1395/8/5 ۰۸:۵۴
شاردن، جهانگرد مشهور فرانسوی در دوره صفوی در سفرنامه خود مینویسد «در سراسر آبادیهای واقع در دامنهی این کوهستانها نه کاروانسرا هست نه مسافرخانه، مسافران باید مهمان صاحبخانهها باشند. در آنجا از نظر خوردنی و آشامیدنی به ایشان خوش میگذرد. من در این قسمت از سفرم هیچ نگرانی و ناراحتی نداشتم. زیرا راهنمایم پیش از من به محل توقف میرسید و قبل از ورود من منزل و غذا را آماده میکرد. آتش می افروخت و برای اسبان نیز اصطبل خوبی مهیا میساخت. هر جا میخواستم به صاحبخانهی میزبان پولی بدهم راهنما رها نمیکرد و می گفت اینجا چنین کارها رسم نیست و من آنچه را میخواستم به صاحب خانه بدهم به او میدادم». ايرانيان از نظر شاردن « خوشمشرب، گرم، صميمي، آرام و متين هستند و به هنگام ديدار و ملاقات يكديگر از تعارفات درخور و شايسته دريغ نميورزند و در حوادث تلخ و شيرين و جشنها از يكديگر ديد و بازديد به عمل ميآورند».
روزبه رهنما: | شاردن، جهانگرد مشهور فرانسوی در دوره صفوی در سفرنامه خود مینویسد «در سراسر آبادیهای واقع در دامنهی این کوهستانها نه کاروانسرا هست نه مسافرخانه، مسافران باید مهمان صاحبخانهها باشند. در آنجا از نظر خوردنی و آشامیدنی به ایشان خوش میگذرد. من در این قسمت از سفرم هیچ نگرانی و ناراحتی نداشتم. زیرا راهنمایم پیش از من به محل توقف میرسید و قبل از ورود من منزل و غذا را آماده میکرد. آتش می افروخت و برای اسبان نیز اصطبل خوبی مهیا میساخت. هر جا میخواستم به صاحبخانهی میزبان پولی بدهم راهنما رها نمیکرد و می گفت اینجا چنین کارها رسم نیست و من آنچه را میخواستم به صاحب خانه بدهم به او میدادم». ايرانيان از نظر شاردن « خوشمشرب، گرم، صميمي، آرام و متين هستند و به هنگام ديدار و ملاقات يكديگر از تعارفات درخور و شايسته دريغ نميورزند و در حوادث تلخ و شيرين و جشنها از يكديگر ديد و بازديد به عمل ميآورند». پذیرایی گرم و گرامیداشت مهمانهای خودمانی، خویشان و دوستان، بیتردید از وجوه روشن فرهنگ خانوادههای ایرانی است. آنچه از دید یک ناظر خارجی بازتاب مییابد اما میتواند در تایید این مدعا سودمند آید. از میان جهانگردان و خاورشناسان، آنان که در ایران کسی را نمیشناخته و در مسیر سفر خود به سرپناه و جایی برای آسایش و تکاندن خستگی راه نیاز داشتهاند، به ویژه با رسیدن به جاهایی که کاروانسراسازی ممکن نبوده است خاطراتی از خود بر جای گذاشتهاند که بخشندگی و تکریم مهمان را نزد مردم ایران بازمینمایاند.
این در همیشه باز است گرامیداشت میهمان آنچنان در میان ایرانیان نمود داشته است که حتی طراحی خانه در معماری سنتی ایران را میتوان بر اساس تکریم میهمان تحلیل و بررسی کرد. از سردر خانهها و سایبان آن و نقش بسمالله الرحمن الرحیم و آیات قرآن یا عبارت یاعلی و سکوی جلوی در گرفته تا اختصاص اتاق مهمان و تالار یا اتاق پذیرایی، همه از ارزش و اهمیتی نشان دارند که ایرانیان برای میهمان قایل میشدهاند. بتول نایبی در مقالهای مینویسد «معمار سنتی، که به فتوتنامهها عمل میکرده و آراسته به اخلاق نیک بوده با وارد کردن متغیرهای خاص همچون ارزشهای روانشناسانه و مفاهیم اخلاقی فضای معماری متفاوتی عرضه میداشته و معماری را به درجهی بالایی از ارزش و غنا ارتقا میبخشید. آنچه در مورد معماری سنتی ایرانی قابل توجه است اینکه اطلاعات دانش، خلاقیت و آگاهیورزی برگرفته از حوزههای متفاوت علوم و فنون و شناخت مسائل روانشناختی استوار است». معماری سنتی ایران را در طراحی و ساخت خانهها، بر این اساس میتوان وجه نمادین مهماننوازی ایرانیان دانست. درب خانهها در روزگاران گذشته، کمتر بسته میماند. درها باز بود و پردهای ساده حریم خانه را میپوشاند. درب خانه هنوز هم در بسیاری از آبادیها و در کوچهپسکوچههای قدیم شهرها جز در ساعتهای شب بسته نمیشود. درها واقعا روی میهمان باز بود. افزون بر این، جملههایی چون «میهمان حبیب خداست»، «میهمان موجب برکت خانه است» و «میهمان روزیاش را با خود میآورد» سدهها بر سر زبان مردم ایران جاری بوده است. این مساله نشان میدهد میهمان تا چه اندازه نزد مردمان این سرزمین احترام دارد. این اهمیت در شعر صائب تبریزی بازتاب یافته است «به چشم زندهدلان خوشتر است خلوت گور/ ز خانهای که در آن مهمان نمیباشد».
این احترام، شگفتانگیز است کنت دو سرسی مامور فرانسوی دوره محمد شاه قاجار درباره تکریم میهمان نزد مردم فقیر و غنی مینویسد به ویژه با تاکید بر این که چادرنشینان نیز از آن برخوردارند. او با شگفتی از میهماننوازی مردم ایران سخن رانده است؛ از آنرو که به روایت خودش، در جاهایی که او را نمیشناختهاند با بره کباب شده و فراهم کردن جای آسایش و لوازم مورد نیاز یک مسافر پذیرایی کردهاند. هنريش بروگش سياح آلماني سده نوزدهم میلادی، افزون بر تعریف از هوش و جهانبینی و اهل ذوق و شعر بودن مردمان سرزمین پل فیروزه در سفرنامه خود، مینویسد «در معاشرت با ايرانيان آنچه که بيش از همه جلب نظر ميکند، ادب و احترامي است که به همديگر ميگذارند. در اين مورد از ميرزاهاي تحصيلکرده گرفته، تا کشاورزان عامي روستاها، همگي رفتارشان توأم با ادب و نزاکت است. آنان ميهمان تازهوارد را با جمله "خوش آمديد" ميپذيرند و سپس با جملات و عباراتي که به دقت انتخاب شده، در مورد سلامتي "وجود مبارک" وي سوال ميکنند. شخصي که از او سوال شده است به نوبه خود سلامتياش و حتي خوبي هوا را تنها نتيجه خوبي، لطف، مرحمت و مهرباني شخص سوال کننده ميداند و سپس خود را عبد و عبيد و چاکر و نوکر او مينامد و آرزو ميکند که هيچگاه سايه او از سرش کم نشود. ديگري با اين کلمات تشکر خود را ابراز ميدارد "مرحمت ميفرماييد" و با جمله خداحافظ شما" از وي جدا ميشود». هانري رنه آلماني در سفرنامه خود با عنوان «از خراسان تا بختياري »از تکریم میهمان نزد ایرانیان چنین سخن رانده است «مهماننوازی ایرانی به حد کمال است و معروفیت جهانی دارد. در كشوري كه هيچ مهمانخانهاي وجود ندارد و كاروانسراها با يكديگر فاصلهي بسيار دارند، این صفت مهماننوازی بسی قابل تمجید و شایان تقدیر است. مالکینی که در کنار شاهراهها زندگانی میکنند با کمال مهربانی و با چهرهی گشاده از مسافرین پذیرائی میکنند. مهمانداری آنها همیشه مجانی است ولی رسم است که مسافر قبل از جدا شدن از میزبان انعامی بمستخدمین او میدهد». مادام كارلا سرنا سفرنامهنویس ایتالیایی آداب معاشرت ایرانیان را نیز بدینسان توصیف میکند «از حق نبايد گذشت ايرانیان در آدابداني و حسن رفتار داراي لطف و ظرافت خاصي بوده و از قدرت تشخيص بسيار قوي و ادب ذاتي فوقالعادهاي برخوردارند». آبراهام والنتاین ویلیامز جکسن در اوایل سده بیستم میلادی برای تحقیق درباره آثار باستانی و تاریخی ایران به شرق سفر کرد. او در تبریز در برابر مهماننوازی مردم، از ادب و تعارف ایرانیان و ادبیات زیبا و نغز آنها سخن میراند. کلنل ییت چارلز ادوارد در سفرنامه خود «خراسان و سیستان» قربانی گوسفند را جلوی پای میهمان در تربیت حیدریه، به عنوان احترام توصیف کرده است. وی که در روستاهای درگز مورد استقبال مردم قرار میگیرد، مینویسد «در ابتدا مردی که در دست یک سینی پر از انگور داشت پیش آمد. سپس شخص دیگری ظرفی از آتش را که اسپند در آن ریخته بود پیش آورد و در برابر ما بر زمین نهاد. تنها تفاوت در این بود که در سیستان یک پیرزن اینکار را انجام میداد. من نمیدانم منشا پیدایش این رسم یعنی دود کردن اسپند چه بوده است. فقط میدانم که مردم اینکار را برای رفع چشم زخم انجام میدهند. در نزدیکی دهکده گوسفندی را پیش آوردند و در جلوی ما سر بریدند و خونش را به زمین ریختند».
تابلویی زیبا از میهماننوازی ایرانی ایرانیان از روزگاران دور و در گذر هزارهها و سدهها، در مراوده و برخورد با مردم سرزمینهای دیگر، از خود سیمایی بر جای گذاردهاند. این تصویر که بر اخلاق خوش و نیکمنشی ایرانیان پایهگذارده شده، آنان را به عنوان مردمی خونگرم، میهماندوست و خوشبرخورد شناسانده است. نیکمنشی ایرانیان در پذیرایی از میهمان، چه آشنا چه بیگانه، در پیوند با اصول جوانمردانه و زندگی آرمانی که از دیرباز در صفحه اندیشه ما بوده، هیچگاه کمرنگ نشده است. چنین تصویری تا اندازهای بسیار، از مشترکات تعامل اجتماعی ما با دیگر فرهنگها سرچشمه میگیرد.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید