1395/8/5 ۰۹:۰۴
عموما پذیرفته شده است که اندیشه فلسفی یکی از عناصر ضروری فرهنگ علمی و نظری به طور کلی است. فلسفه کوشش فکری بزرگ در جهت شمول و وحدت بخشیدن به کلیه فعالیت های متفاوت بشری و نیز گرد آوردن آنها در محوری مشترک است. با توجه به نقش و ماموریت آن، فلسفه غیر قابل رقابت است. اما صحبت کردن از فلسفه نه تنها به عنوان انگیزه اصلی تفکر بشری، بلکه همچنین به عنوان هادی بشریت عقیده اغراق آمیزی به نظر می رسد.
عموما پذیرفته شده است که اندیشه فلسفی یکی از عناصر ضروری فرهنگ علمی و نظری به طور کلی است. فلسفه کوشش فکری بزرگ در جهت شمول و وحدت بخشیدن به کلیه فعالیت های متفاوت بشری و نیز گرد آوردن آنها در محوری مشترک است. با توجه به نقش و ماموریت آن، فلسفه غیر قابل رقابت است. اما صحبت کردن از فلسفه نه تنها به عنوان انگیزه اصلی تفکر بشری، بلکه همچنین به عنوان هادی بشریت عقیده اغراق آمیزی به نظر می رسد. ما در زندگی روزمره از عوامل کاملا متاثر می شویم؛ ما به وسیله احساس، نه اندیشه، و همچنین به وسیله فشار و ضرورت نیاز های آنی، و نه اصول کلی ، برانگیخته می شویم. فلسفه بیش از حد انتزاعی و بمراتب دور از قلمرو نیاز های آنی است. به نظر می رسد که شالوده فلسفه تاملات عالی نظری است که اگر با دنیای کنونی و زندگی سیاسی و اجتماعی ماهیچگونه ارتباطی نداشته باشد، ارتباط آن بسیار کم است. چنین تاملات نظری ممکن است کنجکاوی ذهنی ما را بر انگیزد، اما وقتی که ما به مشکلات عملی مشخص بر می خوریم، بضرورت آنها را فراموش کرده، نادیده می گیریم. فلسفه مطمئنا نیروی بزرگ و سامان بخشی است، اما هنگامی که ما از قلمرو اندیشه به عرصه عمل گذر می کنیم این نیرو دچار وقفه شده، کارایی خود را از دست می دهد.
سیاست خارجی 1368 شماره 11
دریافت مقاله
منبع: پرتال جامع علوم انسانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید