تعهد در به‌كارگیری خرد

1395/8/5 ۰۹:۲۰

تعهد در به‌كارگیری خرد

ترجمه فارسی فلسفه روشنگری هنگامی منتشر شد (١٣٧٦) كه ارنست كاسیرر فیلسوفی فراموش شده بود و پرداختن به دوره روشنگری نیز چندان طرفداری نداشت. اما اكنون وضع به كلی دگرگون شده است. هم ارنست كاسیرر فیلسوف و مورخ مطرحی شده است و هم روشنگری موضوع جذابی. ادوارد سكیدسكی (Edward Skidelsky) در كتابش: ارنست كاسیرر؛ آخرین فیلسوف فرهنگ مینویسد:«نوآوری فلسفه كاسیرر هنگامی به بهترین وجه آشكار میشود كه فلسفه او را با دو سنت فلسفی دیگری مقایسه كنیم كه بر فلسفه قرن بیستم حاكم بوده‌اند. یكی فلسفه تحلیلی كه در آثار منطقی برتراند راسل، گوتلپ فرگه و لودویگ ویتگنشتاین ریشه دارد و دیگری فلسفه «قاره‌ای» كه شدیدا به غیرعقلانیت كییركه گور و نیچه وامدار است و با مدرنیسم ادبی و افراط‌گرایی سیاسی نیز پیوند دارد.


آرزوی كاسیرر این بود كه حقیقت آزادی انسان را به طور كامل و متقاعدكننده‌ای تایید كند
بار دیگر كاسیرر

یدالله موقن : ترجمه فارسی فلسفه روشنگری هنگامی منتشر شد (١٣٧٦) كه ارنست كاسیرر فیلسوفی فراموش شده بود و پرداختن به دوره روشنگری نیز چندان طرفداری نداشت. اما اكنون وضع به كلی دگرگون شده است. هم ارنست كاسیرر فیلسوف و مورخ مطرحی شده است و هم روشنگری موضوع جذابی. ادوارد سكیدسكی (Edward Skidelsky) در كتابش: ارنست كاسیرر؛ آخرین فیلسوف فرهنگ مینویسد:«نوآوری فلسفه كاسیرر هنگامی به بهترین وجه آشكار میشود كه فلسفه او را با دو سنت فلسفی دیگری مقایسه كنیم كه بر فلسفه قرن بیستم حاكم بوده‌اند. یكی فلسفه تحلیلی كه در آثار منطقی برتراند راسل، گوتلپ فرگه و لودویگ ویتگنشتاین ریشه دارد و دیگری فلسفه «قاره‌ای» كه شدیدا به غیرعقلانیت كییركه گور و نیچه وامدار است و با مدرنیسم ادبی و افراط‌گرایی سیاسی نیز پیوند دارد. شكاف میان این دو سنت فلسفی (...) بازتاب «دو فرهنگ» است. یكی علوم دقیق و دیگری هنرها و علوم انسانی. سبك اندیشه و نوشتار این دو مكتب فلسفی متفاوتند و حساسیت‌ها دستگاه مرجع متفاوتی دارند؛ از این رو هر گونه گفت‌وگویی میان این دو سنت به طور نومیدكننده‌ای دشوار شده است.
علاقه مداوم به فلسفه كاسیرر در این حقیقت نهفته است كه او آخرین فیلسوف اروپایی بود كه به هر دو فرهنگ تسلط داشت. او هم در علوم دقیق و هم در علوم انسانی جامع‌العلوم بود. اما میتوانست با فیزیكدانی مانند اینشتین و با فیلسوف پوزیتیویست منطقی مانند موریتس شلیك بحث كند (البته نه جدل) و از دیگر سو با هایدگر. فلسفه او كوششی در جهت سازش دادن این دو فرهنگ است. فلسفه كاسیرر شاخه‌های گوناگون فرهنگ، چه علمی و چه غیرعلمی، را ساخت‌های سمبلیك میفهمد كه هریك از این ساخت‌ها معیار و اعتبار درونی خود را دارد؛ اما به این معنا كه هر كدام از آنها میكوشد تا واقعیتی یگانه و مستقل از ذهن را ارایه دهد. بر این اساس كشاكش میان آنها از میان میرود. هر یك از آنها میتواند «حقیقت» متمایز خود را اظهار كند بیآنكه به دیگر ساخت‌های سمبلیك آسیب برساند. از دیدگاه فلسفه كاسیرر این دو فرهنگ به منزله یك فرهنگ [سمبلیك] آشكار میشوند كه بیان‌های گوناگون همان «انگیختگی و آفرینندگی» است كه «مركز همه فعالیت‌های انسان است.»
فلسفه صورت‌های سمبلیك كاسیرر در مقایسه با آن دو سنت فلسفی دیگر جذاب‌تر مینماید. زیرا آنچه فلسفه او را ارایه میدهد امكان درك شكاف میان پوزیتیویسم منطقی و اگزیستالیسم است و از میان بردن (لااقل جزئا) این جدایی است. زیرا در پرتو فلسفه كاسیرر این دو فلسفه دیگر بازتاب‌های ناآگاه و فهم‌ناپذیر نخواهند بود. فلسفه كاسیرر این قول و وعده را میدهد كه «این دو فرهنگ» را جنبه‌های فرهنگ واحدی بداند و به منزله بخش كوچكی از آفرینندگی سمبلیك انسان نشان دهد. (...) اندیشه كاسیرر، از لحاظ روش، استقرایی است نه قیاسی. (...) هنگامی كه در سال ١٩٩٩ نگارش این كتاب را در ذهنم میپروردم، نمیدانستم كه دیگرانی هم هستند كه در همین مسیر گام برمیدارند. از آن زمان چرخ‌های «صنعت كاسیرر» تولید خود را آغاز كرده‌اند. در جهان انگلیسیزبان نوزایی علاقه به فلسفه كاسیرر به طور عمده بر اثر انتشار كتاب فریدمن؛ جدا شدن راه‌ها: كارناپ، كاسیرر و هایدگر است. فریدمن در مقام پژوهشگر فلسفه كانت و فیلسوف علم، فلسفه‌های كارناپ، كاسیرر و هایدگر را پاسخ‌های متفاوتی به فروریزی نظریه شهود محض كانت میداند و فلسفه كاسیرر را حلقه واسطی میداند میان دو حد افراطی یعنی فلسفه كارناپ و فلسفه هایدگر. من شخصا خیلی وامدار كتاب فریدمن هستم (...) دیگر فیلسوفان علم مانند ستیون فرنچ (Steven French)، جیمز لیدی من (James Ladyman) و باری گوور (Barry Gower) كه از همه‌شان برجسته‌تر است فلسفه كاسیرر را پیشگام وضعیتی میدانند كه به «رئالیسم ساختاری» مشهور است.
نماینده راستین فرهنگ آلمانی
(...) در آلمان فلسفه كاسیرر مورد توجه حتی بیشتری قرار گرفته است؛ اما نه به خاطر فلسفه علمیاش بلكه بیشتر به خاطر نظریه فرهنگیاش. كتاب‌های پژوهشی كه درباره كاسیرر هر سال منتشر میشوند بالغ بر پنج الی ١٠ كتاب میشوند. علل این «نوزایی كاسیرری»، همچنان كه گمان میرود، بیشتر سیاسی است تا فلسفی. پس از فروریزی دیوار برلین و یگانه شدن دو آلمان، آلمان متحد نیاز مبرمی به شخصیت‌های بارزی دارد كه در جهان‌بینی خود جهان‌وطنی باشند در حالی كه در شیوه تفكر خود به طور بارزی آلمانی؛ كاسیرر كاملا چنین فردی است. این موضوع كه او یهودی و مخالف هایدگر بوده نیز به موقعیت او كمك كرده است. اما عوامل عمومیتری نیز دست‌اندركارند. فروریزی كمونیسم این موضوع را ممكن ساخته است كه تمامی دوره ١٩١٤ تا ١٩٩١ را مرحله‌ای تراژیك بدانند كه در پی آن آزاد شده‌ایم كه بر شاهراه تاریخ بپیوندیم. پیشرفت‌گرایی لیبرالی دورابه مد روز شده است و كاسیرر شرح جذاب‌تری از آن ارایه میدهد تا نومحافظه‌كاری امریكایی. تاكید كاسیرر بر فرآیندهای خودانگیخته فرهنگ و گوناگونی صورت‌های سمبلیك پاسخ اروپای كهن است به فرانسیس فوكویاما.
در ستایش فلسفه روشنگری
میبینیم كه در موقعیت كاسیرر طی دو دهه اخیر تغییری كیفی روی داده است. ارنست كاسیرر فراموش شده اكنون نماینده راستین فرهنگ آلمانی شناخته میشود. بررسی موضوع «روشنگری» نیز از زمان انتشار ترجمه فارسی فلسفه روشنگری تا به امروز تغییر بسیار كرده است. هر ساله چندین كتاب و مقاله درباره جنبه‌های مختلف دوره روشنگری به زبان‌های اروپایی نوشته و منتشر میشوند. هنگامی كه در سال ١٩٦٦ ترجمه فرانسوی كتاب فلسفه روشنگری منتشر شد میشل فوكو معرفی چهارصفحه‌ای ستایش‌آمیزی درباره كاسیرر و روش او در نگارش فلسفه روشنگری نوشت. فوكو در معرفی كتاب كاسیرر چنین میگوید: گرچه كتاب كاسیرر در سال ١٩٣٢ نوشته شده با این وصف اثری است متعلق به زمانه ما. اما به این شرط كه ما پیام آن را از «سروصداهای محیط اطراف آن» تشخیص دهیم، پیامی كه میكوشید با این «سروصداها» مقابله كند؛ اما این «سروصداها» سریع پیام كتاب را خفه كردند. فوكو در تشریح این سخنان معماگونه خود میگوید كه هیتلر در آستانه رسیدن به مقام صدراعظمی آلمان بود (١٩٣٣) و نیروهای ضدروشنگری پیروز شده بودند و كاسیرر ناچار شد كه آثار خود را در آلمان منقاد نازیسم شده بر جای بگذارد و مهاجرت كند. فوكو سپس به نوكانتی بودن كاسیرر میپردازد و میگوید كه اندیشه غربی هنوز نتوانسته است گسستی را درك كند كه بر اثر اندیشه كانت به وجود آمد. عنوان نوكانتی به این معناست كه هم ضرورت احیای اندیشه كانت را یادآور میشود و هم آن را میسنجد. بعضی مورخان از روش تاریخ‌نگاری كاسیرر در فلسفه روشنگری انتقاد كرده و گفته‌اند كه كاسیرر خواسته نشان دهد كه كل فلسفه روشنگری در این جهت تلاش میكرد كه ظهور كانت را ممكن سازد. اما از نظر فوكو این روش نه نقطه ضعف روش كاسیرر بلكه نقطه قوت و اهمیت آن بود. كانت میپرسید علم چگونه ممكن میشود؟ و كاسیرر در فلسفه روشنگری میپرسد: كانتیسم چگونه ممكن میشود؟
میشل فوكو سال‌ها بعد در درسگفتار‌های سال ١٩٨٣ خود به بررسی مقاله كانت: «در پاسخ به پرسش: روشنگری چیست؟» پرداخت. فوكو در آنجا میگوید: «روشنگری چیست؟» این پرسشی است كه فلسفه مدرن هنوز هم نتوانسته است پاسخی در خور به آن بدهد؛ اما این پرسش را هنوز هم كنار ننهاده است. از هگل و نیچه گرفته تا ماكس وبر و هوركهایمر و آدورنو و هابرماس با این پرسش روبه‌رو بوده‌اند و هیچ فلسفه‌ای را نمیتوان یافت كه مستقیم یا غیرمستقیم با این پرسش مواجه نشده باشد. آن چه رویدادی بود كه روشنگری نامیده میشود؟ آن رویداد، لااقل، بخشی از آنچه را هستیم و آنچه را میاندیشیم و آنچه را انجام میدهیم، تعیین كرده است. فوكو روشنگری را به تبعیت از كانت، یك فرآیند میداند. شاید پیروان میشل فوكو از خواندن این سخنان او شگفت‌زده شده باشند. شاید در اینجا گفتن این نكته بیمورد نباشد كه «سروصداهایی» كه مانع شنیدن پیام فلسفه روشنگری كاسیرر شدند تنها از سوی نازیها نبود. هوركهایمر و آدورنو نیز بعدا با نوشتن كتاب دیالكتیك روشنگری در ایجاد این «سروصداها» با نازیها و دیگر مرتجعان هم سهیم شدند.
در ستایش كتاب فلسفه روشنگری بسیار سخن رفته است. گفته شده است كه رهیافت كاسیرر به روشنگری همان رهیافت كسانی است كه در دوره روشنگری میزیستند و در آن مشاركت داشتند. مثلا تمركز كاسیرر بر «روش جهانشمول خرد»، حس مشتركی بود كه همه فیلوزوف‌ها داشتند. البته برخی نیز انتقادهایی از كتاب فلسفه روشنگری كرده‌اند. مثلا گفته‌اند چرا كاسیرر از شرایط اجتماعی- اقتصادی دوره روشنگری سخنی نگفته است یا چرا از كسانی كه در سالن‌های خود روشنگران را گرد هم ‌میآوردند تا بحث كنند، نامی نبرده است و چرا از ناشرانی كه آثار روشنگران را چاپ میكردند و كتابفروشانی كه آنها را میفروختند سخنی به میان نیاورده است. البته پرداختن به این امور جزو تاریخ اجتماعی است و خارج از روش پژوهش كاسیرر قرار میگیرند. كاسیرر اندیشه‌های عصر روشنگری را موضوع بررسی خود میداند.
در چاپ تازه‌ای (١٩٩٨) كه از فلسفه روشنگری در آلمان انتشار یافته گرالد هارتونگ (Gerald Hartung) پیشگفتاری بر آن نوشته كه حاوی نكات بسیار جالبی است، از جمله درباره عنوان كتاب. فلسفه روشنگری جزو مجموعه «مبانی علوم فلسفی» Grundiss der philosephische Wissen schaften به چاپ رسید. سردبیر مجموعه فریتس مدیكوس (Fritz Medicus) فیلسوف اهل زوریخ بود و ناشر مجموعه پل زیبك (paul Siebeck)، كه در توبینگن آلمان مستقر بود. میان ارنست كاسیرر و ستا سردبیر و ناشر آن نامه‌های بسیاری ردوبدل شده‌اند كه تاریخ منشا كتاب فلسفه روشنگری را به ثبت رسانده‌اند. از این نامه‌ها میتوان این موضوع را به روشنی دریافت كه كاسیرر در سال ١٩٢٨ قول میدهد كه كتابی درباره عصر روشنگری برای مجموعه یاد شده بنویسد؛ اما كاسیرر از ماه نوامبر ١٩٢٩ تا نوامبر ١٩٣٠ ریاست دانشگاه هامبورگ را برعهده داشت و وظایف سنگین او مانع میشدند كه بتواند نوشتن كتاب فلسفه عصر روشنگری را آغاز كند. اما پس از پایان دوره ریاستش بر دانشگاه، ‌تالیف كتاب را شروع میكند. او در سال ١٩٣١ مقاله «روشنگری» را برای دایره‌المعارف علوم اجتماعی نوشت. كاسیرر در نامه خود به مدیكوس مینویسد كه كتابی با عنوان رنسانس افلاطونی در انگلستان و مكتب كمبریج، كه به پیش‌زمینه تاریخی عصر روشنگری در انگلستان ارتباط مییابد، نوشته است كه كتابخانه واربورگ آن را چاپ خواهد كرد؛ همچنین چند مقاله درباره روسو و گوته، مقاله‌ای نیز درباره تاریخ «نظریه حقوق طبیعی بشر» و مقاله بلندی هم درخصوص «مساله ژان ژاك روسو» نگاشته است. كاسیرر در نامه یاد شده میافزاید كه پژوهش‌های بعدیاش مستقیما بر روشنگری فرانسوی متمركز خواهند شد و میگوید كه در پاییز برای چندهفته‌ای به پاریس خواهد رفت تا در كتابخانه ملی آنجا به مطالعه منابع غنی این موضوع بپردازد و امیدوار است كه در تابستان برنامه نوشتن كتاب را به اجرا درآورد. كاسیرر در این مدت واقعا به طور متمركز برای تالیف كتاب فلسفه روشنگری كار میكرده و در تابستان ١٩٣١ در كتابخانه مركزی زوریخ و پاییز آن سال را در كتابخانه ملی پاریس به مطالعه منابع مشغول بوده است. كاسیرر در ماه مه همان سال در نامه‌ای به ناشر خود زیبك خبر میدهد كه نوشتن كتاب را آغاز كرده است. در همین نامه كاسیرر به ناشر میگوید كه عنوان كتابش تاریخ اندیشه‌های عصر روشنگری (Ideengeschichte der Aufklarungzeit) است. كاسیرر در همین نامه توضیح میدهد كه این عنوان با محتوای كتاب همخوانی بیشتری دارد تا عنوان فلسفه روشنگری؛ زیرا در كتاب نه فقط پیشرفت سیستم‌های فلسفی بلكه به پیشرفت جریان اندیشه‌ها نیز پرداخته شده است؛ مثلا پیشرفت سخت‌كیشی مسیحی در قلمرو اندیشه دینی بررسی شده یا پیشرفت اندیشه اجتماعی موضوع بحث قرار گرفته دینی بررسی شده یا پیشرفت اندیشه اجتماعی موضوع بحث قرار گرفته است. ولی كاسیرر تسلیم خواسته ناشر و سردبیر مجموعه «مبانی علوم فلسفی» میشود و در همین نامه به ناشر میگوید چون به دلایل نشر، عنوان فلسفه روشنگری برای كتاب مناسب‌تر است تا عنوان اندیشه‌های عصر روشنگری، او نیز با گزینش این عنوان مخالفتی ندارد؛ اما در پیشگفتار خود بر كتاب توضیح خواهد داد كه كتاب بیشتر به تاریخ اندیشه‌ها میپردازد. كاسیرر در پیشگفتار خود بر كتاب فلسفه روشنگری موضوع را اینگونه توضیح میدهد: « (...) تنها در فراگرد است كه میتوان نبض حیات عقلی دوران روشنگری را حس كرد. فلسفه روشنگری به آن قطعات استادانه یافته عقل تعلق دارد كه در آنها و یك ضربه پا هزاران تار را به حركت درمیآورد، ماكوها به جلو و عقب رانده میشوند تارهای نامریی روان میگردند؛ بررسی و بازآفرینی تاریخی دوران روشنگری باید مریی كردن این «تارهای نامریی» را وظیفه درجه اول خود تلقی كند. كتاب حاضر میكوشد تا این وظیفه را انجام دهد؛ اما نه از طریق ارایه تاریخی یكایك متفكران روشنگری و نظریات آنان بلكه با ارایه تاریخ اندیشه (ایده)های دوران روشنگری؛ و این اندیشه (ایده‌)ها را نه به شكل نظری- انتزاعی بلكه در تاثیر بیواسطه‌شان ارایه دهد و نتایج تاثیر آنها را آشكار كند. به این منظور جزییات بسیاری باید حذف میشدند؛ اما هیچ یك از آن نیروهای بنیادی كه تصویر فلسفه روشنگری را آفریدند و نظر اساسی روشنگری را درباره طبیعت، تاریخ، جامعه، دین و هنر تعیین كردند ممكن نبود نادیده گرفته شوند.» (همین كتاب صفحات ٢-٥١.)
میبینیم كه دامنه موضوع‌های كتاب فلسفه روشنگری از تاریخ فلسفه فراتر میرود و به طبیعت، تاریخ، جامعه، دین و هنر نیز كشانده میشود. كاسیرر در ٢٣ ژوئن ١٩٣٢ دست نوشته آماده چاپ كتاب را به ناشر میدهد و ناشر نیز تصمیم نهایی خود را میگیرد و عنوان فلسفه روشنگری را بر كتاب میگذارد كه با برنامه مجموعه «مبانی علوم فلسفی» همخوانی كامل داشته باشد. كاسیرر هفته‌ها پس از ارسال كتاب، ‌فصل زیباییشناسی آن را نیز میفرستد كه فصل هفتم و فصل نهایی كتاب میشود. گرچه كاسیرر و سردبیر مجموعه «مبانی علوم فلسفی» و حتی ناشر نمایه موضوعی را برای كتاب ضروری دانسته بودند، اما ناشر سرانجام از تهیه نمایه موضوعی برای كتاب سر باز میزند و یكی از منشیان خود را مامور میكند تا برای كتاب فهرست نام‌ها تهیه كند.
فرق تاریخ فلسفه و تاریخ اندیشه‌ها
شاید در اینجا بیمورد نباشد كه فرق میان تاریخ فلسفه و تاریخ ایده‌ها یا تاریخ اندیشه‌ها به اجمال توضیح داده شود.
در تاریخ اندیشه‌ها بیش از هر چیز بر تاریخ تكیه میشود نه بر فلسفه؛ در حالی كه در تاریخ فلسفه بیشتر به فلسفه پرداخته میشود تا تاریخ، گرچه در یك اثر خوب درباره تاریخ اندیشه‌ها یا تاریخ فلسفه هر دوی این جنبه‌ها ارایه میشوند؛ اما میان این دو، تمایز وجود دارد. پرسش: معنای این موضوع چیست؟ در تاریخ اندیشه‌ها به این صورت درمیآید كه معنای این موضوع چه بوده است؟ همچنان كه گفتیم كاسیرر در كتاب فلسفه روشنگری میكوشد تا نشان دهد كه «روشنگری» برای فیلوزوف‌ها یا فیلسوفان عصر روشنگری چه معنایی داشته است. برای یافتن پاسخ این پرسش، پژوهش به طور افقی در زمان، هم به پیش میرود و هم به پس، تا آن انتظارات، اعتقادات و آشناییها را احیا كند كه میتوان در چارچوب آنها معنای موضوع را فهمید. اما در حقیقت، تاریخ اندیشه‌ها نمیتواند گذشته‌نگری دقیقی انجام دهد، چون فهمی كه مورخ برای تبیین وقایع گذشته به كار میبرد دستاورد دوران متاخر است و این نكته بسیار درخور توجه است. شاید ذكر مثالی موضوع را روشن‌تر كند.
ممكن است امروز به قطعاتی از موسیقی قرن هفدهم گوش بسپاریم، اما در واقع، نه‌تنها گوش نوازندگان كه گوش شنوندگان آن موسیقی نیز دیگر گوش قرن هفدهمی نیست بلكه متعلق به امروز است. در مورد تاریخ‌نگاری نیز وضع همین طور است. موضوع‌هایی كه برای پژوهش تاریخی برگزیده میشوند تحت تأثیر مسائلی هستند كه در دوران كنونی مطرح‌ هستند و وضعیتی كه در آن قرار گرفته‌ایم و نیز تاریخ متعاقب آن موضوع‌ها؛ آنچه ما را مجذوب این موضوع‌ها میكنند و كنجكاوی تاریخی ما را برمیانگیزند دو نكته یاد شده‌اند. كاسیرر خود در همین باره در پیشگفتار كتاب فلسفه روشنگری میگوید: «هیچگونه گزارش اصیلی از تاریخ فلسفه نمیتواند به تاریخ محض بپردازد. بررسی گذشته فلسفی باید با جهت‌گیری تازه و با انتقاد از خود همراه باشد. به نظر من بیش از پیش زمان آن فرا رسیده است كه آن آینه صاف و شفافی را كه روشنگری ساخته است در برابر عصر كنونی قرار دهیم و به چنین انتقاد از خودی بپردازیم.» كاسیرر، گویی، پیشاپیش به كتاب «دیالكتیك روشنگری» هوركهامیر و آدورنو پاسخ میدهد.
گوش كنیم: «بسیاری از آنچه امروزه در نظر ما نتیجه «پیشرفت» جلوه میكند هنگامی كه در آن آینه منعكس شود مسلما درخشش خود را از دست میدهد. بسیاری از آنچه مایه افتخار ما است در آن آینه مانند تصویری از شكل افتاده مینماید. اما اگر علت این كج و مژی تصویر را به زنگارهایی در آن آینه نسبت دهیم، نه آنكه علت آن را در جاهای دیگری بجوییم، دچار داوری شتابزده و خودفریبی خطرناكی شده‌ایم.
شهامت دانستن داشته باش
شعار شهامت دانستن داشته باش، كه كانت آن را شعار روشنگری مینامید درباره رابطه تاریخی خود ما با آن دوره نیز صدق میكند به جای آنكه متفكران عصر روشنگری را سرزنش كنیم یا آنان را نادیده بگیریم باید شجاعت آن را داشته باشیم تا خود را با عصر روشنگری بسنجیم و با آن به تفاهم درستی برسیم. آن قرنی كه برای خود و علم، به عنوان عالیترین قوای شناخت انسانی، حرمت قایل بود نمیتواند و نمیباید حتی برای ما به دست فراموشی سپرده شود. ما باید شیوه‌ای بیابیم كه نه‌تنها آن عصر را در شكل ویژه‌اش ببینیم بلكه دوباره آن نیروهای اصیلی را آزاد كنیم كه آن عصر را شكل بخشیدند و به پیش راندند.» (همین كتاب صفحات ٤-٨٣).
كاسیرر در قطعه نقل شده از پیشگفتار فلسفه روشنگری اعلام میكند كه میخواهد بداند عصر روشنگری به منزله یك جنبش فكری چه معنایی برای معاصران او نیز دارد و چگونه میتوان آن نیروهایی را دوباره آزاد ساخت كه عصر روشنگری را به پیش راندند؛ یعنی چگونه میتوان عصر روشنگری دیگری آفرید.
كاسیرر میگوید: «آن قرنی كه برای خرد و علم، به عنوان عالیترین قوای شناخت انسانی، حرمت قایل بود نمیتواند و نمیباید حتی برای ما به دست فراموشی سپرده شود.» آیا او نمیدانست تنفر و انزجار كسانی مانند هوركهایمر و آدورنو، هایدگر و به پیروی از آنها آنچه امروزه به پست‌مدرنیست‌ها مشهورند از روشنگری همین حرمتی است كه روشنگری برای خرد و علم قایل است؟ میگویند در آستانه پیروزی نازیسم در آلمان كاسیرر در دفاع از ایده‌آل‌های روشنگری تنها بود. نگارنده نیز در معرفی روشنگری و دفاع از آن در ایران تنها بوده‌ام. روشنفكران كشورهای خاورمیانه با همه قوا میكوشند تا با روشنگری ومدرنیته و عقلانیت از نوع غربی و نیز دموكراسی لیبرالی مبارزه كنند؛ زیرا اینها را در تقابل با اعتقادات دیرینه خود میدانند. اما با آغوش باز از نازیسم، فاشیسم، بلشویسم و پُست‌مدرنیسم استقبال میكنند. از مدرنیته منزجرند اما عوارض آن را كه ریشه در قرون وسطای اروپا دارد به گرمی میپذیرند.
كاسیرر فیلسوف فرهنگ
نگارنده در كتابی كه درباره كاسیرر با عنوان ارنست كاسیرر: فیلسوف فرهنگ، نوشته‌ام: «كاسیرر را،اگر نه بزرگ‌ترین مورخ اندیشه، دست‌كم یكی از بزرگ‌ترین مورخان اندیشه در قرن بیستم میشناسند. اما تاریخ‌نگاری كاسیرر پیچیدگیهای ویژه خود را دارد. گویی او در آثارش غایب است. در كتاب‌های او نظریه متفكری ارایه میشود، تحلیل میشو، نقاط ضعف و قوتش بیان میشود، ولی بیدرنگ نظریه متقابل با آن ظاهر میشود. این یك نیز، تحلیل و نقاط ضعف و قوت آن آشكار میشود. پس كاسیرر كجاست؟ كجا سخنان دیگران تمام میشود و كجا سخن خود كاسیرر آغاز میشود. معلوم نیست! شاید فروتنی و بیادعایی بیش از حد كاسیرر سبب میشود كه در آثارش خود را نشان ندهد یا شاید دانش عظیم او به وی آموخته است كه در صدور حكم درباره مسائل، بسیار محتاط و شكاك باشد و هیچ نظری را با قطعیت بیان نكند. اما به رغم این غیبت ظاهری كاسیرر همه جا در آثارش حضور دارد؛ زیرا از طریق اوست كه با نظریات دیگر متفكران آشنا میشویم و از طریق اوست كه آثار آنان را میخوانیم؛ تحلیل میكنیم و نقاط ضعف و قوت‌شان را درمییابیم. دیالكتیك حضور و غیبت كاسیرر در آثارش، یكی از شگفت‌انگیزترین شگردهای شیوه نویسندگی اوست.
در سراسر فلسفه كاسیرر بررسیهای سیستماتیك با تاملات تاریخی عجین هستند. آنچنان كه تایخ ظاهری فلسفه، در حقیقت-  حتی اگر تلویحی هم باشد- فلسفه تاریخ است. هیچ یك از نوشته‌های تاریخی كاسیرر صرفا بررسی كلاسیك امور واقع و رویدادها نیستند بلكه در آنها تحلیل برخی لحظات ایده‌آل در پیشروی تاریخ را كشف میكنیم كه جهان‌بینی خاص یك عصر یا «روح»  یك فرهنگ یا یك دوره را در برابر و در تقابل با جهان‌بینی دیگری یا با فرهنگ دیگری یا دوره دیگری میگذارد تا به این طریق خصوصیات بارز آن را مشخص و متعین كند؛ مثلا فرهنگ رنسانس را  در مقابل فرهنگ قرون وسطی قرار میدهد.
برجسته‌ترین خصلت زندگی كاسیرر و آثارش تعهد او به حفظ استقلال معنوی فرد بود. كاسیرر در سراسر زندگی فلسفی خود هرگز در این موضوع شك نكرد كه انسانیت به طور عام و فرد انسان به طور خاص آزادند. این اعتقاد بنیادی هم ابتدا و هم انتهای كوشش‌های فكری او بود. آرزوی كاسیرر این بود كه تا آنجا كه ممكن است حقیقت آزادی انسان را به طور كامل و متقاعدكننده‌ای تایید كند. این آرزو، لیبرالیسم عمیق و ایده‌آل اخلاقی او را بیان میكنند. طبق سنت اخلاقی كانتی، او معتقد بود كه هر فرد را باید موجودی بخرد و غایتی در خود در نظر گرفت نه اینكه او را وسیله‌ای دانست برای دستیابی به هدف. شعار روشنگری كه «شهامت داشته باش و خرد خود را به كار بر» و اعتقاد او به آزادی انسان پیام‌هایی بودند كه كاسیرر میكوشید تا در آثار خود به معاصران خویش برساند. كاسیرر در سراسر زندگیاش به این اندیشه پایبند بود كه انسان در مقام یك فرد در درون خود اصولی را داراست كه زیربنای پیشرفت تمامی انسانیت‌ هستند.
فردگرایی كاسیرر معلول تركیب سه اندیشه بود كه این سه اندیشه به طور تنگاتنگی به هم مرتبطند:
١- اندیشه آزادی
٢- تعهد در به كارگیری خرد
٣- بینش جهان‌وطنی از تاریخ
هر یك از این سه اندیشه یا سه ایده‌آل در تركیب با آن دوی دیگر معنا پیدا میكند. انسان آزاد است تا آنجا كه از فرمان‌های خرد خود به عنوان راهنما در فعالیت‌هایش استفاده كند و با به كارگیری فرمان‌های خرد مكانش را در زنجیره متصل تاریخ انسانی درك كند. فرمان‌های خرد آن اصولی هستند كه علم و كائنات را برای همه انسان‌ها فهم‌پذیر میسازند.
فهم این موضوع كه این اصول، جمعیاند و آفریده تاریخی نوع انسان، فرد را قادر میسازد كه مطابق با این اصول زندگی كند و خود را آزاد بداند؛ زیرا زیستن طبق قواعدی كه خود برای خویش وضع كرده‌ایم آزاد بودن است. بینش جهان‌وطنی از تاریخ وقتی به دست میآید كه فرد دریابد كه باید همه افراد بشر در این آگاهی روزافزون سهیم شوند كه خرد در تاریخ انسان نقشی سازنده دارد و امكان آزادی فرد، مشروط به همین آگاهی است. مفهوم فرد در ذهن كاسیرر در حقیقت، یك فرمان لازم‌الاجرا بود یعنی برای آزاد بودن فرد در زندگی خویش باید شهامت پیروی از خرد خود را  داشته باشد. فرد فقط از این طریق میتواند معنا  مكان خرد و آزادی را در تاریخ انسان كشف كند. بینش كاسیرر از تاریخ بر سمت‌گیری فرهنگی متكی است. این بینش به وضوح در پژوهش‌هایی در زمان جنگ جهانی اول ظاهر شد و نخستین بیان خود را در كتاب فرم و آزادی (١٩١٦) به دست آورد و در نگارش‌های فلسفی كاسیرر عنصری ثابت و پایدار باقی ماند. بعدا در پژوهش‌هایش درباره فرد و كیهان در فلسفه رنسانس (١٩٢٧) و فلسفه روشنگری (١٩٣٢) اومانیسم جهان‌وطنی او نقش بسیار مهمی ایفا كرد.
اندیشه پیشرفت یا ترقی كه اعتقاد اساسی فیلسوفان روشنگری است، عنصر بنیادی دیگری در بینش تاریخی كاسیرر بود. پیشرفت به معنای عقلی آن عبارت از تحقق روزافزون انسانیتی بود كه در آن همه انسان‌ها از طریق به كارگیری خرد خود آزاد میشدند. در قالب اصطلاحات سیاسی، پیشرفت به  معنی گسترش بالفعل آزادی انسان از طریق افزایش كاربرد خرد در امور سیاسی و اجتماعی بود. بنابراین از لحاظ ایدئولوژی، كاسیرر در اردوگاه لیبرالیسم قرار دارد. لیبرال‌ها به ویژه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، این عقیده را ارج مینهادند كه تاریخ نوع بشر در حقیقت داستان تحقق آزادی انسان و برقراری یك نظم سیاسی است كه در آن آزادی انسان نهادینه و محافظت میشود. از نظر لیبرا‌ل‌ها بهترین شیوه حكومت یك نظام جمهوری پارلمانی بود كه استقلال فرد را با نگهبانی از حق او كه بتواند مخالف رژیم و مخالف دیگر اعضای اجتماع باشد، تضمین‌ كند. بینش كاسیرر از سیاست، به طور كلی منطبق با سنت لیبرالیسم كانت بود. هنگامی كه این بینش لیبرالی با بینش نوكانتی خود كاسیرر ممزوج شد، تعهد كاسیرر به آزادی فردی و ایده‌آل فرهنگی منجر به جهان‌بینی بیهمتای او شد. در حالی كه نوشته‌های او مراحل مختلفی را پیموده‌اند. اما جهان‌بینی خردگرای لیبرالی او در سراسر آثارش دست‌نخورده باقی مانده است.
 مطالعه كتاب فلسفه روشنگری حتی برای فلسفه در غرب هم دشوار است و در این باره بسیاری از خوانندگان كتاب نالیده‌اند و اعتراف كرده‌اند كه خواننده كتاب باید مطالعات فلسفی زیادی داشته باشد تا مطالب كتاب را بفهمد . نكته دیگری كه باید گفت این است كه اگر خواننده‌ای ترجمه فارسی را با متن اصلی آلمانی مقابله كند و مثلا دریابد كه نقل قول‌های دالامبر در ترجمه فارسی اندكی متفاوت با ترجمه آلمانی آنهاست، این اختلاف از آن رو است كه مترجمان انگلیسی بوده‌اند، مستقیما از زبان‌های اصلی ترجمه كرده‌اند و به ترجمه آلمانی آنها پایبند نبوده‌اند.
*پیشگفتار مترجم بر چاپ چهارم (١٣٩٥)

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: