع) بیطرف نیست و بلکه با اشارهها و کنایههایی و به صورت پنهانی کارهای سیاسی و حتی مبارزه علیه قدرت را نیز تایید میکند؛ اما خود ایشان برای حفظ مکتب مستقیما در این اعمال شرکت نمیکند. بعد از بنیامیه، بنیعباس به ادعای گرفتن انتقام خون حسین (ع) و برگرداندن حق آل محمد یعنی علی(ع) و خاندانش قیام میکنند؛ اما پس از به قدرت رسیدن همان روش بنیامیه را در پیش گرفتند. در دوران امام موسی کاظم (ع) نیز چون بنیعباس در اوج قدرت خود قرار دارند و در حال تثبیت آن هستند، ایشان نمیتواند مبارزه سیاسی انجام دهد. البته ایشان مبارزه پنهانی انجام میدهد؛ اما چندان علنی نیست. همین مبارزه پنهانی نیز باعث میشود امام موسی کاظم (ع) بارها به زندان بیفتد و سالها در زندان هارون الرشید باشد. در پایان نیز ایشان در زندان به شهادت میرسد. بعد از هارون الرشید زمانی که مامون بر سر کار میآید، او موقعیت بسیار متفاوتی با خلفای پیش از خود داشته است. مادر او ایرانی و خود والی خراسان است؛ ایرانیانی که قدرت را از بنیامیه گرفته و به بنیعباس منتقل کردهاند. از این جهت مامون نمیتواند گرایشهای خود را نسبت به ایرانیان از بین ببرد. مامون در میان دو راه گرفتار است؛ یا باید به نقشه برادرش امین - که پس از هارون الرشید خلیفه شده و برخلاف رسم معمول به جای مامون، پسرش را ولیعهد کرده است - تن بدهد و بهعنوان والی خراسان باقی بماند یا اینکه برای به دست قدرت با امین جنگ کند. ایرانیان که در این زمان نیروهای اصلی مامون را تشکیل میدهند، غالبا گرایش به اهل بیت (ع) و آل علی (ع) دارند. از این رو او ناچار بود که امام رضا (ع) را به مرو دعوت و خلافت را به ایشان پیشنهاد کند. مامون قصد داشت مسئولیت را به گردن امام رضا (ع) بیندازد و تمام گرفتاریها و جنگها میان ایرانیان و اعراب را به عهده ایشان بگذارد. اما امام رضا (ع) هوشیارتر و داناتر از آن است که در این دام گرفتار شود. از سوی دیگر اگر امام رضا (ع) پس از به قدرت رسیدن مامون هیچ مسالهای را نمیپذیرفت و تنها در مدینه میماند و مشغول ترویج آیین اسلام و تشیع میشد، شعاع این ترویج بسیار کوتاه بود و به جایی نمیرسید و همان قدرت خلافت و سلطنت به جای اسلام در میان مردم رواج پیدا میکرد. از سوی دیگر هارون الرشید دارالحکمه ایجاد و علوم یونان را به عربی ترجمه کرده بود. به دنبال او مامون نیز این کار را ادامه داد و کار به جایی رسید که در میانه جهان اسلام فلسفه به جای دین رواج پیدا کرده بود. امام رضا(ع) به این دلیل به عالم آل محمد مشهور شده که ایشان علم زمان خود را به خوبی میداند. ایشان خلافت را نمیپذیرد اما زمانی که مامون تکلیف ولایتعهدی را میکند از نظر برخی مورخان نه از ترس جان؛ بلکه برای استفاده از موقعیت و شرایط بسیار خوبی که ولایتعهدی میتواند داشته باشد، به شرط عدم دخالت در مسائل سیاسی این مسئولیت را میپذیرد. ایشان به این نتیجه رسیده بود که اگر بخواهد ولایتعهدی را با تمام جهات آن بپذیرد تبدیل به آلت قدرت میشود و وسیلهای که مامون میخواهد با آن خود را به اوج برساند. امام رضا(ع) در آن دوران در مقابل فلاسفه و ارباب ادیان از طریق قرآن وارد میشود و همه را محکوم میکند بهگونهای که مامون به هراس میافتد. این قدرت علمی امام رضا (ع) تنها یک مساله علمی نیست؛ بلکه مردم میدانند حق با آل علی بوده و آنان اسلام واقعی را در دست داشتهاند. مامون میترسد که اگر امام رضا(ع) به این شکل پیش برود، مردم علیه مامون قیام کنند و قدرت را به امام رضا(ع) دهند. از این جهت به سوی بغداد حرکت میکند و در میانه راه، فضل بن ربیع را میکشد و درنهایت امام رضا(ع) را به شهادت میرساند. دو سالی که امام در مرو حضور دارد، اسلام واقعی و تشیع علوی را تثبیت میکند و نمیگذارد اسلام به اسلام فلسفی تبدیل شود.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید