دروغ می‌گویم تا تایید شوم / رضا ناصری

1395/8/5 ۰۸:۲۶

دروغ می‌گویم تا تایید شوم / رضا ناصری

دروغگویی و گسترش آن بین افراد جامعه علل مختلفی دارد؛ از جمله نوع تربیت والدین و فضایی که در آن انسان‌ها رشد می‌کنند و تربیت می‌شوند. اما فضای اجتماعی هم در این نوع رفتار موثر است

 

روان‌شناسی تاثیرات وقایع اجتماعی بر رفتار انسان‌ها

دروغگویی و گسترش آن بین افراد جامعه علل مختلفی دارد؛ از جمله نوع تربیت والدین و فضایی که در آن انسان‌ها رشد می‌کنند و تربیت می‌شوند. اما فضای اجتماعی هم در این نوع رفتار موثر است.

واکنش‌های موجود در فضای اجتماعی را به‌عنوان دلایل دروغگویی افراد می‌توان دسته‌بندی کرد. درواقع کسانی که دروغ می‌گویند درصددند وجهه مثبت و مورد تاییدی در جامعه کسب کنند. این مساله دقیقا ریشه در عزت نفس انسان‌ها دارد. درواقع انسان‌ها به محض اینکه عزت‌نفس‌شان را در معرض خطر می‌بینند دست به دروغگویی می‌زنند. عزت نفس یا selfesteem در واقع ارزش‌گذاری فرد نسبت به خودش است. اعتمادبه‌نفس به معنای باور به خود است. مانند اینکه من در انجام فعالیت و کاری از خودم مطمئن هستم و می‌دانم می‌توانم این کار را انجام بدهم. اما عزت‌نفس به ارزش‌گذاری‌هایی اطلاق می‌شود که برای خود قائل هستیم. اما وقتی این ارزش‌گذاری‌ها دستخوش تغییر شود من شروع می‌کنم به دروغ گفتن.

رفتارهای انسان براساس دو عامل شکل می‌گیرد؛ زمانی منشا رفتارهای من درونی است و زمانی دیگر بیرونی.

 

 منشا بیرونی دروغگویی

در رابطه با علل بیرونی، وقتی ‌شناختی که از خودم دارم به واسطه شناخت بیرونی است؛ یعنی خودم را باور ندارم و محیط را از خودم قوی‌تر می‌دانم. بنابراین منی که محیط را از خودم قوی‌تر می‌دانم خودباوری‌ام پایین می‌آید. به‌عنوان مثال از من می‌پرسند «چرا کنکور قبول نمی‌شوی؟» در پاسخ می‌گویم «سوال‌های کنکور را به قدری سخت می‌دهند که هر کسی نتواند قبول شود.» این هویت؛ هویتی بیرونی است.

یا وقتی از من می‌پرسند «چرا زندگی‌ات را اصلاح نمی‌کنی؟» جواب می‌دهم «من یک مادرشوهری دارم که اصلا نمی‌شود با او زندگی کرد.» این فرد موقعیت بیرونی را قوی‌تر از خودش می‌داند. این نوع آدم‌هایی که فعالیت‌هایشان وابسته به عوامل بیرونی است دروغ گفتن‌شان نیز بیشتر است. مثلا طرف در توصیف رفتارهای خودش می‌گوید «‌اگر دریا هم بروم باید یک سطل آب با خودم ببرم»‌، «اصلا دستم نمک ندارد»، «اصلا می‌دونی چیه هر چی سنگه مال پای لنگه»، «میوه خوب گیر شغال می‌آید» یا « پیشونی من رو کجا می‌شونی» و... . اینها همه هویت‌های بیرونی هستند. هویت‌هایی که فرد خودش را براساس مولفه‌های بیرونی باور می‌کند و محیط اجتماع را قوی‌تر از خودش می‌داند. اجتماع بیرون را از قابلیت‌ها و ظرفیت‌های وجودی خودش قوی‌تر می‌داند، از این رو برای حفظ پایگاه و منزلت اجتماعی‌اش دست به دامان دروغ می‌شود.

 

 منشا درونی دروغگویی

اما نکته مهم‌تر درباره کسانی است که هویت‌شان درونی است. به واسطه این دو راهکار باید تلاش کرد فرزندان‌مان هویت‌شان بیرونی و دروغین شکل نگیرد. باید کوشش کنیم هویت‌شان درونی باشد؛ چراکه فردی که هویتش درونی است خودش را باور می‌کند. بنابراین در هر موقعیتی که قرار گیرد به خودش می‌گوید من می‌توانم این مساله را حل کنم. مثلا به او می‌گویند «چرا کنکور قبول نشدی؟» در جواب می‌گوید «چون درس نخواندم، خدایی اگر درس می‌خواندم حتما قبول می‌شدم.» شما در پاسخ‌ها می‌بینید که شخصیت این دو فرد چقدر با هم فرق دارد. یا مثلا به او می‌گویند «آیا می‌توانی زندگی‌ات با این فرد را بسازی؟» او پاسخ می‌دهد «‌اگر تلاشم را می‌کردم می‌توانستم زندگی‌ام را اصلاح کنم

فرق این دو چیست؟ آنکه هویتش درونی است تلاش می‌کند. مثلا دوباره در کنکور شرکت می‌کند تا موفق شود یا دوباره زندگی‌اش را سروسامان می‌دهد و آن را بهتر می‌کند اما آنکه هویتش بیرونی است دیگر تلاش نمی‌کند و تسلیم می‌شود.

 

 ارتباط موزون و هماهنگ

دروغگویی رابطه بسیار قوی با سلامت روان دارد. چه کسانی عموما دروغ می‌گویند؟ آنهایی که در زندگی‌ خود از مسائلی رنج می‌برند یا آنهایی که اختلالات روحی و روانی دارند.  سازمان بهداشت جهانی (WHO) سال ۲۰۱۰ اعلام می‌کند ۴۵۰ میلیون نفر از مردم دچار اختلالات روانی هستند که یکی از آنها هم کسی است که دروغ می‌گوید. فردی که دروغ می‌گوید قابلیت برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران را ندارد. کسی‌ که دروغ می‌گوید محیط فردی و اجتماعی خود را نمی‌تواند‌ تغییر دهد و آن را اصلاح کند. کسی که دروغ می‌گوید همیشه در حال تضاد با خودش است و نمی‌تواند با تمایلات شخصی‌اش به صورت منطقی و عاقلانه برخورد کند.  دقیقا نقطه مقابل این بیماری و اختلالات، سلامت روان است. سلامت روان بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی؛ یعنی قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضاد‌ها و تمایلات شخصی به‌شکل عادلانه، منطقی و مناسب.

کسی که دروغ می‌گوید چون عزت نفسش و احترام به خودش دچار تغییر می‌شود، دروغ می‌گوید. افرادی که از سلامت روان برخوردارند به خودشان احترام می‌گذارند و کمبودهای‌شان را می‌پذیرند. اما کسی که دروغ می‌گوید کمبود‌های خودش را نمی‌پذیرد و به حقوق دیگران احترام نمی‌گذارد. سلامت روان این باور را به فرد می‌دهد که به حقوق دیگران احترام بگذارد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: